این قرآن تزیینی است؛ باز نمیشود
آیا رقابت با این عنوان که چه کسی قرآن را زیباتر چاپ می کند در اولویتهای فرهنگی ما می گنجد؟
قرار است نخستین دوره مسابقات چاپ مصحف شریف با حضور کارشناسان و اهالی صنعت چاپ از 17 تا 20 آبان 89 در تهران برگزار شود. آیا برگزاری مسابقه ای با این موضوع و اصلاً رقابت با این عنوان که چه کسی قرآن را زیباتر چاپ می کند در اولویتهای فرهنگی ما می گنجد؟ آیا تا به امروز که این مساله مطرح نبوده، قرآن ها با کیفیت بد چاپ می شده اند؟ ارتقا صنعت چاپ و توجه به کیفیت و رعایت استانداردها، رفع ضعف در مدیریت آموزش، چاره اندیشی برای فرسودگی ماشین آلات و ... نیات خوب و با ارزشی هستند ولی آیا بهانه قرار دادن قرآن و چاپ قرآن و وصله های نچسبی که به به جهت توجیه کار به آن می چسبانیم، منطقی و عقلانیست؟ قائم مقام وزیر ارشاد در امور قرآنی و رئیس مرکز هماهنگی، توسعه و ترویج فعالیتهای قرآنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مصاحبه خود دلیل و هدف نهایی برگزاری این مسابقات را محافظت، نشر و پخش قرآنکریم در سراسر جهان می داند و معتقد است که با استفاده از ابزارها و هنرهای مختلف میتوانیم شاهد نفوذ بیشتر قرآن در جوامع باشیم! مدیر کمیته داوری مسابقات نیز کیفیت لیتوگرافی، چاپ و صحافی را زمینههای بررسی و داوری قرآنهایی ذکر می کند که از سراسر جهان به دبیرخانه ارسال میشوند. اگر این جمله را یک فرد عادی می گفت، شاید تحمل آن، آسان تر از شنیدنش از زبان مسئولین فرهنگی و به اصطلاح نخبگان این عرصه است. این که از یک طرف بگوییم هدف از این برنامه، محافظت، نشر و پخش قرآن است و از طرف دیگر فعالیت هایی که در زمینه چاپ تا کنون صورت گرفته را ضعیف بدانیم (که البته ضعیف هم هست)، معنایی غیر از این می دهد که در حفظ و نشر و پخش قران نکوشیده ایم؟ آیا این اهداف فقط در چاپ قرآن خلاصه می شود؟ کسی از داشتن قرآن شکیل و زیبا با کاغذ خوب بدش نمی آید ولی آیا این ما را از اصل دور نمی کند و قرآن را بیش از پیش از بطن زندگی مردم به روی طاقچه سوق نمی دهد؟ امیرمومنان(ع) در جنگ صفین مگر قرآن های سر نیزه را مشتی پوست و کاغذ نمی خواند و از مردم نمی خواست به او که قرآن ناطق است توجه کنند؟ علی(ع) را نه مردم زمانش درک کردند و نه ما درک کرده ایم؛ نهج البلاغه را ورق بزنید و ببینید چقدر از رفتارهای ما منطبق بر فرمایشات آن بزرگوار است. آن حضرت، قرآن را با رنگ و لعاب حفظ فرمود یا با آمیختن مفاهیم قرآنی با پوست و گوشت و خون یاران و نخبگان زمانش؟ صحنه ای هست در فیلم "گاهی به آسمان نگاه کن" به کارگردانی کمال تبریزی، که در آن به شخصیت جانباز فیلم، یک قرآن هدیه داده می شود و او هرچه تلاش می کند قرآن را باز کند و بخواند، موفق نمی شود. کسی که قرآن را به او هدیه داده خطاب به جانباز می گوید: تزیینی است؛ باز نمی شود! این مسابقه و صحبتهای مسئولینش ذهن را بیشتر از هر زمانی به تجملاتی کردن و غیرکاربردی کردن قرآن سوق می دهد. چیزی که در راس اهداف اسلام امریکایی قرار دارد و ما عمدتاً جاهلانه و ناخودآگاه داریم نشاهای آن را در زمین حاصلخیز ذهن جامعه و به خصوص نسل جوان می نشانیم. دبیر دهمین جشنواره صنعت چاپ در مصاحبه ای می گوید: با توجه به پتانسیلهای موجود در کشور بر این باورم که حداقل در زمینه چاپ قرآن از لحاظ کیفیت و کمیت میتوانیم قطب چاپ قرآن در منطقه باشیم. آیا این افتخار است؟ قطب چاپ قرآن شدن در منطقه چه چیزی برداشته های ما افزوده می کند؟ تا به کی باید با این نگاه های کمی در مدیریت درگیر بود؟ قطب عمل به قرآن و نشر مفاهیم قرآنی در منطقه شدن بهتر است یا قطب چاپ قرآن؟ مسلماً قطب قرآنی شدن سخت تر از قطب چاپ شدن است و قطب چاپ شدن راه گریزی برای فرار از خالی بودن سبد افتخارات و ایجاد این توهم که ما در زمینه قرآنی فعالیت در حد بالا داریم. در حالی که نداریم. این گونه برنامه ها و افتخارات شبیه تنقلات و پفک است که هم غذاست هم نیست. هم سیر می کند هم سیر نمی کند. این همان آمار به معنای بدش است که سرپوشیست بر کم کاری ها. امیدوارم مسئولین این برنامه غیر از موارد غیر ضروری که بعنوان دلیل تا به اینجا ذکر کرده اند، دلایل منطقی تری برای برگزاری این جسنواره داشته باشند و ان را در اختیار افکار عمومی قرار دهند. این مسابقه من را یاد همان اصطلاح "قیف اسلامی" می اندازد که هرکسی بنا به دغدغه مقدسی که دارد میل به فعالیت در حوزه دینی پیدا می کند و به نوعی خود را مشترک در مباحث دینی می بیند و وصله دینی را به طرز ناهمگنی به خود می چسباند. شاید اگر متولیان صنعت چاپ این میل و عطش خود به فعالیت دینی را هدفمندتر و با تامل بیشتری مورد بررسی قرار می دادند میشد برنامه ای بهتر و کارآتر داشت که تا باعث ایجاد انگیزه برای حضور دیگر صنعتگران در عرصه فعالیتهای مذهبی و دینی بشوند. شاید هم نه! *رضا احسانپور