«فردا» گزارش میدهد
روحانی و همان نگاه همیشگی به مردم
روحانی هنوز هم بنای حرف زدن ندارد. او نه قدر شجاع است که مسئولیت وضعیتی که به بار آورده را گردن بگیرد و نه حاضر است به توصیه حامیانش گوش داده و حرف تازهتری در راستای فرافکنی بزند.
گروه سیاست سایت فردا - بیش از یک سال از وقتی که حسن روحانی دیگر رئیس جمهور نیست گذشته اما این طور که به نظر میرسد، نگاه و رویکرد او در مواجهه با مردم همان است که بوده و تغییری نکرده است!
اخیرا کتابی با عنوان بدون دود و آتش و خون منتشر شده که انتشار بخشهایی از آن در سایت جماران و اشاره به شرایط اقتصادی دولت روحانی - یعنی همان شرایطی که اسمش را جنگ اقتصادی گذاشته و بهانه و توجیه اوضاع و احوال نابسامانی که برای مردم ساختند، کردند - دارد.
برخی این کتاب را پایان سکوت روحانی و همکارانش دانسته و برخی دیگری نیز مثل صادق زیباکلام از اینکه آقایان برای حرف زدن با مردم دیر کردهاند، گفتند. برخی نیز محتوای اظهارات روحانی و جهانگیری که بیشتر فرافکنی و برای تطهیر عملکرد خودشان است را به باد نقد گرفتند.
نکته مهمتر از همه اینها اما نگاه روحانی و نزدیکان به مردم است و رویکردی که انگار دور شدن از قدرت هم آن را تغییر نداده است.
یادآوری میشود که حسن روحانی تا پیش از سال 92 یک چهره امنیتی بود و برای مردم خیلی شناخته شده به حساب نمیآمد. حتی اگر حمایت اصلاحطلبان که خود ناشی از بینامزدی و نداشتن نیروی کارآمد بود، نبود؛ نمیشد شانسی برای ریاست جمهوری وی در نظر گرفت. به هرحال به لطف اصلاحطلبان و تکرار خاتمی و کنارهگیری عارف و سایر قضایا آقای روحانی به پاستور رسید. مزد اصلاحطلبان را همان اول کار داد و در چینش کابینه به آنان نشان داد که به قدر کافی قدردان نیست.
مزد مردمی که به او رای داده بودند را هم بعدتر! یعنی همان وقت که در برج عاج نشست و با ویدئو کنفرانس مملکت را اداره کرد و در بزنگاهها هم سفر نکرد و از پشت شیشه ماشین نظرسنجی کرد و ... .
در دولت دوم که او در نتیجه اعتماد اشتباهی به آمریکا و خروج ترامپ از برجام وضعیت بدتر شد، نیز دیدیم که آن همه توصیه اصلاحطلبان برای صحبت با مردم فایده نداشت. یعنی هرقدر که به او با زبان بیزبانی گفتند بیا چند کلام حرف بزن و همه تقصیرها را گردن دیگران انداز و خودت را نجات بده فایده نداشت. سکوت وی تا جایی بود که رسانههای اصلاحطلب مدام تاکید کردند او آینده سیاسی خود را به جلب نظر مردم ترجیح داده است. غافل از آنکه از دست دادن مردم همان از دست آینده سیاسی است.
حالا بعد از یک سال و اندی، او پاستور را تحویل داده و هیچ جایگاه سیاسی قابل اعتنایی هم ندارد. از این رو به فصل خانه نشینی و خاطره نویسی رسیده و حرفهایش را کتاب میکنند. حرفهایی که به نظر میرسد نه تازه است و نه لحن متفاوتی دارد. حتی بهانهاش هم تازگی ندارد. او گویا پیمان بسته است به بهانه اینکه وضعیت جنگی در اقتصاد هنوز پابرجاست هرگز پاسخ شجاعانه و فراتر از کلیشههایی که در همه سالهای فعالیت سیاسی داشته حرفی نزند.
آنچه از زبان روحانی اخیر منتشر شده، تکرار آزاردهنده همان حرفهایی است که وقتی رئیس جمهو بود هم میگفت. همان قدر سست و همان قدر غیرقابل قبول. او نه آنقدر شجاع است که تقصیر و مسئولیت وضعیت فعلی را گردن گرفته و از اشتباهات خود بگوید و نه آنقدر جسور که به توصیه حامیان اصلاحطلب خود گوش داده و فرافکنی بیشتری کرده و با گرفتن انگشت اتهام به سوی دیگران، برای نجات خود تلاش کند.
او هنوز هم در میانه ایستاده و مردم را آنقدر ساده تصور میکند که با چهار کلام گنگ و مبهم مثل جنگ اقتصادی و ... فریب داده شوند!