بد و بیراه گفتن به دولت روحانی تمام شد!

روزنامه زنجیره‌ای که در اواخر دولت روحانی به بد و بیراه گفتن به دولت ائتلافی اصلاح‌طلبان افتاده و مدتی هم از رئیسی ستایش می‌کرد، مجدداً به اصل خود برگشت و به تمجید روحانی پرداخت.

کد خبر : 1142615
روزنامه زنجیره‌ای که در اواخر دولت روحانی به بد و بیراه گفتن به دولت ائتلافی اصلاح‌طلبان افتاده و مدتی هم از رئیسی ستایش می‌کرد، مجدداً به اصل خود برگشت و به تمجید روحانی پرداخت.
آفتاب یزد در سرمقاله خود نوشت: «ژورنالیست و اهل رسانه کارش رصد اخبار و بررسی بازتاب آن است. این طیف به نیکی از نوع فیدبک اخبار می‌توانند نبض جامعه را درک کنند و بفهمند. بنابراین خیلی ساده می‌توان حتی از روی میزان و تعداد خواننده یک خبر ساده متوجه شد محتوای خبر و گوینده آن چقدر برای مردم مهم است. برای مثال هر ژورنالیستی می‌داند در جامعه‌ای مثل ایران اخبار زرد که حتی توام با دروغ و غلو است طرفدار فراوانی دارد زیرا اصولا مردم از پیگیری حواشی لذت می‌برند علی‌الخصوص اگر این حواشی مربوط به یک چهره معروف یا همان سلبریتی باشد... این چند خط را عرض کردم تا این نکته را به‌عنوان یک روزنامه نگار اعلام نمایم این روزها اخبار مربوط به حسن روحانی و حتی تصاویر خبری وی به شکل شگفت‌آوری پربازدید است و به نوعی جزو خبرهای کلیک‌خور رسانه‌های برخط می‌باشد. برای مثال حضور حسن روحانی در مراسم ختم مرحوم ری‌شهری و حضور در مراسم دیدار مقامات با مقام معظم رهبری از جمله رویدادهایی بوده که در روزهای گذشته پرانعکاس بوده است. این در حالیست که رئیس‌جمهور سابق هنوز لب به سخن در مورد شرایط روز نگشوده و صرفا در چند مراسم عادی و روتین حضور داشته است. حال تصور کنید حسن روحانی مثلا در مورد نافرجامی احیای برجام در این دولت نظر کارشناسی خود را ارائه دهد؛ خب طبعا این سخنان وی تا مدت‌ها سرتیتر اخبار و تحلیل‌ها خواهد بود. چرا که اولا او کسی است که در دولت خاتمی سرتیم مذاکره‌کنندگان بوده و در دولت‌اش نیز موفق شده با غرب بر سر مسئله هسته‌ای به توافق برسد. و ثانیا، تقریبا مسجل شده تفاوت این دولت و دولت قبل در شناخت زبان دنیا کجاست. 
حال اگر به اوایل تابستان سال 1400 بازگردیم و اخبار مربوط به حضور حسن روحانی در قدرت را رصد کنیم متوجه می‌شویم به همان نسبتی که این روزها اخبار وی مورد توجه قرار می‌گیرد در آن زمان تقریبا کسی توجهی به سخنان رئیس جمهور وقت نداشته است. در آن دوره زمانی، برای برخی در جامعه این تصور ایجاد شده بود خود حسن روحانی بخشی از مشکلات است و با رفتن وی این مشکلات مرتفع می‌شود. خب اکنون محرز شده چنین ادعایی عاری از حقیقت بوده است. شرایط قابل لمس بازار (گرانی ثانیه‌‌ای) و سایر شاخص‌ها نشان می‌دهد به پیشرفتی نرسیده‌ایم و دورنمای جالبی نیز پیش روی‌مان قرار ندارد.  به جد بیم آن را دارم هنوز به فصل گرم سال نرسیدیم دل بسیاری برای شیخ دیپلمات تنگ شود و حتی پر بکشد! مردم عادی نیز اگرچه کلهم اجمعین دل خوشی از سیاسیون چه راست و چه چپ ندارند اما حداقل در گعده‌های رفاقتی و فامیلی‌شان بگویند باز هم صد رحمت به رئیس‌جمهور قبلی. با این دست‌فرمان برخی مسئولان و مدیران دولت فعلی دیر نیست آمدن چنین روزی».
درباره این فضا‌سازی اولا باید گفت، دیدن هر خبری به معنای تایید خبر یا سوژه آن نیست؛ چه اینکه به اذعان نویسنده، سوژه‌های زرد غالباً جزو پربازدید‌ترین‌هاست! ثانیا معنی «زبان دنیا را بلد بودن» را مردم در کلاه‌هایی که آمریکا و اروپا سر دولت روحانی گذاشتند و چک برگشتی برجام را جای امتیازهای دریافتی دادند، فهمیدند. ثالثا مردم هنوز فجایع مدیریتی مدعیان تدبیر و امید را که فهرست آن چند جلد کتاب را شامل می‌شود، از یاد نبرده‌اند و می‌دانند عوارض 8 سال خرابکاری و سوءمدیریت را نمی‌شود در هشت ماه جمع کرد؛ هر چند که شاخص‌های اقتصادی به تدریج در حال مثبت شدن هستند، یا دست‌کم روند رشد شاخص‌های منفی مهار شده است.
رابعا این تحلیل‌های چند ماه قبل آفتاب یزد در کنار مجیزگویی‌های پیش از آن، از بی‌صداقتی گردانندگان روزنامه حکایت می‌کند:
آفتاب یزد، 16 مرداد 1400: «امیدی به پاسخگویی در دولت روحانی نبود و این امید می‌رود که دولت جدید به‌خاطر ریاست آقای رئیسی دولتی پاسخگو باشد. احساس مسئولیت و پاسخگویی در قبال رفتارهای فردی و اجتماعی نشانه بارزی از بلوغ فکری و رشد عقلی می‌باشد. مصیبت و شکست از زمان و نقطه‌ای آغاز می‌گردد که دولتمردان به خودسری و عدم پاسخگویی و مردم به رفاه‌طلبی و بی‌اعتنایی به مطالبه‌گری خو کنند. شوربختانه در هشت سال گذشته دو خصلت مطالبه‌گری و پاسخگویی کمرنگ شده وحتی گاهی اصلا به دست فراموشی سپرده می‌شد. از تصادف قطار و سانحه اتوبوس دانشجویان و سیل‌های شمال و جنوب کشور تا گرانی‌های طاقت‌فرسای اقلام ضروری و دفن جوجه‌های یک‌روزه و شیرپاشی در جاده‌ها که بگذریم از سوءاستفاده‌ای نجومی که جان به لبمان کرده‌اند نمی‌توان گذشت. عضویت بعضی از آقازاده‌ها در شرکت‌های اقماری و دریافت چندین حقوق از مراکزی که حتی دفاتر آنها را ‌بلد نیستند، تحصیل کردگان و متخصصان بیکار را به فرار (بخوانیم مهاجرت) وادار نموده است. اگر تاکسی‌های اینترنتی تاسیس نمی‌شدند معلوم نبود تکلیف هزاران جوان تحصیلکرده و بیکار کشور مخصوصاًً در تهران چه بود؟ در سال‌های گذشته نه تنها پاسخگویی و احساس مسئولیت بلکه مطالبه و پرسشگری نیز به رفتارهای ویرانگر و ضدامنیتی تعبیر می‌شد. اما در دولت سیزدهم به یمن حضور یکی از صاحب‌نظرترین مدیران فسادستیز، امید مردم و نخبگان پررنگ و پررنگ‌تر گردیده و رئیس‌جمهور محترم به خوبی واقفند که مردم حضور و وجود وی را خاکریز مقابله با فساد و رانت تلقی کرده و بر این امیدها ثابت قدم و استوارند».
- 2 اسفند 99: «روحانی بنایی تخریب‌شده تحویل می‌دهد. او گفته «در این سه سال هیچ شبی نبود بنده با خیال آسوده سر به بالین بگذارم و در تمام این سه سال احساس من همان احساسی بود که ما 8 سال در دوران جنگ تحمیلی داشتیم». در نگاه نخست بیان چنین سخنانی زیبا به‌نظر می‌رسد. به هر حال وقتی جامعه متوجه شود منتخب وی خبر دارد وضعیت اقتصادی کشور آشفته است و آنان که حقوق‌بگیر و با درآمد ثابت هستند چه رنجی می‌کشند سرکیف می‌آید. هر چند این احساس درون شما شاید چند ثانیه بیشتر دوام نداشته باشد زیرا بلافاصله یاد قسط‌ها و اجاره‌خانه عقب‌افتاده، بدهکاری‌های دیگر و لیست خریدهای بر زمین مانده می‌افتید و پیش خود می‌گویید خیلی ممنون و سپاسگزاریم که رئیس‌جمهور به‌خاطر ما سه سال بدخواب شده‌اند(!) ولی چه دردی را از مردم کم می‌کند؟ طرح این سخن در چنین موقعیتی چه معنی می‌تواند داشته باشد؟ جز اینکه یک پاس گل باشد برای استهزای روحانی؟!
به هر حال این دولت در ماه‌های پایانی است و دیگر دیر شده برای اقدامات اصلاحی. بنایی تخریب شده و کاری از کسی ساخته نیست. حجم آوار هم بالاست».
طبق این اعتراف، اگر هم مردم به تحرکات روحانی و برخی اطرافیانش حساسند، به‌خاطر نگرانی از عملکرد آنهاست./کیهان
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: