مرکز پژوهشهای مجلس دلایل شکست طرحها در حوزه کودکان کار و خیابان را تشریح کرده است
چرا ساماندهی کودکانکار شکست خورد؟
۱۳روز پیش که سرپرست دفتر امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی از ثبت اطلاعات هویتی کودکان کار با اسکن عنبیه خبر داد درواقع خبری کهنه و سوخته را تکرار کرد چراکه سال۹۹ نیز رئیس وقت سازمان بهزیستی کشور دقیقا اجرای همین برنامه را وعده داده بود. اسکن عنبیه و ثبت اطلاعات هویتی از این طریق، راهی برای شناسایی و ساماندهی کودکان کار و خیابان است، آنهم ساماندهیای که دستکم ۲۰سال از آن حرف زده شده ولی به نتیجهای نرسیده است.
اگر طرحها و الگوهای مداخلهای که عملا از سال۱۳۷۸ در کشورمان در دستورکار نهادها و سازمانهای مختلف قرار گرفت، بشماریم حداقل به ۹ طرح عمده میرسیم که هیچکدام از آنها به ساماندهی کودکان کار و خیابان منجر نشدند بلکه حتی ورق برگشت و به دلایل گوناگون، تعداد این کودکان روندی صعودی را در پیش گرفت. این در حالی است که طبق برنامه ششم توسعه، پدیده کودکان کار یکی از آسیبهای اولویتدار کشور است و تا پایان اجرای برنامه یعنی امسال باید به کاهش ۲۵درصدی جمعیت این کودکان منجر شود. البته در این پنج سال هیچ مسئولی پاسخ نداد که تعداد دقیق کودکان کار و خیابان چقدر است که بعد از انقضای برنامه باید ۲۵درصد از آن کم شود.
طرحهایی که راه به جایی نبرد
اولین قدم رسمی برای ساماندهی یا مداخله در پدیده کودکان کار مربوط به ۲۳سال قبل است. در سال۷۸ مراکز «جمعآوری، شناسایی و هدایت متکدیان و کودکان خیابانی» توسط بهزیستی و با همکاری شهرداری و نیروی انتظامی در شش استان کشور اجرا شد. در همان سال «مراکز شناسایی، تشخیص و جایگزینی کودکان خیابانی» نیز کلید خورد ولی در ۲۸استان گسترش یافت. در سال۷۸ همچنین طرح «خانه سبز و خانه ریحانه» اجرا شد که در آن شهرداری مجری و پلیس، همکار آن بود. در این خانهها دختران و پسران کار و خیابان نگهداری میشدند اما در سال۸۱ که بهزیستی این خانهها را تحویل گرفت به دلایلی ازجمله هزینههای زیاد تعطیل شد.
در سال۸۱ اما طرح «مهمانسرای سلامت کودکان خیابانی» به اجرا درآمد که اینبار بهزیستی با همکاری سمنها کار را پیش میبرد. این مهمانسراها فضایی برای اقامت شبانه کودکان و آموزش مهارتهای زندگی و حرفهای به آنها بود. در همین سال همچنین طرح «ساماندهی ۲۰ هزار کودک خیابانی» در سراسر کشور آغاز شد که بهزیستی این کودکان را به مراکز مختلف ازجمله کانون اصلاح و تربیت یا کمیته امداد معرفی میکرد.
در سال۸۲ اما رویهها کمی ملایمتر شد و در همکاری بهزیستی با سمنها، طرح مهمانسراها تکمیل شد که هدفش آموزش کودکان، کارفرمایان و آموزش به جامعه برای مشارکت در امور کودکان خیابانی بود. دو سال بعد ولی دوباره رویه تغییر کرد و در طرحی به عنوان«ساماندهی کودکان خیابانی» وظایف تکهپاره و به ۱۱دستگاه دولتی محول شد.
هشت سال بعد و در سال۹۲ نیز در این حوزه ادبیاتی متفاوت به کار گرفته شد و با تاسیس «مراکز حمایتی و آموزش کودک و خانواده» در مواجهه با کودکان کار رویکرد خانوادهمحور در پیش گرفته شد. و درنهایت در سال ۹۹طرح «حمایت اجتماعی از کودکان کار و خیابانی» به اجرا درآمد که رویکردی دوستدار کودک داشت و هدفش شناسایی، جذب، انتقال، توانمندسازی، هدایت و نظارت این کودکان بود.
علت شکستها چه بود؟
اما چرا با وجود اینهمه طرح، هنوز کار کودک در کشورمان پایان نیافته و کودکان کار و خیابان بهعنوان یکی از آسیبهای اجتماعی و از مصادیق روشن نابرابری، پیش چشم مردم رژه میروند؟ پاسخ این پرسش را مرکز پژوهشهای مجلس در تحقیقی که نتایج آن را در شهریور امسال جمعبندی کرده، داده است. براساس بررسی کارشناسان این مرکز، بهطور عمده ۹ دلیل برای این ناکامیها وجود دارد که میتوان آنها را اینگونه بازخوانی کرد: عدم پوشش انواع مختلف کودکان کار و خیابان، غلبه رویکرد جمعآوری بر جذب تقلیل توانمندسازی این کودکان به کمکهای مالی غلبه نگاه کوتاهمدت به توانمندسازی بهجای نگاه فرآیندی به پدیده کار کودکان، بیتناسبی میان منابع و مسئولیتها، تحت پوشش نبودن کودکان کار اتباع نبود اجماع در مورد نحوه مواجهه با این کودکان، نبود ارتباط صحیح سازمانهای مردمنهاد با نهادهای دولتی و سرانجام، بیتوجهی به ریشههای بروز پدیده کودکان کار و خیابان.
ساماندهی، میسر است؟
ناکامیهایی که تاکنون در کشورمان در حوزه ساماندهی کودکان کار و خیابان تجربه شده ذهن را درگیر این پرسش میکند که آیا اساسا ساماندهی این کودکان شدنی است؟ مرکز پژوهشهای مجلس در تحقیق اخیر خود میگوید «بله» اما به شرط اقدامات عملی در چند حوزه. براساس تعریف سازمان بینالمللی کار، کودک کار کسی است که دست به کارهایی میزند که او را از کودکی، توانایی، منزلت و تحصیل محروم میکند و بر رشد جسمی و روحی وی اثرات منفی میگذارد. کودک خیابان نیز کسی است که خیابان برای وی، خانه یا منبع معاش است و کسی به اندازه کافی از او سرپرستی یا محافظت نمیکند. با این تعریف، کارشناسان مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهند که ساماندهی این کودکان تا چه اندازه پیچیده و تخصصی است. البته آنها تاکید دارند که چرایی زایش پدیده کار کودک نیز موضوعی بنیادی است که تلاش در سطوح مختلف را میطلبد؛ ازجمله در سطح کلان با مهار مهاجرت، تورم، رکود اقتصادی، حاشیهنشینی و... . در سطح میانی با رصد و مداخله در نابسامانیهای خانوادگی این کودکان و در سطح فردی با تمرکز بر ویژگیها و مشخصات کودک کار، یعنی مسائلی که همه در کنار هم باعث بروز این آسیب اجتماعی اولویتدار در کشورمان شده است.