فشار حداکثری و اولویت راهبردی ایران
این روزها دشمنان جمهوری اسلامی با تمام توان و با استفاده از تمام گزینههای ممکن به صحنه آمدهاند. مجموعه این استراتژی دشمنان همان «جنگ ترکیبی» (Hybrid War) است که در واقع تلفیقی از نبردهای آشکار و پنهان، متعارف و نامتعارف، سیاسی، اقتصادی، رسانهای، سایبری، روانی، فرهنگی و اطلاعاتی را در خود جای میدهد.
این روزها دشمنان جمهوری اسلامی با تمام توان و با استفاده از تمام گزینههای ممکن به صحنه آمدهاند. مجموعه این استراتژی دشمنان همان «جنگ ترکیبی» (Hybrid War) است که در واقع تلفیقی از نبردهای آشکار و پنهان، متعارف و نامتعارف، سیاسی، اقتصادی، رسانهای، سایبری، روانی، فرهنگی و اطلاعاتی را در خود جای میدهد. اگر در شرایط فعلی بخواهیم نمونههای متعددی برای اضلاع جنگ ترکیبی دشمن فهرست کنیم، میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
1- امریکا بر گزینه تحریم علیه ملت ایران پافشاری دارد و در تازهترین اتفاق «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه این کشور در توئیتی نوشت: «ما همچنان در تلاشیم در مسیر دور زدن تحریمها علیه ایران اختلال ایجاد کنیم. وزارت خزانهداری ایالاتمتحده در حال تعیین شرکتهای مختلفی است که در امور پتروشیمی و نفت با ایران مشارکت دارند. هر کسی در تسهیل این مبادلات دخیل باشد، تحریمهای ایالاتمتحده را تهدید میکند.» 2- شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی پنجشنبه گذشته با تصویب قطعنامهای، ایران را به عدم همکاری با آژانس متهم کرد! گفتنی است آژانس انرژی اتمی همچنان با رویکردی سیاسی و جهتدار بهعنوان ابزار مذاکراتی امریکا علیه ایران عمل میکند.
3- به موازات تحریمهای اقتصادی و پروندهسازی هستهای، غرب تلاش میکند ایران اسلامی را به نقض حقوق بشر متهم کند و در پوشش حقوق بشر، وجهه ایران اسلامی را مخدوش نماید. از همین رو کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل (کمیته مسائل اجتماعی، انسانی و فرهنگی ) چهارشنبه گذشته قطعنامه کانادا درباره «وضعیت حقوق بشر در ایران» را به تصویب رساند. البته خاطرنشان میشود این قطعنامه، قطعنامهای ضعیف و متزلزل بود و بیش از نیمی از اعضای سازمان ملل متحد با قطعنامه حقوق بشری در مجمع عمومی سازمان ملل علیه ایران همراهی نکردند.
4- امریکاییها همزمان عملیات روانی را با خلق اخبار دروغ به پیوست تحرکات اقتصادی، سیاسی و حقوق بشری علیه ایران در دستور کار دارند. از جمله اینکه سخنگوی ناوگان پنجم امریکا در منطقه، مدعی ارسال محموله 70 تنی سوخت موشک از سوی ایران به مقصد یمن شد که این ادعا از سوی نمایندگی دائم جمهوری اسلامی ایران نزد سازمان ملل متحد در نیویورک به طور رسمی تکذیب شد.
5- از سوی دیگر صهیونیستها هم در عملیاتی رسانهای این خط خبری را داغ کردند که تانکر نفتی «پاسیفیک زیرکُن » با پرچم لیبریا، هدف حمله پهپادی قرار گرفته واین نفتکش تحت نظر شرکت «ایسترن پاسیفیک شیپینگ» فعالیت میکند؛ شرکتی که مالکیت آن برعهده ایدان اوفر، یک صهیونیست میلیاردر است که از سوی پهپادهای ایرانی مورد حمله قرار گرفته است.
6- حمله تروریستی که در ایذه،اصفهان و مشهد رخ داد نیز در ادامه همان جنگ ترکیبی دشمن است که در واقع فاز مسلحانه آشوب و اغتشاش را در دستور کار قرار داده است. چند روز قبل از آن، جان بولتون به صراحت گفته بود اپوزیسیون ایران- بخوانید آشوبگران- از طریق کردستان عراق مسلح شدهاند و در حال مسلح کردن آنها هستیم. اما درباره این صحنهآرایی دشمنان علیه جمهوری اسلامی و مردم ایران باید گفت؛ اول اینکه فشار اقتصادی و تحریمها علیه ایران شکست خورده است. تحریمهایی که در روزهای اخیر، خبری شده و حتی دو خبرنگار صداوسیما را هم تحریم کردهاند، نشان میدهد امریکاییها به یک نمایش سیاسی روی آوردهاند. استیصال امریکاییها به این برمیگردد که نظام جمهوری اسلامی ایران مسیر خنثیسازی تحریمها را شناسایی کرده و پیچ و مهره ماشین تحریم را با سیاست خارجی متوازن، عضویت در شانگهای، قراردادهای راهبردی با چین و روسیه، تقویت سیاست همسایگی و نظایر آن بشدت شل کرده است و امریکاییها از این مسأله عصبانیاند. حالا تحریم پشت تحریم آنها همان داستان طبل توخالی است. دوم اینکه امریکاییها در قصه مذاکرات هستهای یک رویه غیرقابل انکار را دنبال کردهاند. در حالی که در عیان و جلوت از تمرکز بر آشوب در ایران گزارش میدهند تا این را القا کنند که از توافق هستهای با ایران دور شدهاند، در پیامهای مستقیم و در خلوت، اصرار به مذاکره با ایران دارند. وزیر امور خارجه کشورمان هفته قبل این سناریو و ترفند امریکاییها را با استناد به اخبار دقیق و معتبر، سوزاند. سوم اینکه بازی حقوق بشری امریکاییها علیه ایران بازی ناشیانهای است و امروز دست امریکاییها در حمایت از داعش و تروریستها بیش از گذشته برملا شده است. چهارم اینکه عملیات روانی امریکاییها با درج اخباری دروغ و جهتدار علیه ایران، هم نشانه استیصال واشنگتن است و هم نشانه اینکه از تولید قدرت مقاومت در منطقه هراسان هستند. پنجم اینکه تقلای صهیونیستها علیه ایران اسلامی در ذیل پازل پلید آنها موسوم به پروژه هزار خنجر است که به زعم خود میپندارند با ضربات متعدد میتوانند ایران را تضعیف کنند. ششم اینکه زنجیره تحریم، هستهای، حقوق بشر، عملیات رسانهای و روانی و بالاخره ترور و تسلیح اپوزیسیون ایران، همگی محکوم به شکست است، چون ایران قدرتی تولید کرده که آن قدرت، کاملاً بومی و مختص به خودش است و میتواند با گزینههای متعدد دشمن مقابله کند و پشتوانه اصلی این قدرت، آحاد مردم ایران هستند که حتی هنگامی که برخی خواص هم در بزنگاهها مردود میشوند، آنها از جمهوری اسلامی دفاع میکنند. به قول فارین پالیسی، مشکل غرب این است که نمیتواند ایران را تحلیل کند و به تعبیر اندیشکده بروکینگز، «واشنگتن آنجا که باید کم آورده است: ایجاد تغییرات اساسی در رفتار ایران، چون ایران در طول تاریخ نشان داده است که ظرفیت مقابله با مشکلات را برای رسیدن به اهداف مورد نظر خود دارد.» واقعیت این است که ایران اسلامی و قوی بار دیگر پروژه امریکاییها را به شکست کشانده و به دنبال آن است که در نظم جدید جهانی، به جایگاه معتبر و مهمی دست پیدا کند که نباید از این اولویت راهبردی کشور غافل شد.
روزنامه ایران