دور دوم جنگ اراده‌ها در مذاکرات برجام

اقدامات اخیر طرف امریکایی و اروپایی مذاکرات، بیانگر آغاز دور دوم جنگ اراده‌ها است. جنگ بر سر آخرین مواد اختلافی باقیمانده از جمله بسته شدن پرونده‌های پادمانی در آژانس قبل از حصول توافق و شفاف‌سازی چند مورد مبهم در متن پیش‌نویس درخصوص رفع تحریم‌ها همچنان پا برجاست.

کد خبر : 1174145

طرف غربی تصمیم دارد تا یک بار دیگر به مانند فصل بهار وارد یک جنگ اراده شود و از این منظر دو مسیر دارد: «یا این امتیازات را به ایران واگذار نکند یا آنها را به صورت حداقلی واگذار کند.» نظر به اهمیت این موارد و از آنجایی که اگر توافقی صورت بگیرد بر سر برداشته شدن فشارها بوده که تنها مشتمل بر تحریم نبوده بلکه فشارهای سیاسی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را هم شامل می‌‌شود، نمی‌توان اهرم‌های فشار را در دستان طرف مقابل باقی گذاشت. در غیر این صورت پس از چند ماه بار دیگر با همان تجربه اول برجام روبه‌رو خواهیم شد.

از آنجایی که هر دو طرف مذاکره کننده بر سر مواضع خود پافشاری می‌‌کنند، به نظر می‌‌آید که باید برای چند ماهی دور جدیدی از جنگ اراده‌ها را به نظاره بنشینیم تا نتیجه کار در ماه‌های آتی مشخص شود. جمهوری اسلامی ایران همچنان بر سر مواضع خود ایستاده است. فارغ از اینکه اساساً به سوی فصل سرما می‌‌رویم و غرب به انرژی ایران نیاز دارد یا ندارد، تا حصول امتیازات مد نظر خود دست به توافق نخواهد زد چرا که در این صورت یک توافق بد و خسارت‌بار برای کشور خواهد بود.

دوگانه معیشت - سپاه

دور اول این جنگ اراده‌ها در فصل بهار انجام شد. یعنی زمانی که طرف غربی مصرانه در برابر امتیازدهی به ایران ایستاده بود و با ادعای اینکه همه موارد حل شده و تنها مسأله خروج سپاه از لیست سیاه باقی مانده است شروع به جنگ ادراکی و شناختی برای ایجاد دوگانه معیشت - سپاه کرد. پس از گذشت 4 ماه، طرف‌های غربی و اروپایی رسماً اعلام کردند که اصلاً سپاه جزو این موارد نبوده و همین الان هم معترف هستند که مشکل درخصوص بسته شدن پرونده‌های آژانس است.

مهم این است که پس از آغاز این جنگ ادراکی و شناختی طرف امریکایی با همراهی اسرائیل و اروپایی‌ها شروع به موجی از فشار ترکیبی کرد. این فشار مشتمل بر جنگ ادراکی و شناختی، جنگ روانی، حمله سایبری، بازاعمال تحریم‌ها، مداخله ارزی، دستور به توقیف محموله نفتی ایران در سواحل یونان، استفاده از اسرائیل برای ترور و خرابکاری، جنگ روانی برای بزرگ‌نمایی اقدامات انجام شده و بردن پرونده‌های ایران به شورای حکام برای صدور قطعنامه نه برای برهم زدن توافق که برای افزایش فشار سیاسی و دیپلماتیک بر ایران و نهایتاً سفر بایدن به منطقه برای اعمال تهدید منطقه‌ای بود.

در نهایت پس از آنکه در عقب راندن جمهوری اسلامی ایران شکست خوردند و به زمان فرا رسیدن فصل سرما و متعاقب آن کمبود خطیر انرژی بویژه در اتحادیه اروپا و انگلیس هم نزدیک شدند، بخشی از امتیازات مورد درخواست ایران را داده و از میزان اختلافات مقداری کاستند. این محصول مقاومت ایران و اجرای سیاست نمایش اقتدار و دیپلماسی بود.

حال امتیازات باقیمانده امتیازات بسیار حساسی به شمار می‌‌آید که در صورت باقی ماندن آن، اهرم‌های فشار در دستان طرف غربی خواهد ماند و آنان می‌‌توانند در آینده خلف وعده کرده و از انجام تعهدات خود سر باز زنند. اما آنها تصمیم گرفتند تا فرا رسیدن زمان انتخابات امریکا ‌‌سعی کنند با ادامه جنگ اراده‌ها به مقابله با ایران بپردازند.

قطعاً همان گونه که در دفعه قبل هم جمهوری اسلامی با ثبات قدم به کار خود ادامه داد و توانست اقدامات طرف مقابل را خنثی‌ کند، این بار هم به همان سمت خواهد رفت. فارغ از اینکه جنگ اوکراین چه خواهد شد یا نیاز اروپا و امریکا به انرژی ایران در چه حدی است، خطوط قرمز منافع ملی قابل عقب‌نشینی نیست.

در عین حال با نزدیک شدن به فصل سرما، بویژه ماه آبان که زمان بالا رفتن نرخ انرژی است اوضاع برای کشورهای اروپایی اصلاً خوب نیست. پیش‌بینی دولت انگلستان افزایش 80 درصدی قیمت انرژی است که عواقب بسیار ناگوار امنیتی، سیاسی و اقتصادی خواهد داشت. چند روزی است که تظاهرات مردمی درخصوص افزایش قیمت انرژی در کشورهای اروپایی شروع شده است. چک، اتریش و ایتالیا از جمله این کشورها هستند.

پلیس سوئیس هم پیش‌بینی می‌‌کند که در طول ماه‌های آینده مردم این کشور شروع به تظاهرات کنند. در فرانسه، هلند و آلمان هم وضعیت به همین گونه است. پیش‌بینی‌ها نشان می‌‌دهد با فرا رسیدن ماه‌های آبان و آذر در بسیاری از کشورها وضعیت مشابهی را خواهیم داشت. اما مسأله فقط گرمایشی نیست. افزایش قیمت‌های انرژی باعث بالا رفتن قیمت بسیاری از کالاهای پتروشیمی و مابقی کالاهای صنعتی می‌‌شود. زیرا هرگونه اقدام و هر نوع تولیدی در حوزه کشاورزی یا صنعتی نیازمند انرژی و سوخت است و افزایش قیمت انرژی تأثیر مستقیمی بر تورم و گرانی کالا در غرب به ویژه در اتحادیه اروپا خواهد داشت.

با بالارفتن این فشارها، فشار ایران هم بیشتر خواهد شد، اما این به منزله نابودی اروپا یا قطعی بودن امتیازدهی طرف غربی به ایران نیست. بلکه معنای آن این است که اروپا و حتی تا اندازه‌ای امریکا زیر فشار کمبود انرژی در فصل سرما و افزایش قیمت‌ها دچار آسیب‌های جدی در حوزه اقتصادی خواهند شد و حتی این اتفاق عوارض سیاسی بویژه در حوزه انتخاباتی در کشورهای مختلف به ویژه اتحادیه اروپا و انگلستان را در پی خواهد داشت.

در چنین وضعیتی قطعاً اهرم فشار ایران روی آنها بیشتر خواهد بود. ایران می‌‌تواند در روز یک و نیم میلیون بشکه نفت صادر کند. ده‌ها میلیون بشکه میعانات گازی و نفت بر روی آب و ذخایر شناور ایران وجود دارد که قطعاً به منزله کمک قابل توجه به طرف اروپایی است. آنها هم بخوبی نسبت به این مسأله واقف هستند. اما با وجود این فشار و متعاقبات سیاسی و امنیتی آن، کسی نسبت به دریافت امتیازات به شکل حتمی امید نبسته است، بلکه این مسأله، ایران را بلاشک قدرتمندتر می‌‌کند.

طرف غربی و ایران همچنان پای میز مذاکره هستند. این یک بازی مذاکره و بازی با ابزارهای قدرت است. هم طرف غربی به دنبال استفاده از ابزارهای چانه‌زنی خود بر ضد ایران است و هم ایران به دنبال استفاده از مؤلفه‌های قدرت و استفاده از فصل سرما برای حصول نتیجه.

با این تفاصیل زمان به نفع طرف ایرانی است. این ماراتن مذاکراتی و هم‌آوری و چانه‌زنی یا جنگ دیپلماتیک، برای ایران تنها زمانی منجر به توافق خواهد شد که انتفاع اقتصادی پایدار در آن پدیدار باشد.

منبع: روزنامه ایران

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: