تفاوتهای تحولات 88 با 1401 به روایت بادامچیان
اسدالله بادامچیان، دبیرکل حزب موتلفه اسلامی، در گفتوگو با سایت «خبرسراسری» گفت: اگر معنای دقیق حزب مدنظر باشد مشخصا باز هم در ایران تعداد قابل توجهی حزب وجود دارد البته برخی تعدادشان محدود است و در یک فولکسواگن جا میگیرند اما برخی نیز گستردهاند.
به گزارش سایت فردا، به نقل از سایت خبرسراسری، اسدالله بادامچیان، دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی، درباره کارکرد کنونی احزاب و نیز ابعاد تحولات کنونی به گفتوگو پرداخته که بخش اول آن را در ادامه میخوانید.
***
در آغاز بطور کلی برداشت شما از تحزب در ایران چیست؟ آیا ما با تحزب حرفه ای در مواجه هستیم؟
اصل تحزب یک امر عقلایی و انسانی است با این مفهوم که یک مجموعه انسانی دور هم با برنامه های معین جمع می شوند و با نگرشی مشخص با یکدیگر در جهت اهداف خود و رسیدن به مقصد تلاش می کنند.با این تعریف حزب یک امری است که در جوامع بشری از زمانیکه مدنیت پیدا کرد حضور داشته است.در گذشته گروه هایی مانند گروه داریوش، اماتها و... بصورت تشکیلات های گوناگونی بوده اند اما در طول زمان ها تفاوت پیدا کردند،گاهی شکل احزاب گذشته مانند اخوان الصفا و یا اسماعیلیه را داشتند گاهی نیز فراتر از آن ها بوده اند و در قرآن هم 22بار کلمه حزب آمده است و یک سوره به نام احزاب داریم در دسته بندی ها نیز حزب الله تحزب اسلامی است دیگری نیز حزب الشیطان است و احزاب دیگر نیز بما لدیهم فرهون اند بنابراین 3نوع تحزب اصلی در قرآن بحث شده است و تحزب نیز یک امر جاودانه و مستمر است.از زمان مشروطه به این طرف نوعی تحزب در ایران پدید آمد که در این تحزب ذهنیت های غربی مطرح بود البته در قرون وسطا در اروپا جمع های تشکیلاتی حضور داشته اند اما حزبی که به معنای واقعی وجود داشته باشد را شاهد نبوده ایم اما وقتی رنسانس پیش آمد و ذهنیت ها به سمت تمدن مدرن رفت تحزب نیز جایگاه خود را پیدا کرد و در فرانسه رزمندگانی که از جنگ بازمانده بودند به گروه های سیاسی تبدیل شدند و تحزب شکل های گوناگونی شکل گرفت که امروز هم رایج است بنابراین این نوع تحزب هم یک امر عقلایی و اجتماعی است که گروه هایی که اختلاف نظر ندارند با هم جمع می شوند بر اساس سلایق چند حزبی به وجود بیاید و تکثر احزاب شکل بگیدر و بر اساس آن وحدت ها و تعامل ها نیز در جبهه های پدید بیاید.این مجموعه تاریخ احزاب است.اما در نظام جمهوری اسلامی تحزب با دیگر کشور ها از احزاب سوسیالیستی تا سرمایه داری و فاشیستی متفاوت است.تحزب در جمهوری اسلامی در اشکال مختلف حضور دارد من بیش از 20سال مسئولیت کمیسیون احزاب را طبق قانون برعهده داشتم با همه نوع احزاب و تشکیلات ها و اسامی مختلف آن ها سر و کار داشته ام با همه نیز با تعامل رفتار کرده ایم،خانه احزاب نیز در این وجود دارد که انتخابات آن یک ماه پیش بود که من مسئول مجمع عمومی دوره جدید خانه احزاب شدم بنابراین وضعیت حزب در کشور ما برقرار است و انوع تحزب نیز وجود دارد و در قانون اساسی در اصل26نظارت بر احزاب تدوین شده است.
بنظر می رسید فعالیت حزبی در سال های اخیر بخصوص میان جوانان از جذابیت بسیار کمی برخوردار است؛چرا احزاب قدرتمند ایران و بطور کلی تحزب به چنین وضعیتی دچار شده است؟
اگر تحزب را به معنای کل تشکل های منسجم با شیوه ها و ساختار ها و شاکله های متفاوت بیابیم مثلا سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را هم حزب بدانیم یا گروه ها و انجمن های اسلامی را هم حزب بدانیم به این معنا احزاب در جامعه ما فعال اند و همیشه هم فعال بوده اند اما اگر معنای دقیق حزب مدنظر باشد مشخصا باز هم در ایران تعداد قابل توجهی حزب وجود دارد البته برخی تعدادشان محدود است و در فولکس واگن جا می گیرند اما برخی نیز گسترده اند.
بنظر شما احزاب توانایی پاسخگویی به مطالبات جامعه را دارند؟بعد از اتفاقات اخیر عده ای مطرح کردند که اگر احزاب کارآمد حضور داشتند مردم می توانستند مطالبات خود را بصورت مسالمت آمیز مطرح کنند.
من در کتب و نوشته های گوناگون این مسائل را بحث کرده ام مثلا حزب از دیدگاه امام،رهبری،شهید مطهری،آیت الله آملی و..احزاب خوب و بد را دسته بندی کرده ام من سه کتاب عمده دارم یکی تحزب از نگاه علمی و تاریخی که اصلا مخالفین و موافقین احزاب چه می گویند و در دوران مشروطه و سپس دوران نهضت امام احزاب چه نقشی دارند کتاب دیگر آنچه باید از تشکل اسلامی بدانیم که تفاوت احزاب اسلامی با سایر تشکل هاست کتاب دیگر نیز تحزب آری،نه هست که سوال شما در این کتاب است که آیا اصولا باید حزب داشته باشیم یا خیر و آیا حزب قادر به پاسخگویی خواسته ها و درخواست ها هست یا خیر؛شما ملاحضه می کنید که در نظام کمونیستی حزب همه چیز است،قوه قضاییه و ارتش و مجلس و دولت و اقتصاد در دست حزب کمونیست است اکنون هم در برخی کشور ها اینگونه است،در احزاب غربی اینطور نیست و احزاب متعدد اند و دو الی سه حزب وجود دارند که بیشتر منافع گروه های خاص را تامین می کنند و ظاهرا هم از مردم صحبت می کنند اما مانند آمریکا دو حزب وجود دارد که توپ قدرت را به هم پاس می دهند و بیشتر منافع دارندگان قدرت را دنبال می کنند.در اسلام و نظام جمهوری اسلامی ولایی تحزب یک محدودیت خاص خود را دارد یعنی نمی تواند در قوه قضاییه باشد و مانند نظام کمونیستی رفتار نمی کند یا در نظام اطلاعاتی نیز احزاب حضور ندارند و فرمانده کل قوا ولی امر است که افراد را در قوه قضاییه منصوب می کند اما در دولت و مجلس احزاب می توانند حضور یابند در برخی از کشور ها همه فعالیت ها محدد به حضور در حزب است مانند آلمان که ضایع شدن حق کسانیست که یم خواهند انفرادی فعالیت کنند اما در نظام اسلامی حق افراد محدود نمیشود که حتما در یک یا دو حزب نیرومند باشند این محدود کردن آزادی مردم است لذا در نظام اسلامی هم منفرد داریم هم تجمعات گوناگون و هم احزاب و حزب ها هم حاکم مطلق نیستند حاکمیت مطلق از آن خداست و ولی فقیه هم توسط خبرگان مردم موظف است حاکمیت الله را تحقق بخشد بنابراین مبنا در حاکمیت اسلامی حاکمیت الله است و حاکمیت دین خدا و ارزش های الهی و انسانی است و این نیست که عده ای برای تقلید از غرب تصور کنند ما باید دو حزب داشته باشیم که قدرت را به هم پاس بدهند بقیه هم محدود شوند.در نظام اسلامی نوع تحزب مترقی و پیشرفته و ارزشمند است و اثرات خود را دارد موتلفه اسلامی نیز در زمان نهضت امام که ایشان موتلفه را تاسیس فرمودند نقش موثری داشت و همچنان دارد بنابراین ما در مسئله ی تحزب اسلامی به دنبال حاکمیت الله و تحقق آرمان های نظام بر اساس مبناهای اسلام هستیم.
حزب مطلوب بنظر شما دارای چه مشخصه هایی برای فعالیت در جمهوری اسلامی است و تفاوت موتلفه را دیگر احزاب را درچه می دانید؟
حزب موتلفه جریان اسلامی ولایی را محور دارد و مثل نهضت آزادی نیست البته نهضت آزادی از بین رفته است اما بازماندگانشان شیوه لیبرال را دنبال می کنند یا برخی احزاب چپ هستند اما حزب اسلامی نه چپ است نه راست و حزب ارزشی اسلامی است در نظام ما این نوع احزاب هم حضور دارند.جریان فقاهتی نیز غیر از جریانهای دیگر است البته برخی مانند احمدی نژاد هم در آن ها حضور دارند اما با برداشت های خودشان نه با برداشت های رهبری و فقه اسلامی به همین علت تفاوت هایی وجود دارد اما چون در جمهوری اسلامی آزادی از هر جهت وجود دارد و در فعالیت جمعی و فردی و تشکیلاتی نیز وجود دارد در جریان ها افکار مختلف وجود دارد.اینکه گفته می شود کشور نیاز به تحزب دارد را راست می گویند و این یک تجربه عقلی است،نمایندگان مجلس وقتی منفرد وارد مجلس می روند یک سال آزمون و خطا می کنند تا بفهمند مجلس چیست اما اگر از طریق حزب وارد مجلس شوند از آغاز می دانند چه کاری باید انجام دهند و هر سال از حضور در مجلس را با برنامه طی می کنند.یکی از عللی که مجلس فعلی دچار مشکلات است عدم حاکمیت تحزب بر آن است. انشالله در مجلس آینده اگر بتوانیم به عنوان یک جبهه متحد از همه دوستان انقلابی یک فهرست با برنامه ارائه کنیم مشخصا تاثیرات آن مجلس بسیار متفاوت است.یک مجلس حزبی متکی بر حزب است به شرطی که حزب اسلامی و با مبنا ارزشی باشد نه اینکه بگویند هر کسی از من است قبول است و هرکسی با ما نیست قبول نیست.آقای بهشتی می گفتند این احزاب طاغوت هستند و چه بهتر این طاغوت در مسیر اسلام نباشد امروز هم این احزاب را احزاب باندی می گویند که با باند بازی فعالیت می کنند.
تحولات یک ماه اخیر بنظر شما چه تفاوتی با اتفاقات سال های 88-96 و 98 دارد؟ آیا این تحولات ناشی از عدم کارکرد احزاب است؟
جریان این دوره فتنه، غیر از 88 است در آن سال میرحسین موسوی و لیبرال ها که دور او جمع شده بودند محور بودند در دورههای بعدی گروههای فتنهگر شلوغ میکردند در این دوره یک شبکه هدایتشده از خارج و فریب خورده و سادهلوح و عناصری ماجراجو که مردم هم نیستند این کار ها را می کنند مردم که نمی آیند شهر را آتش بزنند مردم ایران اصولا مردمی نیستند که بتوانند سر نیروی انتظامی را ببرند و این رفتارها را انجام دهند ایرانی متمدن است و تمدن چند هزار ساله را پشت سر دارد این افراد عین یک ستون پنجم از سوی بیگانه هستند بنابراین میبینید که در این ناآرامیها اصلا مسئله احزاب مطرح نیست.