تنبيه اقتصادي فرانسه حداقل كار ممكن
حسين رضايي
اظهارات تند نيكلا ساركوزي رئيسجمهور فرانسه عليه ايران و سعي در خطرناك جلوه دادن فعاليتهاي متعارف نظامي ايران اين سوال اساسي را پيش آورده است كه انگيزه اصلي زمامداران فرانسوي از مواضع تند و بسيار افراطي عليه ايران چيست و چرا مقامات كاخ اليزه گوي سبقت را در ترويج ايران هراسي از همگان ربودهاند؟ فرانسوياني كه در حال حاضر هم از روابط پرسود تجاري با ايران برخوردارند و به عنوان نمونه شركتهاي خودروساز فرانسه ساليان متمادي است سهم مهمي از بازار خودرو ايران را در اختيار گرفتهاند. واقعيت اين است براي واكاوي و رفتارشناسي مواضع تند فرانسويان عليه ايران چارهاي نداريم مگر اينكه عقربههاي زمان را چند سال جلوتر بكشيم و عملكرد فرانسويان را در حمله آمريكا و متحدانش به عراق مورد تجزيه و تحليل قرار دهيم. همانطور كه ميدانيم فرانسه از جمله كشورهاي اروپايي بود كه در حمله آمريكا به عراق همراهي نكرد و كوتاه مدتي پس از اينكه آمريكا ومتحدانش بر عراق مسلط شدند به تقسيم غنائم جنگي كه همانا انعقاد قراردادهاي كلان اقتصادي براي بازسازي اين كشور جنگزده و نيز تشكيل كنسرسيوم براي خريد نفت عراق بود، پرداختند و البته در اين ميان فرانسويان با حسرت شاهد غيبت خود در عرصه قراردادهاي پر سود تجاري و نفتي در عراق بودند. از همان زمان برخي سياستمداران و رسانههاي فرانسوي به صورت آشكار و غيرآشكار به انتقاد از دولتمردان وقت پرداختند اعلام كردند دولتمردان فرانسه به دليل ناتواني در تجزيه و تحليل دقيق وقايع عراق باعث هدر روي منافع شركتهاي فرانسوي در عراق شدهاند. اگر با مبنا قرار دادن همين يك انتقاد به رفتار شناسي فرانسويها در قبال ايران بپردازيم، درمييابيم كه ضعف سياستمداران فرانسوي در تجزيه و تحليل واقعبينانه اوضاع خاورميانه هنوز هم ادامه دارد و فرانسويان با نوع مواضعي كه عليه ايران اتخاذ ميكنند در واقع با زبان بيزباني بر همان نقصان تحليلي گذشته خود مهر تاييد ميزنند. گو اينكه در حال حاضر فرانسويان با حركتي معكوس در حال تكرار همان اشتباه گذشته هستند با اين تفاوت كه اين بار در صدد بر آمدهاند براي جبران نبود حضور نظامي خود در حمله غرب به عراق آن را در حملات تند لفظي به ايران نشان دهند. البته اگر اين كشور اروپايي نگاهي واقعبينانه به اوضاع عراق داشته باشد بايد بيش از هر كشور ديگري گرفتاريهاي آمريكا و متحدانش در عراق را ببيند و از سوي ديگر اگر فرانسه به دنبال تجارت و منافع پر سود اقتصادي در ايران است مطمئن باشد در هيچ شرايط ديگري امكان فعاليتهاي پر سود تجاري براي شركتهاي فرانسوي به مانند ساليان اخير در ايران فراهم نيست. طي چند سال گذشته شركتهاي فرانسوي از نبود رقباي قدرتمند آمريكايي و اروپايي در بازارهاي ايران نهايت بهره را بردهاند و شايد به گزاف نباشد اگر بگوييم آمريكاييها با تحريك فرانسويان درصدد برآمدهاند تا اين كشور را نيز از بازار بيهمتاي ايران بيرون بكشند و به آنان وعده نسيه در برابر منافع نقد حال حاضر ميدهند. دقيقا به همين دليل است كه اينگونه استنباط ميشود كه فرانسويان در تجزيه و تحليل اوضاع خاورميانه بهويژه اوضاع ايران و منافع پرسودي كه نصيب خود ميكنند، دچار نوعي بلاهت تحليل شدهاند و آشكارا از تشخيص منافع خود هم ناتوان نشان ميدهند. اين يك اشتباه است اگر فرانسويان فكر ميكنند بايد در حمله به عراق، آمريكا را همراهي ميكردند و البته اين يك اشتباه بسيار بزرگتر است كه به اين نتيجه رسيده باشند براي جبران سياست گذشتهشان در قبال عراق، عليه ايران موضعگيري آن هم از نوع تند و افراطياش اتخاذ كنند. شايد فرانسويان بر اين گمانند با خطرناك نشان دادن فعاليتهاي هستهاي - نظامي ايران براي منطقه و جهان ميتوانند دل آمريكا را به دست آورند و در واقع مواضع تند فرانسه عليه ايران نوعي عذرخواهي عملي مقامات كاخ اليزه از آمريكا قلمداد شود. اما واقع امر اينگونه نيست و موضعگيريهاي فرانسه بيش از آنكه منافعي براي فرانسويان در بر داشته باشد حاوي مضراتي براي اين كشور اروپايي در مناسبات آيندهاش با ايران است. همانطور كه آمريكاييها فرانسه را به خاطر عدم همراهياش در حمله به عراق تنبيه اقتصادي كردند و شركتهاي فرانسوي از عراق اخراج شدند، اين بار هم تنبيه مشابهي در انتظار فرانسويان است كه البته مجرياش ايران خواهد بود. در گيروداري كه فرانسويان براي خود درست كردهاند چارهاي نيست مگر اينكه ايران براي حفظ پرستيژ و مهمتر از آن امنيت خود فرانسويان را تنبيه كرده و دستكم آندسته از شركتهاي فرانسوي كه در ايران منافع پرسود تجاري دارند، تنبيه شده و از ايران اخراج شوند. بدون شك تنبيه اقتصادي فرانسويان كمترين پاسخي است كه ايران ميتواند به مواضع تند مقامات كاخ اليزه بدهد.