عضو تیم اسبق مذاکره‌کننده: نباید به قول‌های شفاهی تکیه کنیم

حدس قوی من این است که آمریکا می‌تواند تعهد بدهد. چرا باید یک تعهد شفاهی را بپذیریم؟ چرا باید حرف مبهم را بپذیریم در مواردی که می‌توانند آن را از ابهام خارج کنند؟ اینطور نیست که هر چه آنها می‌گویند درست است.

کد خبر : 1172646

دو روز پیش ایران در شرایطی پاسخ آمریکا را ارسال کرد که پیشنهادهای آمریکا دارای ابهامات بسیار و ایران خواستار رفع این ابهامات شده بود. در همین بین، سیروس ناصری، از دیپلمات‌های اصلاح‌طلب و عضو اسبق تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران در دهه ۷۰ که در کارنامه خود نمایندگی ایران در مقر سازمان ملل در ژنو را هم دارد، در نشستی مجازی در کلاب‌هاوس درباره آخرین مطالبات ایران در پاسخ خود به آمریکا، نکاتی را مطرح کرده که از جهات بسیاری جالب‌توجه است. این نشست مجازی با حضور افرادی چون علی واعظ، عضو گروه بین‌المللی بحران و از دلالان مذاکره و علیرضا نامورحقیقی در اتاق «ایران من» کلاب‌هاوس برگزار شد که هرکدام از این افراد واکنش‌هایی به صحبت‌های ناصری داشتند. صحبت‌های وی از جهتی اهمیت پیدا می‌کند که دیگر اصلاح‌طلبان در مواردی که ناصری بیان می‌کند، عمدتا موضعی خلاف او گرفتند. در ادامه مهم‌ترین بخش‌ صحبت‌های وی را که در این اتاق کلاب‌هاوس عنوان‌ کرده می‌خوانید.

پاسخ آمریکا مبهم بود

سیدمحمد مرندی، مشاور تیم مذاکره‌کننده ایران یک روز بعد از پاسخ دوم ایران به طرح پیشنهادی اروپا، در گفت‌وگوی اختصاصی با شبکه تلویزیونی الجزیره تاکید کرده بود آمریکا خواهان وجود متن مبهمی درباره توافق است، اما ایران بر ضرورت وجود متنی شفاف با عبارت‌ها و اصطلاحات روشن تاکید می‌کند.  سیروس ناصری در ابتدای سخنانش روی صحبت‌های مرندی تاکید می‌کند و می‌گوید پاسخ آمریکا به ایران، حتما مبهم بوده است.  ناصری در ادامه به برخی از اختیارات رئیس‌جمهور آمریکا اشاره کرده و معتقد است اگر دولت آمریکا بخواهد می‌تواند ابهامات پاسخ خود را برطرف کند. او در این‌باره مثالی می‌زند: «بعضی از همین بندهای برجام را بخوانید، توصیه و تشویق در حیطه اختیارات رئیس‌جمهور آمریکا است که مثلا توصیه بکند فرمانداران و بقیه سیستم‌هایی که در دولت‌ حاکم هستند نه کنگره، اقدامی نکنند که مغایر با برجام [توافق] باشد. بنابراین وقتی آقای مرندی می‌گوید پاسخ آمریکا مبهم بوده، برای منی که تجربه مذاکره دارم، کاملا قبل‌فهم است که حتما در پاسخ آمریکا ابهام وجود داشته است.»

می‌شود مچ آژانس را گرفت!

در ادامه این مبحث ناصری در پاسخ به سوالی پیرامون رفتار آژانس و بازرسی آن از ایران، توضیح می‌دهد: «من هیچ‌وقت نگفتم [حل‌وفصل مساله ما با آژانس] ساده است، گفتم شدنی است. با مدیریت درست و بااستفاده از تجربیات گذشته، شدنی است. باور کنید اجماع روی موضوع ۱۲ اتهام با ابعاد احتمالی نظامی این بود که قابل‌حل نیست و آن‌زمان هم این بحث‌ها بود که این مساله فقط از طریق سیاسی حل می‌شود و همین نگرانی‌ها بود که پاسخ آمریکایی‌ها این است که نمی‌شود این مساله را به‌صورت سیاسی حل کنیم و باید اینها در آژانس حل شود، اما حل شد.»

او در همین راستا برای اینکه چگونه مساله ایران با آژانس حل‌وفصل شود، به تحلیلی از ترکیب افراد مسئول در آژانس می‌پردازد: «مجموعه‌ افرادی که در آژانس فعالیت می‌کنند، آدم‌های بسیار برجسته، مستقل، کاروارد و پدیده‌های خارق‌العاده‌ای نیستند، یک عده آدم هستند که بسیار اشتباه می‌کنند و خطا هم در صحبت‌هایشان زیاد است، همان‌طور که آنها می‌خواهند مچ ایران را بگیرند، می‌شود مچ آنها را گرفت. بعد هم این صحبت‌هایی که می‌گویند ایران باید به سوالات آژانس پاسخ بدهد، این‌طور نیست که در ادامه توضیح می‌دهم.»

آمریکا باید پاسخگوی ابهامات باشد

ناصری در ادامه‌ سخنان خود با بازخوانی رفتارهای سیاسی آژانس، به‌علت درخواست ایران از آژانس برای برطرف کردن ابهامات می‌پردازد: «۲۰ سال گذشته، همان‌زمان که موضوع هسته‌ای ایران ناگهان به‌صورت عمده مطرح شد، شاید شما اطلاع نداشته باشید که کره‌جنوبی در حد آزمایشگاهی، روی ۹۸ درصد [از ذخایر اورانیوم] غنی‌سازی انجام داده بود، یعنی به وضوح روی تسلیحات هسته‌ای(بمب) کار می‌کرد. شما جایی خبری از کره جنوبی شنیدید؟ اما یک‌دفعه گفتند مساله‌ کره‌جنوبی حل شد. پس اینکه می‌گویند رفتار آژانس سیاسی نیست، این‌گونه نیست. آن زمان البرادعی مدیرکل آژانس بود، ما هم روابط‌مان با او به‌گونه‌ای بود که تمام اخبار و اطلاعات، به‌خصوص اخبار بخش پادمان را از ایشان با جزئیات می‌گرفتیم. خود اینها می‌گفتند که باید مساله کره‌جنوبی را حل کنیم و نمی‌دانیم چطور باید حل کنیم. اما نهایتا مساله کره‌جنوبی را حل کردند. الآن فرض کنید ایران بیاید بگوید آزمایش غنی‌سازی روی ۹۸ از ذخایر اورانیوم انجام داده، فکر می‌کنید همین‌طوری بی‌سروصدا مساله ایران حل می‌شود؟ مگر اینکه به‌صورت سیاسی بخواهند آن را حل کنند.» ناصری نتیجه می‌گیرد: «بنابراین برای آژانس باید [از سوی آمریکا] یک تصمیم سیاسی گرفته شود، چون رافائل‌گروسی مدیر فعلی آژانس و ماسیمو‌ آپارو معاون مدیرکل آژانس در سطحی نیستند که اجازه‌ داشته باشند، موضوعات ایران را به‌صورت فنی حل‌وفصل کنند. هرکس فکر می‌کند تصمیمات آژانس سیاسی نیست، قطعا اشتباه می‌کند و این دستگاه‌ها را نمی‌شناسد. آژانس فنی کار می‌کند اما وقتی موضوعات ایران در سطح بین‌المللی مطرح می‌شود و همه آگاه می‌شوند، آژانس جرأت جمع کردنش را ندارد. این را بعدها اگر بتوانم با جزئیات و دقت به شما می‌گویم که افرادی در بخش پادمان آژانس هستند، چه راه‌های فرعی برای حل مسائل در آژانس مطرح کردند. مثلا می‌گفتند ورقه‌ای مانند side letter(نامه جانبی) می‌دهیم که مساله شما حل شده اما نخواهید این را علنی کنیم چون از لحاظ سیاسی باید به ما اجازه داده شود. یعنی آمانو باید پیغامی از آمریکا می‌گرفت که اجازه دادند مساله را در آژانس جمع کنند. بنابراین به این برمی‌گردم  ابهامی که در حل مسائل پادمانی ما با آژانس است، بخشی به این برمی‌گردد که اینها قاطع نمی‌گویند که ما در شورای حکام از شما حمایت می‌کنیم. این ابهام باید رفع شود، به دلیل اینکه حتما موضوعات آژانس باید حل شود و این استخوان اگر لای زخم بماند، بزرگ‌ترین آفت برای از بین بردن پایداری توافق احتمالی خواهد بود. و ما هرچقدر روی برطرف شدن ابهامات پافشاری کنیم، کار درستی کردیم.»

باید برای سوالات آژانس چهارچوب تعیین کنیم

سیروس ناصری در ادامه‌ صحبت‌های خود به‌علت اینکه چرا تا به الآن مسائل ایران در آژانس حل نشده، اشاره‌ای می‌کند و معتقد است: «من فکر می‌کنم هنوز بخش پادمان آژانس یک چهارچوب روشن با ایران ندارد. یعنی آژانس برای این چهارچوب اقدامی نمی‌کند. شما هم خبری ندیدید از اینکه آژانس دارد با ایران صحبتی می‌کند.» او به تجربیات خود نیز اشاره کرده و معتقد است ایران نباید به هر سوال آژانس پاسخ دهد. ناصری در این‌باره بیشتر توضیح می‌دهد: «با تجربه‌ای که بنده دارم، ما بدون چهارچوب نباید وارد چرخه پاسخ‌دهی به آژانس شویم. فقط و فقط باید در شرایطی وارد پاسخ به سوالات شویم که ضوابط مشخصی برای سوالات آژانس وجود داشته باشد؛ مثلا اینکه چگونه سوال کنند، چگونه جمع‌بندی کنند و اینکه قرائن و مدارک چگونه داده شود، مشخص شده باشد. چرا؟ برای اینکه اینها مانند بازپرسی عمل می‌کنند که نباید اتهام را اثبات کنند، بلکه ما باید آنها را قانع کنیم که اتهامی مرتکب نشده‌ایم. مانند دستگاه قضایی نیست که یک آیین‌دادرسی برای بررسی وجود داشته باشد و شما از مدارک اطلاع داشته باشید، بلکه آژانس به شما نمی‌گوید چه در دست دارد. شما اگر یک اتهام داشته باشید، طرف مقابل در هر جای دنیا، چه دادستان باشد چه شاکی خصوصی، می‌توانید بخواهید تمام مطالبی که در مورد اتهام دارند را روی میز بگذارند. برای اینکه اوست که دارد اتهام مطرح می‌کند و باید اثبات بکند. اما آژانس این‌کار را نمی‌کند و نمی‌گوید چه مدارکی دارد، اصلا ممکن است مدرکی برای اتهام نداشته باشد و از پاسخ شما، دو مطلب دیگر از سیستم‌های مختلف پیدا کند و به‌عنوان اتهام مطرح کند.» او در این قسمت از صحبت‌هایش نیز نتیجه می‌گیرد: «لذا باید چهارچوبی برای سوالات آژانس تعیین شود و این شدنی است اما آژانس باید پای کار بیاید. من حرفم این است که آژانس هنوز پای کار نیامده و باید وادار شود که پای کار بیاید و اگر هنوز وادار نشده، به‌خاطر این است که هنوز سیگنال مناسب سیاسی را از این جمع گروه غربی نگرفته است. و اگر ما پافشاری کنیم، خواهد گرفت. حتی اگر زمان بیشتری هم لازم باشد، که متاسفانه این زمان لازم است و کاری نمی‌شود کرد.»

آمریکا پاسخ ایران را منفی خواند، چون ایران خواستار رفع ابهام شده  

در کلاب‌هاوس بحث بر سر پاسخ ایران به پیشنهاد‌های اتحادیه اروپا بود و در این راستا نظر ناصری را پیرامون این مساله جویا شدند که عملکرد وزارت خارجه ایران در این پاسخ چگونه بود؟ ناصری معتقد است «عملکرد منفی‌ای در وزارت خارجه ایران ندیدم. پاسخ آمریکا که آمد، وزارت خارجه ایران آن را دریافت کرد و گفت پاسخ می‌دهد. وقتی ایران پاسخ آمریکا را ارسال کرد، سخنگوی وزارت خارجه، کنعانی گفت پاسخ‌های ما در جهت حل مساله است. البته من می‌دانم آمریکا به چه علت پاسخ ایران را منفی ارزیابی کرده، چون ایران خواسته ابهامات برطرف شود و آمریکا صحبت‌های خود را مشخص‌تر بگوید و البته مشخص است که چرا یک‌سری موارد را مشخص نمی‌گویند. با این حال ما باید سخت روی رفع ابهام در این مسائل بایستیم.»

اتحادیه اروپا حق ندارد از ایران دلخور شود

در ادامه‌ این گفت‌وگو در کلاب‌هاوس، مجری از دلخوری اتحادیه اروپا از ایران می‌گوید؛ چراکه ایران متن پیشنهادی اتحادیه اروپا را تغییر داده است.  ناصری در پاسخ تاکید می‌کند اتحادیه اروپا و شخص جوزپ بورل حق ندارد ناراحت شود؛ چراکه بورل صرفا در نقشی که دارد، اصلا نمی‌تواند بگوید من ناراحت هستم و حق ندارد این صحبت‌ها را کند.  او در این باره ادامه می‌دهد: «بورل داور نیست، حتی نظرش هم وزنی ندارد، و فقط هماهنگ‌کننده است. حالا یک قدم جلوتر رفته – عیبی هم ندارد- دارد سعی می‌کند کار به یک جایی برسد و شاید بخشی از نگرانی اروپا همین نیاز نفتی‌اش باشد. بورل صرفا در نقش مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا اصلا نمی‌تواند بگوید من ناراحت هستم و حق ندارد این صحبت‌ها را کند، می‌تواند صرفا کمک کند که نظرات را به هم نزدیک کند.» همچنین ناصری افزود: «اگر من طرف مذاکره‌ بورل باشم و یک کلمه بشنوم که او نظری درباره طرفین اصلی مذاکره داده، می‌گویم مذاکره متوقف شود تا حرفش را پس بگیرد. بورل حق ندارد در عموم صحبتی کند که نشان بدهد گرایش به یک نظر یا نظر دیگر دارد. او می‌تواند صرفا بگوید کارها دارد پیشرفت می‌کند یا خیر و اگر می‌بیند نظرات فاصله دارد، می‌تواند فکر کند که چطور نظرات را به یکدیگر نزدیک کند، نه اینکه طوری صحبت کند که انگار توپ در زمین ایران است.» ناصری اشاره‌ای به مواضع قبلی بورل و طرفداری‌اش از آمریکا نیز می‌کند: «اگر خاطرتان باشد بورل، قبلا صحبت می‌کرد، می‌گفت متن ما همینی که هست و همه باید این را بپذیرند، اروپایی‌ها هم بورل را تایید می‌کردند و آمریکایی‌ها هم پیشاپیش گفته بودند که ما متن پیشنهادی بورل را قبول داریم.» او ادامه می‌دهد: «الان ایران متن پیشنهادی بورل را تغییرات داده، او یاد گرفته چطور رفتار کند. احتمالا با او در اتحادیه اروپا برخورد کرده‌اند، چون باید جایگاه خود را بداند. صرفا هماهنگ‌کننده است و مگر می‌تواند راجع‌به محتوا نظر بدهد؟ معلوم است که نمی‌تواند. می‌خواهم بگویم حرف‌های آدم‌ها را خیلی‌جدی نگیرید، فکر نکنید اینها آدم‌های خیلی مهمی هستند و جایگاه‌شان طوری است که اگر چیزی بگویند حتما درست می‌گویند، این‌گونه نیست. مثلا آقای جکسون که آنقدر در ایران درباره‌اش صحبت می‌کردند، آدم پنج‌هزار پوندی در ماه بود (من حقوق دولتی‌اش را نمی‌گویم). او وقتی بیرون آمد، یک گروه خبری از چین به او پیشنهاد دادند که ماهی پنج‌هزار پوند به او می‌دهند و او گفت من هنوز در سفارتخانه ایران روابط دارم و حرف مرا قبول دارند و همه‌جوره کمک‌تان می‌کنم. من این آدم‌ها را می‌شناسم و می‌دانم آقای بلر با چه عددی پای میز می‌نشیند. می‌خواهم بگویم مثلا بعضی می‌گویند گروسی این حرف را زد، طوری می‌گویند این حرف را زده که انگار به گروسی وحی شده. گروسی مگر کیست؟ او ۱۰۰نفر را دیده و به ۱۰۰نفر التماس کرده تا رئیس این سازمان شده است. به هزار طریق هم باید حامی همه کسانی که او را حمایت کردند باشد، تا در آژانس بماند. اما این را بگویم که اتفاقا گروسی باید بیشتر حامی ایران باشد، چون اگر ایران بازرسان آژانس را بیرون کند، سازمان انرژی اتمی اعتبارش را از دست می‌دهد، این سازمان همه اعتبارش به ایران است. پس موظف است با ما مسائلش را حل کند و ما حتما به چیزی که او مطرح می‌کند، جواب نمی‌دهیم مگر در یک چهارچوب. اینهایی که دارم می‌گویم عین بحث‌هایی است که در ۱۲ مورد ادعایی آنها مطرح شد. مرحوم آمانو که فردی بسیار محافظه‌کار، محتاط و فقط مراقب موقعیت خودش بود، فهمید که باید به حل مساله ایران تن بدهد. رئیس پادمان آژانس فهمید که باید به آنچه ما می‌گوییم تن بدهد، چون اگر ایران بگوید بازرسی را نمی‌پذیرد، تمام مسئولیت عدم‌توافق گردن او می‌افتد و آژانس مهم‌ترین مساله خود را از دست می‌دهد. چند نفر در دنیا برایشان مهم است که ببینند آژانس در برزیل چه می‌کند؟ برزیل هم برنامه هسته‌ای بسیار سنگینی دارد. اگر ایران نبود، اصلا کسی اسم گروسی را می‌شنید؟» او ادامه می‌دهد: «همه مسائل ایران در آژانس قابل‌حل است و حل هم خواهد شد. من یقین دارم تیم ایران آگاهی دارد و کاربلد است. ایران سابقه و تجربه‌ کار با آژانس را دارد و می‌داند چطور با آژانس کار کند تا در تله‌اش نیفتد. باید به تیم مذاکره‌کننده ایران فرصت بدهیم.»

نباید به قول‌های شفاهی تکیه کنیم

سیروس ناصری، دیپلمات اسبق ایران درباره ابهامات آمریکا در پاسخ‌های خود توضیح می‌دهد: «حدس می‌زنم آمریکایی‌ها حاضر نیستند درباره شورای حکام سفت تعهد بدهند و می‌گویند ما به شما وعده می‌دهیم ولی نمی‌توانیم بنویسیم. ۹۰ درصد مسائل اینهاست و اگر این‌طور باشد و اگر من هم مذاکره می‌کردم، می‌گفتم اول باید این مسائل ایران در آژانس را حل کنیم بعد تفاهم شود و اگر اتحادیه اروپا از این موضع دلخور می‌شود، بی‌جا می‌کند. اتحادیه اروپا اصلا باید بی‌طرف باشد.» او همچنین می‌گوید: «حدس قوی من این است که آمریکا می‌تواند تعهد بدهد و می‌تواند بدون ابهام بگوید هر زمان که بخش پادمان آژانس در گزارش خود اعلام کند که موضوعات مطروحه حل شده است، ما بانی قطعنامه‌ای در شورای حکام خواهیم شد که تصویب کنیم این مساله در سطح شورای حکام حل شده است.  قطعا آمریکا می‌تواند این تعهد را بدهد. تعهد شفاهی نه، بلکه تعهد کتبی، چون الان خودمان داریم می‌گوییم بعد از انتخابات مشخص نیست بایدن چقدر پای حرف‌هایش بایستد. چرا باید یک تعهد شفاهی را بپذیریم؟ چرا باید حرف مبهم را بپذیریم در مواردی که می‌توانند آن را از ابهام خارج کنند؟ اینطور نیست که هرچه آنها می‌گویند درست است.»

منبع: روزنامه فرهیختگان

 

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: