كيهان: كابوهای وحشی!

کد خبر : 115762

«كابوهاي وحشي!»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم حسام الدين برومند است كه در آن مي‌خوانيد؛حادثه تروريستي مسجد جامع شهرستان زاهدان كه پنج شنبه شب گذشته رخ داد و حمله ناجوانمردانه و بزدلانه به مردم بي گناه و بي سلاح، قبل از هر چيز نشانه عجز و ناتواني آمريكا و متحدانش و خشم مشترك آنها از مردم و نظام جمهوري اسلامي است كه بخصوص در هفده، هجده ماه گذشته هر چه نقشه كشيدند نقش بر آب شد و در تمامي بزنگاه ها علي رغم به صحنه آوردن همه پتانسيل خود و به كار بستن انواع دسيسه ها و لطايف الحيل ناكام مانده بودند. بعد از اين حادثه خونين كه منجر به شهادت 27 تن و مجروح شدن بيش از 300 نفر از هموطنانمان شد گروهك تروريستي موسوم به جندالله - جندالشيطان- مسئوليت اين حمله تروريستي را پذيرفت اما درباره علت اين اقدام و پشت پرده آن گفتني هايي هست كه با واكاوي و رصد اتفاقات گذشته در ماه هاي پيش بهتر قابل درك خواهد بود. 1- گروهك تروريستي جندالشيطان از سال 82 جنايات متعددي را در كارنامه خود به ثبت رسانده است و بارها با اقدامات تروريستي و سبعانه مردم بي گناه و برخي از مسئولان نظام را به شهادت رسانده است اما اسفند ماه سال گذشته سركرده اين گروهك تروريستي - عبدالمالك ريگي- توسط سربازان گمنام امام زمان(عج) در آسمان ايران شكار شد و اين مسئله ضربه سهمگيني براي تروريست ها بود. عبدالمالك ريگي در اسفند ماه سال 88 طي اعترافاتي حاميان اصلي و پشت پرده «تروريسم» را فاش نمود. اگر خاطرتان باشد، ريگي در بخشي از اعترافات خود با اشاره به ملاقاتش با مقامات آمريكايي در دوبي خاطرنشان مي كند كه يكي از عوامل بلندپايه سيا -CIA- به وي گفته است حمله نظامي به ايران مشكل است و سيا روي عمليات تروريستي گروهك ريگي حساب باز كرده اند و آماده اند هر نوع كمكي به آنها بكنند! سركرده گروهك تروريستي جندالشيطان علاوه بر اعتراف به اين كه سيا حامي مالي اين گروهك تروريستي بوده اضافه مي كند كه سيا آموزش هاي نظامي و امنيتي از جمله آموزش شنود تلفني، رايانه و روش هاي چگونگي به كارگيري ابزار و فن آوري لازم در سطوح وسيع را به گروهك جندالله تعليم مي داده است. از سوي ديگر؛ پس از اعدام عبدالمالك ريگي در ماه گذشته كه 79 اقدام جنايتكارانه او احراز گشت يك آرامش تاريخي در منطقه شرق كشور ايجاد شد و موجي از خرسندي و شادي در ميان مردم سيستان و بلوچستان بوجود آمد. بنابراين توان اطلاعاتي نظام جمهوري اسلامي در دستگيري عبدالمالك ريگي، اعترافات بي پرده، مستند و غيرقابل انكار وي درباره حاميان اصلي اقدامات تروريستي در منطقه و همچنين نقش مستقيم واشنگتن در ساماندهي فعاليت هاي گروهك جندالله(!) بيانگر اين مطلب است كه هر چند ته مانده هاي گروهك از هم پاشيده شده ريگي حادثه تروريستي اخير را پذيرفته اند اما مسببان و عوامل اصلي اين حادثه اربابان آمريكايي آنها هستند. طرح اين مسئله كه علت اين حادثه تروريستي انتقام از جمهوري اسلامي ايران بخاطر به دارآويختن عبدالمالك ريگي بوده است تنها مي تواند بيان يكي از علت ها باشد اما علت العلل اصلي را بايد در ناكامي ائتلاف دشمنان نشان دار نظام دانست كه در فتنه سال گذشته از مردم سيلي و تودهني محكمي دريافت كردند. جالب اينجاست كه تلويزيون بي بي سي كه نقش فعالي در فتنه پس از انتخابات در سال گذشته داشت اين بار مأموريت يافته بود تا خبر انفجارهاي تروريستي زاهدان را بصورتي ويژه درصدر اخبار خود بازتاب دهد و به مخاطب اينگونه القاء نمايد كه اين اقدام تنها بخاطر اعدام ريگي بوده است. 2- البته علت ديگري كه باعث شده تا آمريكايي ها و دشمنان تابلودار نظام از طريق ته مانده هاي گروهك تروريستي ريگي اين اقدام ددمنشانه را ساماندهي كنند شكاف در اتحاد و همبستگي مردم مسلمان كشورمان است چرا كه در تمامي ماه هاي گذشته آنچه كه بيش از همه گزينه ها مورد توجه دشمنان بود رخنه در وحدت و همدلي آحاد ملت ايران بود. بنابراين از 22 خرداد 88 به انواع شگردها و شيوه ها براي تضعيف ساختار نظام و شكستن وحدت مردم روي آوردند اما نتيجه خروجي معكوس داشت و باعث شد كه در 9 دي و 22 بهمن 88 مردم منسجم تر از گذشته و فارغ از هرگونه سلايق سياسي اتحاد بي نظير خودشان را در حمايت از نظام جمهوري اسلامي و رهبري آن به نمايش بگذارند و مديريت بيروني فتنه كه اميد زيادي به ائتلاف سلطنت طلب ها، سكولارها، بهايي ها، گروهكي ها، تروريست ها و... بسته بود از هيچيك از اقدامات خود طرفي نبست. البته اين كه آمريكايي ها و معاندين نظام جمهوري اسلامي از گذشته درس عبرت نمي گيرند جاي تعجب و شگفتي نيست، زيرا اين عبرت نگرفتن ها در تمامي سه دهه قبل و بخصوص حوادث و وقايع سال پيش با خوي زياده خواهي و افزون طلبي و طينت قلدرمآبانه آنها ارتباطي تنگاتنگ و درهم تنيده دارد و ترور و غارت و تخريب، خروجي طبيعي ماهيت استكباري آنهاست. 3- آمريكايي ها با ساماندهي اين اقدام تروريستي نشان دادند كه مشي آنها به مانند گذشته وادار كردن عوامل تروريست به عملياتي است كه عليه مردم عادي برنامه ريزي شده است. اين بدان معناست كه آنها مي خواهند به طور مستقيم از عموم مردم انتقام بگيرند آن هم با يك عمليات انتحاري و نه عمليات اطلاعاتي. هرچند آنها دريافته اند كه قدرت اصلي جمهوري اسلامي ايران عقبه مردمي و حمايت همه جانبه افكار عمومي از نظام خودشان است و از همين روي مستقيما مردم بي گناه و بي سلاح را نشانه رفته اند اما به نظر مي رسد نمي خواهند بفهمند كه اينگونه اقدامات رذيلانه عزم مردم را در حمايت از حكومت شان جدي تر و مصمم تر مي نمايد. نگاهي گذرا به 30 سال گذشته تاريخ انقلاب اسلامي گواهي است بر اين كه هر بار آمريكايي ها و جريان استكبار به اقدامات عجزآلود تروريستي روي آوردند ايمان و عزم آحاد ملت ايران در ادامه دادن راه خود چند برابر گشته است. طرفه آن كه پس از حادثه تروريستي اخير در مسجد جامع زاهدان مقامات آمريكايي و از جمله هيلاري كلينتون وزير امور خارجه اين كشور اقدام تروريست ها را محكوم كردند تا به خيال خودشان هرگونه تصوري در دخالت داشتن خودشان را پيشاپيش از ميان برده باشند اما هر ذهن سياسي كه وقايع چند ماه گذشته را دنبال و پيگيري كرده باشد رد پاي كابوها را آشكارا و به عيان مي بيند. آمريكايي ها و يكي دو كشور غربي ديگر پس از انتخابات سال گذشته ايران سعي داشتند به جهت زير سؤال بردن مشروعيت نظام، «حقيقت انتخابات» را ترور نمايند اما در نهايت چشمان حقيقت بين آحاد ملت پرسوتر از گذشته فريب سيماي بزك كرده آنها را نخورد و اكنون به ترور فيزيكي مردم حقيقت بين و بابصيرت روي آورده اند! 4- دشمنان نظام جمهوري اسلامي در ماه هاي گذشته چند بار طعم «شكست اطلاعاتي» را چشيدند كه نمونه اخير آن بازگشت شهرام اميري پژوهشگر دانشگاه مالك اشتر به ايران اسلامي است كه 14 ماه پيش آمريكايي ها او را ربوده بودند ولي سرانجام پس از يك رسوايي اطلاعاتي نتوانستند از اين ربايش بهره مند شوند و امروز آنچنان كه رسانه هاي غربي تأكيد دارند مسئله شهرام اميري به دردسر تازه اي براي سازمان جاسوسي و اطلاعاتي آمريكا تبديل شده است. 5- بالاخره بايد گفت آنچه مشخص است اين است كه آمريكايي ها و جريان استكبار در مواجهه با جمهوري اسلامي ايران در كارزارهاي مختلف سياسي، اقتصادي، هسته اي، فرهنگي، ديپلماسي و حقوق بشر مستأصل و سردرگم شده اند. در ساحت سياست توانمندي و اقتدار ايران بيش از گذشته افزايش يافته است تا جايي كه منابع رسانه اي غربي و صهيونيستي به اين مسئله اعتراف دارند و تصريح مي كنند كه ايران قدرت برتر در منطقه است. از ميان حجم انبوهي از كدها و نمونه ها در اين باره، سخنان بنيامين نتانياهو در شوراي روابط خارجي آمريكا كه در منابع مختلف بازنشر يافت قابل تأمل است. اين مقام صهيونيستي با نگراني از اينكه ايران در همه جا صاحب نفوذ است ايران را قدرت بزرگ منطقه ياد كرد. يا در ساحت اقتصادي عليرغم صدور قطعنامه تحريمي 1929 و به دنبال آن اعمال تحريم هاي به اصطلاح شديد بر ضد ايران از سوي آمريكا و اتحاديه اروپا، همين چهار روز پيش بود كه روزنامه فايننشال تايمز طي مطلبي تحليلي و براساس نمودارهاي مختلف آماري تأكيد كرد كه تحريم ها هيچ صدمه اي به اقتصاد ايران نزده و نمي زند. در عرصه ديپلماسي و هسته اي نيز آنچه كه امروز ترجيع بند همه تحليل هاي رسانه هاي غربي است اعتراف به اين واقعيت است كه طرح منزوي شدن ايران امكان ندارد. ضمن آنكه بيانيه سه جانبه تهران و حمايت 120 كشور غير متعهد از برنامه هسته اي كشورمان باعث شده تا افكار عمومي دنيا ذره اي ترديد نداشته باشد كه پرونده سازي عليه فعاليت هسته اي ايران سياسي است و مشكل فني و حقوقي در اين زمينه وجود ندارد. چرا كه شوراي امنيت در برابر تعامل ايران، گزينه تقابل را برگزيد و بدون هيچ مبناي حقوقي قطعنامه 1929 را صادر كرد. خلاصه آنكه اين اقدام تروريستي آمريكايي ها تنها عجز و ناتواني آنها را در برابر مردم ايران به اثبات رساند و اين در حالي است كه همانطور كه رهبر بصير و خبير انقلاب هفته گذشته در ديدار فرماندهان سپاه تأكيد داشتند، پختگي سياسي و مجرب شدن مردم از واقعيات ايران است و در اين حادثه هم دشمنان نمي توانند فتنه تفرقه مذهبي را شعله ور نمايند.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: