تحلیل از چپ و راست؛
اسم رمز
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
چه شد که چادر از سر کشیدند
محسن مهدیان؛ مدیرعامل «همشهری» نوشت: «گفتند حجاب اختیاری و چادر از سر ناموس مردم کشیدند. گفتند حجاب کجای قرآن است و وقتی خبردار شدند، آیات زن و حجاب را ورق ورق کرده و به آتش کشیدند. شعار آزادی و زندگی دادند و جوان غریب بسیجی را در خیابان زیر مشت و لگد گرفتند. از حقوق بشر گفتند و مسلمترین حق گروههای امدادی را در همه جنگها، با به آتش کشیدن 18آمبولانس به نمایش گذاشتند.
از احترام و مدارای پلیس گفتند و دهها ماشین و موتور ناجا را آتش زدند و سرباز بینوا را زیر ضرب وحشیانه مصدوم و به آتش کشیدند. از حقوق مردم گفتند و اموال عمومی و خودروهای شخصی را تخریب کردند. اینها مردم نیستند؛ اینها اراذل و اوباشند و تکلیفشان روشن ، اما سخن، جای دیگر است.
توصیف امیرالمومنین از اوباش در جملات قصار 199نهجالبلاغه چنین است: اینان پراکندهاند و شناخته نمیشوند تا وقتی مجتمع شوند و غلبه کنند.
سؤال اینجاست؛ چه زمان، اراذل و اوباش از پراکندگی درآمده و جمع میشوند؟
فیلم چادر کشیدن از سر ناموس مردم، بچه شیعه را به دردی عمیق در کوچههای بنیهاشم میبرد. چند روزی از رحلت پیامبر نگذشته بود که اراذل و اوباش پراکنده آن روز، گرد هم جمع شدند و شد آنچه نباید میشد. چرا؟ چه چیز آنها را جمع کرد؟
اراذل و اوباش حزب نیستند، سر ندارند، رهبر ندارند و شناسنامه ندارند. اینها در شرایطی مجتمع میشوند که حق، پوشانده شود و حق پوشانده نمیشود مگر به سکوت خواص.
حضرت زهرا (س) در خطبه معروف فدکیه از سکوت انصار گلایه میکند و میفرماید: «آیا ارث من باید پایمال گردد و اخبارش به خوبی به شما میرسد و باز هم خاموش نشستهاید؟»
کربلا نیز با سکوت خواص کوفه چنان مصیبتبار شد. در تاریخ معاصر نیز کودتای 28مرداد با غیبت روحانیون منجر به میدانداری اوباش و حذف مصدق شد. اگر سکوت خواص نبود شیخ فضلالله بر دار نمیرفت و مشروطه شکست نمیخورد.
سال88 نیز سکوت خواص منجر به ندای « اَین عمار» شد. با این تفاوت که آن روز سکوت خواص مربوط به ژنرالهای سیاسی بود و امروز خواص تکثیر شده در فضای مجازی. هرکس هرجا مؤثر بر ممبرها و فالوئرها و جماعتی است و خواص آن جمع.
لب کلام؛ هرجا حق را ببینیم و سکوت کنیم فرصت را برای اجتماع اراذل و اوباش فراهم کردهایم.
چه سکوت کنیم و چه به تعبیر رهبری انقلاب حرف حق را زمانی بزنیم که پازل و نقشه دشمن تکمیل شود؛ در هر دو صورت موجب کتمان حق شدیم و اینجاست که نشستن غبار بر حق موجب اجتماع اوباش میشود.
اسم رمز گشت ارشاد و حجاب اجباری و حادثه مهسا و... امتحانی بزرگ در میان خواص بود که درسها داشت؛ باقی بماند بعد... .»
زنگ خطر بحران مهاجرت!
ابراهیم امینی در یادداشتی برای «اعتماد» نوشت: «هفتهها و ماههای اخیر برای من و آنگونه که از همکلامی با سایر دوستان عضو هیات علمی دانشگاههای وزارت علوم و وزارت بهداشت متوجه شدهام، سختترین دوران کاری چند دهه اخیر بوده است. سخت و دشوار نه از جهت شرایط کاری یا معیشتی که برای بخش مهمی از اعضای هیات علمی همواره دغدغهای مهم و اساسی بوده است، بلکه از نظر تعدد درخواستهای دانشجویان سالهای دور و نزدیک برای توصیهنامه به دانشگاهها و مراکز علمی دیگر کشورها برای مهاجرت از آب و خاک آباء و اجدادی. اگر در سالهای گذشته دانشجویان و دانشآموختگان رشتههای فنی در صدر داوطلبان مهاجرت و پذیرش تحصیلی از دیگر کشورها بودهاند، ماههاست این موج خروشان به سمت رشتههایی همچون حقوق و پزشکی که پیشتر به عنوان پردرآمد شناخته میشدند نیز روانه شده و امواج سهمگین آن، روزانه در حال از جا کندن و بردن صاحبان اندیشههای بارور و تنومندی است که جبران نبود آنان در کشور امکانپذیر نیست. شرایط مختلف اقتصادی سالهای اخیر و دورتر شدن رویای داشتن امنیت شغلی و اقتصادی در سایه دشواریهای کارهای طاقتفرسایی نظیر طبابت، وکالت و سردفتری، هجمههای گاه و بیگاه تریبونهای رسمی و وابسته دولتی به شاغلان این حرفهها، مصوبات تحدیدکننده موقعیت فعلی و تهدیدکننده آینده و اعتبار شغلی این مشاغل در کنار تیره شدن دورنمای آینده مملکت در پس بحرانهای اجتماعی و اقتصادی سالهای اخیر، از جمله دلایلی هستند که متقاضیان مهاجرت از آن به عنوان دلایل اصلی کوچ احتمالا ابدی خود از سرزمین پدری و مادری خود بیان میدارند. از سوی دیگر محدودیتهای گسترده در زمینه آزادیهای اجتماعی و فردی اعم از عدم تضمین حق آزادی بیان، آزادی پوشش، سانسور و فیلترینگ گسترده در فضای نشر، مطبوعات و اینترنت از جمله دلایلی هستند که از جمله محققان و پژوهشگران را دلسرد کرده و ادامه زندگی و فعالیت در سرزمینی که به آن عشق میورزند را برای ایشان دشوار ساخته است. علاوه بر این، نگاههای سختگیرانه، سلیقهای و توام با انحصارگرایی در گزینش اعضای هیات علمی، آزمونهای استخدامی، تصدی سمتهای مدیریتی در سازمان نظام پزشکی، کانونهای وکلا و... و فشارهای اجتماعی و کاهش سرانه درآمد شاغلان رشتههایی چون پزشکی و وکالت از جمله دیگر دلایل مهاجرت شاغلان در این دو حرفه و دانشجویان و دانشآموزان پزشکی و وکالت است. در شرایطی که موج مهاجرت و خداحافظی از مام وطن و دل سپردن به آیندهای نامعلوم برای گریز از آیندهای که عموما تیره و تار میپندارندش، در میان پزشکان، وکلا و حقوقدانان - که از جمله حرفههایی با شأن و موقعیت اجتماعی بالا و سرانه درآمدی مناسبی در مقایسه با دیگر رشتهها هستند- رو به افزایش است، احتمالا نیازی به تشریح آنچه در میان دانشآموختگان دیگر رشتهها با آینده شغلی سستتر وجود نداشته باشد و هر یک از ما در میان دوست و فامیل شاهد آن چیزی هستیم که نباید. تردیدی نیست که خیل مهاجرتهای سالهای اخیر پس از تثبیت جایگاه شغلی، تشکیل خانواده و احیانا دارا شدن فرزند، روند و امکان بازگشت را دشوارتر از هر زمان ساخته و از این جهت با رفتنهای بدون بازگشت مواجه هستیم. چنین رفتنی، رفتن یک یا دو شخص، صد و هزار نفر نیست. به پایان رسیدن نسلی از زنان و مردن در این خاک است، نسلی که چه بسا پدران و مادران آنها هزاران سال در این خاک زیستهاند و اینک، با رفتن آنها و تشکیل خانواده و زیست ابدی در سرزمینی دیگر، ارتباطشان از ریشه قطع میشود و چه بسا یک یا دو نسل پس از مهاجران فعلی، دیگر خود را اصلا ایرانی ندانند و هیچ ارتباط زبانی، قلبی و احساسی در خود با وطن اجدادی خویش حس نکنند و زیانی به مراتب بیشتر از خروج یک شخص را به کشور وارد سازند. تردیدی نیست که مهاجرات و کوچ از سرزمینی به سرزمین دیگر برای به دست آوردن شرایط و امکانات بهتر، موقعیت زیست و شکوفایی مناسبتر، همواره و در همه جوامع وجود داشته است و مختص به زمانه و جغرافیای ما نیست و نخواهد ماند، اما آنچه این روزها شاهد هستیم، چیزی فراتر از مهاجرت معمول انسانهای یک سرزمین به سرایی دیگر برای عافیت بیشتر است. زنگ خطری که نه امروز، بلکه از سالها پیش به صدا درآمده و آن زمان داد دلسوزان را درآورده بود و امروز به گوش آنهایی که قصد شنیدن نداشتند نیز رسیده، بیش از هر چیز به مهاجرت در پی آغاز جنگی همهجانبه و خانمانسوز میماند، آن هم در زمانهای که به ظاهر در صلح به سر میبریم. اما آیا صاحبمنصبان و مسببین وضع موجود و نارضایی، ناامیدی و سرخوردگی بخش قابل توجهی از جوانان از آینده مملکت خویش و تلاش برای رفتن از کشور، متوجه اشتباه خود شدهاند و در تلاشند تا با باز کردن فضای نقد و اندیشه در جامعه، امکان فعالیت آزادانه شهروندان در تعیین سرنوشت خویش، حذف انواع رانتها و امتیازات ناصواب و به دور از اصول حقوقی و اخلاقی، تضمین آزادی و برابری شهروندان از جمله زنان و مبارزه با فساد، مانع گسترش موج خروشانی شوند که آثار زیانبار آن تا همیشه با ایران همراه خواهد ماند؟! متاسفانه روند جاری مملکت و شیوه اداره کشور، خلاف چنین تلاش و رویهای را نشان میدهد... .»
احساس امنیت
محمدکاظم انبارلویی در سرمقاله «رسالت» نوشت: «رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار پیشکسوتان دفاع مقدس فرمودند:« انقلاب اسلامی برای امپراطوری نظام سلطه یک تهدید بود. کودتا، تحریک اقوام برای تجزیه و سرانجام جنگ تحمیلی واکنش استکبار جهانی به تهدید انقلاب اسلامی بود». رهبری همچنین فرمودند:«قدرت انقلاب،رهبری امام(ره) و خصوصیات برجسته ملت ایران تهدید بزرگ جنگ تحمیلی را به فرصت تبدیل کرد.»بازخوانی حماسه دفاع مقدس به ویژه مقایسه آن با حمله استکبار جهانی در شهریور ماه سال ۱۳۲۰ از باب ارزیابی احساس امنیت و امنیت ملی خالی از لطف نیست.
***
۴۲سال پیش درحالیکه ۱۹ ماه از عمر انقلاب اسلامی نوپای مردم ایران میگذشت استکبار جهانی از زمین، هوا و دریا به ایران اسلامی حملهور شد و بخشهایی از سرزمین مقدس ما را اشغال کرد. این جنگ ۸ سال به طول انجامید. دشمن بدون اشغال یک وجب از خاک ایران عقب نشست و در مدت کوتاهی طومار زندگی سردار قادسیه بسته شد و اکنون در قعر جهنم، سلوک شیطانی خود را طی میکند.
۸۱ سال پیش ، کشور ایران در دست یک گماشته انگلیسی بودکه مورد حمله قرار گرفت و ظرف
۸۰ ساعت به اشغال دشمن درآمد، ارتش از هم پاشید و فرمانده کل قوا فرار کرد و کشور را بیدفاع به دشمن سپرد. هر دو این حمله در شهریورماه صورت گرفت اولی در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ دومی در
۳۰ شهریور ۱۳۵۹ ، آمریکاییها از حمله اول به عنوان جنگ ۸۰ ساعته یاد کردند.
از دل اشغال اول ایران یک دیکتاتوری ۳۷ ساله بیرون آمد که عزت ملت ایران را منکوب کرد و آزادی و استقلال کشور را در معرض تطاول و تجاوز اجانب قرار داد.
از دل حمله دوم، یک ایران قدرتمند با ارتش و سپاهی نیرومند بیرون آمد که سربازان و ژنرالهای آن بر قله «بازدارندگی» و «اقدام پیشدستانه» ایستادهاند.
این خبر را زیاد شنیدهایم که خبرنگاری از نتانیاهو نخستوزیر سابق رژیم اشغالگر قدس میپرسد سه نگرانی را نام ببرید که کابوس اسرائیل است؟ او در پاسخ میگوید؛ «ایران، ایران و ایران!» وقتی خبرنگاری از او میپرسد دلیل آن چیست؟ او بلافاصله میگوید :
« ایران در حال تبدیل شدن به یک امپراطوری بزرگ است، امپراطوری قدرتمند!»
اینکه موساد و سیا در ارزیابی قدرت ایران به چه اسناد ، مدارک ، شواهد و قرائنی رسیدهاند ما نمیدانیم اما همین قدر میدانیم که در حمله
۸۱ سال پیش و نیز ۴۲ سال پیش دشمن هیچ بهانهای برای حمله به ایران نداشت اما تجاوز و اشغال ایران را کلید زدند امروز ده ها بهانه دارند اما حمله نمیکنند؟! این پرسش فوقالعاده مهم است. امروز ایران در محاصره پایگاههای هوایی، دریایی و زمینی ناتو در دورتادور مرزهای آبی و خاکی است، اما دشمن جرأت نمیکند یک گلوله به سمت ایران شلیک کند. با آنکه بهانه ضربه خونین عینالاسد و زدن هواپیمای فوق پیشرفته آمریکا و همین حرف بی ربط شکلگیری امپراطوری ایران را به عنوان بهانه دارد، اما دست از پا خطا نمیکند. زیر پوست مذاکرات هستهای دنبال یک آتشبس اعلام نشده در هوا و زمین و دریاست! واقعیت این است که امروز دلاورمردان ارتش جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اوج قدرت هستند . تمام پایگاههای زمینی،هوایی و دریایی آمریکا و ناتو با موشکهای نقطهزن دقیق و پهپادهایی که قادرند انواع موشک هوا به زمین را دقیق به هدف بزنند، مورد رصد هستند و در کسری از ثانیه قفل شلیک به سوی اهداف مورد نظر با کوچکترین تحرک دشمن باز می شود. ما راحت و در کمال امنیت هر روز سر کار می رویم و زندگی عادی خود را میگذرانیم حداقل تا ۵۰ سال آینده امنیت ملت ایران تأمین است. این یک حقیقتی است که دشمن از شهرهای موشکی ایران در عمق زمین دشمن، کم و بیش از آن مطلع است. غیر از این واقعیت درونمرزی، در خارج از مرزهای ایران، در فلسطین اشغالی، در لبنان ، در عراق، در یمن و در خیلی از کشورهای اسلامی، قدرت و عمق استراتژیک ایران برای دشمن مخفی نیست. میلیونها انسان دست به ماشه هستند اگر به امالقرای انقلاب اسلامی آسیب وارد شود وارد عمل شوند. یادم میآید در ایام جنگ تحمیلی یک روز که رزمندگان بسیجی تبریزی عازم میادین نبرد می شدند مرحوم شهریار در اجتماع عظیم آنها یک غزل حماسی را خواند؛ که بخشی از آن این بود که ؛
یا علی باز از خدا دستی به همراه بسیج
جاودان کن در جهان این جلوه و جاه بسیج
یا علی خون حسینت کی رود از یادها
گو ببیند زینب این غوغای خونخواه بسیج
لشکر اسلام شد چون سیل و طوفان در خروش
کفر اگر خود کوه باشد میشود کاه بسیج
بیت اول در حقیقت یک دعا و درخواست از مولا امیر مؤمنان علی (ع) است که ید الهی خود را همراه بسیج کند و جلوه و جاه بسیج را در جهان جاودان نماید.این دعای او امروز مورد استجابت الهی قرار گرفته است. او از خدا خواسته که اگر «کفر»، «کوه» باشد تبدیل به «کاه» بسیج شود.
کافی است به اعتراف نتانیاهو دقیق توجه کنیم؛ کسانی که در سال ۱۹۶۷ ارتش سه کشور عربی را در هم شکستند درحالیکه ۸ کشور عربی از مصر و سوریه و اردن حمایت میکردند و حکومت خود را براساس اشغالگری، غارت و تجاوز بنا نهادند امروز زیر ضربات مرگبار حماس و حزبالله در جنگهای چند روزه و … التماس آتشبس میکنند و خود را در دیوارهای بتنی محصور کردهاند.
***
رهبری معظم انقلاب اسلامی در دیدار با پیشکسوتان دفاع مقدس فرمودند:
« این احساس امینت خیلی مهم است که دفاع مقدس آن را به مردم داد. صیانت از امنیت کشور با مقاومت به دست می آید نه با تسلیم. ما این را به دشمن تفهیم کردیم.»
امنیت بنیادی ترین نیاز هر جامعه و مهمترین عامل برای دوام زندگی اجتماعی است.ماندگاری جوامع در گرو احساس امنیت است. هر نظام سیاسی مهمترین وظیفه خود را ایجاد و حفظ امنیت ملی می داند. امنیت ملی توانایی یک ملت برای حفاظت از ارزش های داخلی در مقابل تهدیدات خارجی است.
اکنون به لحاظ نظامی مقوله امنیت تأمین است دشمن امروز به فکر ضربه به امنیت کشور از درون است . این رویکرد را در سه حوزه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دنبال میکند.
در حوزه سیاسی میگوید ؛ انتخابات بهانه است اصل نظام نشانه است.
درحوزه اقتصادی میگوید ؛ تحریمها بهانه است اصل نظام نشانه است.
در حوزه فرهنگی میگوید ؛ حجاب بهانه است اصل نظام نشانه است.
ما باید خود را در سه حوزه آماده کنیم . اگر این آمادگی را از دست بدهیم همان بلایی که در ۸۱ سال پیش در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ و ۴۲سال پیش در
۳۰ شهریور ۱۳۵۹ بر سر ملت آوردند بر سر کشور آوار خواهد شد.
بلای ناامنی ، بر باد رفتن ستونهای استقلال کشور ، به حراج گذاشتن آزادی یک ملت آزاده و به تاراج رفتن منابع اقتصادی کشور و اسارت مجدد ملت ایران است.
اینجاست که این سخن پرمغزو معنای امام (ره) را درک میکنیم؛ «حفظ نظام از اوجب واجبات است.»
دولت رئیسی با تمرکز روی مسائل اصلی اکنون با سرعت در حال تعریف تنظیم جدیدی از روابط با همسایگان و قدرتهای بزرگ و نوظهور است. دیپلماسی فعال ایران از شانگهای تا نیویورک امتداد دارد و روزبهروز دولت در بسط توسعه روابط جهانی خود موفقتر است. تحریم ها را دور زده است و درحال حل مشکلات معیشتی مردم است. اقتصاد کشور را سامان داده است. این توفیقات مورد حقد و کینه و حسد دشمن است. فرمان از مرکزیت جنگ نرم از واشنگتن ، لندن ، پاریس و تلآویو رسیده است به هر قیمتی هست به خیابانها بریزید به هر بهانهای هست دکور نظم و نسق و آرامش داخلی را به هم بریزید. سعودی اینترنشنال ، BBC ، رادیو آمریکا و … اسم رمز آشوب و فتنه جدید را «ژینا امینی» اعلام کردند و منافقین از افشای این رمز ابایی ندارند.
این فتنه هم با سدّ بیداری و بصیرت مردم برخورد میکند مانند فتنههای گذشته و بدتر از آن رسوا میشود.
افشای فیلم نحوه فوت مهسا امینی نشان داد این هیزم قادر نیست تنور فتنه جدید را حتی برای دو هفته تأمین کند.»