چرایی توقف دوباره مذاکرات احیای برجام
مذاکرات رفع تحریمها در حالی به دلیل تردید واشنگتن جهت اتخاذ تصمیم آخر بار دیگر با وقفه روبهرو شده که مقامهای امریکایی مدعی شدهاند آخرین پاسخ مکتوب ایران به اتحادیه اروپا دلیل بروز بنبست شکل گرفته جاری است.
مذاکرات رفع تحریمها در حالی به دلیل تردید واشنگتن جهت اتخاذ تصمیم آخر بار دیگر با وقفه روبهرو شده که مقامهای امریکایی مدعی شدهاند آخرین پاسخ مکتوب ایران به اتحادیه اروپا دلیل بروز بنبست شکل گرفته جاری است. این در حالی است که امتناع طرفهای مقابل از پایان بخشیدن به پروندههای سیاسی ایران و آژانس در قالب توافق احتمالی به اصلیترین گره در گفتوگوها تبدیل شده است. دکتر سید جلال دهقانی فیروزآبادی، استاد تمام دانشگاه و صاحبنظر مسائل بینالمللی در گفتوگو با «ایران» به تشریح این تحولات پرداخته است.
مذاکرات وین در حالی با نوعی بنبست روبهرو شده که امریکا در آخرین موضعگیری مدعی شده پاسخ ایران، مذاکرات را به عقب برده است. این در حالی است که به نظر میرسد موضوع اختلافات جاری ایران و آژانس درباره شماری از مکانهای ادعایی سبب بروز این مشکل شده است. نظر شما چیست؟ آیا این تنها مسأله مورد اختلاف است؟
پس از آغاز مذاکرات رفع تحریمها در وین، مسائل متعددی در حوزههای مختلف مطرح بود و از همان ابتدا کمیتههای مختلفی پیرامون موضوع تحریمها و راستی آزمایی و همچنین کمیته فنی و اجرای تعهدات ایران تشکیل شد که کمیته فنی اولین بخشی بود که مذاکرات آن به نتیجه رسید. در مراحل بعدی مشکلات در بحث تضمینها و تحریمها مطرح بود.
در این زمینه بحث تعهدات طرف مقابل بسیار اهمیت داشت؛ یعنی باید تضمینی وجود میداشت که پس از اجرای تعهدات فنی ایران، تعهدات طرف مقابل هم اجرا شود. در اینجا موضوع تضمین در حالی مورد پیگیری جدی قرار گرفت که باقی ماندن یکسری موضوعات اختلافی از جمله پرونده ادعایی آژانس علیه ایران میتوانست بر سایر موضوعات از جمله تضمین و رفع اثرگذار تحریمها سایه بیندازد. به این ترتیب ایران اعلام کرد به نوعی تضمین نیاز دارد مبنی بر اینکه در صورتی به همه تعهدات پادمانی خود عمل میکند که سایر طرفها هم به تعهداتشان عمل کرده باشند.
اما طرف مقابل مدعی است موضوع پادمانی از روند مذاکرات وین جداست و این ایران بوده که در پاسخ نهایی خود به عقب بازگشته است.
بله؛ امریکاییها مدعیاند این دو موضوع مستقل است و ربطی به هم ندارد در حالی که ایران معتقد است موضوع همکاری پادمانی با آژانس و توافق احتمالی به یکدیگر مرتبط است. ایران پیشتر حتی به صورت فراپروتکلی پذیرفته بود که نظارتهای آژانس به صورت داوطلبانه انجام شود اما وقتی با بدعهدی طرف مقابل در قالب برجام روبهرو شد و علاوه بر آن دید که طرفهای مقابل به جای جبران منافع از دست رفته ایران، موضوعات دیگری را از طریق آژانس تحمیل کردهاند، اعلام کرد که توافق احتمالی را در صورتی امضا میکند که همه موضوعات حل شود. در توضیح بیشتر باید گفت که موضع ایران این نیست که با آژانس همکاری نکند و دسترسی اطلاعات را قطع کند، بلکه معتقد است درصورتی همکاری میکند که طرفهای مقابل هم تعهداتشان را انجام داده باشند؛ یعنی موضوع اختلاف اینجاست.
اما طرف مقابل میگوید تعهدات پادمانی ایران و آژانس ربطی به برجام ندارد در حالی که ایران به درستی معتقد است با توجه به تجارب گذشته اگر قرار باشد توافقی درباره موضوع هستهای صورت گیرد، طبیعتاً باید همه مسائل مربوط به این موضوع حل و فصل شود. اتفاقاً این اختلاف به بحث تحریمها و تضمینها هم مرتبط است؛ به این معنی که چنانچه این مسأله حل نشود در آینده کشورهای غربی میتوانند به هر بهانه جدیدی مانع اجرای مؤثر توافق و لغو تحریمها شوند.
به نظر میرسید اختلاف بر سر مسائل پادمانی میان ایران و آژانس در ادوار اخیر مذاکرات حل شده بود. در همین رابطه وال استریت ژورنال تیرماه گذشته ادعا کرد که اتحادیه اروپا در تلاش برای شکستن بنبست در مذاکرات، امتیاز جدیدی را به تهران پیشنهاد کرده است؛ به این ترتیب که اگر ایران همکاری کند، ایالات متحده و سایر طرفهای گفتوگو از شورای حکام آژانس میخواهند که تحقیقات را کنار بگذارند. با وجود این ادعا، چرا امریکا از این موضع خود عقبنشینی کرد و موضوع پادمان را در آخرین بسته پیشنهادی ایران نپذیرفت؟
طرفهای غربی در مذاکرات گذشته ظاهراً به نوعی پذیرفته بودند که موضوعات اختلافی ایران و آژانس یا در چهارچوب توافق بسته شود یا دو ماه به ایران وقت داده شود که این مسأله تا فرصت بازاجرای توافق بسته شود. آنچه برای ایران حائز اهمیت است بستن یا خنثی کردن اهرمهای فشاری است که بویژه امریکاییها میتوانند بعد از توافق علیه ایران فعال کنند و به کار گیرند. یکی از این اهرمهای فشار، آژانس است. متأسفانه آژانس در سالهای گذشته واقعاً بیطرف عمل نکرده و عملکرد آن ناظر بیطرفی نبوده است.
بویژه در مذاکراتی که ایران در خلال آن به طرفهای مقابل اطمینان و اعتماد هم ندارد، به این بیاعتمادی دامن زده است. وقتی مدیر کل آژانس پیش از یک نشست مهم درباره ایران به سرزمینهای اشغالی میرود و با مقامهای صهیونیستی مذاکره کرده و به آنها گزارش میدهد، این امر سوءظن ایران را تشدید میکند که اگر روند همکاری ایران و آژانس حل نشود، قطعاً میتواند به مثابه ابزاری در دست امریکا و رژیم صهیونیستی علیه آن باقی بماند. یعنی احتمال دارد امریکاییها به بهانه بسته نشدن پرونده ایران یا ادعاهای مجدد، فشارهای تازهای را وارد کرده و به تعهداتشان عمل نکنند. این باعث میشود راه اعمال فشار بر جمهوری اسلامی ایران باز بماند. از این رو ایران به درستی اصرار بر بستن این پروندهها برای همیشه دارد.
دلیل عقبنشینی امریکاییها از مواضع خود چیست؟
در ادوار اخیر مذاکرات، یک مدالیته پیرامون موضوعات اختلافی ایران و آژانس اندیشیده شده بود تا همزمان با توافق یک الی دو ماه بعد از امضای آن، مسأله آژانس بسته شود. دلیل عقبنشینی امریکا به تحولات داخلی این کشور و اختلافات عمدهای باز میگردد که شماری از سیاستمداران با دولت بایدن پیرامون مذاکره با ایران دارند. در هفتههای اخیر بسیاری از مقامهای سابق و جمهوری خواهان بیانیهای صادر کردند مبنی بر اینکه بایدن امتیازات زیادی به ایران داده است بنابراین این یکی از دلایلی میتواند باشد که بایدن برای اینکه منتقدین توافق را اقناع کند، موضع سرسختتری بگیرد. بیتردید فشار صهیونیستها هم اثرگذار است.
بله به نظر میرسد اسرائیلیها روی موضوع آژانس فشار زیادی به امریکا وارد کردهاند.
بله همین امر سوءظن را درباره اصرار طرف مقابل برای باز نگه داشتن پرونده اختلافی میان ایران و آژانس تشدید میکند. اولاً اسرائیلیها تلاش میکنند این توافق امضا نشود یا اگر امضا میشود یک اهرمهای فشاری باز باشد تا در آینده بتوانند مسیر فشار خود را پیش ببرند گرچه خیلی هم نمیتوان موضع اسرائیل و امریکا را از هم تفکیک کرد. من معتقدم یک تقسیم کاری هم بین این دو طرف برای باز نگه داشتن راه اعمال فشار علیه ایران صورت گرفته است.
بنابراین فشار لابی اسرائیل هم عامل مهمی است که باعث شده بایدن از موضع قبلی خود عقبنشینی کند.
از سوی دیگر انتخابات میان دورهای کنگره هم عاملی منفی است؛ یعنی هرچه انتخابات کنگره نزدیکتر میشود موضع بایدن برای پاسخگویی به رقبایش سختتر میشود بنابراین الان فرضیهای قوی وجود دارد که دولت امریکا قصد دارد تصمیمگیری درباره مذاکرات را به بعد از انتخابات کنگره در آبان موکول کند. قاعدتاً بایدن وقتی الان نمیتواند تصمیم بگیرد، در آن موقع که به احتمال قوی با موضع ضد مذاکرات دموکراتها و شمار زیادی از جمهوری خواهان روبهرو شود، موضعش ضعیفتر میشود و در آن موقع اراده سیاسی و توان سیاسی کمتری دارد که بتواند به مطالبات ایران پاسخ دهد. از اینرو معتقدم انتخابات عاملی بوده که باعث شده بایدن نتواند تصمیمگیری کند. در نهایت هم مشکل اصلی این است دولت بایدن یک دولت مردد است و نمیتواند تصمیم بگیرد. او در جریان انتخابات قول داده بود موضوع مذاکرات را حل کند اما الان نشان داده توان تصمیمگیری و اقناع رقبا یا پاسخ گویی به آنها را ندارد.
به نظر میرسد در این میان اروپاییها در خوش بینانهترین حالت به یک تماشگر تبدیل شدهاند که در بسیاری مواقع در کنار امریکا قرار میگیرند نظر شما چیست؟
پیشینه عملکرد اروپاییها بویژه در زمانی که بدون امریکا وارد مذاکرات هستهای با ایران شدند، نشان میدهد که این کشورها به طور کلی یک بازیگر تابع امریکا هستند و از نظر تاریخی دنباله روی این کشور بودهاند. در بحث هستهای ایران هم این تابعیت محض را نشان داده اند؛ یعنی ما شاهد بودهایم هر وقت امریکاییها موضع مثبتی در قبال مذاکره با ایران میگیرند موضع اروپا هم مثبت است و برعکس. پاسخ اولیهای که ایران در روند مذاکرات ارائه داد و اروپا هم آن را سازنده ارزیابی کرد، به این دلیل بود که موضع امریکاییها مثبت بود الان که موضع امریکا سلبی است اروپا هم در همان موضع ایستاده است در واقع اروپا یک میانجی بیطرف نیست بلکه طرف امریکاست و معمولاً هم در مذاکرات قبلی و هم گفتوگوهای جاری بیشتر تلاش میکند ایران را قانع کند تا امریکا را که از مواضعش کوتاه بیاید.
کشورهای اروپایی حتی در زمان خروج ترامپ از برجام به جای فشار به امریکا بر ایران فشار میآوردند که حقوقش را مطالبه نکند الان هم همین نقش را ایفا میکنند. یعنی به جای اینکه با امریکا لابی کنند که انعطاف لازم را به خرج دهد به ایران فشار میآورند.
با توجه به این تحولات، چه عاملی میتواند روند جاری را از بنبست خارج کند و امکان حصول به نتیجه را افزایش دهد؟
به نظر من روسیه و چین الان میتوانند نقش مهمی ایفا کنند. اروپا که طرف امریکاست و میانجی نیست و در حال ایجاد فشار بر ایران است بنابراین الان وقت آن است که روسیه و چین نقش آفرینی فعالتری داشته باشند و با اروپاییها و امریکاییها مذاکره کنند تا به نوعی بتوانند بر آنها فشار ایجاد کنند. به هر حال تحولات اوکراین هم خیلی بر موضع اروپاییها تأثیر داشته است. آنها از گذشته پیرو سیاستهای امریکا بودند و جنگ اوکراین این دنباله روی را تشدید کرده است و در حال حاضر خیلی به امریکا نیاز دارند. از این رو طبیعی است که در روند مذاکرات هم تمام قد در کنار امریکا بایستند.
اما این در حالی است که روسیه هم به دلیل بحران اوکراین درگیری مستقیمی با طرفهای غربی دارد از این رو چین بیشتر از روسیه میتواند نقش داشته باشد و آزادانهتر و مؤثرتر مداخله کند.
به نظر من دیپلماسی ایران باید در مسیری به جریان بیفتد که نقش آفرینی دو کشور چین و روسیه را مطالبه کند؛ یعنی انتظار من این است به خصوص چین و سپس روسیه وارد صحنه شوند و نقش فعالی در صحنه مذاکرات داشته باشند.
منبع: روزنامه ایران