تحلیل از چپ و راست؛
راهپیمایی اربعین
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
چرا جبهه سکولار راهپیمایی اربعین را تحمل نمیکند؟
محمد ایمانی در یادداشتی برای «کیهان» نوشت: «ارزش و قیمت آدمی، به اندازه همان چیزی است که دوست میدارد و نیک میشمارد. بلکه آدمی، همان است که میخواهد و میستاید. ... قیمت پیدا کردن در محضر پروردگار، ادب و آداب خود را دارد. ... هیچ جای تعجب نیست که عناصر وابسته به بهائیت، وهابیت، داعش، سازمان تروریستی منافقین، منافقین جدید، (بوقچیهای انگلیس، آمریکا، اسرائیل و رژیم سعودی) به شکل پرحجم علیه زیارت اربعین عقدهگشایی کنند. این اعتراف از عبدالکریم سروش است که 4 اسفند 1388 در دانشگاه دلفت هلند گفت: «تز سکولارها درباره جدایی حکومت از دین، در جهان واژگونه شده؛ به این دلیل که وجود دین را در عمق زندگی ایرانیان و بازگشت دین را در مغرب زمین میتوانیم ببینیم. آنچه گمان میرفت رو به احتضار میرود یا مُرده، خوب یا بد، ظاهرا تجدید حیات کرده، برخاسته و دیگران را به نگرانی افکنده است. سکولاریسم که قرار بود نسبت به ادیان بیطرف باشد، اکنون ستیزهگر شده و با برخی ادیان رسماً درمیآویزد و میستیزد و وجود اجتماعی آنان را تحمل نمیکند». او همچنین 11 مرداد 1386 در جمع عناصر ضدانقلاب در پاریس تصریح کرد: «رفته رفته سکولاریسم وارد دوره ستیزگر و میلیتانت میشود و مدارا و هاضمه قوی پیشین را از دست داده است. پیشبینی ضعیف شدن تدریجی ادیان باطل از آب درآمده. در این 20، 30 سال از جامعهشناسان بزرگ میشنوید که ادیان در حال قوت گرفتن هستند. سکولاریسم و لیبرالیسم هاضمهاش برای بلعیدن ادیان ضعیف، قوی بود اما دین قوی و فربه از گلویش پایین نمیرود و لذا ستیزهگر میشود».
پادوهای فکری، سیاسی و رسانهای جبهه استکبار، در طول سال هزینه انبوه میکنند تا وانمود کنند ملت ایران از دین و اعتقاداتش دور شده، اما محرم و صفر و عاشورا و اربعین هر سال که میرسد، همه آن رشتهها پنبه میشود. هیچ جای دنیا سابقه ندارد که 25 یا 30 میلیون ارادتمند از 80 ملیت و کشور، به چنین راهپیمایی خیرهکنندهای همت بگمارند. این راهپیمایی، پشت شیطان را میشکند. بیهوده نیست که درباره زائر امام حسین(ع) فرمودهاند «هر یک قدم که با پاى پیاده بردارد، موجب هزار حسنه و آمرزش هزار گناه و بالا رفتن هزار درجه، براى زائر مىشود» و «هر قدم که پیاده بردارد، ثواب آزاد کردن یک بنده از فرزندان اسماعیل را دارد».
اسرائیل مرگ برجام را میخواهد
جلال خوشچهره در سرمقاله «ابتکار» نوشت: «اسرائیل همه تلاش خود را بهکار گرفته که آخرین میخ را به تابوت برجام بکوبد. این درحالی است که آمریکا، اروپا و نیز ایران به رغم ناکامیها از یکسال و اندی مذاکرات بیفرجام، هنوز به کورسوها امیدوارند. وقتی همه طرفها همچنان از دیپلماسی به عنوان بهترین گزینه یاد میکنند، یعنی تا رسیدن به نقطه جوش فاصله باقی است. این، همان چیزی است که موجب نگرانی و آزار اسرائیلیها میشود.
تلآویو از موکول شدن یا تعلیق مذاکرات به وقتی دیگر که زمان آن با حدس و گمان به پس از نوامبر آینده موکول شده، خشنود است. با این حال از این بابت دلشوره دارد که نه واشنگتن و نه دیگر پایتختهای تروئیکای اروپایی پاسخ روشنی به او درباره آینده مذاکرات و سرنوشت آن نمیدهند. بنابراین حالا بنای دیپلماسی اسرائیل، گسترش و شدت بخشی رایزنیها در آمریکا و اروپاست. این رویکرد از آن رو اهمیت دارد که اسرائیل با دو وضع روبروست: نخست اینکه طرفها به هر دلیل به عدم قطعیت با حفظ وضع موجود تن دادهاند. دوم: همه طرفها همچنان توافق را قابل دسترس میخوانند؛ حتی با وجود اختلافهای پیش آمده در مباحث مربوط به مسائل پادمانی که اکنون در نشست فصلی شورای حکام آژانس بینالمللی مورد چالش قرار دارد.
نگرانی اسرائیلیها هنگامی افزون شده که میدانند در پایان این نشست، اگر قطعنامهای هم علیه ایران صادر شود، برای بازگرداندن پرونده ایران به شورای امنیت سازمان مللمتحد نخواهد بود. پیش بینی میشود این قطعنامه به همان سبک و سیاق نشست خرداد گذشته باشد. در آن قطعنامه، تهران به دلیل عدم همکاری کامل با گزارشگران آژانس، توبیخ شد اما فرصت یافت که در فرصت پیشرو به اختلافهایش با آژانس پایان دهد. بنابراین در بدترین حالت، قابل پیشبینی است که شورای حکام در نشست کنونی خود بخواهد با تندترین الفاظ تهران را شماتت کند اما کج میکند ولی نمیریزد. رنج اسرائیل نیز همین است و براین باور است که جامعه جهانی وضعیت انجماد و تنگتر کردن حلقه فشارها بر ایران را بر افزایش تنش تا پرتگاه منازعه ترجیح میدهد.
تلآویو با نگاه به آنچه ممکن است زمان آبستن آن باشد، فرصت را از دست نداده و دو راهکار را پیش گرفته است: یکم؛ ایجاد تغییر در تیم مذاکره کننده آمریکایی که «رابرتمالی» مدیریت آن را برعهده دارد. به عقیده تلآویو، تغییر در بافت تیم مذاکره کننده آمریکایی و انتقال ابتکار مذاکرات از وزارت امور خارجه این کشور به رهبری «آنتونی بلینکن» به ترکیبی با رهبری «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی دولت بایدن، بستر لازم برای به هم زدن اساس مذاکرات و یا توافقی مناسب با ایدهآل اسرائیلیها ایجاد خواهد شد. به زعم تلآویو، تیم بلینکن از یکسو مخالف افزایش تنش با ایران است. از سوی دیگر در برابر خواستهای تهران بیش از اندازه منعطف نشان میدهد. بنابراین، کانون رایزنی و چانهزنی اسرائیلیها، متوجه تغییر در بافت تیم مذاکره کننده و نگرش آمریکائیان در قبال مذاکره با تهران شده است. در این رویکرد، باقی ماندن تیم بلینکن در مذاکرات، این خطر را در پی دارد که دستیابی به توافق را هر چند دیر اما ممکن میکند.
دوم؛ تلآویو رایزنیهای خود را به درون تروئیکای اروپایی نیز گسترش داده است. اینکار با این هدف دنبال میشود که میداند اروپائیان بیش از واشنگتن مشتاق دستیابی به توافق با تهران هستند. اروپاییان توافق را امکانی برای رفع نیازهایشان به انرژی و مهمتر از آن دستیابی به ظرفیت بازار ایران و کاهش نگرانیهای امنیتی خود با وجود تنشهای رو به تزاید در منطقه قلمداد کرده و برآن اصرار دارند. مقامهای اسرائیلی میخواهند اروپائیان باور کنند که توافق با تهران هیچ دستاوردی که از آن انتظار میرود را نخواهد داشت.
جالب این است که با گستردهتر شدن تبلیغات ضد ایرانی در فضای عمومی – دیپلماتیک غرب، اما هنوز واشنگتن و پایتختهای تروئیکای اروپایی در پاسخ به اسرائیلیها بر لزوم استمرار دیپلماسی تاکید میکنند.
تهران اما در مقابله با گسترش رایزنی اسرائیلیها به نظر دچار کمترین تحرک دیپلماتیک است. اصلیترین واکنش تهران به اقدامهای اسرائیل در عرصه دیپلماتیک به انتشار بیانیهها و پاسخهایی محدود است که به تناسب از سوی سخنگوی وزارت امور خارجه بیان میشود. علاوه براین، گه گاه نیز برخی مقامهای روسیه سخنانی را ابراز میکنند که در مجموع بار چندانی از حجم سنگین فشارها بر دوش دستگاه دیپلماسی نمیکاهد. اینگونه رفتار به بیعملی یا انفعال بیشتر شبیه است تا اعتماد به نفس که از دل آن ابتکار لازم برای برون رفت از وضع انجمادی کنونی حاصل شود.
آیا لازم است تهران در بازخوانی تجربه یکسال و اندی گذشته مذاکرات وین، در روشها و ترکیب تیم مذاکره کننده خود تجدید نظر کند؟ این پرسشی است که با توجه به تعلیق خسارتبار کنونی مذاکرات و دور شدن از توافق، اهمیت خود را به رخ میکشد.
اسرائیلیها میکوشند در فرصت پیشرو آخرین میخ را بر تابوت برجام بکوبند. در صورت وجود اراده برای دستیابی به توافق به عنوان شرط لازم، پاسخ به دیپلماسی فعال اسرائیل، دیپلماسی فعال و پویا را باید به مثابه امر کافی برجسته میکند.»
صید رسانههای ما از دریای اربعین کجاست؟
حسن فرامرزی در سرمقاله «جوان» نوشت: «در واپسین هفتهها و روزهای منتهی به اربعین امام حسین علیهالسلام و جلوه بارز آن سنت پیادهروی بهسوی کربلای معلی، رسانههای خارجی به ویژه بیبیسی فارسی و ایران اینترنشنال، تلاش خود را به خرج دادند که با بهرهبرداری و بزرگنمایی حواشی این مراسم به ویژه ازدحام جمعیت، خبرهای انفجار و ناامنی، کمبود آب، گرمای هوا و نظایر آن، این رویداد را مطابق با ذهنیت خود درآورند.
پیچیدگی جنگ رسانهای، شاخهای از پیچ و تابهای روان انسان است که واقعیت را میخواهد به رنگ ذهنیت، خواست و میل خود درآورد، واضح است که در یک نبرد رسانهای، این خصلت بروز عینی و بیرونی پیدا کند.
اما نقطه ضعف بزرگ ما در این زمینه این است که نمیتوانیم از رویدادهایی که خواسته یا ناخواسته ابعاد منطقهای و حتی جهانی پیدا میکند، بهرهبرداری رسانهای ـ منطبق با ظرفیتها و درونمایههای آن رویداد ـ داشتهباشیم؛ به عنوان مثال این نقد به هنرمندان، سینماگران و مستندسازان وارد شده که نتوانستهاند صید فربهی از اقیانوس باشکوه و عظیمی مثل دفاع مقدس داشته باشند و با غواصی عمیق، غیرشعاری و به زبان فطری ـ قابل ارائه و فهم حتی در فرهنگهای دیگر ـ گوشهای از حماسهها و مظلومیت بچههای جنگ و مردم ایران را انعکاس دهند.
در واقع عیار رویدادها گاه آنقدر عظیم و باشکوه است که شما نیاز ندارید با توسل به زبانی شعاری چیزی از بیرون به آن بیفزایید، بلکه تراشگران و صیقلدهندههای ماهر لازمند که به شرط محرمبودن و اشراف به جوانب این رویدادها آنها را به دست بگیرند، تراش رسانهای و هنری دهند و به مخاطبان ارائه کنند.
اهمیت این کار به ویژه از آنجا ناشی میشود که میدانیم امروز بخش انکارناپذیری از امنیت ملی یک کشور ـ به ویژه از بعد بازدارندگی و پیشگیری از تهدیدها ـ به تصاویری برمیگردد که از آن کشور در ناخودآگاه جمعی حک میشود.
معروف است صهیونیستها با استفاده از ابزار هنر و رسانه به ویژه سرمایهگذاری در ساخت فیلمهایی از دو جنگ جهانی قرن بیستم ـ با تمرکز و بزرگنمایی بر نقاط خاص و حتی تحریف تاریخ به نفع مقاصد تبلیغاتی خود ـ این فرض را در اذهان جا انداختند که «به ما ظلم شدهاست.» تا به آن واسطه سرپوشی بر جنایتهای خود بگذارند.
آیا اندکی از اهمیتی که سامانه مدیریتی و حتی فرهنگ عمومی ما به ضرورت تربیت، تأمین و وجود برخی متخصصان مثل مهندسان و پزشکان قائل است، در تربیت و تأمین متخصصان مستعد رسانهای هم مصداق مییابد؟
چرا امروز زمینبازی رسانهای در رویدادهایی مثل انعکاس ابعاد پیادهروی اربعین که جلوههای باشکوهی از محبت به همنوع در سایه عشق سرخ سیدالشهدا علیهالسلام است بهراحتی در اختیار رقیب قرار میگیرد؟ چون ما تدارک چندانی در این زمینه ندیدهایم. در واقع به گنج شایگانی تکیه دادهایم، اما از آن محرومیم.»
یک نشانه از توسعهیافتگی سیاسی
عباس عبدی در یادداشتی برای «اعتماد» نوشت: «یکی از موضوعات مهم پیدا کردن شاخصها یا نشانههای مناسب برای سنجیدن مفاهیم کیفی است. برای مثال امید به زندگی، بهترین شاخص برای سنجش کارایی و توسعهیافتگی نظام بهداشت و درمان یک کشور است.
اکنون میتوان پرسید که شاخصهای مهمی که معرف توسعهیافتگی سیاسی باشند، کدام هستند؟ این شاخصها فراوانند. آزادی بیان و رسانه، انتخابات آزاد، تعدد احزاب، گردش قدرت، نهادهای مستقل حل اختلاف و... در این یادداشت میخواهم به یک موردی که کمتر اظهار میشود، اشاره کنم؛ کمیتههای دو یا چند حزبی. در حقیقت توسعه سیاسی، به یک تعبیر یعنی حل قطعی اختلافات سیاسی از طریق مسالمتآمیز. برای تحقق این هدف باید پرونده اختلافات سیاسی در کوتاهترین زمانها بسته شود. شاید یکی از ویژگیهای جامعه ما باز بودن دایمی این پروندهها است. به همین علت نیز هر از گاهی یکی از پروندههای گذشته گشوده میشود و بدون رسیدگی موثر و صدور حکم قطعی متوقف یا فراموش میشود تا نوبتی دیگر که همین پرونده گشوده شود. راهحل چیست؟ راهحل این اختلافات تشکیل کمیتههای دو یا چند حزبی است که هدف آنها نهایی کردن داوریها است. حتی مهمتر از داوری مشترک و منصفانه بعد از رویداد این است که در یک جامعه توسعهیافته میکوشند که در موضوعات مهم و اساسی از ابتدا توافق و مشارکت احزاب و گروههای دیگر را نیز به دست آورند. سیاستمدار کوتاهبین گمان میکند که با یکدست کردن عناصر اجرایی و تصمیمگیر میتواند سریعتر به هدف خود برسد. البته این تصور در مواردی درست است، ولی مشکل پس از رسیدن به هدف آغاز و مخالفتها آغاز میشود. دولتها باید بکوشند که در تصمیمات اساسی منتقدان و مخالفان سیاسی خود را نیز مشارکت دهند. اصولا چنین تصمیماتی را نمیتوان بدون اجماع ملی اتخاذ کرد. در هندسه، کوتاهترین فاصله میان دو نقطه خط راستی است که آن دو نقطه را به هم وصل میکند، در حالی که در سیاست چنین قاعدهای درست نیست چه بسا این راه طولانیترین فاصله باشد و حتی هیچگاه به مقصد نرسیم. جنگ و صلح نمونهای از این نوع تصمیمات است. در غیر این صورت همیشه عدهای خواهند بود که پروندههای جنگ یا صلح را دو باره و سه باره و چند باره باز کنند و هیچ پروندهای در سیاست مختومه نشود. همان اندازه که مختومه نشدن پروندههای قضایی موجب تزلزل در جامعه میشود، مختومه نشدن پروندههای سیاسی نیز همین آثار را خواهد داشت، به همین علت است که میبینیم در ایالات متحده برای بررسی حمله به عراق و خطاهای رخ داده، یک کمیته دو حزبی از افراد موجه دو حزب تشکیل دادند تا داوری نهایی را انجام دهد. حتی در حمله به عراق هم سعی کردند که دو حزب را در تصمیم نهایی مشارکت دهند. در جریان برجام این پیشنهاد در داخل هم مطرح بود که هیات مذاکرهکننده دو حزبی باشد تا نمایندگان جناحها در آن حضور داشته باشند و نتیجه را محصول خود دانسته و دفاع کنند، نه آنکه بلافاصله پس از تصویب دشمنی با آن آغاز شود. در این دوره هم همین ایده میتوانست کارساز باشد. البته انجام این کار مستلزم مقدماتی است، چه بسا حضور دیگران به مانع جدی در تصمیمگیری تبدیل شود، از این رو نیازمند فرهنگ سیاسی توسعهیافته است که مسوولیتپذیری نسبت به منافع ملی در برابر منافع حزبی و شخصی است. رازداری و به سطح عمومی نکشاندن اختلاف نظرات نیز از این جمله است. در هر حال برای رسیدن به این فرهنگ چارهای نیست، جز اینکه از یکجا آغاز شود. هر چند جامعه ما تا رسیدن به این نقطه راه درازی را در پیش دارد.»
شور و شعور حسینی تمامناشدنی است
جعفر بندی شربیانی ؛ عضو شورای شهر تهران در «همشهری» نوشت: «1-با اعمال تحریمهای ظالمانه - که نظیر آن در تاریخ بشر وجود ندارد- و فشار بر مردم ایران و فقیرسازی اقتصادی آنها ، آمریکا درصدد است تا بهصورت همزمان با بلندگوها و رسانههای وابسته بهخود به مردم ایران بقبولاند که این سختی و فشار محصول حضور و نقشآفرینی ایران اسلامی در شرق و غرب خاورمیانه است! و آنها را به این باور برساند که بین اقتصاد و احیای نقش تاریخی ایران در خاورمیانه باید یکی را برگزینند!
بهعبارتی دیگر، قصد دارند کاری که خود و دیگر کشورها انجام میدهند(در همه جا حضور دارند و صدهامیلیارد دلار برای آن خرج میکنند) تبدیل به نقطهضعف جمهوری اسلامی و شوراندن مردم علیه این تئوری، تحریک و ترغیب کنند!
2-بهخاطر آگاهی از عمق نفوذ معنوی و الهامگیری تودههای عرب مسلمان از گفتمان و تئوری انقلاب اسلامی و مشخصا بهدلیل پایداری ایران بر خط مستقیم و ثابت و پایدار مخالفت با رژیم صهیونیستی (بهعنوان نماد ظلم و استکبار در خاورمیانه) بدون محاسبه منفعتی و اقتصادی تلاش کردند که این ایدئولوژی وحدتبخش حسینی را تفسیر و تعبیر فرقهای کرده و برای تودههای مسلمان و عرب اینگونه القاء نمایند و جا بیندازند که نظام اسلامی بهدنبال فرقهگرایی مذهبی است، درحالیکه همگان میدانند حماس سنی و حزبالله شیعه به یک میزان و یک نگاه موردتوجه و پشتیبانی جمهوری اسلامی بودهاند، بهنحوی که همه گروههای فلسطینی و لبنانی به این اذعان و اعلام کردهاند که در بیش از ۴۰سال گذشته تنها و تنها ایران اسلامی بوده است که بدون قید و شرط از آرمان فلسطین و استقلال لبنان حمایت کرده است.
دقیقا به همین دلیل است با وجود هزینههای سنگین رسانهای و امنیتی تئوری تفرقهاندازی مذهبی آنها نتیجه نداده است. اگر نتیجه میداد پیمانهای جعلی و قلابی و عادیسازی با سران برخی کشورهای منطقه امروز مسئله امنیت و عمر رژیم صهیونیستی را تضمین کرده بود و موردپذیرش اجتماعی تودههای عرب قرار گرفته بود!
امروز نظامیان کهنهکار و برخی سیاستمداران کارکشته آن رژیم آشکارا اذعان میکنند که وعده صادق مقاممعظمرهبری بر نزدیکی پایان این رژیم روزبهروز نزدیک و نزدیکتر میشود.
بنابراین، محور مقاومت نقطه مقابل اعراب و تودههای مسلمان نیست بلکه صرفا یک دشمن و هدف دارد و نظام اسلامی به خوبی آن را پیاده کرده
است.
3-تلاش کردهاند به اشکال مختلف دست به براندازی نظام اسلامی بزنند و از اینرو از هیچ روش و ترفندی دریغ نکرده و نخواهند کرد.
به تعبیر مقام معظم رهبری یکی از جلوهها و نقاط خیلی استثنایی نظام جمهوری اسلامی تابآوری او است؛ تابآوری در برابر انواع و اقسام تحرکات برای براندازی! تحرکات اخیر آنها در طرح انواع تعبیر و تفسیر غیرواقعی و قلابی و جعلی درباره راهپیمایی بینظیر اربعین حسینی دال بر ادامه این تلاشهای مذبوحانه است!
اربعین امسال نشان داد که همه ترفندهای فوق به نتیجه نرسیده است، انگار خون، شور و شعور حسینی که ریشه تاریخی در میان این ملت و ملتهای مسلمان دارد و گوشههایی از آن را این روزها در گرمای عراق میبینیم، تمامناشدنی است و همه محاسبات مستکبران و ظالمان را بر هم زده است، دقیقا به همین دلیل است که میتوان ادعا کرد اصلیترین منبع تعذیهکننده عمق نفوذ استراتژیک جمهوری اسلامی، اربعین حسینی است.»
بیداری کافی نیست؛ بیدارگری هم لازم است
مسعود پیرهادی در سرمقاله «رسالت» نوشت: «انبیاء و اولیاء، بزرگترین بیداران و بیدارگران عالماند؛ حضرت سیدالشهدا علیهالسلام، به تعبیر زیارت اربعین، بابت بهای بیداری و یقظه بندگان خدا از جهالت و حیرت ضلالت، خونش ریخته شد و حریمش مباح شمرده شد. بنای کفری که به اسم اسلام با حضور یزید در رأس حکومت آن نهاده شده بود، زلزلهای میخواست برای فروپاشی که تنها باخبر شهادت حسین علیهالسلام و اسارت آلالله میسر میشد؛ گاه برای بیداری باید خون خدا روی زمین داغ کربلا ریخته شود و ناموس خدا از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام، با غل و زنجیر بروند تا قفل غفلت جامعه باز و بیداری حاصل شود.
در عصر غیبت که ما شکایت از فقدان نبی و غیبت امام داریم اگر همراه با بیدارگری نباشد به عصر غفلت تبدیل میشود؛ دورهای که تواصی بهحق و صبر، شرط جلوگیری از خسران و در امتداد ایمان و عمل صالح تعریفشده است. برای رشد و صلاح فرد و جامعه، هم باید صالح بود هم مصلح؛ هم باید عامل به معروف بود هم آمر به معروف وگرنه آهستهآهسته خواب غفلت بر جمیع افراد، مستولی میشود.
یکی از الطاف الهی که بهمثابه فریادی چُرتپارهکن در این عصر عمل میکند، اجتماع عظیم مردم در اربعین حسینی است. گویی جزءبهجزء این مراسم، مقابل دنیای دنی است؛ در دنیای سوارهها، پیاده از مرکب؛ آنهم نه صرفا مرکب ظاهری بلکه مرکب انانیت و خودپرستی؛ در دوره لئیمان که درگیر طعاماند، جمعی از کریمان، دغدغه اطعام دارند و آن را از طعام بیشتر میپسندند و سفرهای چند ده کیلومتری چندین روز گسترده میشود تا پسانداز یکسال در یکدهه خرج و البته بهتعبیر صحیحتر پیشفرستاده شود. اینجا دستگاه تفاخر دنیا از حرکت میایستد و هر که خاکیتر محضر پور بوتراب برسد، عرشیتر و ملکوتیتر است. آداب زیارت نیز متفاوت است؛ زائر خاکآلود و خسته را ملائکه حافین حول این حرم، بیشتر در آغوش میکشند و خلاصه اینجا همهچیز یکجور دیگر حساب و کتاب میشود. البته که در آداب نوکری باید مراقب شیاطین و راهزنان این مسیر باشیم وگرنه مثل عمل رئاءالناس، زحمتش میماند و خیرش نائل نمیشود. در این نظام محاسباتی، پیرمردی که با زحمت، زائران را باد میزند مشمول نفحات قدسی میشود و آنکه ذرهای برای غیر خدا قدماً، رقماً یا قلماً اقدامی کند، برای او نافع نیست.
مهمتر از عمل صالحی مثل زیارت اربعین، حفظ و بقای آن در بقیه عمر است. باید زیارت شخصیتی مثل اباعبدالله آنچنان در حال زوار اثر کند که لمس تغییر برای اطرافیان، واضح باشد. رنگ و بوی زائر باید حسینی شود و از همه مهمتر، بیداری و یقظه باید مستمر باشد تا لبیکی حقیقی به فلسفه قیام امام حسین علیهالسلام صورت پذیرد، انشاءالله.»
بازی خطرناک علی اف با ثبات منطقه
حامد رحیم پور در سرمقاله «خراسان» نوشت: «همزمان با تشدید تنشها در نبرد اوکراین و تحت فشار قرار گرفتن ارتش روسیه، جنگ میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان هم شعلهور شده است. در چند روز اخیر، پروازهایی حاوی تسلیحات جدید از آنکارا و تل آویو به جمهوری آذربایجان ثبت شده بود و انتظار میرفت که باکو به زودی تصمیم به تشدید تنش بگیرد. از مدتها پیش این پنداشت جدی وجود داشته که باکو قصد دارد به تدریج مناطق جنوبی از خاک ارمنستان به ویژه استان سیونیک را با حمایت ترکیه و البته اسرائیل اشغال کند، جایی که باریکه مرزی 44 کیلومتری این کشور با ایران باقی مانده است. در چند ماه گذشته نیز که غرب و روس ها درگیر نبرد اوکراین بودند برخی بازیگران در قفقاز جنوبی پویا تر از گذشته درحال اجرای برنامه های خود با اهداف خاص شدند.از طرفی ویلیام برنز، دیپلمات آمریکایی و رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیا با سفر غیر منتظره به ایروان به پاشینیان توصیه کرد که با علی اف به صلح برسد تا خطوط لوله گاز و نفت شرکت های چندملیتی آمریکایی و غربی پس از جنگ اوکراین آسیب نبیند اسرائیل نیز در این ماه های اخیر بیکار نبود و همکاری هایش با باکو را در زمینه های امنیتی، نظامی و فناوری بسیار گسترده کرد. اسرائیل در تجهیز و تقویت ارتش و امنیت آذربایجان نقش موثری دارد. ترکیه نیز با هدف تطبیق و اجرایی کردن مفاد توافقنامه آتشبس ۱۰ نوامبر ۲۰۲۰ به باکو کمک کرد و برای شکل گیری دالان زنگزور – لاچین حمایت همه جانبه نظامی وآموزشی به آذربایجان را در دستور کار خود قرار داد. روسیه نیز گرچه متاثر از جنگ اوکراین مجبور به کاهش نیروهای صلح بان خود در منطقه قفقاز جنوبی شده اما برای گشایش فضای تنفسی برای تردد اتباع خود به اروپا و همچنین بهره برداری از آسمان و جادههای مواصلاتی این منطقه همچنان سعی بر حفظ نقش میانجیگری خود داشته و چندان به باکو سخت نگرفته است.در این بین حدود دو هفته پیش نیز دیدار سه جانبه الهام علی اف رئیس جمهور آذربایجان، نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان و شارل میشل رئیس شورای اتحادیه اروپا در بروکسل برای تهیه پیش نویس صلح و تعیین حدود مرزی پس از جنگ دوم قره باغ برگزار شد، اما سوال این جاست که چشم انداز رخدادهای قفقاز جنوبی چیست و آیا سیونیک می تواند در میان گرو کشی ها بین بازیگران و حرص و طمع های الهام علی اف از کنترل ایروان خارج شود؟ سیونیک از شرق توسط جمهوری آذربایجان و از غرب توسط نخجوان احاطه شده است و فقط مرز 44 کیلومتری از جنوب با جمهوری اسلامی ایران دارد. این منطقه با توجه به موقعیت استراتژیک و ژئوپلیتیک خاص خود نه تنها برای آذربایجان، ترکیه و ارمنستان مهم است، بلکه برای جمهوری اسلامی ایران دارای جایگاه حیاتی است، اگر هدف با کو این باشد که بتواند مناطق مرزی ایران و ارمنستان را تصرف کند عملا بخشی از راه ارتباطی ایران با ارمنستان و به تبع آن ارواسیا و اروپا را کاملا در اختیار خواهد گرفت و می تواند از آن به عنوان یک اهرم فشار بسیار قدرتمند استفاده کند، چرا که خط اصلی کمربند استراتژیک خلیج فارس- دریای سیاه نیز از این مسیر می گذرد. سالانه میلیونها دلار تجارت خارجی ایران با همسایگان و حتی کشورهای اروپایی از این مسیر صورت میگیرد. درواقع باید توجه داشت که بی توجهی در این زمینه باعث قطع مرز ایران و ارمنستان، حضور نظامی اسرائیل در مرزهای شمال غرب ایران، تشکیل ناتوی ترکی و افزایش تحرکات پان ترکیسم و تبعات آن در شمال ایران، اقدامات خرابکارانه و تحریکات قومی خطرناک، اختلال در سوآپ گاز ایران به نخجوان و سوآپ گاز ترکمنستان به ترکیه از مسیر ایران، اختلال جدی در صادرات گاز ایران به ارمنستان، گرجستان و در نهایت اروپا و در حذف بخشی از راهگذر شمال- جنوب (مرز نوردوز- ارمنستان- گرجستان- داغستان- مسکو- سن پترزبورگ) خواهد شد و تسلط ترکیه و آذربایجان بر قسمت عمده راهگذرهای ترانزیتی و انرژی منطقه را تسهیل خواهد کرد. همه این اقدامات بیثبات کننده و مخرب باکو زمانی در جریان است که دولت سیزدهم قصد دارد توسعه مناسبات تجاری با همسایگان را در دستور کار قرار دهد واین اقدامات باکو می تواند این روند را تحت الشعاع قرار دهد. ایران با هدف حفظ ثبات و امنیت منطقه همانطور که در جنگ دوم قرهباغ موضع خود را در قبال نبود تغییر مرزهای بینالمللی و حفظ منطقه سیونیک با اعزام نیروهای نظامی و ارتش به نزدیکی مرزهای آذربایجان و ارمنستان و برگزاری رزمایش نشان داد و با توجه به تاکید رهبر انقلاب که «نباید مرزهای بینالمللی تغییر کند»، از این مسئله کوتاه نخواهد آمد و به دنبال آن است. این منطقه توسط محور آذربایجان- ترکیه- اسرائیل تصرف نشده و دسترسی ایران از دست نرود.
از این رو الهام علی اف نیز به خوبی می داند نباید با دم شیر بازی کند و جمهوری اسلامی با هیچ قدرتی شوخی ندارد.پس این فرض را نیز نباید از نظر دور داشت که علی اف در شرایطی نیست که بتواند از خطوط قرمز تعیین شده از سوی تهران عدول کند اما به علت ضعف مفرط پاشینیان و تنگنای جدیدی که برای روس ها برسر نبرد اوکراین پیش آمده است ، با ایجاد درگیری هایی درصدد کسب امتیازگیری های زیاده خواهانه از ایروان در نشست بعدی بروکسل در ماه نوامبر است. روندی که البته اگر جلوی آن گرفته نشود می تواند با تحریکات بیرونی فرایندی غیر قابل کنترل به خود بگیرد و تبعات غیر قابل پیش بینی داشته باشد .»