تحلیل از چپ و راست؛
دیپلماسی برای محیط زیست
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
دولت در تله رانتخواران؟
احمد غلامی در سرمقاله «شرق» نوشت: «همه دولتهای انقلاب نمیتوانستند یا درواقع تمایل نداشتند از برنامههای ایدئولوژیک سر باز بزنند. اگرچه گاه در ظاهر خود را مخالف اینگونه برنامهریزیها نشان دادهاند اما اراده مقابله جدی در این زمینه را نداشتهاند. ... افزایش تورم و در نتیجه ایجاد یک نظام سوبسیدی غیرعادلانه و تشدید کنترل قیمت کالاهای اساسی و کنترل شدید واردات از دیگر ویژگیهای این دوره بود». تأکیدم اینجا به ظهور ناخواسته رانتخواری است که مسبب آن نه دولت بوده و نه نخستوزیر آن بلکه این عارضه تندادن به برنامهریزیهای ایدئولوژیک بوده است. ... دولت سازندگی در میان دو ایدئولوژی از کار افتاد؛ ایدئولوژی مخالفانش که مخالف جدی رویکردهای غربگرایانه او بودند و دیگر ایدئولوژی شبهنئولیبرالی که کارگزاران دولتی را به فساد گسترده کشانده بود؛ «سیاست تعدیل و آزادسازی پیامدهایی چون افزایش شدید واردات و کسری توازن پرداخت و تورم بسیار شدید بر جای گذاشته بود که فشار شدیدی بر اقشار کمدرآمد وارد ساخت... دولت خاتمی با تدوین برنامه توسعه سوم گام جدیدی در اصلاحات بازاری بهویژه خصوصیسازی و قوانین ضدتراست برداشت. دولت درصدد تحقق توسعه پایدار بود و موفقیتهای بسیاری در اجرای برنامه سوم به دست آورد اما در نهایت به اهداف اساسی خود نرسید ... دولت نهم و دهم بعد از روی کار آمدن چنان آشکارا دست به تخریب توسعه اقتصادی زد که بحث درباره نتایج و عملکرد آن از حوصله این یادداشت خارج است. ... دولت احمدینژاد بهشت رانتخواران تازه به دوران رسیده بود. اینک با توصیف این شرایط باید دید دولت سیزدهم در کجای کار قرار دارد؛ آنهم دولتی که در دوره چهارساله اول کارش با اعتراضات مردمی روبهرو شده است. دولتی که ثمره یکدستی است اما در برابر مردم تنها مانده است. در شرایط کنونی آنان که از دولت سیزدهم منتفع نمیشوند، هیچ کاری از دستشان برنمیآید و هر اقدام آنان چهبسا کار را خرابتر هم بکند. دولت سیزدهم در وضعیت بغرنجی قرار دارد. پرسش اساسی این است آیا دولتها ازجمله دولت سیزدهم در تله رانتخواران گیر افتادهاند و بیش از آنکه پاسخگوی برنامههای خود باشند، پاسخگوی زیادهخواهی آنان هستند؟»
غیر از چکش چیزی ندارید؟
محمد صرفی در یادداشتی برای «کیهان» نوشت: « طرح دولت برای اصلاح نظام پرداخت یارانه، واکنشهای مختلفی را برانگیخته است اما در این میان شاید از همه جالبتر و قابلتوجهتر، واکنش کسانی است که کمتر با ملاک و معیارهای اقتصادی سراغ این طرح رفته و صرفاً آن را از دریچه سیاسی و البته از نوع خاص آن، میبینند. این طیف خاص حامی اصلی دولت پیشین بودند و حداقل از منظر سیاسی رقیب- مخالف دولت سیزدهم محسوب میشوند، یک گزاره مشترک را مطرح میکنند؛ طرح دولت گرهای از مشکلات اقتصادی و مردم باز نمیکند و تنها راه چارهسازش در سیاست خارجی - با اسم رمز «احیای برجام»- است. ... طرح دولت در ابتدای راه بوده و هنوز بهطور کامل اجرایی نشده است. برنامه دولت درباره آرد و نان بهصورت آزمایشی در زنجان کلید خورده و مسئولان از آمادهسازی مقدمات و پیشنیازهای ارائه کالابرگ به جای یارانه نقدی تا دو ماه آینده گفتهاند. فارغ از این سؤال و نکته مهم که نسبت برجام با مشکلات اقتصادی کشور چیست و آیا راهحل این مشکلات برجام است یا خیر، وضعیت امروز دنیا بهگونهای است که حتی ثروتمندترین و مرفهترین کشورها نیز در زمینه «امنیت غذایی» احساس خطر کرده و به دنبال راهکارهایی برای مواجه با این وضعیت پیچیده هستند. خشکسالی، کرونا و جنگ اوکراین سه عامل اصلی و مهم در پیدایش این وضعیت هستند. وضعیتی که باعث شده سازمان ملل نسبت به «طوفان قحطی» هشدار دهد. ... میتوان در برج عاج نشست و از روی شکمسیری حرفهای صد من یک غاز زد. طرح کالابرگ الکترونیک را مسخره کرد و طرح دولت برای ساماندهی آرد و نان را به باد انتقاد گرفت. اینها همانهایی هستند که مسکن مهر را مزخرف و قوطی کبریت میخواندند و به آن حمله میکردند و در زمینه مسکن آنقدر دست روی دست گذاشتند و هیچ کاری نکردند که امروز نه تنها خرید بلکه حتی اجاره مسکن برای بسیاری به یک مشکل و دغدغه بزرگ تبدیل شده است.
به ابتدای بحث بازگردیم. آیا آنطور که مدعیان اصلاحات میگویند کلید حل مشکلات اقتصادی کشور برجام است؟ ... درباره این تجویز تکراری و همیشگی مدعیان اصلاحات چند نکته قابل تأمل است؛ نخست آنکه این تجویز بیش از آنکه کارشناسی و ناشی از فکر باشد، به تعصبی کورکورانه در امر سیاست بازمیگردد. برجام یکبار امتحان خود را پس داد و نشان داد تکیه بر چنین راه و روشهایی برای حل مشکلات اقتصادی اشتباه است و نه تنها گرهای از مشکلات کشور و مردم باز نمیکند، بلکه بر آنها نیز میافزاید ... برجام برای مدعیان اصلاحات، به قول مولوی آن بت عیاری است که هر لحظه به شکلی درمیآید. در دوره مذاکرات آب خوردن مردم هم به آن پیوند میخورد. وقتی مردم مطالبه میوهاش را کنند، باغ سیب و گلابی میشود که فعلا باید منتظر محصول ماند و عجله نکرد. وقتی هم تقش درآمد میگویند مگر هدف برجام اقتصادی بود؟ چه کشکی چه پشمی؟ حال چند سالی گذشته و مردم زیر فشار آوار تدابیر هشت ساله حضرات هستند و گمان میکنند بار دیگر وقت آن شده و که این شغال را در خم رنگرزی فرو و به جای «طاووس علیین» به مردم قالب کنند. فارغ از اینکه این شغال دیگر پشمی ندارد.»
عروسی در عزای ملت!
محمدعلی وکیلی در سرمقاله «ابتکار» نوشت: «سالهاست که شاهد هنرنمایی اپوزیسیون در پیک شکافهای اجتماعی هستیم. اوج هنر اینان استفاده از مصائب ملت است. هیچ حرف ایجابی و جدی تاکنون نزدهاند و اصلاً و اساساً برای چنین هنری پرورده نشدهاند. گویا این جماعت همه آبروی خود را در گرو بحران معیشت، بحران هویت، بحران اجاره مسکن، تنشهای آبی در مناطق، مشکلات اقوام و اقلیتها جستوجو می کنند. عروسی اینان در عزای ملت است. به عبارتی قرمزی گونه براندازان از زردی گونه مردمِ زجرکشیده میباشد. اینان نه تنها از مشکلات مردم خوشحالند بلکه نامه می نویسند و هر فشاری می آورند تا ملت ایران از تحریم خلاص نشوند و زیر این فشارها بشکنند. چراکه پیروزی خود را در شکست مردم تعریف کرده اند.
اپوزیسیون همواره با هر تنش بزرگ و کوچک به میدان می دوند و کنتور شمارش معکوس دست میگیرندکه نظام در سرازیری سقوط قرار گرفته؛ اگر کسی اینان را نشناسد و سوابقشان را نداند باورش می شود که اینان تا فتح تهران کفش از پای درنمیآورند.
اساساً اینان به جز ماموریت ایجاد آشوب و براندازی هیچ سخن ایجابی در آستین ندارند. این جماعت به گواه هرآنچه منتشر کرده اند، فاقد هرگونه منشور برای بهبود وضع موجود هستند. در واقع اصلاً چنین ماموریتی هم ندارند. تنها توجیهی که به آن تکیه می کنند فقر و کمبودهای امروز زندگی مردم است. به گمانم حتی دریافت دقیقی از مشکلات مردم هم ندارند. تنها میدانند که مردم معترضند و این برای موج سواری اینان کافی است. آدمی میان این همه مصیبت و ناراحتی از مشکلات مردم، از موج سواری این میانمایگان هم غصه میخورد.»
مظلومترین قشر
حمیدرضا شاهنظری در سرمقاله «جوان» نوشت: «زندگیشان را که مرور کنی معمولاً کودکی و نوجوانیشان در یک نقطه ناگهان به پایان میرسد. انگار در یک لحظه تصمیم میگیرند زود راه و رسم انسانیت و بزرگی را بیاموزند، بزرگ شوند و دیگران را در این بزرگی شریک کنند. ... سختیها و رنجهای غربت را تحمل میکنند و به خاطر سختی درسهایشان و وسعت دریای علوم و معارفی که باید بیاموزند و به خاطر عهدی که با خدای خود بستهاند، شب و روز مشغول مطالعه و مباحثه میشوند. ... وقتی به حدی از کسب علم و معرفت رسیدند لباسی مشابه لباس بهترین مخلوق خدا را میپوشند تا اعلام کنند با تمام وجودشان در خدمت دین خدا و رسیدگی به خلق خدا هستند و در این راه از هیچ طعنه و سرزنشی باکی ندارند و همه هستیشان را در طبق اخلاص گذاشتهاند ... قشری که کمترین بهره را از منابع و ثروت کشور برده و بیشترین سختی را در زندگی متحمل شدهاند با بیانصافی تمام مورد هجمه شبانهروزی قرار دارند. این در حالی است که همواره خالصانه و بیمزد و منت در مواقع عادی و نیز در مصائب و مشکلات در خدمت خلق خدا هستند. زلزله میآید در خط مقدم کمک به مردم حضور مییابند که برای یک نمونه شهر مظلوم بم ناظر و گواه این واقعیت است. سیل میآید در خط مقدم خدمترسانی هستند و در لابهلای گل و لای برای خدمت به خلق و رضایت خالق عاشقانه حضور مییابند. بیماری منحوس کرونا همهگیر میشود و درحالیکه اکثر افراد عافیتطلبانه از یک عطسه و سرفه عادی یک شخص سالم هم فراری هستند، داوطلبانه به خط مقدم مبارزه با این بیماری میروند و در کنار کادر درمان، مجاهدتی فراموش ناشدنی رقم میزنند و حتی با حضور در آرامستانها بدون ترس و محاسبه منفعت شخصی و حفظ جان خود به شستوشو و غسل دادن فوتیهای کرونا میپردازند.
همین چند روز پیش وقتی ویدئوی جابه جایی اقلامی مانند روغن و مواد غذایی به دست جمعی از آنان که بهرغم مشکلات خود در راه خدمت به مردم و برای کاستن از رنج آنان بستههای غذایی تهیه و میان نیازمندان توزیع میکردند، منتشر شد به جای قدردانی و ارج نهادن این شرافت و انسانیت، بیمحابا مورد قضاوت بیرحمانه واقع شده و با تفسیری وارونه هدف تیرهای دروغ و تهمت قرار گرفتند. البته این مسائل اتفاقی و فیالبداهه رخ نمیدهد و روشن است که دهههاست دشمنان خدا و دین خدا برای ایجاد فضای منفی علیه این قشر کار کرده و همچنان در حال فعالیت هستند. با این حال اگر به مردان سرزمینمان نگاه کنیم بهترین، باشرافتترین و لطیفترین انسانهایی که دیدهایم و میشناسیم از همین قشر برخاسته است؛ انسانهایی به بزرگی و عظمت امام خمینی (ره) در قله اخلاص در برابر خدا و صلابت در برابر طواغیت، به مجد و والایی آیتالله قاضی در قله عرفان و معرفت، به سترگی آیتالله بهجت در قله بندگی و عبودیت و به شکوه آیتالله فاطمینیا در قله لطافت روح!
در مورد قشری صحبت میکنیم که با قاطعیت میتوان گفت مظلومترین قشر جامعه ما هستند. ... امروز که در آستانه برگزاری کنگره ۴۰۰۰ شهید روحانی کشور هستیم، تلاشها و مجاهدتهای این مظلومترین قشر ایران را ارج مینهیم و سلام و درود خود را تقدیم ارواح طیبه همه علما و روحانیونی میکنیم که در سختترین شرایط زیستند و از همه هستیشان مایه گذاشتند و در آخر نیز جان خود را در راه گسترش حقیقت و تعالی بشریت و نشان دادن صراط نور و مبارزه با ظلمت تقدیم خدا کردند. راهشان پر رهرو باد.»
دو پرده از نمایش تراژیک تحریم
علی ربیعی در یادداشتی برای «اعتماد» نوشت: «در روزهای اخیر دو پرده از نمایش آثار تحریم در جایی که انتظارش را نداشتیم، مشاهده کردیم. پرده اول مربوط به توله یوزهایی بود که مدتی است در فضای خبری کشور مطرح هستند. در خصوص مرگ دومین توله یوز، معاون سازمان محیط زیست مصاحبهای با رسانهها انجام داده است.دو گزاره حاوی دو نکته بسیار مهم در این مصاحبه نهفته است: «تمامی شیرها به دلیل مسائل تحریمها، مستقیما قابل خرید نیست و همینها باعث شد توله دوم را از دست دهیم.» و در گزارهای دیگر گفته شده: «یوزپلنگ گونه خاصی است و دانش آن را نداریم و طبیعتا باید از دامپزشکان خارج از کشور کمک بگیریم.» دو مساله مهم در این دو گزاره که به زبان ساده بیان شدهاند، سالهاست که در کشور ما، تبدیل به یک مجادله سیاسی رنجآور شده است. با همه توان، در همه تریبونها زمین و زمان را به هم میبافتند تا آثار تحریم را انکار و تکذیب کنند؛ هرچه گفته میشد تحریم فقرگستر است و شادی را از زندگی مردم ستانده و بر رنج جامعه افزوده، گویندگان متهم به وادادگی و بیعرضگی!! میشدند. هرچه استدلال میشد که برای برخی مسائل، خصوصا دارو و تکنولوژیهای برتر روز، نیازمند تبادل دانش در سطحجهانی هستیم؛ جور دیگری اتهام زده میشد. خبر مرگ توله یوزهای ایرانی تاسفانگیز است و این مصاحبه با نکاتش تاملانگیزتر. اما پرده دوم این داستان را گزارشگر ویژه سازمان ملل در کنفرانس مطبوعاتی در معرض دید گذاشت؛ جایی که یادآوری کرد: «تحریمها ۱۰۰ تا ۱۲۰ میلیارد دلار از داراییهای ایران را مسدود کرده و موجب افزایش قیمت کالاهای وارداتی و کاهش کیفیت آنها شده است.» ... اما همچنان شاهد هستیم که برخی مسوولان و فعالان سیاسی هنوز درصدد انکار آن برمیآیند و در تداوم مشی سیاسی ناپسندی که هدف از آن تخطئه دولت قبل بود، اهمیت تحریم را انکار میکنند. آنها میدانند که اگر امروز به آثار تحریم اقرار کنند با این پرسش مواجه خواهند شد که در این صورت چرا در سالهای گذشته که تحریم با شدت و جدیت بیشتری به اجرا گذاشته میشد، سکوت پیشه کردند و گاه فراتر از سکوت در همراهی ناخواسته با تحریمکنندگان، دولت را تنها مقصر وضعیت اقتصادی کشور در کوران آن جنگ شوم اقتصادی و روانی میدانستند. ... امروز مدبرانهترین تصمیم این است که تا زمانی که هنوز ایران در سمت مظلوم و دولت امریکا در سمت تحریمگر قرار دارد و به نحوی جامعه جهانی ایران را صاحب حق قلمداد میکند، مدیریت تحریمزدایی را به پیش ببریم. »
شکست توطئه آمریکا در سرزمین سروها
حنیف غفاری در سرمقاله «رسالت» نوشت: « زمانی که دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ در کاخ سفید به پایان رسید، سیاست واشنگتن و دولت جدید دموکرات این کشور در تقابل با حزبالله، امل و گروههای تعریفشده در جریان هشت مارس لبنان کمترین تفاوتی پیدا نکرد. آمریکا، برخی کشورهای اروپایی و متحدان منطقهای غرب تلاش کردند تا گفتمان مقاومت را بهمثابه گفتمانی هزینهساز و کمفایده به شهروندان لبنانی و دیگر کشورها معرفی نموده و سپس از طریق انتخابات سراسری، آن را به جریانی منفعل و حداقلی تبدیل کنند.
سمیر جعجع رهبر فالانژها و عنصر موساد در بیروت، موردحمایت گسترده تبلیغاتی و مالی رژیم سعودی و صهیونیستی قرار گرفت و حتی جریانهای اجتماعی مخالف حزبالله و جریان مقاومت، به کانون پمپاژ سخنان و مواضع ریاض و تلآویو در لبنان تبدیل شدند. با همه این اوصاف، نتیجه انتخابات بههیچعنوان با آنچه دشمنان مقاومت درصدد تحقق آن بودند، مطابقت نداشت!
نگاهی به ترکیب نتایج، بهوضوح نشان میدهد که جریان هشت مارس اکثریت نسبی پارلمان لبنان را به دست آورده است. بر همین اساس، پیروزی جریان مسیحی آزاد بر قواه اللبنانیه ( به رهبری جعجع ) سرمایهگذاری چندساله آمریکا و متحدانش در لبنان را نقش بر آب ساخت.اکنون ائتلاف جریان مقاومت در این انتخابات با ۶۲ کرسی همچنان اکثریت عددی تعداد کرسیهای پارلمانی را در اختیار دارد اما جریان ۱۴ مارس جمعا ۵۵ کرسی از مجموع ۱۲۸ کرسی پارلمان را به خود اختصاص داده و ۱۱ کرسی هم به جریان نوظهور تغییر اختصاصیافته است. در این میان، گرایش رأیدهندگان مستقل در تصمیمگیریهای آتی پارلمان، نقش مهمی در شکلگیری فضای سیاسی –اجتماعی لبنان ایفا خواهد کرد.
قدر متیقن انتخابات لبنان این است که غرب و رژیم صهیونیستی به اهداف از پیش تعیینشده خود در بیروت دست پیدا نکردند. چنانچه دبیر کل حزبالله نیز تأکید کرده است، پیام اصلی این انتخابات شکست تلاش چهارساله جریان غربی-عربی برای فاصله انداختن میان محور مقاومت با پایگاه مردمی آن بوده و سانسور این پیام توسط رسانههای غربی و عبری، نمیتواند واقعیات جاری در سرزمین سروها و اقبال عمومی نسبت به جریان مقاومت را کتمان کند .
این مسیر را واشنگتن، تلآویو و ریاض بارها پیمودهاند و البته هر بار نیز با شکست مواجه شدهاند.
اکنون غرب وارد سناریوی اضطراری یا واکنشی نسبت به نتایج انتخابات سراسری لبنان شده است. بر این اساس، دشمنان مقاومت تلاش میکنند تا با خلق بحرانهای داخلی و امنیتی در لبنان ، حزبالله و جریان هشت مارس را درگیر منازعاتی پایدار و مستمر سازند. بااینحال حزبالله و متحدانش طی سالهای گذشته و اخیر نشان دادهاند که «رصد بازی غرب» را بهخوبی در دستور کار قرار میدهند! بهترین مسیر پیش روی دشمنان مقاومت، پذیرش واقعیات جاری در لبنان و منطقه و تن دادن به این واقعیت میباشد. هر گزینه دیگری که غرب و متحدان منطقهای آن درتقابل با گفتمان اصیل و پویای مقاومت و متعلقات آن در پیش گیرند، قطعا برای آنها ثمرهای جز شکست و تحمل هزینههای غیرقابلجبران نخواهد داشت.»
لبنان و قفلی که باز نشد!
حامد رحیم پور در سرمقاله «خراسان» نوشت: «این روزها با انتشار نتایج انتخابات پارلمانی لبنان، مطالبی درباره کرسیهای حزب ا... و هم پیمانان آن در رسانههای رسمی و فضای مجازی منتشر میشود که گاهی از دقت کافی برخوردار نیست. افرادی که معتقد به شکست حزب ا... در انتخابات هستند به از دست رفتن اکثریت مطلق و کاهش شمار کرسیها از 71 به 62 اشاره میکنند در حالی که هیچ اشارهای به سه موضوع نمیکنند:اول این که شمار آرای مردمی حزب ا... و متحدانش در انتخابات جدید افزایش یافته است. دوم این که حزب ا... و متحدانش بیشترین کرسیهای پارلمانی را در اختیار دارند. سوم این که شمار کرسیهای حزب ا...و امل در پارلمان جدید از 28 به 31 کرسی(با احتساب سه نماینده ائتلاف کننده با حزب ا... یعنی جمیل السید، ینال الصلح و ملح الحجیری) افزایش یافته است. یعنی جریان رقیب حز با... نه تنها در مناطق شیعه توفیقی نداشته که در مناطق مسیحی و سنی هم کرسیهایی به حز ب ا... رسیده است،همچنین سبد آرای نامزدهای شیعه نسبت به دور قبل افزایش هم پیدا کرده است. در عین حال آن چه که انتخابات اخیر را متفاوت از قبل کرد، کاهش کرسیهای جریان ملی آزاد- حزب مسیحی به رهبری جبران باسیل، داماد میشل عون- رئیسجمهور فعلی است که در ائتلاف با حزبا...قرار دارد و برخی کرسیهای خود را به حزب القوات اللبنانیه یعنی همان نیروهای فالانژ تحت رهبری سمیر جعجع واگذار کرد که ناشی از رقابتهای درون طایفهای مسیحیان مارونی است. اما این بدان معنا نیست که طیف رقیب حائز اکثریت شده است. همچنین نهادهای مدنی و فعال در اعتراضات علیه فساد که بسیاری از آنها با حمایت مالی و رسانهای کشورهای غربی وارد انتخابات شدند، سیزده کرسی به دست آوردند.البته هنوز موضع این گروه نوظهور دقیقا مشخص نیست. این که چه تعداد از این نمایندگان مستقل به سمت کدام جریان سیاسی متمایل شود در روند شکلگیری رویکرد مجلس آینده لبنان تاثیر مستقیم دارد اما آن چه که مسلم است هیچیک از گروههای سیاسی در پارلمان اکثریت مطلق نخواهند داشت. نکتهای که در سخنان اخیر سیدحسن نصرا... نیز بر آن تاکید شد.دبیرکل حزب ا... لبنان تأکید کرد: "هیچ گروه سیاسی در کشور نیست که بتواند ادعا کند اکثریت پارلمانی از آنهاست. تاکنون تمام افراد مورد احترام و منطقی چنین ادعایی نکردهاند. ما امروز در برابر مجموعهای از فراکسیونهای پارلمانی و احزاب سیاسی و نمایندگان جدید و مستقل قرار داریم که شاید مصلحت لبنان و مردم کشور در همین چیزی بوده که رخ داده و در این که نه این گروه و نه آن گروه اکثریت را به دست نیاوردند."در واقع، سیدحسن نصرا... با این اظهارنظر خود به طورمشخص تکثر سیاسی و متکثر بودن جامعه لبنان را بار دیگر مورد تأکید قرار داده است.به هر روی،این نکته انکارناپذیر است که اساساً دموکراسی در لبنان از نوع توافقی است و اگر دخالت کشورهای دیگر مانعی ایجاد نکند، لزوماً نتایج انتخابات، تعیین کننده نهایی سیاستهای حاکم بر کشور نیست. معمولاً اکثریت و اقلیت در پارلمان، نسبی است و به اکثریت مطلق که جریانی را فعال مایشاء کند، نخواهد رسید،کما این که بارها اتفاق افتاده که مطالبات و تمایلات فرد یا گروهی خاص، مانع تشکیل دولت شده است.با این حال،جریان ۱۴ مارس از هماکنون زمزمههای تغییر رئیس مجلس را آغاز کرده است در مقابل حزب ا... بهعنوان متحد اصلی جنبش امل اعلام کرده تنها گزینه طایفه شیعه برای ریاست مجلس نبیه بری است و طوایف دیگر حق اعمال نظر ندارند.دیروز نیز خبری آمد که ولید جنبلاط رهبر حزب سوسیالیست ترقی خواه و از اضلاع مهم جریان ۱۴ مارس ( مخالف حزب الله ) به نبیه بری رهبر جنبش امل برای رسیدن وی به ریاست پارلمان لبنان رای خواهد داد. این خبر از این جنبه مهم است که سمیرجعجع اعلام کرده بود با ریاست چندباره نبیه بری بر پارلمان لبنان مخالفت خواهد کرد اما به نظر میرسد جنبلاط که متوجه شده نمیتواند به علت اقلیت بودن ۱۴ مارس با سیاستهای تنش زای حزب القوات به رهبری سمیر جعجع همراهی کند از همین ابتدا تصمیم اش را برای همراهی با جریان ۸ مارس برای تعیین ریاست پارلمان گرفته است.البته این به معنای آن نیست که جنبلاط درباره ریاست جمهوری و نخست وزیری با جریان ۸ مارس همراهی میکند و باید در انتظار کشمکش میان جریانهای سیاسی حامی محور مقاومت با جریان ۱۴ مارس بر سر تشکیل دولت آینده و انتخاب رئیسجمهور باشیم.در مجموع باید گفت نتایج انتخابات و اوضاع منطقهای و بینالمللی به گونهای است که لبنان را بازهم قطبیتر و رادیکالتر خواهد کرد. پارلمان بیش از گذشته به دو بخش نیروهای نزدیک به مقاومت و نیروهای نزدیک به محور آمریکا و عربستان تقسیم میشود و این روند هم در انتخاب نخستوزیر و نیز به صورت گستردهتر در انتخاب رئیسجمهور دشواریهای بسیاری را ایجاد خواهد کرد.درواقع انتخابات پارلمانی اخیر نهتنها قفل سیاست در لبنان را بازنخواهد کرد، بلکه بر شکافها و تضادها خواهد افزود صحنه سیاست در لبنان آبستن تحولات مهمی است. تحولاتی که شاید بار دیگر گریبان گیر کل منطقه نیز بشود.»
مهار ریزگرد در انتظار دیپلماسی
اسماعیل کهرم کارشناس محیط زیست در یادداشتی برای «آرمان ملی» نوشت: « ما در شرایطی این روزها با افزایش ریزگردهای کشورهای همسایه مواجه هستیم که در آن کشورها، همه به دنبال منافع خود در زمینه برداشت منابع هستند. این در حالی است که سازمان حفاظت محیطزیست در دولت گذشته به نمایندگی از جمهوری اسلامی ایران در چندین کنوانسیون شرکت کرده و بیش از 15 پروتکل را به امضا رسانده و با چهار سازمان منطقهای و بینالمللی محیط زیستی هم همکاری داشته است. همچنین سازمان حفاظت محیطزیست میزبان مراکز منطقهای برخی کنوانسیونهای مهم از جمله رامسر، بازل و استکهلم بوده و نیز میزبانی مقرر دائمی موسسه علوم و فناوریهای زیست محیطی اکو را نیز بر عهده داشته است. از سوی دیگر، تهیه و تنظیم یادداشتهای همکاری زیستمحیطی میان جمهوری اسلامی ایران و دولتهای ژاپن، عمان، ترکیه، فرانسه، فنلاند، ایتالیا، ترکمنستان، آلمان، اتریش، بلژیک، نروژ، جمهوری آذربایجان، لهستان، کویت، رومانی، گرجستان، چین و ارمنستان ، تهیه و امضا تفاهمنامه با برنامه محیط زیست سازمان ملل، تهیه و امضای تفاهمنامه با کمیسیون انرژی اتحادیه اروپا، تهیه و امضای تفاهمنامه با کمیسیون محیط زیست اتحادیه اروپا، امضای اسناد فاز اول، دوم و سوم احیای دریاچه ارومیه بین سازمان حفاظت محیط زیست و UNDP امضای سند تداوم استقرار مرکز منطقهای بازل و استکهلم در تهران و بالاخره انعقاد تفاهمنامه همکاری با کشور عراق برای کنترل و تثبیت کانونهای گرد و غبار به عنوان مهمترین کانونهای منطقه از اقدامات سازمان محیط زیست در دولت گذشته بود. در این میان دولت ترکیه سد میسازد و اصلا کاری به ما ندارد. دولت عراق هم آنقدر مشکل دارد که اصلا به مساله ریزگرد نمیتواند توجهی کند. با این شرایط ایران چندین بار خواستار این شده که ترکیه با سدسازی آب تالاب هورالعظیم را قطع نکند. از طرف دیگر مسئولان ایرانی به مقامات عراقی در زمینه مقابله با ریزگردها گفت و گو کردهاند و آنها حاضر شدهاند که ما پول بدهیم تا مالچپاشی کنیم و ریزگرد از بین برود. این در حالی است که کنفرانسی با حضور 31 کشور در تهران در مورد مساله گرد و غبارتشکیل شد که حتی از آمریکا آمده و راهحل دادند و کشورهای اطراف را ملزم به اطاعت کردند، ولی وقتی ترکیه زیر بار نمیرود ما چه کاری باید انجام دهیم؟ در مورد افغانستان بارها گروههایی به این کشور سفر کرده و به آنها اخطار دادهاند که نسبت به رودخانه هیرمند بر اساس تعهداتشان رفتار کنند و 26 متر مکعب آبی را که از سدهای کمال خان قرار بود به ما بدهند، ارائه کنند. به نظر میرسد ایران بیشتر درگیر کشورهای مرزی مثل عراق، افغانستان و ترکیه است، ولی یکی از کانونهای اصلی ریزگرد در سوریه وکانون دیگر در عربستان است که این کشور در حال حاضر با ایران مشکل روابط سیاسی دارد. از سوی دیگر، حدود 18 درصد کانونهای ریزگردها در داخل ایران است. رفع مشکلات از نظر عملیاتی کاری است که حدود 10 تا 15 سال طول میکشد، ولی داخل ایران ما در خوزستان گیاهکاری کردهایم و هشت هزار هکتار درخت کاشتیم که اینها چندین سال دیگر بهره میدهد. در واقع ما در این زمینه اقدام کرده، اما نتیجهای نگرفتهایم. سال دیگر هم بر این اساس که باد از کجا بیاید و از کدام مرحله بحرانی عبور کند، گرفتار ریزگردها خواهیم بود.ریزگردی که به کشور وارد میشود پاسپورت ندارد که ما متوجه شویم از کدام کشور است. تاسف ما بر این است که کشورهای همسایه یا نمیتوانند یا نمیخواهند برای مهار ریزگردها همکاری کنند. دولت ترکیه در یک منطقه بسیار کوچک 22 سد میسازد. سد ایلی سو قرار است بزرگترین سد جهان شود. وقتی 31 کشور برای کنفرانس به ایران آمدند، نمایندهای که از ترکیه آمد معاون وزیر نیروی ترکیه بود، این در حالی است که بقیه کشورها وزرا و افراد شاخص خود را فرستاده بودند. البته ایران آب را غیر مستقیم از تالاب هورالعظیم دریافت میکند و با سدسازی آب تالاب هورالعظیم خشک میشود و این یکی از منشاهای ریزگردهاست. در این میان سفیر ترکیه در ایران هم از سدسازی کشور خود دفاع کرد. بنابراین ما با این تضادها روبهرو هستیم و دولت ایران گروهی را به کشور افغانستان می فرستد تا حقابه 26 متر مکعبی را از سدهای کمالخان بگیرد. در زمینه سدسازی ترکیه هم باید یک دیپلماسی و ارتباطاتی ایجاد کنیم که تعداد این 22 سد را کاهش داده و مخزن و دریاچه پشت سد را کم کنیم که حداقل مقداری آب از دجله و فرات به عراق برسد. من این سدها را دیدهام. در انتهای این سدها یک قطره آب به عراق نمیرساند. این موارد نیاز به تعاملات بینالمللی دارد. ایران باید این مساله را به ترکیه گوشزد کند که با ریزگردها شرایط مردم ایران را پر مخاطره کرده است. البته دولت در راستای تعاملات بینالمللی اقدامات زیادی را انجام داده که باید همچنان با قدرت بیشتری به این راه ادامه دهد.»