صف‌آرایی رسانه‌ای تروریست‌ها برای درگذشت یک هم‌وطن!/ خونخواهان دروغین

مدعی خون مهسا امینی همه ایران است. از مردمی که فوت او غمگین‌شان کرده تا مقامات عالی رتبه دولت و مجلس و سایر مسئولان، تا اصحاب رسانه و فعالان مجازی و هر حزب و جناحی که خواسته در این موضوع دادخواهی کند. آن‌ها که خود را مدعی‌تر می‌دانند

کد خبر : 1175865

مدعی خون مهسا امینی همه ایران است. از مردمی که فوت او غمگین‌شان کرده تا مقامات عالی رتبه دولت و مجلس و سایر مسئولان، تا اصحاب رسانه و فعالان مجازی و هر حزب و جناحی که خواسته در این موضوع دادخواهی کند. آن‌ها که خود را مدعی‌تر می‌دانند و به دیگران تهمت قتل و حمایت از قاتل می‌زنند، دادخواه نیستند، خونخواهان دروغین‌اند که موج سواری روی نام مهسا امینی برایشان آورده‌های سیاسی دارد. وگرنه چه کسی تعیین می‌کند اولیای‌دم امینی کدام جریان سیاسی است، وقتی تمام کشور برای همدردی با خانواده او و پیگیری نحوه فوتش بسیج شده‌اند؟

۱، بهانه براندازی

پرتاب سنگ، صدای شعار علیه رهبری، حمایت از کومله، رضاشاه روحت شاد، تخریب اموال عمومی، صدای گلوله، حمله به ماشین نیروی انتظامی، اشک‌آور، ماشین آب‌پاش، صدای گلوله، باتوم، ناامنی، ناامنی، ناامنی. نام «مهسا امینی» در این میان گم شده است.

کسی هم اگر از مهسا می‌گوید، یک جمله واحد است که همان روز اول تدفین هم روی مزارش نوشته بودند، «نام تو رمز می‌شود!» همین‌قدر هماهنگ و سازمان‌یافته. دروغ هم نمی‌گویند، مهسا برای آن‌ها یک رمز است برای رسیدن به هدف سیاسی، نه یک انسانی که باید برای پرپر شدنش غمگین بود. غم آن‌ها خیلی زود به شور و هیجان براندازی رسیده است. مطالبه‌شان دادخواهی و رسیدگی نیست، مطالبه‌شان براندازی است. به نام مهسا، به کام براندازان.

۲، میدان جدایی‌طلبی

آن اوضاع تهران بود؛ در شهر‌های کردستان شعار‌های دیگری هم به گوش می‌رسد؛ بژی کومله، بژی دموکرات و... صدای گلوله هم می‌آید. خشونت بیشتر است و شعار‌ها هم تندتر.

از اقلیم کردستان عراق هم خبر می‌رسد که مسعود بارزانی جان تازه گرفته، تلفن زده به خانواده مهسا و همدردی کرده است. وزارت خارجه ما هم در سکوت مانده است. همه می‌دانند تعفن جدایی‌طلبی از اقلیم کردستان بلند است و بارزانی محض دلسوزی و همدردی تماس نگرفته است، کمین کرده و بوی دنبه که برمی‌خیزد، بلند می‌شود!

کومله دروغ نیست، واقعیتی است که مردم کردستان و البته همه مردم ایران هزینه‌اش را داده‌اند. هر بار مردم آن منطقه خواسته و مطالبه‌ای داشته‌اند، کومله و جماعت امثال آن از دموکرات‌ها و پژاک به میدان آمده‌اند و فضای دادخواهی یا اعتراض صنفی و مردمی را به اهداف سیاسی خود و خشونت‌های تحمل ناشدنی آلوده‌اند و همه چیز بر هم خورده است.

۳، مداخله‌های ضداستقلال

جبهه‌ای علیه ایران شکل گرفته است و می‌تواند بهانه تحریم‌هایی دیگر علیه این ملت شود. دولت امریکا، فرانسه، اتحادیه اروپا، کمیساریای حقوق بشر سازمان ملل، همه آمده‌اند که خونخواه یک شهروند ایرانی باشند. شهروندی که اگر یک بیماری خاص داشت، از سر تحریم دارویی همین‌ها دارو به او نمی‌رسید!

کسانی وسط آمده‌اند که نگاه‌شان و مشی و موضع‌شان دلسوزی برای ایران و ایرانی نیست و از بیانیه‌هایشان بوی مداخله می‌آید، نه آنکه نفعی را برای مردمی رقم بزنند.

۴، تروریست‌های دلسوز

رضا پهلوی، به قول مریدانش شاه در تبعید اعلام دو روز عزای ملی کرده است. فرح پهلوی هم به تبعیت از پسرش چنین می‌کند. ادا‌هایی که البته به خاندان شاه مخلوع ایران نمی‌آید که اگر برای هر مرگ مشکوک که نه، برای هر قتلی که عوامل پهلوی در ایران رقم زدند، قرار بود دو روز عزای عمومی بگیریم، ایران سال‌های سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی باید در عزای عمومی باقی می‌ماند!

آن‌ها تنها قاتلانی نیستند که خونخواه مهسا امینی شده‌اند، مریم رجوی و دارودسته‌اش هم وسط آمده‌اند، تشویق به حضور خیابانی می‌کنند، از مظلومیت مهسا می‌نویسند و از خشونت حکومت. چه کسانی؟ کسانی که تمام وجودشان آلوده به خون مردم ایران است. طی کمتر از یک دهه، ۱۶ هزار ایرانی را کشتند و مورد حمایت غرب هم قرار گرفتند، مورد حمایت همان دولت‌هایی که اکنون بیانیه می‌دهند و برای دختر ایرانی دلسوزی می‌کنند. چند نفر مثل مهسا را گروهک تروریستی منافقین سلاخی کرد و غربی‌ها چشم بستند و بعد‌ها همین گروهک را زیر پر و بال خود گرفتند؟!

۵، یک ایران دادخواه

رئیس‌جمهور، رئیس مجلس، رئیس قوه قضائیه، همه مردم و رسانه‌ها، زیرمجموعه‌های سه قوه، احزاب و جریان‌های سیاسی، و همه و همه پی بررسی دقیق اتفاق روی داده، روشن شدن ابعاد آن و همدردی با خانواده مهسا هستند. کسی برای این خانواده کم نگذاشته است. یک ایران دادخواه اوست. پس اکنون مطالبه کف خیابان برای چیست؟ صدای اعتراض است؟ آن هم شنیده شد، مگر اینکه مطالبه فراتر از این باشد، شعار‌ها نشان می‌دهد مطالبه فراتر است و می‌خواهند این دادخواهی ملی را به رسمیت نشناسند. صف خود را از ملت جدا کنند و خود را خونخواه و طرف مقابل را متهم و جلاد بنامند. تلاش وافری دارند که مسئله‌ای ملی را تبدیل به موضوعی ضد ملی و امنیتی کنند. شکسته شدن اقتدار کشور در فضای بین‌المللی تبعات خوبی ندارد و بیگانه را نسبت به ما وقیح می‌کند.

۶، تکیه بر اقتدار پلیس

پلیس معصوم نیست، اشتباه هم دارد، به اشتباهش هم باید رسیدگی شود. هیچ چیز در جامعه اسلامی محترم‌تر از جان انسان‌ها نیست. اگر پلیس تخلف کرده، طبعاً نباید بی مجازات ر‌ها شود. اما تخریب کل نیروی حافظ امنیت مردم یعنی تخریب امنیت کشور. می‌شود حتی با کل گشت ارشاد مخالف بود، بیان هم کرد، اما اقتدار پلیس را شکسته نخواهیم که روز‌هایی این اقتدار حتماً به کارمان می‌آید.

منبع: روزنامه جوان

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: