پيش فرض هاي گفتگو

محمد کاظم انبارلويي

کد خبر : 119168

اصولگرايان به دو دليل بايد به گفتگوهاي خود براي رسيدن به نتايج معين و مطلوب سرعت بخشند: 1- اعتقاد و التزام عملي به ولايت فقيه ايجاب مي کند، اولا اصولگرايان در مسير "بسط يد" ولايت فقيه در مديريت جامعه اسلامي گام بر دارند و ثانيا از "بسط يد" خود در هر يک از اضلاع پرهيز نمايند. اولي در جامعه و در ميان اصولگرايان وحدت و همگرايي توليد مي کند و دومي نوعي باز توليد واگرايي در جامعه است. نگرش اول تمام ظرفيت هاي احزاب و گروه ها و رجال سياسي و مذهبي را در اردوگاه اصولگرايان به صورت يک "فرصت" در مي آورد ولي در نگرش دوم هر ضلع براي ضلع ديگر يک "تهديد" مي شود. کساني که در جامعه مشغول آتش افروزي هستند پروژه خود را از طريق بسط يد هر ضلع عليه ضلع ديگر به پيش مي برند. آتش افروزان مي خواهند "بسط يد" ولايت فقيه در جامعه مورد غفلت قرار گيرد تا کارآمدي نظام را زير سئوال ببرند. اصولگرايان به دو دليل بايد به گفتگوهاي خود براي رسيدن به نتايج معين و مطلوب سرعت بخشند: 1- اعتقاد و التزام عملي به ولايت فقيه ايجاب مي کند، اولا اصولگرايان در مسير "بسط يد" ولايت فقيه در مديريت جامعه اسلامي گام بر دارند و ثانيا از "بسط يد" خود در هر يک از اضلاع پرهيز نمايند. اولي در جامعه و در ميان اصولگرايان وحدت و همگرايي توليد مي کند و دومي نوعي باز توليد واگرايي در جامعه است. نگرش اول تمام ظرفيت هاي احزاب و گروه ها و رجال سياسي و مذهبي را در اردوگاه اصولگرايان به صورت يک "فرصت" در مي آورد ولي در نگرش دوم هر ضلع براي ضلع ديگر يک "تهديد" مي شود. کساني که در جامعه مشغول آتش افروزي هستند پروژه خود را از طريق بسط يد هر ضلع عليه ضلع ديگر به پيش مي برند. آتش افروزان مي خواهند "بسط يد" ولايت فقيه در جامعه مورد غفلت قرار گيرد تا کارآمدي نظام را زير سئوال ببرند. آتش افروزان تز "يا همه يا هيچ" را در هر ضلع تبليغ مي کنند و اين سم خطرناکي براي وحدت در جامعه ماست که از ميان اين تز آشوب ها و فتنه گري هاي جديد ساماندهي مي شود. 2- همه اضلاع و اشخاص حقيقي وحقوقي در طيف وسيع اصولگرايان مايلند خدمت اصولگرايان در "اجرا" و "تفنين" تداوم يابد و حيات اصولگرايي را براي کارآمدي نظام لازم مي دانند. لذا تداوم گفتگوها بايد از هر گونه افراط و تفريط به دور باشد. مواضع رهبري در نحوه مديريت نظام و رهنمودهاي موردي معظم له بسيار صريح و روشن و تفسير نابردار است. بر اين اساس مي توان به فهم مشترک نسبت به مسائل کشور و فهم شرايط منطقه و جهان رسيد. لذا دستيابي به يک فرمول عملي براي تضمين وحدت و فصل جديدي از همکاري هاي صميمانه بين اضلاع اصولگرايي دشوار نيست. 3- فهم درستي از اينکه رقيب و حريف کيست مهم است. آتش افروزان با تردستي سعي مي کنند حريف و رقيب را در درون اصولگرايان به هر يک اضلاع ارجاع دهند. حال آنکه رقيب و حريف اصلي اصولگرايان کساني هستند که به اصول انقلاب معتقد نيستند و کيان انقلاب واسلام و نظام را نشانه گرفته اند. آنها در مراجعه به آراي عمومي درآينده با آرايش جديد و در يک ويترين کاملا نو به ميدان مي آيند. اگر آنها را رصد نکنيم، دوباره به حاکميت باز خواهند گشت و بازي تلخ "خروج بر حاکميت" يا "خروج از حاکميت" را به منظور ناکارآمد سازي نظام و مقابله با انقلاب تکرار خواهند کرد. غفلت از حريف و رقيب واقعي نوعي تير خلاص زدن به تداوم حيات اصولگرايي در جامعه است. 4- در يک جمع بندي مي توان به اين نتيجه رسيد؛ با انديشيدن به بسط يد ولايت فقيه در جامعه، تداوم حرکت اصولگرايي، فهم درست از رقيب و حريف اصلي که پيش فرض هاي مورد قبول و دغدغه همه درانجام گفتگوهاست مي توان نتايج گفتگوها را تضمين کرد.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: