تحلیل از چپ و راست؛

تحویل قرن

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

کد خبر : 1136602

گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیل‌گران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود می‌نگرند و می‌نویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیل‌ها ، مسائل را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بررسی کنیم.

 

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

 

تحویل قرن

محمدجواد اخوان در سرمقاله «جوان» نوشت: «روزها، ساعات، دقایق و ثانیه‌ها شتابان در حال گذرند و همگی این نکته را به یادمان می‌آورند که به لحظات پایان قرن نزدیک می‌شویم. قرن چهاردهم هجری شمسی، قرنی پرحادثه بود که با تحولات مهمی در ایران و جهان مقارن شد و نقاط عطفی در تاریخ بشر در آن به وقوع پیوست.

این قرن در زمانه‌ای آغاز شد که ایران و منطقه اسلامی در چنگال استعمار گرفتار شده بود. معاهده سایکس پیکو، سرزمین‌های اسلامی به‌جای مانده از عثمانی را بسان گوشت قربانی میان انگلیس و فرانسه تقسیم کرد و با کودتای حوت ۱۲۹۹، مقدمات برکشیده‌شدن رضاخان در ایران از سوی انگلیسی‌ها فراهم آمد. در سپیده‌دم این قرن ستاره بخت استعمارگران درخشان بود و تا میانه آن همچنان بخت با آنان یار و شومی گام‌های‌شان بر ملت‌ها سایه افکنده بود. همان‌گونه که مبارزات مردم عراق در ثوره‌العشرین در ابتدای این قرن بی‌سرانجام ماند، نهضت ضداستعماری ملی شدن نفت در ایران نیز با ناکامی مواجه شد و بعد از کودتای ۲۸ مرداد، ربع قرن سلطه بلامنازع امریکا بر ایران رقم خورد.

البته بخت با سلطه‌گران یار نماند و در میانه این قرن ندای حق‌طلبی خمینی‌کبیر (ره) ملت ایران را بیدار کرد و در ابتدای نیمه دوم آن بساط ستم را چه از نوع استعمار و چه از نوع استبداد در ایران درهم پیچید. جالب اینجاست که پیروزی انقلاب اسلامی با آغاز قرن پانزدهم هجری قمری مقارن شد و حضرت امام (ره) در خصوص قرن پانزدهم قمری چنین پیش‌بینی نمود که «این قرن به خواست خداوند قادر، قرن غلبه مستضعفان بر مستکبران و حق بر باطل است». طبیعی است مستکبرانی که وقوع انقلاب اسلامی را خطری بزرگ برای منافع خود می‌دیدند از هیچ تلاشی برای خاموشی شعله‌های فروزان انقلاب دریغ نکردند، اما آن شعله‌ها نه تنها خاموش نشد، بلکه زبانه کشید، دل‌ها را بیدار کرد، بیداری و بیدارگری را از فلات ایران فراتر برد و امروز پرچم مقاومت در برابر سلطه‌گران را از سواحل نیلی مدیترانه و باب‌المندب تا کوه‌های سربه‌فلک‌کشیده کشمیر به اهتزاز درآورده است.

قرنی که با سلطه استعمار بر منطقه اسلامی –که آن‌ها خوش داشتند خاورمیانه بنامندش- آغاز شد، اینک در حال پایان یافتن است و از کرّوفر‌های دیروز سلطه‌گران، تنها عربده‌جویی‌هایی چند به جای مانده است. انقلاب اسلامی مرز‌های منطقه غرب آسیا را درنوردیده و در جهان مستضعفین چشمگیر شده است. امروز منطق جمهوری اسلامی و مقاومت در گوشه‌گوشه این منطقه و فراتر از آن مورد توجه قرار گرفته و دوست و دشمن در آن تأمل می‌کنند.

نمی‌توان از پایان قرن چهاردهم سخن گفت و از دو چهره تأثیرگذار این قرن نگفت، نخست حضرت روح الله (ره) بزرگمردی که در میانه این قرن علم قیام را برافراشت و بشریت را بیدار کرد و دوم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله‌العالی)، حکیم مدبر و انقلابی‌ای که راه آن بزرگ را ادامه داده و بر تابندگی آفتاب عظیم انقلاب افزوده است و اینک مظلوم‌ترین انقلاب تاریخ را از دالان مصاف با خونخواران جهان به سلامت وارد قرن جدید می‌کند. نیک است که همچنین از قهرمانی یاد گردد که حقاً غم فراقش همچنان به سردی نگراییده، سردار دل‌ها حاج قاسم سلیمانی.

روزی که این انقلاب، نوزادی تازه تولدیافته بود، هیچ کس نمی‌دانست تا چه اندازه دوام خواهد آورد و دشمنان آن عمری نهایت شش‌ماهه برایش متصور بودند، اما اینک این انقلاب از قرن نیز عبور کرد و وارد دوره جدیدی از حیات خود شد؛ حیاتی که با کوله‌باری از تجربه ایستادگی در برابر انواع خصومت‌ها و کوهی از همراهی مردمی صبور و مقاوم، بالنده‌تر از گذشته و نویدبخش جهش‌های بزرگ در قرن پانزدهم است. قرنی که امید است قرن احیای تمدن اسلامی و پایان نظم ظالمانه و تحمیلی مستکبران بر جهان باشد. از همین روز‌های تحویل قرن، قرائن تحول در جهان هویداست، امید آنکه تحویل به احسن‌الحال باشد.»

 

تکرار تبادل زندانی با امریکا؟

یوسف مولایی، کارشناس حقوق بین‌المللی در یادداشتی برای «اعتماد» نوشت: «بعد از آزادی نازنین زاغری پرسش مهمی در فضای عمومی و تخصصی کشور ش ل گرفته است بر این اساس که آیا می‌توان، پیش‌بینی چنین پروسه‌ای را برای تبادل زندانیان میان ایران و امریکا داشت؟ ایران نشان داده که آماده گفت‌وگو و مذاکره بر سر مسائل مورد علاقه دو طرف است و هیچ محدودیتی را برای گفت‌وگوی برابر پیش روی خود نمی‌بیند. البته این گفت‌وگوها باید بدون پیش‌شرط و مبتنی بر منافع ملی دو طرف باشد. هرچند موضوع آزادی زندانیان را می‌توان نشانه‌ای برای تداوم این گفت‌وگوها با طرف امریکایی نیز تفسیر کرد، اما اگر چنین دستور کاری مورد نظر طرفین قرار داشته باشد، ‌باید قبلا در خصوص آن مذاکره صورت بگیرد. پیش از این ایران اعلام کرده که آماده گفت‌وگو و مذاکره با طرف مقابل در این خصوص است. در خصوص برجام اما به عنوان تحلیلگری که همواره تلاش می‌کند مبتنی بر نشانه‌های مستند اظهارنظر کند، حتی در دشوارترین لحظات مذاکرات هسته‌ای ایران با 1+4 و امریکا نیز معتقد بودم که سرانجام از دل این تضارب دیدگاه‌ها، راهی به سمت و سوی توافق باز خواهد شد. بنابراین امروز که نشانه‌های توافق بیشتر از هر زمان دیگری نمایان شده، طبیعی است که چشم‌انداز پیش روی احیای برجام را روشن می‌بینم. البته مشکلات میان طرفین، همچنان وجود دارد اما اولویت ایران و امریکا، مبتنی بر حل مشکل هسته‌ای است و این اراده باعث شده تا به‌‌رغم همه تفاوت‌ها، توافق در دسترس قرار بگیرد. به نظرم، مجموعه سخت‌گیری‌هایی که ایران در مذاکرات داشته نهایتا در راستای منافع ملی بوده و ایران موفق شده بخشی از امتیازات مورد علاقه‌اش را دریافت کند. البته ظاهرا، دو پرانتز باز هنوز وجود دارد که هنوز در خصوص آن گره‌گشایی نشده است. یکی موضوع راستی‌آزمایی و تضامین مورد نظر ایران است و دیگری نیز مباحث فنی در مورد نظارت بر فعالیت‌های هسته‌ای ایران است که اخبار حاکی است همچنان جزییاتی میان طرفین حل نشده باقی مانده است. آژانس اعلام کرده که خواستار افزایش دامنه‌های نظارتی و افزون‌تر شده ارایه اطلاعات از سوی ایران است... 

 اما در مجموع روند پرونده به سمت و سوی حل مشکلات است. یکی از متغیرهایی که معتقدم، گزاره تاثیرگذاری در روند نهایی توافق به شمار می‌رود، همین خبری است که روز سه‌شنبه در خصوص پرداخت یکی از بدهی‌های قدیمی انگلیس به ایران منتشر شد، دقایقی بعد از انتشار این خبر نیز اعلام شد که نازنین زاغری و آشوری دو زندانی محبوس در ایران آزاد و تحویل مقامات انگلیس شده‌اند. همان‌طور که اشاره شد، البته در ظاهر بدهی انگلیس به ایران، هیچ ارتباطی با سایر موارد سیاسی ندارد، اما همزمانی میان تسویه بدهی انگلیس با آزادسازی زندانیان سیاسی باعث شد تا برخی این دو موضوع را با هم مرتبط بدانند. انگلیس سال‌ها از پرداخت بدهی خود به ایران به بهانه تحریم‌ها و عدم امکان نقل و انتقالات بانکی طفره می‌رفت، اما به هر دلیلی که این بدهی استیفا شده باشد مایه خوشحالی است. از سوی دیگر، آزادی زندانیان نیز به‌طور کلی باعث خوشحالی است. در آستانه نوروز، شنیدن خبر حل و فصل پرونده نازنین زاغری پس از 6سال به‌طور کلی خوشحال‌کننده است. اما اینکه آیا بتوان این موضوع را به پرونده، تبادل زندانیان میان ایران و امریکا تعمیم داد، نیازمند، نشانه‌های تحلیلی بیشتر است. برخی معتقدند این خبر می‌تواند زمینه‌ای برای تبادل زندانیان ایرانی و امریکایی در نظر گرفته شود و برخی دیگر از تحلیلگران با رویکردهای بدبینانه به موضوع می‌نگرند. اما واکنش ایران در پرونده نازنین زاغری نشان داد که ایران آماده است تا در موضوعات مختلف انعطاف از خود نشان دهد. به عبارت روشن‌تر، ایران این پیام را به جهان صادر کرد که آماده گفت‌وگو و مذاکره بر سر پرونده‌های مختلف است. فرقی ندارد این گفت‌وگوها در موضوع هسته‌ای باشد یا در خصوص تبادل زندانیان میان طرفین. منتها ایران این گفت‌وگوها را از موضع برابر و بدون تحمیل هیچ پیش‌شرطی انجام می‌دهد. بر اساس اظهاراتی که امروز امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه داشته است، در صورتی که خواسته‌های باقی مانده ایران نیز مورد پذیرش طرف مقابل قرار بگیرد، ایران آماده است تا توافقی مطلوب را با طرف مقابل منعقد کند. مبتنی بر این داده‌های اطلاعاتی می‌توان نسبت به چشم‌انداز توافق خوش‌بین بود.»

 

نقشه راه و وظیفه ما

 محمدهادی صحرایی در یادداشتی برای «کیهان» نوشت: « انقلاب اسلامی در طول حیات خود نشان داده که روز به روز خود را برای کارهای بزرگ و برداشتن موانع بزرگ‌تر، بیشتر آماده کرده است. از 58 سال پیش که غریبانه شعارش را در تاریکی تصلب پهلوی فریاد زد و موحدان را به شعارهای فطری و ابدی خود جلب و جذب کرد و همراه گرفت، تا وقتی که رژیم پوسیده شاهنشاهی را از هم پاشاند و دست خود را مستقیم به یقه شیطان بزرگ رساند تا امروزی که به جهان پساآمریکا می‌اندیشد، نشان داده به اندازه تمام تاریخ، ندای توحید را فریاد زده و نه از جنگ سخت و سنگین‌ ترسیده و نه با جنگ نرم و فتنه‌ها‌ تردید کرده است. همزمان هماورد طاغوت‌ها و ظالمان بوده و هم با فقر و فساد جنگیده است. هم دفع ‌اشرار کرده و هم رفع جهل و نادانی و بی‌سوادی و ویرانی کرده است. نه از تبیین راه و اهداف برای مردم خود کوتاه کرده و نه از بیدار کردن جهانیان و ایجاد عمق راهبری جذاب برای ملت‌ها کوتاهی کرده است. 

راه طی شده بیش از آن است که بتوان گفت و با گذر از آمارها می‌توان با دیدن پیامدها به حقانیت و مؤثر بودن انقلاب اسلامی پی برد. نگاه به حال و روز دنیا و نگاه به وضعیت خود، گویای موفقیت دوران جمهوری اسلامی است. صدای صاف و رسای انقلاب اسلامی موفقیت است و صدای دشمنانش شکست. محصول جمهوری اسلامی تولید انسان‌های شایسته‌ای است که خونشان خون مردم جهان را به خروش می‌آورد و محصول امپریالیسم داعش و سعودی است که با بوی خون زنده‌اند و با گوشت انسان‌های بی‌گناه زنده‌اند. مظلومیت 8 ساله مردم یمن و کشتار 81 نفر در یک روز و خفقان تمام نهادهای حقوق بشری و سازمان مللی و رسانه‌های مدعی آزادی بیان، گویای عفونت اندیشه غربی است که به وابستگانش هم سرایت کرده و آشکار شده است. چاه تعفن، آنجا گشوده شد که سازمان ملل اعتراف کرد «به‌خاطر پول سعودی از کودک‌کشی آنها چشم و دهان می‌بندیم». لعنت بر این بی‌انصافی.

از رسانه‌های دروغگو و خبیث «مجاهدین با خلق» یا هرزه‌ای که پول اجنبی می‌گیرد تا روسری از سر دختران وطنش بردارد یا کسی که سفارتخانه‌های اجنبی را معبد و محرم خود کرده یا آنکه به طمع زاییدن و کارت اقامت و دوتابعیتی و آینده سیاسی و ...، شرف و وطن و هموطن و ایران و آبرو می‌فروشد، توقعی نیست؛ جوانمردان عالم! شما به داد عالم برسید. شما داد مظلومین را بشنوید و رسانه باشید. شما چهره نفاق و دورو و دروغین غرب و غربزده‌ها را نمایان‌تر کنید. فوریت جهاد تبیین برای این است که غرب در حال غرق، با دست و پا زدنش همه جا را عفونی می‌کند. غفلت از آزمایشگاه‌های بیوشیمی و بیولوژیکی آمریکا در اوکراین به همان اندازه مشئوم است که غافل شدن از سبعیت سعودی و حیله‌گری رسانه‌ها برای پرت کردن حواس مردم از واقعیات.    

«لَاُغوِیَنَّهُم اَجمَعین»2 حرف شیطان است که به وسیله‌ رسانه‌های امروز انجام می‌شود و هر دروغی را با تزیین و توجیه، و هر حرف غلطی را پیوسته به اعماق ذهنیّات جامعه می‌رسانند و اغواء می‌کنند تا بتوانند مردم را از ایمان و امید و اعتماد به نفس منصرف و آنها را مأیوس کنند. هدف، اغوای توده‌های مردم است به وسیله‌ اغوای خواص و کسانی که عنوان و امکانی و احیاناً سوادی دارند. این که امیرالمؤمنین که درود خدا و خوبان نثارش باد فرمود «خدا را خدا را در جهاد با اموال و جان‌ها و زبان‌هایتان در راه خدا» همین جهاد روشنگری و تبیینی است که وظیفه ما برای آگاه‌سازی مردم و ضرورت زمینه‌سازی برای ظهور است. این که فرمودند: یکی از سنگین‌ترین جنگ‌های نرم تاریخ کشور ما امروز در جریان است و ابزارشان تهدید، تطمیع دائمی و مزدورپروری و حرام‌خوار کردن با لطایف‌الحیل و ... است برای این است که قدرت ما مضاعف و افزون شده و دشمنان تمام توان‌شان را به میدان آورده‌اند تا ذهنیّات را خراب کنند.

امروز به خواست خدا در اقتدار نظامی و ثبات سیاسی به مرحله قابل قبولی رسیده و اقتصاد ویران شده در حال مرمت و شکوفایی و إن‌شاءالله خبرهای خوب، در راه است. باید همت کرد و به مردم انگیزه داد و اجازه شیطنت به مرجفین نداد. دانستن این نکته ضروری است که هر تلاشی در راستای ناامید کردن مردم و به هم زدن تمرکز دولت، خیانتی نابخشودنی و مورد نظر دشمنان است. تعدد فتنه‌ها گویای تدارک آنها در به هم زدن آرامش کشور و آسایش مردم و تمرکز دولت در حل مشکلات است. اگرچه سرعت بیشتر دولت در استفاده از مدیران صالح و کنار زدن مسببین وضعیت موجود می‌تواند از ایجاد فتنه‌های آتی جلوگیری و به انجام خدمات بیشتر کمک کند ولی از این نکته نباید غافل شد که با توجه به انبوه مشکلات و نابسامانی‌های میراث لیبرال‌ها، کارهای دولت فعلی در بسیاری از زمینه‌ها قابل توجه و تشکر است. 

 نقشه راهی که وظیفه ما پیگیری و دنبال کردن آن است، حکمرانی اسلامی است که از بن و بنیاد با حکمرانی‌های رایج جهان متفاوت است. نه شبیه سلطنت و نه ریاست‌جمهوری‌ و نه فرماندهی و نه کودتاگری است. مورد خاصّی، متّکی به مبانی معنوی، مردمی، دینی‌ و اعتقادی بودن و اَشرافی، مسرف، ظالم و مظلوم نبودن است. باید با تدبیر و انگیزه و عقل، در شناساندن راه پیشرفت و تعالی مادّی ملّت از بیراهه‌ها و کجراهه‌ها کوشا بود و دانست اگر جهاد تبیین به درستی صورت گیرد، می‌توان ادامه مانده راه را با موفقیت و پیروزی ادامه داد و زمینه را برای تحقق حکومت قطعی و واقعی مستضعفین فراهم نمود و دوران درخشان و پیشرفته و متعالی و مهدوی را به مردمان جهان هدیه داد و شهد عدالت واقعی و ابدی را در کامشان ریخت. بعون‌الله وفضله.»

 

تضمین کتبی آمریکا به روس‌ها

احمد زیدآبادی روزنامه‌نگار و فعال سیاسی در یادداشتی برای «آرمان ملی» نوشت: «اختلاف آمریکا و روسیه بر سر نوع روابط اقتصادی مسکو با ایران پس از احیای برجام، گویا حل شده است. در چارچوب برجام، روس‌ها از امکان ادامه همکاری با جمهوری اسلامی به‌ویژه در صنعت غیرنظامی هسته‌ای برخوردار شده‌اند. روسیه ظاهرا گمان می‌کرد که تحریم‌های جهان غرب علیه آن کشور به دلیل حمله به خاک اوکراین، مانع از ادامه این همکاری می‌شود و از همین رو، خواهان دریافت تضمین کتبی از طرف آمریکا برای همکاری با ایران در صورت احیای برجام شده بود. درخواست روسیه در این مورد البته سوءتفاهم برانگیز بود زیرا تصور می‌شد کرملین قصد دارد با دریافت تضمین از آمریکا، از ایران به عنوان راهی برای دور زدن تحریم‌های متحدان غربی و خنثی‌سازی آنها استفاده کند. اینک روس‌ها می‌گویند که منظورشان رابطه و همکاری با ایران در چارچوب برجام بوده است و آمریکایی‌ها نیز به نوبه خود تأکید می‌کنند که مشکلی برای ارائه تضمین کتبی به مسکو در این چارچوب ندارند و فقط اجازه نخواهند داد که روسیه از این ماجرا برای دور زدن تحریم‌ها و خنثی‌سازی آنها استفاده کند. با این حساب، اگر اظهارات رسمی طرف‌های برجام را ملاک داوری قرار دهیم، اینک صورت مسأله شفاف شده و دیگر مانعی از این جهت، برای به سرانجام رساندن قطعی و نهایی احیای برجام وجود ندارد. با این حال نباید فراموش کرد که برجام مخالفان و دشمنانی دارد که همچنان برای ناکام گذاشتن آن فعال هستند. در رأس این دشمنان، طیف راست و راست افراطی اسرائیل قرار دارد. واقعیت این است که ناسیونالیست‌های افراطی مذهبی و غیرمذهبی در اسرائیل از بحران بین ایران و جهان غرب، بیش‌ترین سود را برده‌اند، به‌طوری که پایان این بحران را کابوسی برای خود تصور می‌کنند. گرچه بهانه ظاهری آنها در این مورد ترس از ایران است اما نگرانی اصلی آنها به سیاست‌شان در مورد کرانۀ باختری رود اردن برمی‌گردد. این داستان را بارها توضیح داده‌ام. ترس واقعی جناح ناسیونالیست افراطی در اسرائیل این است که با خارج شدن ایران از کانون نگرانی‌های بین‌المللی، مسأله فلسطین بار دیگر در دستور کار جهانی قرار گیرد و فشارها بر اسرائیل برای پذیرش تأسیس کشور مستقل فلسطینی افزایش یابد. آنها می‌دانند که مقاومت در برابر این فشارها برای‌شان پرهزینه است و از طرفی موافقت‌شان با تشکیل کشور فلسطینی در کرانه باختری را نیز به منزله پایان فلسفه وجودی خود و حتی به تعبیری «پایان جنبش صهیونیسم» و ورود به دوران«پسا صهیونیسم» می‌دانند. بنابراین ماجرا نزد آنان جدی است. در این میان، طیف قدرتمندی در حزب جمهوریخواه آمریکا به‌خصوص مسیحیان آنگلیکان نیز همچون طیف راست اسرائیل می‌اندیشند. آنها که برخی آموزه‌های آخرالزمانی بیش از محاسبات استراتژیک و سیاسی راهنمای رفتارشان در خاورمیانه است، ادامۀ بحران هسته‌ای را به سود متحدان راستگرای خود در اسرائیل قلمداد می‌کنند و در عین حال، از این ماجرا در رقابت‌های انتخاباتی داخلی آمریکا در مقابل حزب دموکرات بهره می‌برند. این طیف فعلا از قدرت لازم در نهادهای حاکم بر آمریکا برخوردار نیست و به نظرم بیشتر به تحریک اسرائیل و برخی متحدان منطقه‌ای آن سرگرم است. افزون بر نیروهای خارجی، دو طیف از ایرانیان نیز برای ناکام گذاشتن برجام تلاش می‌کنند. یک طیف که در خارج از کشور به سر می‌برد، احیای برجام را سبب تداوم حیات و بقا تلقی می‌کند. این طیف برای مخالفت با برجام جز افشاگری‌های دوره‌ای تحت عنوان آنچه «فعالیت‌های پنهان و مخرب» می‌نامد و یکسری تبلیغات روانی بی‌امان ابزار دیگری در دست ندارد و از همین رو، نقش تعیین کننده‌ای ایفا نمی‌کند. طیف دوم اما در داخل نظام فعال است. این طیف که به‌بهانه‌های گوناگون همواره تندروانه‌ترین سیاست‌ها را به عنوان تنها راه توصیه و به سهم خود به آنها عمل کرده است، به شدت نگران آن است که احیای برجام سبب اصلاحات و تعدیلاتی در حوزه سیاست خارجی و داخلی کشور شود. روشن است که همه این مخالفت‌های چهارطرفه از یک زاویه و با یک انگیزه صورت نمی‌گیرد، اما در نهایت خود به دلیل وجود دشمن مشترکی به نام احیای برجام، می‌تواند به اقدامات مشابه و هم‌راستایی منجر شود. بنابراین، وضعیت مراقبت ویژه‌ای را طلب می‌کند.»

 

‌درد‌دل ایران در نوروز

سید مصطفی هاشمی‌طبا در سرمقاله امروز «شرق» نوشت: «چندی‌ است به فکر جمع‌آوری نوشته‌های دو، سه سال اخیر افتاده‌ام که حداقل برای یادگاری و ثبت در تاریخ بماند و بعدا نگویند که نگفته‌ است. ناشر که مشغول جمع‌آوری و تصحیح و تنقیح آن است، به من گفت که نوشته‌ها نوعا از یک زمینه برخوردار است؛ درحالی‌که می‌توانستید در باب موضوعات مختلف بنویسید. این همه موضوع در کشور و در دنیاست؛ اما شما زمینه حفظ ایران و زیستگاه ایران را انتخاب کرده‌اید. حداقل برای تنوع می‌توانستید نیم‌نگاهی به سایر موضوعات مثل قاچاق، فتنه داعش، نفوذ صهیونیسم، بدعهدی آمریکا، مشکلات شیعیان عربستان، سکوت حقوق بشر و غرب و شرق در برابر کشتار یمن، فلسطین، میانمار، سین‌کیانگ، خطرات اتمی اسرائیل (بیشتر برای اروپا!)، نقش اصولگرایان و اصلاح‌طلبان، زمینه‌های گروه پایداری، مسائل فرهنگی مبتلابه جامعه، سیاست خارجی ایران، پوپولیسم حاکم بر دولت‌های ایران، دور‌شدن مسئولان از مردم و مشکل تماس با آنها، زیاده‌خواهی برخی مدیران، تورم نقدینگی، ایران‌گردی و جهان‌گردی و خیلی دیگر از مسائل بنویسید تا مجموعه شما خواندنی‌تر و پربارتر شود. به ایشان عرض کردم درست است که متنوع‌نویسی کار جذابی است؛ اما مگر انسان قادر است به همه منازل ورود کند و از هر دری سخن گوید. مهم آن است که انسان در هر برهه زمانی تشخیص دهد که کدامین را انتخاب کند و بر چه پای بفشارد. امروز باید تشخیص دهیم که اولویت کدام است و‌ نه اینکه دیگر مشکلات و مسائل را فراموش کنید، بلکه به هر‌کدام به اندازه بهای‌شان شأن و منزلت دهیم و نیروی خود را تقسیم مساوی نکنیم، بلکه رعایت عدالت و قسط را در برخورد با پدیده‌ها داشته باشیم. پدیده‌ها و مسائلی که ذکر شد، همه قابل پیگیری هستند. می‌توان هر‌کدام را در یک دسته جای داد و شاید برخی از آنها در چند دسته بگنجد. دسته اول دفاع و جنگ برای حفظ شرایط حدات، دسته دوم تعامل و مذاکره پایاپای، دسته سوم تعامل و تسامح، دسته چهارم سازش و دسته پنجم تسلیم؛ یعنی حل هر‌یک از مسائل ممکن است نیاز به یکی از طرق فوق حسب ضرورت  داشته باشد. چنان‌که ژاپن در جنگ جهانی دوم تسلیم شد، ولی از میان خاکستر به قول معروف ققنوس‌وار برخاست؛ اما آنچه را که به‌عنوان زمینه اصلی سخن و کلمه انتخاب کرده‌ام، حفظ ایران است. بخشی از حفظ ایران به دفاع از سرحدات کشور بازمی‌گردد که رزمندگان میهن‌مان با تقدیم ۳۰۰ هزار شهید و یک میلیون جانباز و مجروح و آزاده آن را حفظ کردند و در این باب کمترین تسامح و گذشت قابل بخشش نیست؛ اما بخش دوم که آتش پنهان است، بازمی‌گردد به زیستگاه ایران که در صورت از‌دست‌رفتن آن هیچ‌یک از شقوق پنج‌گانه ذکرشده چاره‌ساز آن نیست. حتی تسلیم به دشمن. درست است که ژاپن با تسلیم به دشمن توانست قد علم کند، اما منابع طبیعی زیستگاه خود را از دست نداده بود؛ در حالی که امروز زیستگاه (سرزمین) ایران در خطر نابودی‌ است. همچنان که بمب ساعت‌شمار آرام است و ناگهان ماهیت خود را بروز می‌دهد، زیستگاه ایران در خطر قطعی قرار دارد و طلیعه‌های آن هم کاملا هویداست؛ اما حکمرانی و مردم از حجم خطر آن یا آگاه نیست یا خود را به غفلت زده‌اند. در همین شرح منتشرشده راجع به «تحول دولت سیزدهم» ببینید چه اندازه به این امر توجه شده است؛ امری که قطعیت منهدم‌کنندگی آن اثبات شده، گوشه کوچکی از برنامه تحول دولت است که آن هم به دلیل بهمن بزرگ مسائل دیگر در عمل ناپدید می‌شود. درمورد سایر مسائل به هر حال راه‌حل‌هایی پیدا می‌شود؛ اما درباره زیستگاه ایران اگر نابودی‌اش رخ بنماید، هیچ دولت و هیچ ملتی و هیچ قوایی نمی‌تواند آن را به جای خود برگرداند. آب‌های زیرزمینی در شرف پایان است. چه کسی می‌تواند آب به زیر زمین تزریق کند. سال‌ها آب‌های یک میلیون چاه را کشیده‌ایم. آبخوان‌ها فشرده شده‌اند؛ حتی اگر آب‌ها را برگردانیم، نمی‌تواند نفوذ کند. دشت‌های ما مرتب نشست می‌کند. آیا می‌توانیم با زدن جک دشت‌ها را به حالت اولیه درآوریم. همچنان که میلیون‌ها نخل ما سوخت و از بین رفت، بقیه نخیلات و باغ‌های ما هم به حریق بی‌آبی دچار شده و می‌سوزند و با فرونشست دشت‌ها آثار معماری باستانی و اسلامی ما یکی پس از دیگری دچار نشست و تخریب می‌شود. همه نیروی دنیا و همه انرژی فسیلی و اتمی دنیا نمی‌توانند این حاصل بمب خاموش تغذیه‌شده از غفلت و تسامح و پوپولیسم را به جای خود برگردانند. در پی بیانات مقام معظم رهبری در روز درخت‌کاری یادداشتی نوشتم با عنوان «نوای دل‌انگیز رهبر» در همین باب، ولی نه کسی دعوت رهبر را لبیک گفت و نه به نوشته حقیر اعتنایی شد. 

به ناشر گفتم من ایران را «سرزمین ثروتمند تکیده» می‌دانم و به‌همین‌دلیل زمینه حرف‌هایم حفظ ایران است. در این پایان سال پرحادثه و در آغاز فصل بهار که فصل طراوت و زیبایی و زایش و امید است، یک بار دیگر سروده زنده‌یاد یمینی‌شریف با مطلع ما گل‌های خندانیم را می‌آورم. ما گل‌های خندانیم/ فرزندان ایرانیم/ ما سرزمین خود را/ مانند جان می‌دانیم/ ما باید دانا باشیم/ هشیار و بینا باشیم/ از بهر حفظ ایران/ باید توانا باشیم/ آباد باش ای ایران/ آزاد باش ای ایران/ از ما فرزندان خود/ دلشاد باش ای ایران. و پاسخ ایران را به فرزندان خود می‌شنویم. ای گل‌های خندانم/ فرزندان جانانم/ گیرم که دانا باشی/ هشیار و بینا باشی/ این مادر پر نعمت/ پردرد است و پر نقمت/ از درد و رنج و حرمان/ بر لب رسیده او جان/ اینک دلم پریش است/ افسرده است و ریش است/ کس فکر جان من نیست/ این ناسپاسی از چیست/ من مادری شریفم/ تاریخ را رفیقم/ چون کف نشسته این خاک/ بس دل شکسته شد تاک/ غافل شدید از من/ از رنگ‌و‌بوی گلشن/ کو گلشن درختان/ کو آب و رنگ و بستان/ خشکیده شد قناتم/ تفتیده گشته چاهم/ نابود گشته جنگل/ آلوده گشته رودم/ گر من همی بمیرم/ کس دیگری نزیّد/ همت کنید با هم/ آید به شاخه بارم/ دریاچه‌ها دوباره/ شیدا شوند و لاله/ کوه و قنات و صحرا/ غوغا کنند هر جا / همت کنید دیر است/ جانا خطر کمین است. نوروز مبارک.»

 

10 سوال و نکته درباره منتظران واقعی

کورش شجاعی در یادداشتی برای «خراسان» نوشت: « در این مقال تامل در چند نکته و سوال شاید ما را کمی بیشتر با مفهوم و ادب و لوازم انتظار آشناتر کند.

1 – پیامبر اعظم (ص) فرمود که افضل اعمال امت من انتظار فرج است.

کمی دقت در این فرمایش رسول اکرم به ما می‌فهماند که «انتظار فرج» از جمله «اعمال» است بنابراین منتظر فرج باید عامل و اهل عمل باشد، مُدرِک و بصیر و پویا و بیدار باشد تا تشخیص دهد عمل متناسب با انتظار فرج چیست و کدام است. 2 – به این نکته بیندیشیم که آیا منتظر واقعی باید اهل قعود باشد یا قیام؟

3 – اهل بیداری و هوشیاری و حرکت باشد یا اهل سکون و رخوت و سستی؟!

4 – اهل سکوت در مقابل ظلم و ظالم و بی عدالتی باشد یا اهل فریاد در مقابل ظلم و ظالم و بی عدالتی؟!

5 – آیا منتظر واقعی فرج باید اهل بیداری و بیدارکردن و خردمندی و بصیرت و ژرف نگری باشد یا اهل غفلت و تحجر و سطحی نگری؟!

6 – آیا وظیفه منتظر، آماده باش ودر صحنه بودن و تلاشگری برای اصلاح امور است یا اهل پستونشینی و انفعال و نظاره گر بودن؟

7 – آیا انتظار فرج یعنی اهل ایمان و صداقت و درستکاری و ایثار و فداکاری بودن و ترویج اسلام ناب محمدی(ص) و تقویت شور و شعور و عطش معرفتی برای ظهور منجی یا گوشه گیری و انزوا و به ذکر و دعا بسنده کردن؟!

آری دعا برای فرج حضرت صاحب الزمان از سفارش های حضرتش است ولی آیا فقط دعا کفایت می کند برای ظهور؟!

9 – آیا زمینه سازی برای ظهور حضرت «مُصلح» وظیفه ای حتمی برای «صالحان» نیست و آیا منتظر «مُصلح» خود نباید «صالح» باشد؟!

10 – آیا ظهور و فرج حضرت مهدی موعود این امام «حی» و «ناظر» و واسطه فیض الهی و این گرانسنگ ذخیره عالم هستی و بقیة ا...مستلزم برداشته شدن موانع ظهور نیست؟ آیا از جمله موانع ظهور آقا آماده نبودن جوامع، حس نکردن نظارت حضرت ایشان بر عالم و زندگی ما، ترک فعل های ما، کارها و اعمال ناشایسته و نابایسته ما و مأموم مواقعی نبودن بسیاری از ما برای امام زمان(عج) نیست و آیا این موانع را به لطف خداوند جز منتظران واقعی که اهل خرد و بیداری و هوشیاری، صداقت و ایمان و تقوای الهی، بصیرت و ژرف اندیشی، ایثار و فداکاری، صلاح و اصلاح می توانند برطرف کنند؟ آیا لازمه تعجیل در فرج منجی عالم وجود رشد ایمان و معرفت افزایی و محبت و مودت روزافزون به خاندان عترت و پیامبر نیست؟ آیا انجام عمل خیر و ترویج خیر و نیکوکاری و اصلاح امور در برطرف کردن موانع ظهور بی تاثیر است و ختم کلام این که آیا انتظار پویا و سازنده و فعال و در صحنه بودن و آن به آن در کنار امید به فرج و دعا برای ظهور منجی، حضور در صحنه اصلاح و ظلم ستیزی و عدالت خواهی و تلاش مجاهدانه برای تحقق حکومت جهانی قائم آل محمد(ص) از جمله وظایف منتظران واقعی و دلدادگان و رهپویان «مکتب انتظار» نیست؟

آیا شناخت دشمنان و «جهاد تبیین» برای تفکیک حق از باطل از وظایف منتظران واقعی نیست؟

هزاران هزار سلام و صلوت بر مبارک وجود حضرت صاحب الامر و الزمان. امید که هیچ یک از ما در زمره خالی کنندگان پشت امام زمان نباشیم، یادمان باشد که آنان که پشت امیرمومنان(علی)، امام حسن مجتبی (ع) و امام حسین (ع) را خالی کردند چه فاجعه ای را در تاریخ جهان رقم زدند آنان که «مأموم» واقعی برای امام زمانشان نبودند!

امیدواریم که به لطف خداوند نام همه ما در زمره منتظران واقعی بقیة ا... الاعظم ارواحناه له الفدا و از «مامومین واقعی» حضرت ایشان و سربازان پا در رکاب حضرتش باشیم. آمین.»

 

 


 

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: