فرجام شوم فتنه/بی‌مهری جریان تجدیدنظرطلب به رهبران فتنه۸۸

این روز‌ها سرنوشت کروبی (شیخ فتنه‌گران) درس عبرتی برای موسوی است. کروبی برخلاف انتظارش پس از عادی‌سازی سیاسی به هیچ عنوان مورد استقبال حلقه امنیتی و تندرو اصلاحات قرار نگرفت!

کد خبر : 1143306

مرکز اطلاع‌رسانی قوه قضائیه اعلام کرد که محدودیت‌های فیزیکی از مقابل منزل میرحسین موسوی از سران فتنه سال ۸۸ برداشته شده است. بازتاب این خبر در رسانه‌ها باعث شد بار دیگر پرونده راکد شده یک گروه سیاسی ورشکسته روی میز بیاید. بهمن سال ۱۳۸۹ و همزمان با تحرک تروریست‌ها و داعشی‌ها در منطقه، سران فتنه تصمیم گرفتند از فضای آشفته پیش‌آمده در مصر، الجزایر و سوریه استفاده کنند و کشور را بار دیگر به سوی پرتگاه اغتشاش بکشند.

در آن زمان یکی از عناصر خیابانی دستگیر شده در غائله ۲۵بهمن سال ۸۹ اعتراف کرده بود دستور مستقیم داشته است با سازماندهی نیرو‌های خیابانی و پول‌پاشی موج مرده سبز را دوباره زنده و آشوب‌های فروخفته را احیا کند. بعد‌ها معدوم نیما زم، مدیر کانال تروریستی آمد‌نیوز در یکی از برنامه‌های تلویزیونی ضدانقلاب تعریف کرد که سران فتنه (موسوی، کروبی و خاتمی) تصمیم داشتند با الگوبرداری از تحرکات خیابانی در مصر بار دیگر هواداران خود را به کف خیابان‌ها بکشند. زم در ادامه گفته بود که اگر موسوی و کروبی دچار محدودیت سیاسی و فیزیکی نمی‌شدند، چادر معترضان در میدان آزادی برافراخته شده و موبه‌مو دستورالعمل براندازی نرم در شاخ آفریقا با دلارپاشی یکی از سفارتخانه‌های اروپایی در تهران اجرا می‌شد.

اتخاذ تکنیک‌های حسنی مبارک توسط سران فتنه

آنچه مدیر کانال تلگرامی آمدنیوز افشا کرده بود، بیراه نیز نبود! دو شب پس از سقوط مبارک در میدان تحریر قاهره، کروبی با یک پاترول سبز به آپارتمانی در سعادت‌آباد در شمال شهر تهران رفت و با موسوی دیدار کرد، در آن جلسه شیخ فتنه‌گر به موسوی گفته بود آتش خاموش شده را می‌توان دوباره روشن کرد، کافی است هیزم آن را زیاد کنیم.

موسوی نیز با تأیید سخنان دبیر کل حزب اصلاح‌طلب اعتماد ملی گفته بود اولین فرصت پیش‌آمده آخرین فرصت است. فردای آن لئون پانه‌تا، رئیس وقت سازمان سیا در مصاحبه‌ای اعلام کرد امریکا دست یاری به سوی مردم خاورمیانه دراز کرده و کافی است آن‌ها بخواهند واشنگتن حسن‌نیت خود را نشان دهد.

ماجرای عجیبی بود، زیرا بعد‌ها در یکی از ایمیل‌های افشاشده از هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت امریکا سندی درباره ایران خودنمایی کرد. در آن ایمیل یکی از افراد مرتبط با سران فتنه از دولت امریکا درخواست کمک مالی برای براندازی در داخل کرده بود. کلینتون پس از مطالعه آن به دستیار خود دستور داده بود صحت این درخواست را تأیید و پس از بررسی، خواسته طرف ایرانی را اجابت کند.

لدین حمایت از سران فتنه را جار می‌زند

«مایکل لدین» عضو ارشد نومحافظه‌کاران امریکا و مسئول پرونده سیاست داخلی ایران در بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها (FDD) در واشنگتن، در سایت «فوربس»، افشا کرد که نامه سران جریان معترض در ایران (فتنه‌گران) به هیلاری کلینتون صحت دارد. لدین نوشت که این نامه به واسطه یکی از دوستان «چاک شومر» سناتور امریکایی که در «وال‌استریت» کار می‌کرده و با طرف‌های ایرانی مرتبط بوده، به واشنگتن فرستاده شده است. این نامه در پاسخ به دو سؤال طرف امریکایی نوشته شده که از جریان فتنه خواسته بودند روشن کند دقیقاً برای دفاع از فتنه ۸۸ چه باید بکنند و چه نباید بکنند.

پس از رو شدن دست سران فتنه و حلقه امنیتی اصلاح‌طلبان رادیکال، شورای عالی امنیت ملی تصمیم گرفت به جهت حمایت از حقوق مردم و حفظ آرامش و پرهیز از تنش‌های خیابانی محدودیت‌هایی را برای سران فتنه اعمال کند. این کاهش دسترسی‌های عمومی و اجتماعی به «حصر» معروف شد. جالب آنکه با وجود افشا شدن سند خیانت سه ضلع فتنه، یکی از آن‌ها هیچ‌گاه دچار محدودیت نشد و دو تن دیگر نیز تنها به صورت ظاهری با محدودیت روبه‌رو شدند.

نکات قابل تأمل برداشتن موانع

برداشتن موانع فیزیکی از مقابل منزل یکی از سران اصلی فتنه امریکایی- صهیونیستی و قیام خیابانی اشراف شمال شهر تهران در سال ۸۸ چند نکته مهم و جالب‌توجه دارد.

۱- حسن روحانی در دو انتخابات سال‌های ۹۲ و ۹۶ مسئله رفع حصر را به عنوان یک وعده شاخص با شور و حرارت در میتینگ‌های انتخاباتی مطرح می‌کرد و با توسل به آن سعی در امتیازآوری داشت. او هر دو بار پس از پیروزی در انتخابات آن وعده به بدنه پوستر چسبان و خاکستری اصلاحات را بایگانی کرد. حسام‌الدین آشنا قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در سال ۹۶ در جمع اصلاح‌طلبان با صدای بلند اعلام کرد تا رفع حصر تنها یک پوسته باقی‌مانده، پس از آن در پاسخ به یک خبرنگار اصلاح‌طلب کل ماجرا را تکذیب کرده و گفت که رفع حصر به خود سران فتنه مربوط بوده و به رفتارشان بستگی دارد!

میانه‌رو‌های لیبرال در دو انتخابات رگ احساساتی اصلاح‌طلبان را تحریک کردند و پس از بالا رفتن از نردبان قدرت زیر آن زدند و کل وعده را فراموش کردند. رفع آخرین موانع از مقابل منزل موسوی نشان داد آنچه حلقه امنیتی دولت تدبیر و امید بافته بود، حالا پنبه شده و آن حنجره پاره کردن‌های رئیس‌جمهور وقت برای رفع حصر تنها به یک تصمیم ساده نیاز داشت، اما روحانی به دلیل آنکه اصلاح‌طلبان را از لحاظ سیاسی گرسنه نگه دارد، هیچ‌گاه برای رفع حصر در جلسات شورای عالی امنیت ملی تلاش نکرد و هر نوع بحث در این باره را مختومه کرد.

۲- علاوه بر حلقه امنیتی دولت تدبیر، رفع ظاهری حصر از سران فتنه مخالفان دیگری نیز داشت! محفل افراطی‌های اطراف رئیس دولت اصلاحات دومین مخالف جدی برداشته شدن محدودیت از کوچه اختر بوده‌اند. این گروه با سوابق خاص سیاسی و اطلاعاتی در دهه۶۰ و اوایل دهه۷۰ در برآورد‌های خود به این نتیجه رسیده بود که «موسوی مرده» باارزش‌تر از زنده آن است. به عبارتی فتنه‌گر مرده را عشق است!

این گروه افراطی، بدخو و خطرناک در هسته سخت اصلاحات باور دارد که اگر موسوی و کروبی در میان مردم ظاهر شوند، به سرعت آلرناتیو ژنرال‌ها در ناسا و شعسا شده و خط خود را از اصلاح‌طلبان جدا و سبد رأی را خرد می‌کنند. به باور این جریان اگر سران فتنه به حیات سیاسی خود بازگردند، اعتبار اصلاحات ازدست‌رفته و مسیر منحرف می‌شود. از سویی بالا آمدن موسوی در رسانه‌ها باعث می‌شد افرادی، چون خاتمی، روحانی، ناطق نوری و حسن خمینی مرجعیت خود را در شورای زعما از دست دهند و شیخوخیت به قهقرا برود.

به یک عبارت ساده برای حفظ «انحصار سیاسی» سران فتنه باید در کنج حصر بمانند تا فضا تک‌قطبی باقی بماند. برای هسته سخت اصلاحات مرده سران فتنه از زنده آن‌ها آورده بیشتری دارد. این شرایط تا جایی پیش رفته که روایت است یکی از لیدر‌های جریان اصلاحات گفته است خیلی خوب می‌شد موسوی تا آخرین لحظه عمرش در حصر باقی بماند تا بتوان برای پس از او برنامه‌ریزی دیگری کرد و با جنازه میرحسین، مردم را به خیابان بکشیم و ماجرای تشییع منتظری را دوباره بازسازی و کارگردانی کنیم.

مسئله حفظ ظاهری رفع حصر برای اصلاح‌طلبان به حدی مهم بود که در یکی از جلسات محفلی حلقه اصلاحات در منزل عبدالله نوری پیغامی برای موسوی ارسال شد که محصوران از تردد بیجا در شهر خودداری کنند. این ماجرا باعث شد مسئله «رفع حصر» در جلسات محفلی اصلاح‌طلبان تندرو به طنزی برای خنده و سرگرمی حاضران تبدیل شود.

۳- این روز‌ها سرنوشت کروبی درس عبرتی برای موسوی است. کروبی برخلاف انتظارش پس از عادی‌سازی سیاسی به هیچ عنوان مورد استقبال حلقه امنیتی و تندرو اصلاحات قرار نگرفت! وی اگر چه به صورت آزادانه در محافل سیاسی اصلاح‌طلبان حاضر شده و حتی سخنرانی می‌کند، اما تعداد افراد حاضر در جلسات او به تعداد انگشتان دو دست نیز نمی‌رسد و حتی سخنان او در رسانه‌های اصلاح‌طلب بازتاب ندارد!

کار به جایی رسیده است که اعضای حزب اعتماد ملی یکی پس از دیگری از او اعلام برائت می‌کنند و به عبارتی او را بایکوت کرده‌اند. اصلاح‌طلبان تندرو معتقدند کروبی توسط برخی اعضای شاخص حزب کارگزاران مدیریت شده و از دست رفته است. معنای این جمله آن است که شیخ فتنه دیگر ارزش سیاسی برای معارضه با نظام ندارد و فاقد کارکرد لازم است. مثل روز روشن است که اگر موسوی از قیمومیت اعضای باقی مانده از گروهک غیرقانونی مشارکت و سازمان مجاهدین درنیاید، همین بلا بر سر او نیز نازل می‌شود. تجربه به ما می‌گوید موسوی به دلایل ویژگی‌های روانی و شخصیتی خاص حاضر نیست زیر پرچم این افراد برود و به زودی مثل کروبی تاریخ‌مصرفش تمام خواهد شد. گزارش منتشرشده در کانال تلگرامی امتداد متعلق به حزب تندرو اتحاد ملت در اعتراض به تکمیل رفع حصر سران فتنه نشانه‌ای روشن بر همین ماجراست.

۴- از امروز هر نوع سوءاستفاده از واژه حصر تنها تبلیغاتی توخالی برای حفظ پرستیژ سران فتنه است. موسوی دو راه‌حل دارد؛ یا آنکه مسیر منتظری را ادامه دهد و در جهل مرکب خود باقی بماند یا آنکه درس آزادگی بیاموزد و به اشتباهات تاریخی اعتراف کند و درصدد جبران خسارات وارده به مردم باشد، البته روشن است که مشاوران فعلی او راه‌حل اول را انتخاب خواهند کرد.

۵- در اطلاعیه منتشرشده از سوی قوه قضائیه در ماجرای رفع موانع فیزیکی از مقابل خانه لیدر فتنه۸۸ یک نکته جالب توجه و مهم وجود دارد. در بخشی از این خبر آمده است: «اصل مراقبت از فرد یادشده با هدف پیشگیری از هرگونه آسیب به وی برقرار است.» ادامه محافظت از دو عنصر با حداقل درجه اهمیت و نیز تحمیل هزینه محافظت از آن‌ها تنها به دلیل آن است که نظام علاوه بر سعه صدر و رواداری در برخورد با خوارج و اهل فتنه، ذمه حفظ آن‌ها را نیز به دوش می‌کشد.

جریانی که تبحر بالا در اجرای پروژه کشته‌سازی‌های دروغین دارد، می‌تواند برای غائله‌سازی دست به هر اقدامی بزند! حفظ و کنترل رفت‌وآمد سران فتنه لطف بزرگ به آن‌ها و خانواده‌های‌شان در جهت حفظ جان آنهاست. گروهی که اوباش خیابانی را در سال‌های ۷۸، ۸۸، ۹۶ و ۹۸ اجاره می‌کرد، آدرس حذف فیزیکی را خیلی خوب بلد است.

در نهایت آنکه رفع آخرین مانع از مقابل منزل سران فتنه، همچنان یکی از مهم‌ترین مطالبات مردم در سال‌های اخیر بررسی تمامی ابعاد ماجرای فتنه ۸۸ و خسارت‌های وارده از جمله تحریم‌های دولت امریکاست. قطعنامه ۱۹۲۹ تنها بخشی کوچک از خیانتی بزرگ است که به تعبیر جان بولتن، جنایتکار امریکایی، قرار بود با کمک آن استخوان مردم ایران را بشکند!منبع: مشرق

منبع: روزنامه جوان

 

 

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: