عباس سلیمی‌نمین در گفت‌وگو با «فردا» مطرح کرد:

پشت پرده پیوند سه طیف در حمله به قالیباف

عباس سلیمی‌نمین گفت: مسائلی عوامانه را با برنامه‌ای از پیش طراحی‌شده مطرح می‌کنند تا آقای قالیباف و در ابعاد وسیع‌تر مسئولان نظام را تخریب کنند و در نهایت در میان مردم بی‌اعتمادی به وجود آورند.

کد خبر : 1143271

گروه سیاست سایت فردا: هجمه‌های این چندوقت اخیر به محمدباقر قالیباف به گفته بسیاری از کارشناسان با اهدافی از پیش طراحی‌شده رخ داده است زیرا این هجمه‌ها نه فقط در جریان سفر برخی اعضای خانواده‌اش به ترکیه، بلکه از پیش و به بهانه‌های مختلف صورت گرفته است و به نظر می‌رسد که جریان‌هایی در این مسیر عزم خود را برای تخریب مسئولان و خاصه رئیس‌مجلس شورای اسلامی جزم کرده‌اند؛ جریان‌هایی که با پوشش عدالت‌طلبی جلو می‌آیند اما آنچه در پی اقداماتشان به چشم می‌خورد، بی‌اعتماد کردن مردم به مسئولان است؛ موضوعی که رهبر انقلاب به شدت آن را نهی کرده است. برای بررسی طیف‌شناسی آنهایی که تخریب مسئولان را در دستور کار دارند، ساعتی را با عباس سلیمی‌نمین، فعال و تحلیلگر سیاسی، به گفت‌وگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

چندسالی است گروه‌هایی تحت عنوان عدالت‌خواهی در عرصه سیاسی حضور یافته‌اند که نقدهای تندی را علیه کارگزاران نظام و گروه‌های سیاسی مختلف ابراز می‌کنند. آیا عملکرد ایشان و بعضا نقدهای خارج از اصول آنها قرابتی با شعار مورد نظر یعنی عدالت‌خواهی داشته است؟

در این زمینه نمی‌شود حکم کلی صادر کرد. عدالت‌طلبی یکی از اصول اساسی بشری و یکی از مهم‌ترین شعارهای انقلاب اسلامی بوده است و به طور طبیعی تمام کسانی که طرفدار انقلاب اسلامی هستند، باید عدالت‌طلب باشند اما افرادی در قالب عدالت‌طلبی کارهای دیگری می‌کنند. یعنی برخی ضعف‌ها را پیدا می‌کنند و بر اساس آنها دست به معامله‌گری می‌زنند. این شکل رفتار سابقه طولانی از ابتدای انقلاب داشته است و همین حالا هم هستند کسانی که عدالت‌طلبی را پوششی برای اهداف دیگری قرار می‌دهند. بعضی روزنامه‌نگاران به اسم عدالت‌طلبی مدام دنبال بهانه‌جویی هستند و از این مسیر برای خود درآمدی دست‌وپا کرده‌اند. این انحرافِ آشکار کاملا مشاهده می‌شود. من اسم نمی‌آوردم اما حتما نهادهای ذی‌صلاح می‌توانند با کسانی که اتهامات واهی می‌زنند، برخورد کنند؛ با کسانی که با سوءاستفاده از شعار ارزمشند عدالت‌طلبی مسیرهایی انحرافی را در پیش گرفته‌اند و به آب و نانی رسیده‌اند. کسانی بوده‌اند که حتی درباره شخصیت ارزنده‌ای چون شهید سردار قاسم سلیمانی گفتند که ما عدالت‌طلبی او را قبول نداریم؛ درصورتی که زندگی شهید سلیمانی برای انقلاب اسلامی سراسر برکت بود. او به اصول مختلف انقلاب از جمله عدالت به شدت پایبند بود و اصلا یکی از علل حضور او در عرصه‌های مختلف، پایبندی ایشان به عدالت‌طلبی بود. او با جباران تقابلی آشکار داشت و نتیجه همه این مجاهدت‌ها آن شد که بعد از شهادتش 90درصد جامعه در سوگش گریستند و دیدیم که مردم چه تشییع باشکوهی برایش برگزار کردند. خب این ظاهرا عدالت‌خواهان شهید سلیمانی را هم قبول ندارند؛ بنابراین مردم باید هوشمند باشند و بدانند برخی با شعار عدالت‌طلبی، منافع و مطامع سیاسی خود را دنبال می‌کنند. وقتی اینها برای امیال خود حتی حاضرند چهره‌ای درخشان چون سردار سلیمانی را تخریب کنند، به مراتب اولی دیگر مسئولان را هم مورد هجمه و تخریب قرار می‌دهند.

حملات اخیر علیه آقای قالیباف که البته در گذشته هم چنین هجمه‌هایی وجود داشته، نشان داد که همین به ظاهر عدالت‌طلبان پیوندی آشکار با گروه‌های رادیکال دیگر مانند طیف تندروی اصلاح‌طلب برقرار کردند. چرا همواره در مواجهه با قالیباف، رادیکال‌ها هم‌صدا می‌شوند؟

پیوندخوردن جریان موسوم به عدالت‌طلبی با برخی جریان‌های دیگر مانند اصلاح‌طلبان و عناصر رادیکال جبهه پایداری برای تخریب چهره مسئولان نظام، نشان می‌دهند آنها نتوانستند به اهداف خود برسند زیرا اگر می‌رسیدند، دلیلی برای پیوندخوردنشان وجود نداشت. می‌بینیم که نوعی تقسیم مسئولیت هم بین آنها رخ داده است. طیف مذکور که به ظاهر عدالت را جست‌وجو می‌کند و نیروهای تند پایداری بحث خلوص را دارند و هر دوی اینها با جریان‌های رادیکال اصلاح‌طلب همگرا می‌شوند. آنها در حالت طبیعی در یک دسته‌بندی نمی‌گنجند اما در برابر مسئولان می‌خواهند تکثر ایجاد کنند و می‌دانند که وقتی یک مطلب از چند بلندگو بیرون آید، نزد مردم پذیرفتنی‌تر می‌شود زیرا عموم مردم می‌گویند اگر فلان مطلب درست نبود این دسته سیاسی هم نمی‌گفت؛ یعنی کاری می‌کنند که مردم تصور کنند چون از چند پایگاه فکری و سیاسی یک مطلب مشترک بیرون می‌آید، حتما درست است. پس مشخص است که سیاستی پشت این هجمه‌ها وجود دارد؛ وگرنه همصدایی آقای عباس عبدی با آقای وحید اشتری که تعارض‌های بسیار دارند، در شرایط عادی محال است اما می‌بینیم که اینها در کنار فلان نیروی جبهه پایداری همه و همه علیه آقای قالیباف موضعی مشترک می‌گیرند. در جریان سفر اخیر برخی اعضای خانواده آقای قالیباف به ترکیه همه این طیف‌ها با اهداف مشخصی حمله را آغاز کردند. جبهه پایداری می‌خواهد قالیباف را در مجلس تضعیف کند زیرا او مدبرانه جلوی اقدامات رادیکال پایداری‌ها در مجلس را گرفت آنها هم تا مرز زمین‌زدن قالیباف شمشیر را از رو بسته‌اند. جریان اصلاح‌طلب هم دچار نوعی بی‌هویتی شده است و در جامعه زیر فشار سنگین‌ترین فشارهاست. از عمکرد ضعیفشان در دولت، مجلس و شوراها گرفته تا گرفتن نمایندگی لباس کودک توسط یکی از اصلاح‌طلبان و... که همه اینها باعث شده مردم قضاوت منفی‌ای درباره اصلاح‌طلبان داشته باشند. آنها برای پوشش این بی‌هویتی یک سفر و خرید سوغاتی را بهانه قرار داده‌اند تا شخصیت برجسته‌ای چون آقای قالیباف را تخریب کنند؛ فردی که چه در نیروی انتظامی و چه در شهرداری منشأ تحولات مهم بود و حالا هم در قامت رئیس‌مجلس خوب عمل می‌کند. هیچ شهرداری مانند آقای قالیباف نتوانست شهر تهران را متحول کند؛ نه اصلاح‌طلبان با شهرداران اصلاح‌طلبشان اعم از آقایان نجفی و حناچی هیچ کدام یک درصد توفیق آقای قالیباف را نداشتند؛ پس آنها هم راهی جز تخریب ندارند و دیدیم که هرچه اتهام زدند چه در محاکم قضایی و چه از سوی نهادهای مدنی رد شد. آقای توکلی در موسسه شفافیت به جد پیگیر صحت‌وسقم اتهامات وارده شد اما در نهایت اعلام کرد که مشکلی در دوران شهرداری آقای قالیباف وجود نداشته است.در قوه قضائیه هم همه اتهاماتی که اصلاح‌طلبان علیه قالیباف می‌زدند رد شد. بعدها خود اصلاح‌طلبان شهرداری را به دست گرفتند و همه اسناد را در اختیار داشتند اما حتی نتوانستند یک سند علیه قالیباف رو کنند و حالا کارشان به جایی رسیده که به شیوه‌هایی عوامانه سعی می‌کنند به دلیل یک سفر و چهارتا سوغاتی در برابر قالیباف صف‌آرایی کنند. سفر به خارج از کشور حلال است اما من هم می‌گویم بهتر است مسئولان و خانواده‌هایشان به سفر خارجی نروند تا مردم احساس تمایز میان خود و مسئولان نکنند اما سفر خارجی که تخلف نیست و آن‌قدرها اهمیت ندارد. پس چرا عدالت‌فروشان، تندروهای جبهه پایداری و اصلاح‌طلبان هم‌صدا می‌شوند؟ برای آنکه آنها بهانه‌ای ولو بهانه‌ای عوامانه به دست آورده‌اند تا علیه قالیباف حمله کنند تا هیچ‌کس از آنها نپرسد که وقتی شما مسئولیت داشتید چند کیلومتر که هیچ، چندمتر مترو ساختید؟ یا شما به عنوان کسانی که خود را انقلابی معرفی می‌کنید چه کاری برای مردم کرده‌اید؟ واقعا شرایطی که بر آنها حاکم است، تأسف‌بار است.

انگار آنها برای رسیدن به اهدافشان از رهبری هم عبور می‌کنند. رهبر انقلاب بارها اعلام کرده‌اند که نباید زمینه بی‌اعتمادی مردم به نظام فراهم شود و همه را از تخریب مسئولان منع کرده‌اند اما می‌بینیم که حتی کسانی که به ظاهر خود را انقلابی معرفی می‌کنند، بی‌توجه به فرمایشان رهبر انقلاب در مسیر تخریب پیش می‌روند.

بله همین‌طور است. البته رهبر انقلاب پیش از اینها و حتی وقتی همین نیروهای تندرو آقایان ظریف و عراقچی را متهم به خیانت می‌کردند، رهبر انقلاب گفتند که اینها افرادی سالم، دلسوز و شجاع هستند اما باز هم برخی عناصر جبهه پایداری دروغ‌هایی را منتشر کردند که ظریف به غربی‌ها قول داده بود، سردار سلیمانی را تسلیم کند. این شیوه غلطی است. ما به شدت به رویه دولت آقای روحانی و به خصوص به سیاست‌ خارجی دولت انتقاد داشتیم اما تخریب شخصی با دستورات و خط رهبری کاملا مغایر است. در مسئله اخیر درباره آقای قالیباف هم که علاوه بر آنکه اصل موضوع یعنی سفر خارجی تخلف نیست اما مسئولیت فردی هم که متوجه آقای قالیباف نیست و اگر می‌گوییم سفر خارجی برای خانواده مسئولان در شرایط بد اقتصادی کنونی کشور، چندان جالب نیست اما این درصورتی دامن آقای قالیباف را می‌گیرد که از سفر اخیر دفاع کرده باشد؛ وگرنه سفر داماد رئیس‌مجلس چه ارتباطی به خود او دارد؟ اینها مسائل عوامانه‌ای است که صرفا با برنامه‌ای از پیش طراحی‌شده برای تخریب آقای قالیباف و در ابعاد وسیع‌تر تخریب مسئولان نظام و ایجاد بی‌اعتمادی در بین مردم صورت می‌گیرد.

در پایان در مواجهه با این تخریب‌ها چه باید کرد؟

همه دلسوزان کشور باید سعی کنند، مردم را از عوام‌زدگی خارج کنند. این مسئولیت همه جریان‌های دلسوز نظام و انقلاب و کشور است. اصولگرایان هم در این بین نقش مهمی دارند. آنها نباید اجازه دهند عناصر تندرو با برانگیختن احساسات مردم حرف‌های بی‌اساس و بی‌سند را در جامعه جا بیندازند. همه باید یاد بگیریم به‌جای دامن‌زدن به احساسات آنی و هیجانی، رشد سیاسی در جامعه را تقویت کنیم و تردید نکنیم وقتی جامعه‌ای رشدیافته از منظر سیاسی داشته باشیم، هیچ‌یک از این عوام‌گرایی‌ها کارساز نخواهد بود.

 

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: