چرا بهشتی هدف اصلی منافقین بود؟
سایت خبرسراسری نوشت: اگر نگاهی به شواهد موجود در این اتفاق بیندازیم مشخص است که هدف اصلی این انفجار دکتر بهشتی بود زیرا در آن ساختمان دو بمب یکی در کنار دکتر بهشتی و دیگری در بالای ستونها قرار داده شده بود تا هدف اول یعنی دکتر بهشتی و سپس دیگر حاضرین از بین برده شوند.
به گزارش سایت فردا، سایت خبرسراسری نوشت: تابستان 60 شاید سخت ترین فصل اداره امور برای جمهوری اسلامی تازه تاسیس بود که در موج ترور های منافقین در داخل و هم پیمان آن ها در جنگ درگیر بود اما با تمام مشکلات از آن فصل سخت سربلند بیرون آمد.سال60 آنقدر سال دشواری برای سیاست مداران ایران بود که هاشمی رفسنجانی نام کتاب خاطرات خود در آن سال را عبور از بحران گذاشت.
یکی از مهم ترین اتفاقات آن فصل خونین واقعه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی است واقعه ای که مدیرترین سیاستمدار و دولتمرد آن دوره را هدف قرار داد و منجر به شهادت دکتر بهشتی شد؛ واقعهای که منافقین چند سالی سعی در عدم برعهده گرفتن آن داشتند اما تمام شواهد تاریخی و عینی به آنها میرسید؛ از جمله عضویت کلاهی در این سازمان، صحبت لورفته رجوی با مسئول استخبارات عراق، نوار کشف شده از خانه موسی خیابانی و شهادت سعید شاهسوندی مبنی بر اطلاع از این واقعه که همه گویای نقش اساسی منافقین در این واقعه است. اگرچه کلاهی به علت فرار و زندگی مخفی در کردستان عراق، ترکیه و هلند هیچگاه به دادگاه برای پاسخدادن نسبت به این عملکرد وقیحانه حاضر نشد اما خورشید هیچگاه پشت ابر باقی نمی ماند.
اگر نگاهی تاریخی به شواهد موجود در این اتفاق بیندازیم مشخص است که هدف اصلی این انفجار دکتر بهشتی بود زیرا در آن ساختمان دو بمب یکی در کنار دکتر بهشتی و دیگری در بالای ستونها قرار داده شده بود تا هدف اول یعنی دکتر بهشتی و سپس دیگر حاضرین از بین برده شوند. نتیجتا مشخص است که دشمنی اساسی با چه شخصی بوده است اما باید توجه داشت که منافقین به تنهایی قادر به انجام چنین عملی نیستند و رنگوبوی جهتگیری از سوی دشمنان انقلاب ایران در این اتفاق دیده می شود و شاید با گذشت زمان و انتشار اسناد بیشتر مشخص شود که رجوی در پیوند با دشمنان ملت از جمله آمریکا دست به چنین عملی زده است زیرا بهشتی صرفا یک فرد یا یک مسئول سیاسی و یا دبیرکل یک حزب نبود، بهشتی یک جریان اندیشهای و اخلاقی و مدیریتی بود که حذف او فقدان سنگینی برای حکومت جوان پسا انقلاب بود زیرا بهشتی به خوبی میفهمید که راه و رسم دولت داری، جوانگرایی، کادرسازی، استقلال و منطق انقلابی چیست و با حضور او سیاست ورزی سال های بعد شاید روند دیگری را می پیمود اما دشمنان ملت یک نکته مهم را در نظر گرفته بودند و آن این بود که انقلاب ایران و جمهوری اسلامی با بهشتی نیامده بود که با بهشتی برود. انقلاب ایران آنچنان توانایی احیاگرایانهای در خود دارد که می تواند از سخت ترین بحران ها نیز عبور کند و به مسیر خود ادامه دهد اگرچه حضور بهشتی و یاران او می توانست روند های بهتری را پیش بیاورد اما بدون حضور او نیز این مسیر ادامه یافت و نشان داد سیر اندیشه با حذف افراد متوقفشدنی نیست.