دهنمكی: سينما اپوزيسيون نظام نیست
سينما نميتواند اپوزيسيون نظام باشد،سينما بخشي از نظام است ولي متاسفانه در 8 سال و حتي 5 سال اخير فيلمهايي اكران شدند كه به واقع ضد جنگ بودند.
فارس: مسعود دهنمكي گفت: سينما نميتواند اپوزيسيون نظام باشد،سينما بخشي از نظام است ولي متاسفانه در 8 سال و حتي 5 سال اخير فيلمهايي اكران شدند كه به واقع ضد جنگ بودند. در گفتوگوي ويژه اين هفته برنامه هفت، مسعود دهنمكي(كارگردان)، جمال ساداتيان (تهيه كننده)، اميرحسين علمالهدي (منتقد) و فريدون جيراني (مجري-منتقد) درخصوص دلايل كاهش مخاطب سينماي ايران به گفتوگو نشستند. در ابتداي بحث، جمال ساداتيان در پاسخ به سؤال فريدون جيراني مبني بر فروش پايين و دور از انتظار فيلمهاي "به رنگ ارغوان " و "هفت دقيقه تا پاييز " اظهار داشت: فروش پايين "به رنگ ارغوان " به شخصه براي من يك شك بود. چراكه اين فيلم به نوعي تنها فيلم سياسي 30 ساله اخير محسوب ميشد و با وجود همه حواشي و فاصله 5 ساله توليد تا اكران، انتظار استقبال بيشتري از آن ميرفت و در مورد "هفت دقيقه تا پاييز " همراهي تلويزيون براي تبلبغات تقريبا صفر بود. وي در ادامه افزود: برخي زمان نامناسب اكران، به قولي وقت مرده را دليل اين شرايط ميدانند اما به اعتقاد من اگر اطلاعرساني در مورد محتواي فيلم بيشتر بود، قطعا استقبال نيز افزايش مييافت. اين تهيه كننده در ادامه ضمن اشاره به پتاسيل ضعيف فيلمها خاطرنشان كرد: با توجه به ممنوعيت تبليغ از طريق شبكههاي فارسي زبان خارجي (بدون هيچ جايگزين مناسب)، تبليغات با تعرفههاي موجود براي تهيهكنندگان چندان به صرفه نيست. بنا براين گزارش در ادامه ساداتيان اذعان داشت: معتقدم همانطور كه در مواجه با بحران جهاني اقتصاد دولتها با بستههاي مالي به كمك شركتهاي مالي آمدند، اگر سينماي امروز ما دچار بحران است، بايد صدا و سيما به عنوان رسانه ملي اطلاعرساني كند و عملكردي تشويقي داشته باشد، اما متاسفانه حتي وعده معاونت سينمايي مبني بر حمايت اكران و دادن بن بليت به فيلمهاي مورد توجه در جشنواره تحقق نيافت. در ادامه اين گفتوگو ساداتيان نشانههاي ريزش مخاطب را عدم تنوع در قصه و كيفيت پايين سالنهاي سينما دانست و عنوان داشت: در كشور 270 سالن سينما موجود است كه عملا 150 سالن، غيرقابل استفاده است و 70 درصد فروش سينماهاي تهران منحصر به 5 سينماي پرديس است، به نظر ميرسد سينماي ايران مانند سينما پس از جنگ جهاني دوم عمل ميكند و وحشتناكترين اتفاق موجود در اين شرايط خودسانسوري سينماگران است. * دهنمكي: سينما نميتواند اپوزيسيون نظام باشد مسعود دهنمكي نيز در اين برنامه با نفي نگاه مصداقي به مخاطب در خصوص علت كاهش مخاطبين سينما گفت: رسالت حفظ مخاطب فقط برعهده دولتها نيست، شرايط امروز سينماي امروز ما با دهه 60 و يا 70 متفاوت است و ما با رقباي جديدي مواجه هستيم . وي ادامه داد: سينما تغيير كاركرد داده است و تلويزيون به عنوان يك رقيب به منظور جلب مخاطب، در كنار سينما قرار گرفته است بنابراين گزارش دهنمكي تقسيمبندي مخاطبين را نوعي توهين قلمداد كرد و تصريح كرد: مردم مردمند، چه دكتر و مهندس و بازيگر، چه دانشجو و كاگر و طلبه و... اين جمعبندي از مخاطبين سينما است كه در كل نسبت به مخاطبين تلويزيون، مخاطب خاص محسوب ميشوند. كارگردان فيلم اخراجيها در ادامه گفت: فلسفه وجودي سينما، مخاطب است و اگر ما نتوانيم سينما رفتن را به صورت يك فرهنگ دربياوريم، هر روز با صورت مسئله غلط به سمت حل مشكل پيش خواهيم رفت. دهنمكي در ادامه اضافه كرد: مخاطبشناسي، زمانشناسي و زبانشناسي وجهي از سينما است و ماهيت سينما قسمت ديگر آن است كه بايد با دقت به آن پرداخت؛ چرا كه در حل بحران مشروعيت در سير گذر فرهنگ شفاهي به فرهنگ مكتوب و رسيدن به رسانه ديداري و شنيداري، بسيار مؤثر خواهد بود، البته اين سير قطعا بايد با همپوشاني مخاطب صورت گيرد. ده نمكي در ادامه نشست در واكنش به نظر علم الهدي عنوان داشت: آقاي اربابي معاونت ارزشيابي وقت در مصاحبهاي با روزنامهاي گفته بود "من الي را نجات دادم " و اين كه اگر الي بود اخراجيها ديده نميشد را قبول ندارم در حالي كه اخراجيها به ديدن بسياري از فيلمها كمك كرد. بنابراين گزارش دهنمكي با تأكيد بر زمانشناسي در سينما خاطر نشان كرد: اگر فيلم "آژانس شيشهاي " 2 سال قبل تر ازاين توليد ميشد به طور قطع بهتر جواب ميگرفت، به طور كلي سينما نميتواند اپوزيسيون نظام باشد، سينما بخشي از نظام است ولي متأسفانه در 8 سال اصلاحات و حتي 5 سال اخير فيلمهايي اكران شدند كه به واقع ضدجنگ بودند، اين در حالي است كه اگر قرار است دولتمردان نقد شوند و يا فلسفه جنگ بررسي شود بايد فارغ از ين سياهنماييها باشد. اين كارگردان درادامه افزود: در جريان جنگ نرم، اگر سينما به عنوان يك پديده موثرتر از كتاب معرفي شود اين به صورت فرهنگ نهادينه شود كه بيشك تاثيرات آن را در آينده خواهيم ديد، چرا كه تاثيرگذاري سينما بسيار بيشتر از حد تصور است. اميرحسين علم الهدي نيز در اين برنامه با معنيدار خواندن سير نزولي مخاطبان سينما در تاييد سخنان دهنمكي عنوان داشت: مخاطبين سينما از 70 ميلون نفر در در سال 1368 با ظهور رقيبي به اسم ويدئو به 65 ميليون نفر در سال 1370 كاهش پيداكرد و در سال 80 اين آمار به 21 ميليون نفر، در سال 85 به 15 ميليون و در سال گذشته به 16 ميليون تقليل يافته است. وي در ادامه افزود: طبق اين آمار به طور ميانگين هر ايراني هر 5 سال يك بار به سينما ميرود و مباحثي چون كمبود سالن سينما، قيمت بليتها و بيرقيب بودن سينما در عرصه نمايش را ميتوان دليل چنين شرايطي دانست. در ادامه اين برنامه علم الهدي با اظهار تأسف از عدم اكران همزمان "درباره الي " و "اخراجيها " اظهارداشت: من همچنان افسوس ميخورم كه چرا اين دو فيلم هم زمان با هم اكران نشدند چراكه در اين شرايط همه چيز به نفع "اخراجيها " تمام نميشد. علي الهدي بامتفاوت خواندن مخاطيان "درباره الي " و "اخراجيها " بيان داشت: مخاطب "درباره الي " با تماشاگر "اخراجيها " فرق ميكرد؛ گر چه اين نكته كه "اخراجيها " اقتصاد سينماي ايران را در سال 88 نجات داد نبايد فراموش كرد.