تحلیل از چپ و راست؛
از مذاکرات تا حجاب
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
چرا امریکا تضمینخواهی ما را برنمیتابد؟
عباس حاجی نجاری در سرمقاله «جوان» نوشت: «نقشه راه ایران در پیشبرد روند مذاکرات هستهای روزبهروز ماهیت و چالشهای درونی طرف غربی را در مذاکرات آشکارتر کرده و حقانیت تیم مذاکرهکننده ما در طرح خواستههای بهحق مردم ایران در این مذاکرات در مسائلی نظیر ضرورت رفع تحریمها علیه مردم ایران و تأکید ایران بر ضرورت ضمانت عملی و جدی امریکا را آشکار ساخته است.
نقشه راه ایران در پیشبرد روند مذاکرات هستهای روزبهروز ماهیت و چالشهای درونی طرف غربی را در مذاکرات آشکارتر کرده و حقانیت تیم مذاکرهکننده ما در طرح خواستههای بهحق مردم ایران در این مذاکرات در مسائلی نظیر ضرورت رفع تحریمها علیه مردم ایران و تأکید ایران بر ضرورت ضمانت عملی و جدی امریکا را آشکار ساخته است. این مهم بعد از اجلاس دوحه در عین اثبات ماهیت منافقانه امریکاییها در ارسال پیامهای پنهان و آشکار، بعضی از اختلافات اساسی میان امریکا و اروپا را نیز آشکارتر کرد و درستی مسیری را که تاکنون ایران پیموده و تلاش دارد به مرور پیوند اقتصاد و شرایط داخل کشور با روند مذاکرات را قطع و این ابزار مهم جنگ شناختی، ترکیبی را از امریکاییها و صهیونیستها و سرپلهای داخلی آنها سلب کند، اثبات کرده است.
تیم هستهای ایران در روند مذاکرات دو هدف عمده را دنبال میکند؛ هدف اول اینکه در عین ایستادگی روی مواضع کشور، با کمترین هزینه این هدف تحقق یابد. البته ایران همچنان که بر مواضع و خواستههای خود پافشاری میکند از اقدامات تقابلی در مواجهه با اقدامات امریکاییها چشمپوشی نمیکند. هدف دوم نیز مدیریت هزینهها است. بهگونهای که در این روند عرصه سیاسی و اقتصادی کشور کمترین آسیب را از جنگ شناختی، ترکیبی غرب در این عرصه متحمل شده و آنها نتوانند با القای اخبار منفی با ملتهب کردن بازار بر تیم هستهای ایران فشار بیاورند.
اما بهرغم آن امریکاییها در جریان مذاکرات وین و حتی مذاکرات دوحه یک جنگ ترکیبی را علیه ایران راهاندازی کرده و در این جنگ سناریوهای متعددی از حملات سایبری، اقدام به ترور و خرابکاری، دستور توقیف محمولههای نفتی ایران، باز اعمال تحریمها و قطعنامه علیه ایران در شورای احکام را در دستور کار قراردادهاند، اما نتیجهای نگرفته و سناریوی امریکاییها در دوحه با شکست مواجه شده است.
این مدعا را در گفتوگوی راب مالی، نماینده ویژه امریکا در امور ایران با رادیو N. P. R میتوان دید. درحالیکه امریکاییها در پیامی که قبل از مذاکرات دوحه از طریق یکی از کشورهای منطقه به ایران فرستادند مدعی شده بودند که آمادگی پذیرش شروط ایران و توافق ظرف مدت سه روز رادارند، راب مالی در این گفتگو با فرار به جلو برای سرپوش گذاشتن بر شکست امریکا در مذاکرات دوحه مدعی میشود که اتحادیه اروپا بهعنوان هماهنگکننده مذاکرات خواهان یک تلاش دیگر (برای ازسرگیری مذاکرات) بود و از هر دو هیئت (ایران و امریکا) برای برگزاری نشست در دوحه دعوت کرد، به این امید که طرف ایرانی تمایل داشته باشد چیزی را به ما عرضه کند و اراده خود را نشان دهد، اما متأسفانه در این دور نتوانست پاسخی به ما بدهد و بهنوعی این دور از مذاکرات اتلاف وقت بود!
نکته مهم درروند مذاکرات این است که ادامه این وضعیت از سوی امریکاییها نهتنها کمکی به آنها نمیکند بلکه موقعیت ایران را در دفاع از حقوق مردم ایران مستحکمتر کرده است. گزارههای این مدعا عبارتاند از:
۱-رویکرد ترامپ - پمپئو در خروج از برجام و اعمال تحریمهای فلجکننده علیه ایران نهتنها دستاوردی برای تیم قبلی حاکم بر کاخ سفید نداشت، بلکه ایستادگی و مقاومت مردم ایران امریکاییها را وادار به اعتراف به شکست در برابر مردم ایران کرد و اکنون بایدن دو راه بیشتر ندارد، یا ادامه همان راه ترامپ که خود به شکست آن اعتراف کرده است یا عقبنشینی در برابر مردم ایران که البته در این مسیر نیز با صهیونیستها و رقبای جمهوریخواه خود چالش دارد.
۲- درخواستها برای اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران هیچ کمکی به کند کردن پیشرفتههای هستهای ایران نداشته و تنها باعث تشدید تنش بیشتر با ایران شده است.
۳- تلاش برای محکوم کردن ایران در نشست شورای حکام، واکنش ایران را در کاهش اجرای تعهدات پادمان در پی داشته و نصب سانتریفیوژهای جدید و افزایش سطح غنیسازی، وزنه ایران را برای مذاکرات بعدی سنگینتر کرده است.
۴- تشدید اختلاف میان اروپا و امریکا درروند مذاکرات یکی دیگر از چالشهای غرب است، پیش از جنگ اوکراین مقامات اروپایی درروند مذاکرات به تیم ایرانی میگفتند که حل پرونده هستهای و موضوع مذاکرات مشکل و چالش میان ایران و امریکا است و شما باید مشکل خودتان را حل کنید تا ما بتوانیم با شما وارد ارتباطات اقتصادی و... شویم، اما پس از جنگ اوکراین غربیها که نیاز شدیدی به بازار جدید برای تأمین انرژی پیداکرده و همچنین به دنبال راهی برای کاهش قیمت سوخت بودند خود بهعنوان ذینفع وارد بازی شده و این بار بهطرف امریکایی اعلام کردند که موضوع چالش میان شما و ایران در پرونده هستهای، منافع ما را نیز دچار چالش میکند و بر همین اساس نیز در هفتههای اخیر پیگیر به نتیجه رساندن مذاکرات بودند.
۵-روند تحولات جهانی و افزایش قیمت نفت به چالشی عظیم برای غرب تبدیلشده که چشمانداز نفت ۳۰۰ دلاری، به دلیل ادامه جنگ اوکراین، کاهش ذخایر استراتژیک امریکا، ناتوانی متحدان منطقهای امریکا در افزایش تولید و در پیش بودن زمان انعقاد قراردادها برای تأمین نفت زمستان ازجمله دلایلی است که اروپاییها را به تکاپو واداشته، بهگونهای که دو روز پیش رادیو فرانسه اعلام کرد که اروپای کلافه نیازمند نفت و گاز ایران است.
اما غربیها در کنار تداوم فشارها تحریمها به همراهی جریان رسانهای معاند بیرونی و برخی از مدعیان اصلاحطلبی در داخل برای دامن زدن به چالشهای ارزی و شکست مقاومت مردم ایران امید بستهاند، این واقعیت را در تیترهای رسانههای این جریان در روزهای اخیر در داخل میتوان یافت. نظیر:
-متهم کردن ایران به بهانهتراشی برای کسب امتیازات بیشتر از بایدن با وقفه سهماهه در مذاکرات؛ بازنمایی پافشاری ایران برای خروج سپاه از لیست FTO به عامل به نتیجه نرسیدن مذاکرات؛ بزرگنمایی اثرات تحریم در اقتصاد ایران با ادعای نابودی اقتصاد ایران با فشار حداکثری؛ تردید افکنی نسبت به توان تیم مذاکرهکننده ایران در پیشبرد آینده مذاکرات و حصول توافق هستهای؛ متهمسازی جمهوری اسلامی ایران به گروگان گرفتن امنیت روانی و اقتصادی جامعه بهپای سیاست خارجی.
اما بهرغم پادویی این طیف از فعالان رسانهای در داخل برای دولت بایدن، روندها بیانگر دست برتر ایران درروند مذاکرات است و برای امریکا و اروپا بدون احیای برجام هیچ گزینه دیگری در مورد ایران وجود ندارد و درخواست جریانهای معاند هم برای اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران هیچ کمکی به تضعیف موقعیت ایران و کند کردن پیشرفتهای هستهای ایران نخواهد کرد.
در این میان ایران ضمن حفظ و تحکیم اقتدار دفاعی و نفوذ منطقهای و ایجاد آمادگی برای مقابله با ابعاد جنگ ترکیبی امریکاییها و صهیونیستها ثابت کرده است که در برابر فزونخواهیهای غرب کوتاه نخواهد آمد. جمهوری اسلامی با توافق یا بدون آن، برنامه هستهای صلحآمیز خود را دنبال خواهد کرد. تمام تلاش را برای حل مشکلات اقتصادی مردم با بهرهگیری از ظرفیتهای داخلی و تعامل خوب با همسایگان و کشورهای دوست به کار گرفته است و به همین دلیل مؤلفههای منطقهای و بینالمللی نشانگر آن است که گذر زمان به نفع ایران است.»
چند کلمه با اعضای محترم مجمع روحانیون مبارز
محمدکاظم انبارلویی در سرمقاله «رسالت» نوشت: «بیانیه حضرات اعضای مجمع روحانیون مبارز را به مناسبت سیوسومین سالگرد ارتحال امام (ره)خواندم بسیار متأسف و متأثر شدم از اینکه جمعی که خود را منتسب به امام (ره) میدانند و مشروعیت حضور خود در سپهر سیاست ایران را از امام گرفتهاند، یک فاصله نجومی با مواضع و مبانی امام (ره) داشته باشند.
قصد نداشتم در این باره کلمهای بنویسم اما پس از گذشت یک ماه از انتشار این بیانیه فکر کردم در یک فضای خالی از عصبانیت ذهنی چند کلمه از باب نصح به آقایان یادآور شوم.
متأسفانه در این بیانیه کلمات و واژههایی بهکار رفته که یک تصویر سیاه از انقلاب ، مردم و کشور ارائه شده بیآنکه لازم بدانند سند و مدرک و شاهدی بیاورند.
ایران امروز به برکت توجهات حضرت ولیعصر (عج)و رهبریهای هوشمندانه امامین انقلاب به جایگاهی از اقتدار در منطقه و جهان رسیده که شواهد ، قرائن و استنادات آنرا از باب احتجاج به خصم باید از زبان دشمنان ایران و اسلام بیان کرد.
امروز نفوذ سیاسی ، معنوی و فرهنگی، ایران را در طنین و پژواک یک سرود اسلامی ، ملی و ایرانی در ۵ قاره جهان بهویژه در غرب آسیا میشود بهخوبی دید و شنید و به جغرافیای قدرت فکری، معنوی ، سیاسی و فرهنگی انقلاب اسلامی پی برد و آنرا مطابق با واقع درک کرد.
قدرت نظامی ایران مدتهاست از مرحله «بازدارندگی» عبور کرده و در سرحدّات «اقدام پیشدستانه» در منطقه و جهان ،خیمههای خود را مستقر کرده است.
دولت ایران در این غوغای خشکسالی و تورم و رکود جهانی ، امنیت غذایی ، امنیت جانی و سلامت بهداشتی مردم را در یک حد قابل قبول تضمین کرده و پرچم عزت اسلام، انقلاب و ایران را در میان توطئههای جنگ سخت و نرم دشمن با سرافرازی در اهتزاز نگه داشته است. این سیمای نورانی و واقعی در بیانیه حضرات هیچ ظهور و بروزی ندارد. متأسفانه مطالبی مطرح شده که فقط طراحی پیامهای آنرا در اتاق فکر BBC ، رادیو آمریکا و … میتوان جستوجو کرد.
بیانیهنویسی باید تابع یک منطق اسلامی و انقلابی باشد، استخدام برخی واژههای موهن در این بیانیه، «عدالت» و «انصاف» حضرات را زیر سؤال می برد.
یادآوری چند نکته زیر را از باب روشنگری لازم میدانم:
۱- امام (ره) در منشور برادری تکلیف چارچوب موضعگیریهای دو جناح حاکم بر کشور که از آن زمان تاکنون جریان داشته را مشخص کرده و فرموده است:
«دو جریان باید کاملا متوجه باشند موضعگیریها بهگونهای باشد که در عین حفظ اصول اسلام برای همیشه تاریخ حافظ خشم و کینه انقلابی خود و مردم علیه سرمایهداری غرب در رأس آن آمریکای جهانخوار و شوروی باشد…»
در بیانیه ۱۵ خرداد ۱۴۰۱ مجمع روحانیون مبارز یک کلمه از جنایات آمریکا و فشارهای ظالمانه و تحریمهای ضدحقوق بشری غرب و نشانهای از پایبندی و حفظ اصول اسلام و انقلاب حضرات دیده نمیشود. حتی یک واژه در این بیانیه که نشانگر خشم و کینه انقلابی علیه آمریکا باشد، وجود ندارد.
۲- امام (ره) در منشور برادری تأکید فرموده : «اگر میخواهید موضعگیری کنید؛ توجه کنید دشمنان مشترک دارید که به هیچ یک از دو جریان رحم نمیکنند. مراقب آمریکای جنایتکار باشید… مردم را هوشیار کنید آمریکا و شوروی به خون اسلام و استقلال کشور تشنه است.»
درکجای بیانیه مجمع روحانیون مبارز این مراقبت وجود دارد؟به جای پرداختن به دشمن مشترک حرفهایی زدهاند که اشاره خواهم کرد مخرج مشترک با حرفهای آمریکای جنایتکار و مواضع دشمنان ملت دارد.
۳- امام (ره) در منشور برادری سفارش فرموده : «دو جریان آنقدر دشمن مشترک دارند که باید با همه توان در برابر آن بایستند. اگر دیدند کسی از اصول تخطی کرد قاطعانه در برابرآن بایستند.»در کجای بیانیه سخن از دشمن مشترک و ایستادگی در برابر آمریکا کلمهای گفته شده است؟!
۴- امام (ره) در منشور برادری شهادت دادهاند دو جناح کشور دلشان برای مردم و کشور میسوزد هرکدام برای رشد اسلام و خدمت به مسلمین طرح و نظری دارند که به عقیده خود موجب رستگاری است.
مجمع در این بیانیه از هر دری سخن گفته اند الا در مورد «طرح» و «نظر» آنان در خصوص مشکلات کشور!! بعد یک فهرستی از مطالب درست و نادرست را ردیف کردهاند و با تکرار کلمه «امروز» همه مشکلات کشور را به دولت کنونی نسبت دادهاند!! آنها فراموش کردند از ۵ دولت پدید آمده پس از انقلاب، ۴ دولت را دربست در اختیار داشتند اگر سیئاتی در اداره کشور هست آنها هم سهیم هستند اما با انکار سهم خود، همه را به دولت مستقر نسبت دادهاند!
۵- مجمع در اول بیانیه خود تصریح کرده است ؛ «هزاران افسوس امروز کشور و ملت در گردابی هولناک از مشکلات گرفتار آمده که نهتنها امروزش تیره و تار است که آیندهاش وحشتناکتر از امروز است.»آیا انصاف است یک تصویری از ایران و انقلاب بدهید که حتی دشمنان انقلاب از ارائه مستند آن عاجز هستند! شما از کدام گرداب هولناک ، از کدام روزگار تیره و تار و آینده وحشتناک سخن میگویید؟! مردم دارند زندگی خود را میکنند و طی ۴ دهه گذشته با عصای موسای امام خمینی (ره)
از امواج خروشان دریای توطئهها و دسیسهها به سلامت عبور کردند و حوادثی چون جنگ ۸ ساله ، ترور رئیسجمهور و نخستوزیر ، انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی با شهادت شهید بهشتی و ۷۲ تن از اخیار انقلاب را پشت سر گذاشتند.ملت پس از امام (ره) نیز از توطئههای رنگارنگ آمریکا و اروپا به سلامت عبور کردند و سه نبرد نرم دشمن را پشت سر گذاشتند. با ظالمانهترین و سرسختانهترین تحریمها مقابله کردهاند. تولید ملی را حفظ کردند اقتدار ملی را روزبهروز افزایش دادهاند. این ملت سرپا ایستاده و خطوط مقاومت خود را به پشت دروازههای دشمن برده است. لشکر جرّار داعش را متلاشی کرده و سر افعی صهیونیسم را با همه توطئهها به سنگ کوبیده است . اگر ملت ما درگرداب هولناکی که شما میگویید گرفتار آمده و اوضاع امروزش تیره و تاراست چطور از این گردنهها به سلامت عبور کرده است؟!
۶- در پایان بیانیه گفتهاند؛ « از مصیبت فقدان آن عزیز سفر کرده بگوییم یا از مصیبت انحراف از راه و خط و روش امام (ره) … از مصیبت فقر و بیکاری مردم یا از مصیبت ناهنجاریهای اخلاقی و …» بعد فهرستی از مشکلات کشور را بدون اینکه حد و اندازه آنرا تعریف و سهم خود را در پدیداری آن بیان کنند طوری نوشته اند که گویی کشوری که ۴۳ سال بااقتدار در برابر قدارهبندان جهان ایستاده و مشکلات را حل کرده هیچ نکته مثبت و باارزش و امیدبخشی در کارنامه آن نیست!
آیا راه وخط روشن امام (ره) از روایت انقلاب و دستاوردهایش در دوران حیات خود همین است که شما در بیانیه خود آوردهاید؟! چه کسی از خط امام (ره) منحرف شده است؟
حداقل یک بار شما توصیههای امام (ره) را در منشور برادری بخوانید و مطالب کلیدی که در وصیتنامه سیاسی و الهی خود مطرح فرمودهاند نگاه کنید ببینید کجای بیانیه شما با اصول و مبانی امام و انقلاب سازگار است فقط یک خط آنرا بیان کنید!
۷- آقایان موسوی خوئینیها ، خاتمی و دیگر اعضای محترم برای یک بار هم شده کارنامه سیاسی مجمع را پس از انشعاب از جامعه روحانیت مبارز صورت گرفت بازخوانی کنند ببینید سرنوشت دبیرکل اول آنها چه شد؟ انشعاب او از مجمع در انتخابات سال ۸۴ به کجا کشید؟ و انشعاب چندباره حزب او پس از فتنه ۸۸ به کجا کشید؟ با این ریخت کارکرد سیاسی و کارنامه سیاستورزی در سپهر سیاست ایران و همراهی با منافقین و سلطنتطلبها و سرویسهای موساد و سیا در سه فتنه ۷۸ و ۸۸ و ۹۸ و جنگ نرم دشمن چگونه رویتان میشود که بیپروا همه دستاوردهای روشن انقلاب اسلامی و زحمات ملت و خون دل خوردنهای امامین انقلاب در صیانت از اسلام ، انقلاب وکشور را نادیده بگیرید و یک تصویر تاریک و به قول خودتان هولناک و وحشتناک از وضعیت انقلاب آنهم بدون اینکه یک سند و مدرک بیاورید ارائه دهید؟!آقایان، اغلب شما روزهای آخر عمر خود را میگذرانید اگر برای این سؤالات در دنیا پاسخی ندارید حداقل فکری برای پاسخ به آن در قبر و قیامت خود بکنید.»
گره حقوق بازنشستگان را باز کنید!
سید جلال فیاضی در سرمقاله «خراسان» نوشت: «قصه پر غصه افزایش حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی و اخبار ضد و نقیض منتشر شده درباره آن درچهارماه اخیر به ماراتن پیادهروی روی اعصاب کارگران بازنشسته در شرایط سخت گرانیهای افسارگسیخته تبدیل شده و روح آنها را آزرده است.
پس از تغییر خلاف رویه و خلاف قانون مصوبه شورای عالی کار و هیئت مدیره سازمان تامین اجتماعی در دولت و کاهش میزان افزایش مستمری بازنشستگان دیگر سطوح از ۳۸ درصد به علاوه ۵۱۵ هزار تومان به ۱۰ درصد(!) و اعتراض بازنشستگان، رئیسجمهور به معاون اول دستور رسیدگی داد. همچنین موضوع به کمیته تطبیق قوانین مجلس نیز ارجاع شد. اکنون با توجه به سخنان امید بخش معاون اول در وهله اول باید منتظر تصمیم وی برای اصلاح مصوبه بود. پیگیریهای مجلس هم نتایجی داشته است و بعد از این که کمیسیونهای اقتصادی و اجتماعی مجلس مصوبه دولت را خلاف قانون دانستند این مصوبه در کمیسیون تطبیق قوانین ابطال و مراتب به دولت اعلام شد. دولت به کمیته تطبیق پاسخ داد اما آنها همچنان بر تصمیم قانونی خود مبنی بر ابطال مصوبه دولت پافشاری کردند. در این رفت و برگشت ها، بازنشستگان در شرایط نگرانی و انتظار هر روز شاهد بی مهری و اظهارات غیرمسئولانه و گاه غیرقانونی از سوی برخی مسئولان هستند.
مستمری بازنشستگان تامین اجتماعی از محل حق بیمه ۳۰ درصدی۳۰ سال کار آنها به صندوق سازمان تامین میشود نه از اعتبارات دولتی!
نمی توان کسانی را که به موجب قانون حق بیمه بیشتری پرداختهاند به خاطراندوخته بیشتر در صندوق جریمه کرد و افزایش مستمری آنها را به صورت سقوط آزاد کاهش داد و نام آن را عدالت گذاشت!
شاید یکی از دلایل این مصوبه کمبود اعتبارات سازمان تامین اجتماعی باشد. در این خصوص اولاً باید در نحوه مدیریت صدها شرکت اقتصادی شستا - که متاسفانه به دلیل مدیریتها وهیئت مدیرههای سیاسی در دولتهای گذشته به عنوان حیاط خلوت جریانهای سیاسی حاکم غرق در ناکارآمدی است - تجدید نظر شود. بالاخره شستا با شصتاد(!) تا شرکت که درصد قابل توجهی از بخشهای پردرآمد اقتصاد ایران را دست دارد، باید آن قدر بهرهوری اقتصادی داشته باشد که بتواند اعتبارات مورد نیاز این سازمان را تامین کند. اگر شستا به علت مدیریت سیاسی در دولتهای گذشته ناکارآمد است، نباید تاوان آن را بازنشستگانی بپردازند که در اداره شرکتهایی که از سرمایه آنها تشکیل شده هیچ نقشی ندارند بلکه انتظار میرود دولت انقلابی با انتصاب مدیران کارآمد و غیرسیاسی و تجربه برخی بازنشستگان توانمند در سیاست گذاری و نظارت، این سرمایه عظیم را به نفع بازنشستگان به بهره وری مناسب برساند.
ثانیا دولت بدهیهای خود را به تامین اجتماعی بپردازد تا سازمان بتواند افزایش عادلانه حقوق بازنشستگان را تامین کند.
اگر چه درباره ورود دیوان عدالت اداری به این موضوع دیدگاههای مختلفی وجود دارد و برخی با استناد به مواد ۸۵ و ۸۶ قانون دیوان عدالت اداری این نهاد را صالح به بررسی این موضوع میدانند اما برخی دیگر معتقدند تبصره 8 «قانون نحوه اجرای اصل 85 و 138 قانون اساسی در رابطه با مسئولیتهای رئیس مجلس» مصوب سال 1365 و تبصرههای الحاقی به آن در سالهای 1378 و 1388 به تعیین تکلیف اختلافات دولت و مجلس در این حوزه و جلوگیری از ارجاع موضوع به دیوان عدالت اداری مربوط میشود: «در مواردی که رئیس مجلس شورای اسلامی مصوبات، آییننامهها و تصویبنامهها را مغایر با متن و روح قوانین تشخیص دهد، نظر وی برای دولت معتبر و لازم الاتباع است و دیوان عدالت اداری نسبت به این گونه موارد صلاحیت رسیدگی ندارد.» بنابراین اکنون برای پایان این وضعیت نگرانکننده انتظار میرود یا دولت با عقب نشینی از تصمیم خود درباره تعیین میزان درصدافزایش حقوق و بازگشت به مصوبه شورای عالی کار خیال بازنشستگان تامین اجتماعی را آسوده کند یا این که تصویب نامه کمیته تطبیق قوانین مجلس مبنی بر ابطال مصوبه دولت توسط رئیس محترم مجلس شورای اسلامی ابلاغ شود و مجلس انقلابی هر چه سریعتر به نگرانی بازنشستگان پایان دهد. اکنون بازنشستگان منتظرند که ببینند خط پایان پیادهروی روی اعصاب آنها در کدام یک از قوا رقم خواهد خورد.»
واژگونی واژگان
سیدمصطفی هاشمیطبا در سرمقاله «شرق» نوشت: «به خاطر دارم چند سال قبل در هیئت وزیران در کنار یکی از مسئولان فرهنگی قرار داشتم و در زمان تنفس در گپوگفتی دوستانه به ایشان از غلط به کار بردن واژهها گله کردم و ازجمله به ایشان گفتم که واژه کنکاش که به معنی مشورت است، حتی در محاورههای رسمی به معنای جستوجو و کندوکاو به کار میرود. ایشان رأی من را صواب ندید؛ بنابراین گفتم به فرهنگهای دهخدا و معین و عمید مراجعه کنند. هفته بعد با تعجب کنکاش را به معنی مشورت تصدیق کرد. این را گفتم که یادآوری کنم اشتباه در معنای واژهها و به کار بردن آنها سابقهای طولانی دارد ولی به نظر میرسد امروزه این اشتباه به صورت نظاممند در جریان است و واژهها به گونهای واژگونه مطرح میشود. به صورت مکرر دیده شده که در بیانات مسئولان دولتی، مجلس و دیگر دستاندرکاران حکمرانی کشور واژه «اولویت» بسیار مورد استفاده قرار گرفته است. طبعا جای خوشوقتی است که در کشور ما مسائل براساس اولویت مورد توجه قرار میگیرد؛ همچنان که در اواخر دوران صدارت آقای حسن روحانی همه بلندگوهای کشور فریاد «اولویت» معیشت مردم را سر میدادند و در دولت سیزدهم هم این فریاد از بیرون به تصدیق از درون دولت و سکوت نسبی بیرونی تبدیل شد؛ هرچند در عمل چندان رعایت نشد. در حقیقت کشوری که نداند اولویتهایش کدام است یا اولویت را به معنای یکسانبودن کارها یا «هرچه پیش آید خوش آید» معنی کند راه به جایی نخواهد برد. به طور مثال در دوران حکومت میجی در ژاپن در اواخر قرن نوزدهم دولت اولویت خود را بر اجرای نظام اقتصادی لیبرالی اعلام کرد و هرچند بسیاری از مردم ژاپن از این سیستم آزادی تجارت آسیب فراوان دیدند اما نهایتا اقتصاد ژاپن شکوفا شد. این را به معنی تأیید سیستم اقتصاد لیبرالی نمیگویم اما بهعنوان رعایت و درک اولویت مثال میزنم. در کشور ما سالها میگفتیم عدالت و توسعه باید با هم پیش روند، امری مطلوب و انسانی و در عمل هم دیدیم که پا به پای هم پیش رفتند و نه عدالت تحقق یافت و نه توسعه، امروز به جای توسعه ایران، اگر در فکر حفظ ایران باشیم کاری سترگ کردهایم. اگر به جستوجو برآییم، میبینیم که اصولا از درک اولویت و معنای آن غافلیم. برای نمونه به خبری که در روز 11 تیر جاری مطرح شده است (و تاکنون از سوی مقامات رسمی نه تأیید و نه تکذیب شده است) توجه شود.
ایران برای پروژه قطار سریعالسیر قم-اصفهان 15.3 میلیارد یوان (حدود 2.3 میلیارد دلار) از چین فاینانس میکند. ظاهرا کار فاینانس پیش رفته و کارشناسان چینی هم برای پیگیری امر و شروع آن به ایران آمدهاند. سؤال اینجاست که در میان همه مشکلات کشور و ازجمله مشکلات ترابری و محدودتر از آن مشکلات راهآهن در کشور و نزول حمل کالا در کشور از 19 درصد سالهای گذشته به 10 درصد در سال 1400، یکخطه بودن بیشتر راهآهن، فرسودهبودن خطوط راهآهن، ضرورت خطوط مواصلاتی بازی از چابهار به زاهدان و از انزلی به جلفا و آستارا، نیاز به هزار لوکوموتیو (به قول وزیر راه و مسکن که اغراق به نظر میرسد) چگونه 2.3 میلیارد دلار برای خط سریعالسیر قم-اصفهان وام گرفته میشود؟ میدانیم که علاوه بر خط راهآهن موجود قم به اصفهان، بزرگراه اصفهان-قم موجود است و با 2.5 ساعت مسافرت اتوبوس یا سواری این مسیر به صورت مطمئن پیموده میشود و اصولا تردد بین قم-اصفهان وابسته به تردد تهران-اصفهان است و اگر هم قطار پرسرعت احداث شود، مسافران باید از تهران با خط کندرو راهآهن یا اتوبوس یا سواری به قم رفته و در آنجا با قطار سریعالسیری که بلیت آن احتمالا از نظر قیمت با هواپیما برابر است، به اصفهان بروند. حال بگذریم که در مسیریابی قطار سریعالسیر اختلافنظر بوده و معلوم نیست آیا برطرف شده یا خیر. اما به ضرس قاطع میتوان گفت که این پروژه نهتنها در میان مسائل کشور اصولا اولویت ندارد؛ بلکه در میان پروژههای وزارت راه و مسکن و حتی در میان پروژههای راهآهن از اولویت برخوردار نیست و تنها اتلاف نیرو و ارز و وابستگی به چین را به دنبال دارد. حتی پروژه راهآهن سریعالسیر تهران-مشهد که چند سال پیش با سروصدای زیاد قراردادش بسته شد، اصلا در کشور اولویت ندارد. راهآهن تهران-مشهد خوشبختانه دوخطه است و در طول روز قطارهای متعددی زائران امام رضا (ع) را به مقصد میرسانند. حال آیا کوتاهکردن زمان مسافرت با قطار از اولویتهای کشور است که مقادیر معتنابهی ارز به آن اختصاص دهند. خوشبختانه این طرح مانند بسیاری دیگر از طرحهای اولویتدار کشور (در اینجا متأسفانه) متوقف مانده است. درحالیکه کشور به سوی تکیدهشدن و تخریب پیش میرود و در محاصره اقتصادی دشمن قرار گرفته و در چشمانداز نهچندان مطلوب قرار دارد. این نوع جاهطلبیها و اقدامات فریبنده را چگونه باید توجیه کرد. اصفهان شهری که در معرض نشست زمین، بیآبی، آلودگی هوا، تخریب ساختمانهای تاریخی و مسکونی و نابودی کشاورزی و فضای سبز قرار گرفته، قطار سریعالسیر برای چه میخواهد؟ شاید برای آنکه مردم اصفهان را به صورت سریع از اصفهان خارج کند و به شمال کشور مهاجرت دهد؟ باور کنیم اولویت معنای درست خود را دارد و تنها عقل است که آن را بهدرستی تشخیص میدهد. واژگان را واژگونه نکنیم.»
این بی حجابی آن بی حجابی نیست!
محسن مهدیان در «همشهری» نوشت: « این بی حجابی آن بی حجابی نیست!برداشتن روسری در خیابان معنی اش چیست؟ ماجرای کشف حجاب نسبت به گذشته تغییر کرده است. در ظاهر نمانید. از قضا با یک پدیده نوظهور مواجهیم.
ما پیشتر نیز با پدیده بیحجابی مواجه بودیم. اما... بدحجابی در تاریخ جمهوری اسلامی اگرچه یک نقص محسوب می شود اما برآمده از بی حیایی و خدای ناکرده بی عفتی نیست. برآمده از غرب پسندی های عرفی گرایانه است. به همین دلیل است که رهبرانقلاب تاکید داشتند بدحجابی یک نقص است اما معیار نهایی برای قضاوت افراد نیست. چه بسا دختران بدحجابی که هم انقلابی اند و هم اهل معنویت؛ هرچند گرفتار این خطا. اما از این خطا تا آن خطا فاصله بسیار است. کدام خطا؟
ما با یک پروژه سیاسی مواجهیم. لذا نوع مواجهه با این خطای سیاسی از جنس آن خطای فرهنگی نیست. خطای سیاسی برخورد امنیتی می طلبد و خطای فرهنگی مواجهه آموزشی و فرهنگی.
از کدام خطای سیاسی حرف میزنیم؟ موضوع کشف حجاب را یکبار دقیق شویم.
معنی کشف حجاب یعنی ایستادن مقابل احکام؟ از این هم بالاتر چون ممکن است برخی لامذهب یا شل مذهب باشند. یعنی ایستادن مقابل قانون؟ از این هم بالاتر چون ممکن است کسی این قانون را قبول نداشته باشد.
برداشتن حجاب ایستادن مقابل دموکراسی و جمهوریت است. یعنی چه؟
اکثریت این کشور مسلمانند. اسلام دین غالب است. حجاب از احکام دینی است. پس به حکم دموکراسی باید به حقوق اکثریت احترام گذاشت. ممکن است بگویید حجاب اختیاری است. بی حجاب و باحجاب باید آزاد باشند. این حرف ظاهر قشنگی دارد اما قرائت دیگری از تقابل خشن با دموکراسی است.
چون ایستادن مقابل قانون است. حجاب الزام قانونی است نه اجبار. اخیرا یک حرف جدیدی باب شده است که: «مگه زمان رضا خان قانون کشف حجاب نبود؟ پس چرا مقابله کردید؟» پاسخ خیلی روشن است. قانون حجاب با قانون کشف حجاب یک تفاوت عمیق و البته ساده دارد. قانون کشف حجاب قانون برآمده از دیکتاتوری بود ولی قانون حجاب برآمده از اراده مردم است. رضا خان با دیکتاتوری مقابل دین مردم ایستاد، مردم هم مقابلش ایستادند.
برگردیم به بحث اصلی. با پدیده نوظهوری مواجهیم. پدیده ای که هدف نهاییاش ایستادن مقابل اکثریت مردم است. به همین دلیل گفته می شود کشف حجاب سیاسی است. ظاهر یکی است. اما فاصله معنادار است. این بی حجابی آن بی حجابی نیست. ما با جمعیتی بسیار محدود مواجهیم که خواسته یا ناخواسته با کشف حجاب مقابل جمهور مردم ایستادهاند.
ماجرای کشف حجاب ابزار جدید تقابل با اکثریت مردم است. به همین دلیل است که یک خبرنگار فراری از ایران که این روزها کارمند مواجب بگیر سفارت آمریکا شده است با صراحت می گوید هدف از کشف حجاب براندازی است و لاغیر.»
محمدجواد حقشناس در یادداشتی برای «اعتماد» نوشت: «متفکران معتقدند برای ارزیابی دقیق هر تِز، دکترین، راهبرد، مکتب و ایدهای باید دید، نتایج این دیدگاهها در جامعه هدف به چه صورتی ظهور و بروز پیدا میکند. اهمیت این ارزیابیهای دقیق و تحلیلی در آن است که مسیر پیش رو را مشخص و نقشه راه را برای تداوم یا توقف ایده مورد بحث نمایان میکند. مبتنی بر این پیشفرض باید دید دستاورد آن دسته از افراد و جریاناتی که از ابتدای انقلاب تلاش کردهاند از طریق روشهای سلبی، خشن و تند، اقشار مختلف جامعه را به سمت حجاب و پوشش اجباری سوق دهند، چه بوده است؟ آیا این فشارهای زایدالوصف منجر به افزایش اقبال عمومی به حجاب شده است؟ آیا دختران ایرانی به نسبت نسلهای پیش ارتباط نزدیکتری با حجاب برقرار کردهاند؟ پاسخ صادقانه به این پرسشها نمایان میکند تا چه اندازه این روشهای سلبی، مخرب بودهاند و چگونه باعث دوری دختران ایرانی از فرهنگ حجاب شدهاند. این روزها باز هم ماجرای برخورد با پوشش بانوان و جوانان ایرانی، باعث بروز گلایههای فراوانی در افکار عمومی ایرانیان شده است؛ تصاویری هم که از برخی برخوردها در فضای مجازی پخش شده، نشان میدهد که متولیان امر و مدیران هنوز قادر به درک این مساله ساده نیستند که استفاده از زبان زور، خشونت، بگیر و ببند در مواجهه با مقولات فرهنگی و اجتماعی، نهتنها منجر به نتیجه نخواهد بود، بلکه باعث بحرانیتر شدن اوضاع و شکلگیری مبارزه منفی خواهد شد. مساله استفاده از پوشش مناسب، موضوعی مربوط به امروز و دیروز یا این دهه و دهه قبل نیست، ماجرایی است که طی دهههای متمادی پس از پیروزی انقلاب محل مناقشه و مباحث جدی بوده است. بررسی دقیق روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی نشان میدهد در آن برهه نه تنها تمایزی میان افراد دارای حجاب یا بدون حجاب وجود نداشت، بلکه اقشار و گروههای مختلف مردمی دوشادوش یکدیگر در صحنه مبارزات انقلابی حاضر بودند و مطالبات خود را پیگیری میکردند. بررسی محتوایی کلام بزرگان انقلاب از امام(ره) گرفته تا یاران ایشان و چهرههای برجسته انقلاب چون شهید بهشتی، آقای طالقانی و... بیانگر آن است که هیچکدام به روشهای سلبی و خشن برای مجبور ساختن مردم به استفاده از حجاب اعتقادی نداشتند و معتقد به استفاده از روشهای آگاهیبخش و فرهنگسازی در این زمینه بودند. زمانی که اخبار برخوردهای خشن در خصوص حجاب به آیتالله طالقانی رسید، ایشان با صراحت اعلام کردند، «حجاب اجباری در کار نخواهد بود.» اما به رغم این واقعیتها در سالهای پس از انقلاب برخی افراد و جریانات افراطی تلاش کردند از طریق روشهای خشونتآمیز مردم را به استفاده از حجاب مجبور سازند. بر این اساس بود که جماعتی از راهبرد «یا روسری یا توسری» استفاده میکردند تا به زعم خود، فرهنگ عفاف را در جامعه گسترش دهند. رویکردی که باعث شد فاصله نسلهای جوان با واقعیت حجاب بیشتر و بیشتر شود تا جایی که امروز حتی بسیاری از افراد دارای حجاب نیز به صف مخالفان حجاب اجباری پیوستهاند. این روزها ستادی ذیل عنوان ستاد امر به معروف و نهی از منکر در حال صادر کردن بخشنامههایی است که هیچ فایدهای جز اینکه باعث افزایش نارضایتیهای اجتماعی و عمومی شود، ندارد. این رویکرد که به افرادی که حجاب مورد نظر برخی طیفهای سیاسی را دارا نباشد، خدمات اداری، عمومی و مالی ارایه نشود، باعث دوری بیشتر مردم با نظامی میشود که از ابتدا با هدف نزدیکتر کردن قلوب ملت پا و مورد حمایت مردمش قرار گرفت. به نظر میرسد، باز هم باید به سیره بزرگان انقلاب بازگردیم و متوجه باشیم که چند قطبی کردن جامعه، دیوارکشی و برخوردهای خشن نه تنها اهداف مورد نظر را محقق نمیکند بلکه باعث ایجاد فاصله میان مردم و نظام حکمرانی خواهد شد و نظامی که حمایت مردمش را همراه نداشته باشد به پیش نخواهد رفت...»