تجزیه‌طلبان مشغول کارند!

پبرخی مناطق کشور همچون منطقه سیستان و بلوچستان با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک و نیز ویژگی‌های خاص فرهنگی، قومیتی اقتصادی و اجتماعی، همواره در معرض حجم وسیعی از حملات تروریستی قرار داشته‌اند. در حوادث اخیر زاهدان و کشته شدن ده‌ها نفر توسط گروهک تروریستی جیش‌العدل، جرقه‌های درگیری و خرابکاری رو به افزایش رفت و در مجموع این منطقه را که در قبال پروژه مهسا امینی در سکون قرار داشت ملتهب و آشفته ساخت.

کد خبر : 1177866

پبرخی مناطق کشور همچون منطقه سیستان و بلوچستان با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک و نیز ویژگی‌های خاص فرهنگی، قومیتی اقتصادی و اجتماعی، همواره در معرض حجم وسیعی از حملات تروریستی قرار داشته‌اند. در حوادث اخیر زاهدان و کشته شدن ده‌ها نفر توسط گروهک تروریستی جیش‌العدل، جرقه‌های درگیری و خرابکاری رو به افزایش رفت و در مجموع این منطقه را که در قبال پروژه مهسا امینی در سکون قرار داشت ملتهب و آشفته ساخت. با وجود آنکه رسانه‌ها و شبکه‌های فارسی‌زبان طی هفته‌های گذشته، سعی کردند تمام کشور را در یک آشوب همه‌گیر قرار دهند، اما مردمان این منطقه علی‌رغم چنین اقداماتی به پروژه آنها نپیوستند. از این رو، معاندین تلاش کردند از کانال حساسیت‌های موجود در فرهنگ مردم این خطه ورود پیدا کرده و با خدشه‌دار کردن احساسات، آنها را به صف آشوبگران پیوند بزنند.

آنچه که در کالبدشکافی نقشه راه محاربین در تمام رویدادها و حوادث کشور دیده می‌شود به خدمت گرفتن تمام نیروها و استفاده از ظرفیت‌های مناقشه‌برانگیز بین طیف‌های مختلف مردم برای حصول آشفتگی نهادینه در جامعه و نهایتاً به کارگیری آن در جهت تقابل با نظام است. این فرایند، میان سطوح مختلف جامعه به تناسب ویژگی‌های منطقه‌ای و اجتماعی و اقتضائات زمانی طرح‌ریزی می‌شود. اختلافات مذهبی و فرهنگی در منطقه سیستان همان پتانسیل مورد نیاز را برای آنها فراهم کرده که با مهره‌چینی، کشتار و اتهام‌سازی حول آن و برانگیختن احساسات طراحی می‌گردد. موضوعی که همواره وجود داشته و تنها مربوط به ماجراها و اتفاقات امروز نیست. هرگونه دامن زدن به اختلافات قومیتی و بویژه مذهبی و در نهایت شکاف و تفرقه می‌تواند راه را به سرانجام خواسته تجزیه‌طلبان برساند.

تکثیر گسترده نسخه آشوب

نقطه شروع التهابات در زاهدان با خبرسازی تجاوز به یک دختر توسط فرمانده نیروی انتظامی شهرستان راسک در شبکه‌های ضد انقلاب شکل گرفت. بازتاب وسیع این خبر، توسط رسانه‌ای محلی و محارب فارسی‌زبان، معترضین را به کف خیابان‌ها و درگیر شدن با نیروهای امنیتی و تخریب اموال عمومی کشاند.

به موازات تهاجم خبری برخی از افراد صاحب‌نام که دو مشخصه ویژه یعنی اعتقادات تند مذهبی و شبه‌وهابی داشته و با حمایت رسانه‌ای عناصر ضدانقلاب دارای وجهه اجتماعی شده بودند، به صورت پیشفرض و قبل از هرگونه اطلاع‌رسانی در این خصوص، به شایعه‌پراکنی پرداختند. آنها از فرصت ایجاد شده استفاده کردند تا با متهم کردن نیروهای انتظامی و با تهدید به درگیری و اعتراض خیابانی به تحریک مردم بپردازند. از نمونه‌های آن یکی از همکاران سابق عبدالمالک ریگی ساکن در لندن و برخی تریبون‌دارهای مذهبی که سال‌ها با سخنرانی‌های آتشین، اظهارات سریع و تحریک‌کننده مذهبی و سیاسی به‌صورت هدفمند فعالیت داشتند، است.

این پروژه همزمان با موضوع مهسا امینی با استفاده از ترفند خبرسازی و جعل واقعیت با همان قاب‌بندی، موجی از احساسات تهییج‌شده را با خود همراه کرد، چرا که عدم تمایل مردم این خطه به همراهی آشوبگران، ضدانقلاب را بر آن داشت تا پروژه‌ای مشابه را برای هم‌افزایی با اغتشاشات دیگر شهرها به وجود آورند.

از این‌رو، همزمان رسانه‌های معاند سعی کردند که اتفاقات رخ داده را در کنار آشوب‌های شهرهای دیگر قرار داده تا فرم یکسانی از هر دو اتفاق را در انظار مردم تجسم کند. از سویی دیگر، گروهک‌های تروریستی اجاره‌ای نیز با فضای ناامن ایجاد شده امکان حضور پیدا کرده و به کشتار و رعب و وحشت روی آوردند. زاهدان که در خاطره خود فعالیت‌ها و جنایت‌های گروهک‌های ضدانقلاب را به یاد دارد دوباره مستعد فعالیت  این گروهک ها شد.

از سویی دیگر، آشفتگی ایجاد شده امکان پنهان شدن نیروهای تروریست و گسترده شدن فعالیت‌های آنها را در میان آشوبگران فراهم کرد. بدیهی است این امر موجب رادیکالیزه شدن فضا خواهد شد و ابعاد هر نوع کشتار و جنایت را بالا خواهد برد، بویژه که رسانه‌های محلی و فارسی‌زبان با انکار وقایع تروریستی به پمپاژ و دروغ‌سازی متوسل شده و نوک پیکان اتهام را به سمت نیروهای نظامی و انتظامی جمهوری اسلامی می‌برند.

با ورود تروریست‌ها، بستر راه‌های خرابکاری و کشتار برای هر دو طرف فراهم می‌گردد و در سایه بلوای ایجاد شده متهم‌سازی نیروهای امنیتی نزدیک به واقعیت  جلوه می کند. این امر راهکاری برای حفظ خشم و عصبانیت در میان معترضین و برانگیختن و به صحنه آوردن قشر خاکستری نیز خواهد شد.

آشوب‌های محلی تروریست‌های اجاره‌ای

جهت‌دهی کشتار و گره زدن آن به آشوب‌های اخیر برای کمرنگ کردن و منحرف ساختن افکار عمومی از جنایات تروریست‌های این منطقه می‌تواند فعالیت تروریست‌ها را در سایه انکار رسانه‌ای افزایش دهد. بنابراین، طراحی آشوب در این منطقه توسط معاندین خارج‌نشین به نحوی در دستور کار قرار گرفت که زمینه به کارگیری تروریست‌های اجاره‌ای را نیز فراهم آورد.

به راحتی می‌توان دریافت که هر دو طرف درگیری‌ها یعنی تروریست‌های این منطقه و آنهایی که آشوب‌های محلی را رهبری می‌کنند دقیقاً از یک نقطه مشترک تغذیه می‌شوند. از طرفی مهم‌ترین عامل هدف مشترک آنها یعنی تجزیه‌طلبی و حکومت‌ستیزی نیز نمونه عینی و روشن این موضوع است. آنچه مشخص است امریکا و متحدین آن که همواره به دنبال تجزیه کشور بودند با تغذیه هر دو طرف ماجرا در تلاش برای تحقق نقشه خود هستند. این امر در غرب و در منطقه کردستان نیز در حال اجرا است. علاوه بر آن، رسانه‌های متخاصم در تلاش هستند با سوژه‌سازی، انگیزه پیش‌برنده در میان آشوبگران را تقویت کنند تا آنها را در میدان حفظ کرده و مانع بازگشت وضعیت به آرامش قبلی شوند. همچنین، متمرکز شدن بر کشته‌ها و خرابکاری تروریست‌های اجاره‌ای در این خطه که با حمایت‌های مالی امریکا و غرب همراه است، مانند قیچی دولبه فشار بیشتری به نظام تحمیل کرده و جمهوری اسلامی را در دو جبهه به موازات یکدیگر درگیر می‌کنند.

التهابات شرق کشور و ایجاد ناامنی، امکان ورود تروریست‌ها و تجزیه‌طلبان بیشتری را در این خطه مهیا می‌کند. از این رو، اخبار خروجی شبکه‌های محلی وابسته به معاندین سعی می‌کند حوادث را در کانال اختلافات مذهبی قرار داده و همچون گذشته نمایشی از نبرد حکومت با سنی‌ها را به خورد مخاطب خود دهد. این امر با انکار تروریستی بودن کشتارها و درگیری‌ها و انتساب آن به نیروهای امنیتی صورت می‌گیرد. ایجاد پایگاه ضد امنیتی در اولویت خواسته تجزیه‌طلبان قرار دارد که برای آن نیاز به تجمیع مردم با انگیزه‌های مختلف است. از این رو استفاده ابزاری از اختلافات قومی و دینی می‌تواند چنین ایده‌ای را برآورده سازد.

سناریوی ناکام سوریه‌سازی

فضای آشوب می‌تواند ماهیت تجزیه‌طلبانه را در پوشش خبری ایجاد شده پنهان کرده که با فرار از جو رسانه‌ای به اقدامات خود ادامه دهند. بنابراین، یکی از راه‌هایی که رسانه‌های محارب دنبال می‌کنند دمیدن در آتش اختلافات قومیتی و مذهبی است تا آن را در همین مسیر هدایت کنند. از این رو آنها که با حمایت مالی و معنوی غرب و متحدین منطقه‌ای آن، همراه هستند تمرکز ویژه‌ای را برای تحریک مردم سیستان و بلوچستان و پیوند زدن قومیت کرد و بلوچ و مذهبی کردن موضوع در برخی مناطق مرزی آغاز می‌کنند. اما اتفاقاتی همچون شهادت یک بسیجی اهل سنت و آتش زدن 52 جلد قرآن در شهر میرجاوه پرده از واقعیت ماجرا برداشت و نشان داد که مذهب تنها ابزاری برای مانور دادن اختلافات قومیتی و دینی است.

در مجموع برخی تحلیلگران بر این باورند که سناریوی سوریه‌سازی در دستور کار گروهک‌های ضدانقلاب قرار دارد و بر این اساس تسلیح برخی زاویه داران با نظام و برای تقابل با آن در دستور کار این گروهک‌ها قرار دارد که محکوم به شکست بوده و نتیجه‌ای جز خسارت جانی و مالی در بر نخواهد داشت. در این بین برخی روزنامه‌ها و رسانه‌های معلوم‌الحال داخلی، با در‌هم‌آمیختگی واقعیت و جعل، به شبهه‌سازی روی آورده تا مخاطب را در ابهام فرو برده و زمینه پذیرش هر گونه شایعه و دروغ را از سوی رسانه‌های ضد انقلاب فراهم کنند. همانند پروژه قبل، معاندین خارج‌نشین نیز با راهپیمایی و دادن شعار حمایت خود را از جریان آشوب در زاهدان اعلام کردند.

اما نکته مهم این است که آنچه مسأله زاهدان و غرب کشور را متمایز می‌کند وجود مثلث کشورهای متخاصم، گروهک‌های تروریستی اجاره‌ای و آشوبگران است. افزون بر تمام فعالیت‌های مخرب دو گروه فوق که تهدیدی علیه امنیت ملی کشور است، دولت‌های متخاصم که در رأس آن امریکا قرار دارد، فارغ از تمام حمایت‌ها و جهت‌دهی‌های آشکار و پنهان در غائله اخیر، تحریم‌های متعددی را در سایه فتنه و آشفتگی داخلی بر کشور تحمیل کردند. زیرا به زعم آنها، فشارهای ناشی از شرایط موجب تقویت وضعیت اعتراضی در داخل ایران و افزایش فاصله بین مردم و نظام می‌شود.

منبع: روزنامه ایران

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: