تنهای نیمی از داوطلبان مجاز انتخاب رشته کردند!
نیمی از کنکوریها قید دانشگاه را زدند
با چند روز تمدید بالاخره دیروز مهلت انتخاب رشته داوطلبان برای ورود به دانشگاه به اتمام رسید. دیروز اما مشاور سازمان سنجش آموزش کشور اعلام کرد: «تاکنون ۵۰۰هزار نفر نسبت به انتخابرشته در کنکور سراسری سال۱۴۰۱ اقدام کردهاند.» این آمار وقتی جالب توجه است که بدانیم از تعداد یک میلیون و ۳۰۸ هزار داوطلب حاضر در آزمون، تعداد یک میلیون و ۱۵۷ هزار نفر مجاز به انتخاب رشته بودند و حالا خبر آمده کمتر از نیمی از آنها انتخاب رشته کردهاند، به این معنا که بیشتر داوطلبان کنکور که مجاز به انتخاب رشته بودهاند، قید حضور در دانشگاه را زدهاند!
پرواضح است که دلیل کاهش تعداد افرادی که با وجود مجاز بودن، اقدام به انتخاب رشته نکردهاند، به یک مورد خلاصه نمیشود اما یکی از مهمترین این دلایل را بالا گرفتن رقابت بر سر دانشگاههای برتر میدانند. دلیلی که هر وقت صحبت از بیشتر بودن تعداد صندلیهای دانشگاهی نسبت به داوطلبان کنکور میشود، اساس وجود کنکور را به همین نکته مرتبط میدانند؛ اینکه کنکور دیگر به معنای قبولی در دانشگاه نیست، بلکه به مفهوم قبولی در یک دانشگاه معتبر است. در یک دهه گذشته هم افزایش رغبت به حضور در کنکور رشته علوم تجربی آنقدر بوده که حتی مسئولان قصد داشتند با اعمال سیاستهای اجبارانه به نوعی در این حوزه تعادل ایجاد کنند. سیاستی که موفق نبود و همچنان تعداد داوطلبان کنکور تجربی به شکل معناداری از دیگر رشتهها بیشتر است. حالا هم که با کاهش انتخاب رشته داوطلبان مجاز در کنکور روبهرو هستیم، بسیاری این موضوع را مرتبط با داوطلبان رشته تجربی میدانند و معتقدند مهمترین علت روند نزولی انتخاب رشته داوطلبان کنکور، تمایل افراد به تحصیل در رشتههای خاص است. به این معنا که بیشترین داوطلبانی که از انتخاب رشته صرفنظر میکنند، مربوط به گروه آزمایشی تجربی است که اغلب به رشتههای پزشکی، دندانپزشکی، داروسازی و برخی رشتههای پیراپزشکی همچون فیزیوتراپی، پرستاری، شنواییسنجی، گفتاردرمانی و کاردرمانی علاقه دارند.
بازار کار هم یکی دیگر از جاهای خالی پازل کنکور است و آمار همیشه در حال افزایش تعداد فارغالتحصیلان بیکار، یکی از نشانههای این جای خالی است؛ فارغالتحصیلانی که با صرف چند سال از عمر و هزینههای گاه گزاف به تخصصی آکادمیک دست یافتهاند که بازار کاری برای آنها متصور نیست. وضعیت معیشتی و درآمدی هم یکی دیگر از علتهایی است که پیوست شده به موضوع بازار کار، به این مفهوم که حالا داوطلبان کنکور و خانوادههایشان در افق نگاه آیندهشان دست روی رشتههایی میگذارند که علاوه بر بازار کار، از درآمد قابلتوجهی هم برخوردار باشد و وقتی برای دستیابی به آن، شانسی متصور نیستند از قید حضور در دانشگاه میگذرند و البته از دیگر موارد مهم در این آمارها باید به تغییر نگرش عموم جامعه از مدرکگرایی به مهارتمحوری یاد کنیم. از زمانهای که مدرک سند افتخار بود، سالها گذشته است. فرهنگی که از طریق اعمال سیاستهای اشتباه به افراد جامعه تسری یافت و باعث رواج پدیده «مدرکگرایی» شد. حالا انگار جامعه ایرانی با واقعیتی روبهروست که تحصیلات دانشگاهی به هر قیمتی، در آن جایی ندارد. نه که کاهش چشمگیر داوطلبان متمایل به حضور در دانشگاه امسال را خروجی تغییر چنین فرهنگی بدانیم که وضعیت معیشتی و عدم توازن بازار کار و فارغالتحصیلان بیکار؛ بسیاری از خانوادهها را به این نتیجه رسانده است؛ آنچه اهمیت دارد نه مدرک که مهارت است.