گزارش کیهان از حواشی «لباس گِلی» مدیران دولت و شهرداری
حضور و فعالیت میدانی مسئولان در مناطق سیلزده، فرهنگ و مدیریت جهادی را بار دیگر به تصویر کشید اما مدعیان اصلاحات را عصبانی کرد.
اصلاحطلبان به پیشنهاد یکی از فعالان این طیف برای ویزیت رایگان در نواحی اطراف شهر خندیده بودند؛ «به دکتر رضا خاتمی و دکتر شکوریراد پیشنهاد کردم یک روز به مناطق حاشیه شهر بروند و مریضها را رایگان ویزیت کنند. خیلیها به این پیشنهاد من خندیدند؛ درحالیکه اگر به آنجا بروند با آدمهای زیادی آشنا میشوند، عمق مشکلات و مناسبات را میتوانند درک کنند.»
با این مختصر که گویای منش اشرافی مدعیان اصلاحات است، عصبانیت آنها از مدیریت جهادی در مناطق سیلزده، دیگربار بهراحتی ادراک میشود. حضور و فعالیت میدانی مسئولان اجرایی در مناطق مختلف کشور که طی روزهای اخیر درگیر سیل شدهاند، با مدیریت پشت میز و پیگیری تلفنی مدعیان اصلاحات در بحرانها تفاوت ماهیتی داشت و آنها را برای تخریب مدیریت جهادی به خط کرد.
محمد مخبر معاون اول رئیسجمهور، احمد وحیدی وزیر کشور، علیرضا زاکانی شهردار تهران و محسن منصوری استاندار تهران ازجمله مسئولانی بودند که در محل سیل امامزاده داوود(ع) حضور یافتند، به میانه گلولای رفتند و مشغول خدمترسانی شدند. وزیر کشور همچنین به یزد رفت و از نزدیک پیگیر حل مشکلات مربوط به سیل شد.
آیتالله رئیسی، رئیسجمهور نیز دیروز وارد فیروزکوه شد و به استاندار تهران دستور داد تا نسبت به برطرف کردن کمبودها اقدام کند و گزارش آن را ارائه دهد. البته اقدام جهادی و حضور میدانی مسئولان بارها در سفرهای استانی و همچنین حضور 6 روزه وزیر کشور در محل حادثه ساختمان متروپل آبادان و نیز حضور رئیسجمهور در آنجا و سفر وی به منطقه زلزلهزده اندیکا بلافاصله پس از بازگشت از روسیه و... تکرار شده بود.
گفتنی است، رهبر معظم انقلاب دیروز در پیامی ضمن ابراز همدردی عمیق با مصیبتدیدگان سیل در نقاط مختلف کشور و مطالبه تدابیر لازم برای ترمیم آسیبها از مسئولان، از حضور سریع آنها در مناطق سیلزده و نیز از تلاش گروههای امدادی مردمی یا موظف برای کمک به سیلزدگان تشکر کردند.
جریان آلوده به نفوذ و اشرافیت در حالی به تخریب مدیریت جهادی مسئولان پرداختند و آن را نمایش جا زدند که در بیاعتنایی به مشکلات مردم مشهور شدهاند.
نوروز 98 که سیل ویرانگر کشور را درگیر کرد، روحانی در جایگاه رئیسجمهور، در قشم حضور داشت و تلفنی کار را دنبال میکرد. در همین حال نیز استاندار گلستان در خارج از کشور به سر میبرد و این در حالی بود که سیل سطح وسیعی از این استان را فرا گرفته بود.
یا اسحاق جهانگیری، معاون اول روحانی که در نخستین روز زلزله کرمانشاه که منجر به فوت 480 نفر از هموطنانمان شد، بهجای شتافتن به یاری مردم، در اظهاراتی سیاستبازانه، به مسکن مهر حمله کرد! و بعد از گذشت حدود 15 روز از زلزله، به کرمانشاه رفت و بدون اینکه کفش خود را از پای درآورد، وارد چادر زلزلهزدگان شد و زحمت پاکسازی رد کفش خود را به آنها تحمیل کرد.
عباس آخوندی، وزیر ناکارآمد و مستعفی راه و شهرسازی دولت روحانی نیز آذر 96 پس از گذشت 10 روز از وقوع زلزله در کرمانشاه، به این استان رفت و با مغلطهای ناشی از اراده ترک فعل گفت: نمیتوانیم قیمومت مردم را در بازسازی و اسکان موقت برعهده بگیریم!
یا شهردار اسبق تهران که بعدها محکوم به قتل شد، سال 96 در هنگامه زلزله و آلودگی هوای تهران، خارج از پایتخت حضور داشت.
به گزارش فارس، افکار عمومی هنوز نحوه مدیریت مدعیان اصلاحات را در سیل سالهای ۹۷ و ابتدای ۹۸ فراموش نکرده است. اواخر سال ۹۷ خوزستانیها درگیر سیل شدند. روزها گذشت و دولت اقدامی نکرد. تا اینکه خبر آمد «رفیع» بهطور کامل زیر آب رفت. فرمانده کل سپاه دستور ارسال تمام تجهیزات سپاه به خوزستان را صادر کرده بود اما دولت همچنان نظارهگر بود. استاندار خوزستان دستور تخلیه «رفیع» را صادر کرد. بالاخره بعد از مدتها رئیسجمهور وقت دستور رسیدگی به سیلزدگان را به وزیر کشور صادر کرد. اما این هم فقط یک دستور بود. تا مدیران بازنشستهای که دولت به کار گرفته بود بخواهند به خود بجنبند سیل کار خود را کرده بود. سیل استانهای لرستان، گلستان و ایلام و... را درهم کوبید اما مدیریت پشت میزی مدیران سالخورده و روحیه اشرافیگریشان اجازه تحرک و رسیدگی به معضل سیل را به دولت نمیداد.
مسئولیتشناسی
اصلاً چند سال قبل، وقتی سیل و زلزله میآمد، یا برف و کولاک، جادهها و اتوبانها را میبست، سطح بحث این بود که شهردار، استاندار و وزیر و رئیس کجاست؟ در سفر آلمان است، یا سفر تفریحی کیش و قشم، که حاضر نیست سفر را متوقف کند؟! چند روز طول میکشید تا برخی از آنها به محل حادثه و بحران برسند اما در سیل اخیر، از معاون اول رئیسجمهور تا وزیر کشور، استانداران، فرمانداران و شهرداران، اغلب ضمن بسیج امکانات، به یاری آسیبدیدگان شتافتند و خود در میدان حاضر شدند. موارد مشابه این رویکرد درست را هنگام وقوع چند مورد زلزله، از مدیران شاهد بودهایم.
حالا سطح بحث فرق کرده است؛ اگر دیروز بحث بر سر این بود که چرا فلان مدیر، چند روز طول میکشد تا به محل حادثه برود و از نزدیک، بحران را مدیریت کند، حالا عدهای مو را از ماست میکشند و حضور مدیران مسئولیتشناس در میدان را نیت خوانی میکنند!
عدهای خردهگیری کردهاند که «چرا فلان شهردار یا نماینده مجلس، هنگام حضور در منطقه سیلزده، چکمه پایش نیست؟ یا چرا از آنها، درحالیکه پاچه شلوارشان گِلی است، عکس گرفته شده و لابد میخواستند کار نمایشی انجام دهند»(!)
اینکه مسئولان، هنگام حادثه، روز باشد یا شب، مسئولیتشناس باشند و از نزدیک، امدادرسانی را مدیریت کنند، وظیفه آنهاست نه امری مستحب. بنابراین خردهگیری و نیتخوانی درباره رفتار آنها بیجاست. چراکه هم کشف انگیزه دشوار است، و هم آنها به وظیفه خود عمل کردهاند و منتی بر سر کسی ندارند. البته که خدمت به خلق برای رضای خدا، با ظاهرسازی، زمین تا آسمان فرق دارد. اما پیشرفت بسیار مهمی حاصلشده که مدیران برخلاف گذشته، احساس میکنند وظیفهای متوجه آنهاست و از این مسئولیت، شانه خالی نمیکنند. این فرهنگ باید تعمیق شود تا هیچ مدیری نتواند از نوکری مردم شانه خالی کند.
اما علیرغم عصبانیت و آشفتگی مدعیان اصلاحات از مدیریت جهادی و لمس واقعیتها و دردها و مشکلات مردم از سوی مسئولان، دولت و سایر قوا روحیه جهادی و تلاش خستگیناپذیر دارند و در مقابل سختیها و موانع و تخریبها خسته نمیشوند.
منبع: کیهان