ترس بایدن از «نظم جدید بین‌المللی»

سفر پوتین همزمان با سفر اردوغان به تهران و سفر بایدن به منطقه را باید در کنار هم از منظر پیش‌بینی و آینده‌نگری رهبر معظم انقلاب ارزیابی کرد که تصریح داشتند:«امروز جهان در آستانه یک نظم جدید بین‌المللی است که بعد از دوران جهان دو قطبی و تک‌قطبی، در حال شکل‌گیری است

کد خبر : 1162968

سفر پوتین همزمان با سفر اردوغان به تهران و سفر بایدن به منطقه را باید در کنار هم از منظر پیش‌بینی و آینده‌نگری رهبر معظم انقلاب ارزیابی کرد که تصریح داشتند:«امروز جهان در آستانه یک نظم جدید بین‌المللی است که بعد از دوران جهان دو قطبی و تک‌قطبی، در حال شکل‌گیری است که البته در این دوره آمریکا روز به روز ضعیف‌تر شده است و جنگ اوکراین را باید عمیق‌تر و در چارچوب شکل‌گیری نظم جدید جهانی دید که احتمالاً فرآیندهای پیچیده و دشواری، در پی آن شکل خواهد گرفت». با توجه به اهمیت این نظم جدید بین‌المللی، رهبری «اندیشه‌پردازان، صاحبنظران و نظریه‌پردازان» را به بررسی این موضوع فراخواندند.

۲- «... وارد ایران شد»! این پرتکرارترین عنوان خبری است که در ماه‌های اخیر به‌ویژه در چند روز گذشته با ورود مقامات عالی‌رتبه و هیئت‌های اقتصادی کشورهای مختلف به‌ویژه منطقه و همسایه روی تلکس خبری خبرگزاری‌های جهان قرار گرفته و این خود نشانه شکل‌گیری نظم جدید بین‌المللی مورد انتظار است.آنچه که در این نظم جدید مهم است و در دیدارهای دیپلماتیک و اقتصادی این روزها در تهران از زبان مقامات دیگر کشورها شنیده می‌شود، نیاز این کشورها به همکاری همه‌جانبه با جمهوری اسلامی، و برخلاف القاء رسانه‌های غربی با ادعای انزوای ایران است و البته تهران هم به چنین همکاری‌های سازنده‌ای با همسایگان و دیگر کشورها نیاز دارد و کلید حل مشکلات ایران و دیگر کشورها و منطقه نیز در چنین روابطی است و این علت خشم آمریکا و سفر بی‌دستاورد بایدن به منطقه بود.

۳- سفر پوتین به تهران و بایدن به منطقه در حالی رخ داد که تقابل «جبهه جهانی مقاومت» و غرب به اوج خود رسیده و در پی این تقابل، ژئوپلیتیک و معادلات منطقه دستخوش دگرگونی اساسی است. البته این تقابل دارای چند ویژگی مهم است: اولاً قدرت گرفتن جبهه مقاومت و رسیدن روسیه و چین و بقیه کشورها به منطق جمهوری اسلامی مبنی بر ایستادگی در مقابل یک‌جانبه‌گرایی آمریکا و قد علم کردن آنها در مقابل زورگویی‌های غرب و خروج نیروهای آمریکایی از سوریه و افغانستان و عراق و همچنین جنگ اوکراین و بحران انرژی و غذا در جهان به‌ویژه در غرب و بعلاوه کُند شدن تیغ تحریم‌ها به‌عنوان سلاح آمریکا و دور‌زدن و خنثی‌‌سازی آنها، دستاوردها و پیامدهای اولیه این تقابل و تغییرات هستند. ثانیاً پرچمدار این تقابل در جبهه جهانی مقاومت، جمهوری اسلامی است که توانسته کشورهای بسیاری از جمله قدرت‌های بزرگی همچون روسیه و چین و هند و... را با خود همراه و پشت سر داشته باشد، و در مقابل سردمدار اردوگاه غرب آمریکاست که با بحران اعتماد و اعتبار در دنیا به‌ویژه در بین متحدین خودش رو‌به‌روست و این بحران در حال تشدید است. ثالثاً این تقابل، تقابلی واقعی، طولانی‌مدت و استراتژیک است و نه ساختگی و تاکتیکی و زودگذر و بعضا جنگ زرگری غرب با عوامل دست‌نشانده خود. چهارمین ویژگی این است که جبهه مقاومت دامنه وسیع‌تری پیدا و از اصطلاح جغرافیایی عبور کرده و در تعریف ژئواستراتژیک شامل کشورها و قدرت‌های بزرگ و همچنین نوظهوری از ایران و روسیه و چین و هند و متحدین آنها در منطقه از جمله عراق و لبنان و سوریه و کشورهای عضو اوراسیا و شانگهای و بریکس و... تا کشورهای آمریکای لاتین و آفریقا و حتی در خود اروپا می‌شود و نکته مهم این است که جبهه مقاومت در تعریف ژئواستراتژیک و به اصطلاح سیاسی از منظر بین‌المللی، به حیاط خلوت‌های آمریکا نیز نفوذ کرده است. در مقابل، غرب هر چند ادعای دروغین جامعه جهانی دارد، محدود به آمریکا و چند دولت اروپایی شده و این چند دولت اروپایی نیز به تعبیر خود مردم برخی از این کشورها به سگ دنباله‌رو آمریکا تبدیل شده‌اند. خامساً غرب و در راس آن آمریکا در ضعیف‌ترین وضعیت و شرایط خود، و جبهه مقاومت و در رأس آن جمهوری اسلامی در قوی‌ترین شرایط خود قرار دارند

۴- اما تناقض بزرگ و آشکار سفر بایدن این است که فضا‌سازی‌های رسانه‌ای غربی‌ها برای ترساندن جمهوری اسلامی و کشورهای عضو جبهه مقاومت در حالی رخ می‌دهد که بایدن به‌دلیل بحران اقتصادی-سیاسی در آمریکا و رژیم صهیونیستی، نیاز مبرم به برجام و همچنین نفت ایران و کشورهای متحد ایران از جمله ونزوئلا در سایه جنگ اوکراین دارد که مقدمه و تحقق احتمالی برآورده شدن این نیاز پرهیز از تنش با ایران است. لذا بایدن از یک طرف تلاش داشت با این فضا‌سازی‌ها ایران را بترساند و از طرف دیگر در پشت پرده صهیونیست‌ها را از هرگونه تنش با ایران پرهیز دهد و آنها را متقاعد کند که از آن دوری کنند. در سفر بایدن به منطقه ترس از قدرت مقاومت آن‌قدر آشکار بود که مقام‌های اسرائیلی در حالی‌که بایدن هنوز از پله‌های هواپیما پایین نیامده بود، در نطق‌های خوشامدگویی خود به قدرت ایران و لزوم مقابله با آن اشاره داشتند، اما در حالی‌که بایدن بیش از هرکس دیگر به پیامدها و عواقب هرگونه مقابله با ایران آگاه است و درست برعکس ادعای صهیونیست‌ها، یکی از اهداف سفرش به منطقه توجیه چند کشور به اصطلاح متحد آمریکا و در رأس آن اسرائیلی‌ها برای پرهیز از هرگونه تنش با جمهوری اسلامی بود که جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور آمریکا نیز هنگام پرواز بایدن با واکنش به ارسال پهپادهای ایرانی به روسیه تاکید داشت «اسرائیل دیدگاه متفاوتی نسبت به آمریکا درباره توافق اتمی با ایران دارد، اما دولت بایدن معتقد است دیپلماسی بهترین راه است و ما باید به تعمیق اتحاد روسیه با ایران به‌عنوان یک تهدید عمیق نگاه کنیم». لذا ادعای تشکیل یک سامانه پدافند هوایی مشترک برای مقابله با موشک‌ها و پهپادهای ایران، همچون ادعای تشکیل ناتوی عربی که سال‌ها نتوانسته به وقوع بپیوندد و تازه اردن اذعان می‌کند که کسی در‌باره ناتوی عربی با ما صحبت نکرده، چند روز دیگر و بعد از سفر بایدن نیز به فراموشی سپرده خواهد شد و دیگر تیتر هیچ رسانه‌ای نخواهد بود. بایدن در حالی ادعا کرده که «از توانایی‌های موشکی و راکتی اسرائیل و سامانه جدید حمایت می‌کنم»، که سامانه گنبد آهنین اسرائیل ازمایش خود را در جنگ غزه و لبنان پس داد و نتوانست موشک‌های مقاومت را رهگیری کند.

۵- تناقض و فریبکاری دیگر بایدن که اکنون با سفر به منطقه آشکارتر شد این است که اولاً آمریکا به هیچ سخن و وعده خود حتی به مردم و متحدان خودش وفادار نیست و ثانیاً بویی از حقوق بشر نبرده و حقوق بشر تنها حربه‌ای برای اهداف استکباری است. کمتر کسی تصور می‌کرد بایدن برخلاف شعارهای تبلیغاتی‌اش به عربستان سفر و با بن‌سلمان، قاتل خاشقجی دیدار کند. بایدن در دوران مبارزات انتخاباتی‌اش عربستان را حکومتی «منفور و مطرود» خوانده بود و گفته بود که «هیچ‌گاه با محمدبن سلمان دیدار نخواهد کرد و کاری خواهد کرد که سعودی‌ها بهای قتل جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار منتقد حکومت عربستان در کنسولگری عربستان در استانبول را بپردازند». سال گذشته هم سیستم اطلاعاتی آمریکا تایید کرد که «محمد بن سلمان در عملیاتی خاشقجی را با اره تکه تکه کرده است». در چنین دنیای رسوایی، بایدن حتی قبل از آغاز سفرش به منطقه نیز گفته بود«من با محمد بن سلمان ملاقات نخواهم کرد»، اما هم دیدار و از او به‌خاطر دعوتش تشکر کرد و هم وعده حمایت و کمک به او داد، ولی نه سخنی از حقوق بشر به میان آورد و نه به سؤالات خبرنگاران درخصوص قتل خاشقجی پاسخ داد! هرچند مشاوران بایدن با موضوع درخواست افزایش تولید نفت و عادی‌سازی روابط ریاض‌-‌تل‌آویو، این دیدار را توجیه کردند، اما اولاً رویترز فاش کرد ماکرون رئیس‌جمهور فرانسه در گفت‌وگویی به جو بایدن گفته که «رئیس ‌امارات به وی گفته که امارات اکنون با حداکثر ظرفیت خود نفت تولید می‌کند و دیگر ظرفیت افرایش ندارد و عربستان هم قادر است فقط ۱۵۰ هزار بشکه در روز ‌بیشتر تولید کند». تجربه هم گویای این ‌است که عربستان چندان در این زمینه نمی‌تواند به بایدن کمک کند، چنان‌که جیک سولیوان مشاور امنیتی او بعد از اینکه بایدن از مقامات سعودی خواست نفت بیشتری تولید کنند، با اذعان به اینکه «به همکاری موثر کشورهای عربی برای افزایش تولید نفت چندان امیدوار نیستیم»گفت «آمریکا انتظار ندارد عربستان بی‌درنگ تولید نفت خود را افزایش دهد و ما منتظر نتیجه نشست بعدی اوپک پلاس می‌مانیم.

۶-برنامه‌ریزی سفر پوتین به ایران همزمان با سفر اردوغان به تهران پس از سفر بایدن به منطقه، اقدامی هوشیارانه بود که می‌تواند تمام دستاوردهای سیاسی و رسانه‌ای و روانی سفر بایدن را تحت‌الشعاع قرار داده و خنثی کند و فضای منطقه را بر مسائل و ضروریات واقعی و همگرایی منطقه متمرکز نماید که تحلیل آن موکول به آینده است.

۷- رسانه‌های غربی اکنون اذعان دارند «سیاست‌های جمهوری اسلامی‌، به خصوص در مقطع فعلی که روز به روز برای عقب نشاندن آمریکا در مذاکرات برجام و گسترش روابط با همسایگان و کشورهای دیگر در حال تلاش است، می‌تواند شکل‌گیری تحولاتی که ژئوپلیتیک جدید منطقه را شکل دهد، اجتناب ناپذیر کند». اما از نگاه ‌اندیشه‌ای باید مبدا «نظم جدید بین‌المللی» بعد از دوران نظریه‌های جهان تک قطبی و دو قطبی را در این ‌اندیشه رهبری جست‌وجو کرد که چند سال قبل فرمودند«اگر ما حادثه نوزدهم دی را مبدأ تاریخ تحولات جدید دنیا بدانیم، شگفت‌آور نیست و سخنی به گزاف گفته نشده است. حوادث جامعه‌ بشری و این عالم بزرگ، متأثر از قانون تأثیر متقابل است. حوادث بر روی هم تأثیر می‌گذارد و زنجیره حوادث تاریخی، وقایع بزرگ را به وجود می‌آورد...انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، چالش با استکبار شروع شد، هیبت استکبار، آمریکا و صهیونیسم شکست. این شکسته شدن هیبت پوشالی ابرقدرت‌ها مسلمان‌ها و ملت‌ها را در کشورهای مختلف به فکر‌ انداخت و بیدار کرد، و اگر ایستادگی ملت ایران نبود، بیداری اسلامی به وجود نمی‌آمد».

دکتر

 

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: