روایت تاجیک از اصلاح طلبان واقعی و بدلی
تئوریسین اصلاحات : اصلاح طلبان مجرای ارتباط با توده مردم را به حاشیه برده اند
اصلاحطلبان پس از چندین نوبت حضوردر مناصب و جایگاه های سیاسی مختلف، حالا دور از قدرت بهسر میبرند. این وضعیت واکنش های متفاوتی در میان اصلاحطلبان داشته است؛ از تداوم دفاع از سیاستهای گذشته گرفته تا انتقاد از کارنامه و عملکرد اصلاح طلبی . در همین راستا محمد رضا تاجیک تئوریسین شهیر جریان اصلاحات، در گفت و گوی اخیر خود با فرهیختگان ، حال و روز این روزهای اردوگاه اصلاح طلبی را بررسی کرده و دراین باره معتقد است که جریان فعلی اصلاح طلبی به مفهوم اصلاح طلبی خیانت کرده است :«جریان اصلاحطلبی جریانی ماهیتا اندیشگی و گفتمانی و تاریخی و فرهنگی و سیاسی است؛ اما جریان اصلاحطلبی که در اکنونیت ما معنا پیدا کرده یک جریان کاملا سیاسی است که تمام آمال و آرزوهای خود را در این خلاصه کرده است که در یک مسابقه قدرت آنهم در سطح مایکروفیزیک، ورودی داشته باشد و سهمی از قدرت را ازآن خود کند. بنابراین همینجا مشخص است آن چیزی که امروز بهعنوان جریان رسمی اصلاحطلبی نامیده میشود به یک معنا به جریان اصلاحطلبی خیانت کرده و آن را تقلیل داده و فشرده کرده و تمامی ساحات آن را زیرسایه خود و تحتالشعاع بازی قدرت و سیاست قرار داده است و حیات و ممات جریان اصلاحطلبی را در گرو این گذاشته که بتواند سهمی از قدرت و مایکروسیاست داشته باشد و از این جهت فراموش کرده است که چهره گفتمان از خود قدرت و سیاست ساطع میکند.» مشاور رئیس دولت اصلاحات،با بیان این که اصلاحطلبان مجرای ارتباط با توده مردم را به حاشیه بردهاند،در بررسی سیر وضعیت کنونی اردوگاه اصلاح طلبی نیز اظهار می کند :« بهعقیده من جریان اصلاحطلبی در راس، با کنش غیرعقلایی و غیراصلاحطلبانه برخی اصلاحطلبان دچار چنین بحرانی شده است و ما امروز آن سرمایه اجتماعی و آن استعدادی را که زمانی میتوانست بهصورت ایجابی نیروهایی را بسیج کند و با طرح مفاهیم و ایدههای نو و آموزههای نو و گفتمان متفاوت عمل کند، از دست دادهایم. اما بحران میتواند چهره ژانوسی داشته باشد. بهقول هابرماس: در بحران است که هویت به مسئله تبدیل میشود.» تاجیک در بخش دیگری از مصاحبه اخیر خود درباره نسبت اندیشه اصلاحطلبی خود با انقلاب میگوید: «من کاملا به اصلاحطلبی میاندیشم که به تکانههای اصیل انقلاب برگردد، نه این که عبور کند.» وی میان اصلاحطلبی، رادیکالیسم و براندازی نیز اینگونه فاصلهگذاری میکند: «هر کسی که وارد رادیکالیسم میشود، هرچه باشد، اصلاحطلب محسوب نمیشود، فقط نامی را دارد و فقط در این کالبد حرکت خود را انجام میدهد و کسی که معتقد است از درون نمیتوان تغییری ایجاد و با همین ارزشها و در این چارچوبها نمیتوان فضا ایجاد کرد و باید بیرونی و کاملا اکسترنال ایستاد که نمیتواند اصلاحطلب باشد.»