تحلیل از چپ و راست؛

جهاد تبیین و الزامات موفقیت

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

کد خبر : 1128393

گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیل‌گران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود می‌نگرند و می‌نویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیل‌ها ، مسائل را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بررسی کنیم.

 

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

 

دو سند از رویکرد تهاجمی در برابر جنگ ‌ترکیبی دشمن 

محمد ایمانی در یادداشتی برای «کیهان» نوشت: « واقعیت این است که رهبر حکیم انقلاب، با وجود غفلت‌زدگی برخی مدیران در گذشته، از جنگ‌ ترکیبی غافل نبودند، بلکه این میدان پیچیده را چنان مدیریت کردند که «آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا» (DIA) وابسته به پنتاگون، نوامبر 2020 (آبان 98) در گزارش رسمی ‌130 صفحه‌ای خود، از جنگ‌ ترکیبی ایران ابراز نگرانی شدید کرد.

به گزارش تارنمای «اینترنشنال پالیسی دایجست»: آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا گزارش طبقه‌‌بندی نشده‌‌ای را منتشر کرد که قدرت اساسی ایران از جمله نیت، قابلیت‌‌ها، ساختار و توانایی‌های نظامی را بررسی کرده است. آژانس، سال 2017 و 2019، گزارش‌‌هایی را درباره روسیه و چین منتشر کرد، اما این اولین‌بار بود که چنین گزارشی درباره ایران منتشر می‌‌شد. طبق گزارش آژانس، ایران از آنجا که با دشمنانی مانند آمریکا و اسرائیل مواجه است، دکترین خود را به «بازدارندگی بهتر و مقابله با تهدیدات» تغییر داده و بر استفاده از تاکتیک‌‌های نامتقارن تأکید می‌‌کند. ژنرال رابرت ‌اشلی جونیور مدیر DIA می‌گوید همان‌گونه که ایران به گسترش قابلیت‌‌ها و نقش منطقه‌‌ای خود ادامه می‌‌دهد، افزایش درک ما از قدرتش و تهدیداتی را که متوجه ما می‌‌کند، بیش از قبل اهمیت می‌‌یابد».

گزارش DIA می‌افزاید: «ایجاد بزرگ‌‌ترین نیروی موشکی بالستیک در منطقه، راه‌اندازی نیروی دریایی‌ که بتواند خلیج ‌فارس و تنگه هرمز را تحت کنترل بگیرد، و بهره‌‌گیری از نیروهای نیابتی و شرکا، سه توانمندی مهم ایران است. ایران ساخت موشک‌های بالستیک بین‌قاره‌ای را پیگیری می‌کند ایرانی‌‌ها رویکردی #هیبریدی (ترکیبی) در پیش می‌‌گیرند و عناصر نبرد متقارن و نامتقارن را در مواجهه با دشمنان و حصول منافع خود ‌ترکیب می‌‌کنند. عجیب نیست که ایران از این تاکتیک‌ها برای دستیابی به اهداف استراتژیک در درازمدت استفاده ‌کند و از شرکای منطقه که از دریای سرخ تا مدیترانه هستند، پشتیبانی‌ نماید. تهران با استفاده از نیروهای نامتقارن، منافعش را در منطقه ارتقا می‌دهد و به عمق استراتژیک دست می‌یابد. بعید است تا زمانی که رابطه آمریکا با ایران غیردوستانه است، این استراتژی تغییر کند».

همچنین وب‌سایت الجزیره اواخر تیر 94، به قلم یکی از اعضای اپوزیسیون جمهوری اسلامی (حمید- د) تصریح کرد: «طبق تعریف توماس فریدمن از دکترین اوباما، مشارکت دادن ایران، بیش از انزوا قادر به برآوردن نیازهای آمریکاست... آنچه از نگاه جمهوری‌‌خواهان، تلاش برای به دست آوردن دل ایران تلقی می‌‌شود، در حقیقت نوع بسیار زیرکانه‌‌تری از امپریالیسم است که مثل یک شطرنج باز عمل می‌‌کند... به تعبیر جوزف نای، این ‌ترکیب قدرت نرم و سخت است. دکترین اوباما در حوزه قدرت هوشمند، اهدافی فراتر از ایران و برنامه هسته‌‌ای‌اش دارد؛ اما همیشه میان نیات مؤلف یک دکترین و شیوه‌‌خوانش و شکستن ساختار آن توسط دیگران، اختلاف وجود دارد. برای دکترین اوباما هر نامی که انتخاب کنید، او و جوزف نای باید کوله‌بار خود را ببندند و به قم بروند تا بفهمند #قدرت_هوشمند چیست... از همان مرز‌های پرمنفذی که قرار است بازرسان سازمان ملل (و در میان آنها جاسوسان اسرائیل) به ایران بروند و تأسیسات هسته‌‌ای را رصد کنند، از همان مرزها، قاسم سلیمانی خیلی زودتر نفوذ کرده و اوباما و جوزف نای را دور زده است».

به‌واسطه جنگ‌ ترکیبی متقابل بود که جمهوری اسلامی ایران توانست سرمایه‌گذاری 7 هزار میلیارد دلاری آمریکا برای تسخیر منطقه را مغلوبه کند و از آمریکا، ابرقدرتی ورشکسته و بی‌آبرو بسازد. این‌گونه بود که نقشه «قرن جدید آمریکایی» مغلوبه شد و حالا در غرب، از «قرن جدید آسیایی» با نقش‌آفرینی غیرقابل انکار ایران سخن می‌گویند. قطعا اگر برخی مدیران سیاسی و دیپلماتیک و اقتصادی و فرهنگی از جایگاه خطیر خود در برابر جنگ ‌ترکیبی دشمن غفلت نکرده بودند، موفقیت‌های امروز چند برابر بیشتر بود. و امید می‌رود در دوره جدید، شاهد حماسه‌ها و پیشروی‌های بزرگ‌تر باشیم.»

 

تهاجم ترکیبی و الزامات موفقیت در برابر آن

عباس حاجی‌نجاری در سرمقاله «جوان» نوشت: «با توجه به تنوع ابعاد و مؤلفه‌های جنگ ترکیبی این جنگ‌ها از چند ویژگی مهم برخوردارند:

۱-هم‌افزایی:اگرچه هریک از ابعاد این جنگ کارکرد خاص خود را دارد، اما بهره‌گیری هم‌زمان سبب می‌شود که فشاری به‌مراتب بیشتر از تأثیر تک‌تک مؤلفه‌ها بر جامعه هدف وارد شود. ...

۲-قابلیت تسری از ویژگی‌های دیگر جنگ ترکیبی است به‌گونه‌ای که هرکدام از مؤلفه‌های جنگ ترکیبی می‌تواند مکمل و پیش‌برنده اهداف مؤلفه‌های دیگر باشد ...

۳-پیچیدگی و ابهام ویژگی دیگر جنگ ترکیبی است ...

از سوی دیگر در این جنگ ترکیبی دشمنان بنا دارند از برخی از زمینه‌های موجود نظیر تغییرات نسلی و به میدان آمدن نسل‌های جدید، آثار برجای‌مانده از کاربرد جنگ‌های گذشته نظیر مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم، واگرایی‌های ناشی از تهاجم و شبیخون فرهنگی دشمنان نسبت به ارزش‌های دینی و انقلابی، پیامد‌های ناشی از ضعف‌ها و ناکارآمدی دولت‌های گذشته، گستردگی و نفوذ شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی و... برای پیشبرد اهداف خود استفاده کنند.

اما ازآنجایی‌که دشمنان مردم ایران در طول ۴۳ سال گذشته همه این ابعاد را یک‌به‌یک تجربه کرده و در نقطه مقابل مردم ایران توانسته‌اند هم در مقابله با تهدیدات نظامی و جنگ تحمیلی وهم جنگ نرم و براندازی از درون وهم تحریم‌ها فلج‌کننده اقتصادی، به‌رغم آسیب‌ها و فشار‌هایی که متحمل شده‌اند پیروز و سربلند از این میدان‌ها بیرون بیایند و دشمنان را وادار به اعتراف به شکست کنند که اعتراف اخیر مقام‌های امریکایی مصداق بارز آن است، با شناخت دقیق نسبت و ابعاد این جنگ ترکیبی و اتخاذ راهبرد مقابل نیز قادر خواهند بود که دشمنان را همچون گذشته ناکام گذاشته و کماکان پیروز این میدان باشند.

لازمه تحقق این امر عمل به چند نکته کلیدی است:

الف:رهبر معظم انقلاب مهم‌ترین راهبرد در مواجهه با جنگ ترکیبی دشمن را در بیاناتشان در روز گذشته در جمعی از فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش، تهاجم متقابل دانسته و یادآور شدند «در مقابل این تهاجم ترکیبی و دسته‌جمعی، نمی‌توانیم همیشه در موضع دفاعی بمانیم و ما نیز باید در زمینه‌های مختلف ازجمله رسانه‌ای، امنیتی و اقتصادی تهاجم ترکیبی کنیم که در این زمینه اهل فکر و اقدام به‌خصوص مسئولان، موظف به تلاش هستند.»

ب: آگاهی‌بخشی به مخاطبین و افزایش اعتمادبه‌نفس آن‌ها در برابر این جنگ ترکیبی و شناختی از طریق جهاد تبیین لازمه دیگر این مواجهه است. ...

ج: بازنمایی واقعیت‌های امیدبخش به شکل صادقانه و هنرمندانه برای مردم، امروز واقعیت‌های عینی ایران اسلامی در درون خود پیام امید و امیدواری را به همراه دارد به‌شرط آنکه این واقعیت‌ها به شکل صادقانه و هنرمندانه به مردم منتقل شود. ...

د: اطلاع‌رسانی به‌موقع و حفظ ابتکار عمل در خبررسانی دقیق با تکیه‌بر فناوری‌های جدید اطلاعاتی، دستگاه‌ها باید برای اطلاع‌رسانی، توصیف و تفسیر رویداد به واکنش سریع مبادرت ورزند تا بتوانند خود را با رخداد‌های قابل پیش‌بینی یا غیرمنتظره تطبیق دهند. ...

و: مدیریت فضای مجازی وصیانت از آحاد مردم و به‌ویژه جوانان در برابر آسیب‌ها و چالش‌ها حداقل به میزانی که خود کشور‌های غربی عمل می‌کنند و همچنین تشویق به استفاده از شبکه‌های بومی و تقویت آن‌ها گامی آغازین در این مسیر است.

ز:حساس کردن مردم به‌ویژه نسل جدید نسبت به عمق راهبرد دشمنان برای تغییر و فروپاشی نظام اسلامی با استفاده از مستندات تاریخی.

ح:پرهیز از انتقال حس ناامیدی به جامعه و تقویت روح امید و ایجاد باور به نتیجه‌بخش بودن استقامت و پایداری در ناامید‌سازی دشمن.»

 

روزی، روزگاری دانشگاه

علی ربیعی، سخنگوی دولت قبل در یادداشتی برای «اعتماد» نوشت: « مدتی قبل با اساتید برجسته کشور، محمد فاضلی و عیسی منصوری به دیدن چند تن از ناشران موفق و قدیمی کشور رفتیم، آن‌گونه که سعدی شیرین سخن می‌گوید: «گر خون تازه می‌‌رود از ریش اهل دل/ دیدار دوستان که ببینند مرهمست» در میان گپ و گفت دوستانه‌ای که با این عزیزان داشتیم، نکات قابل تاملی مطرح شد که به نظرم بد نیست با مخاطبان فرهیخته روزنامه اعتماد نیز در میان گذاشته شود. در این دیدار یکی از دوستان ناشر که همواره دل در گروی رشد فکری و اندیشه‌ورزی کشور دارد به این نکته اشاره می‌کرد که مدت‌هاست مانند گذشته، کتابی قابل توجه و حاوی نظریه‌های عمیق از اتمسفر دانشگاهی کشور به دست ناشران برای چاپ نمی‌رسد. راوی به شوخی و طنز تاکید می‌کرد که انگار بارش باران فکر و اندیشه از آسمان دانشگاه‌های کشور، کاهش یافته و نماز استسقایی، باید تا بر زمین تفت دیده نشر کشور، باران اندیشه‌های تازه باریدن آغاز کند! اظهارات این ناشران ارجمند درخصوص کاهش ارتباط محیط‌های دانشگاهی با حوزه نشر، ذهن مرا به گذشته و سال‌های دور برد. روز و روزگاری را در دهه‌های قبل به یاد آوردم که دفاتر انتشاراتی کشورمان، معمولا پاتوق چند نویسنده نام‌آور و نام‌آشنا بود. در آن برهه، دانشجویان، پژوهشگران و علاقه‌مندانی که قصد دیدار و گفت‌وگو با نویسندگان، شاعران، متفکران و... را داشتند، می‌بایست خود را به دفاتر انتشاراتی برسانند تا فرصت ملاقات و گپ و گفتی با نویسندگان و متفکران پیدا شود. امروز اما به نظر می‌رسد که تعداد اندکی از ناشران یک چنین سنتی را حفظ کرده باشند به گونه‌ای که رابطه بین نویسندگان و نظریه‌پردازان از داخل دانشگاه با انتشاراتی‌ها، بنا بر شواهد متعدد و مستند رو به افول است.به نظرم این نشانه‌ها، هشداری جدی برای کاسته شدن از ساحت اندیشه‌ورزی، چالش‌های نظری و ساخته شدن ذهن‌ها است که نباید نسبت به آن بی‌تفاوت بود. حال این گزاره‌های عینی را در کنار این واقعیت قرار دهید که مدت‌هاست روندهای نامناسبی در جذب هیات‌های علمی، اساتید و دانشجویان در دانشگاه‌های کشور شکل گرفته است. استعدادهای فراوانی را می‌شناسم که برای ادامه تحصیل در مقاطع دکترا دچار چالش شده و سیستم کمکی به رفع مشکلات آنها نکرده است. در یک چنین برهوتی از همدلی‌ها و هم‌اندیشی‌ها است که فکر مهاجرت و پر کشیدن از وطن در ذهن دانشجویان و اساتید کشور شکل می‌گیرد. اما باید دید ریشه یک چنین مشکلاتی از چه زمانی پدیدار شده است؟ ... جماعتی که گمان می‌کنند محیط دانشگاهی، محل فعالیت‌های حزبی و جناحی و گروهی است و شأنی برای علم و دانش و اندیشه‌ورزی قائل نیستند، کمر به حذف اساتیدی بسته‌اند که اتفاقا مورد اقبال دانشجویان و اصحاب دانشگاه قرار دارند. با گسترش این برخوردهای سلبی، پدیده جدیدی در فضای عمومی کشور شکل خواهد گرفت که باید الزامات آن را درک کرد. ... در حال نوشتن این یادداشت بی‌اختیار به یاد استاد دانشکده الهیات، شهید جهل و دگم‌اندیشی، استاد مرتضی مطهری می‌افتم که در کتاب «پیرامون انقلاب اسلامی» می‌نویسد: «برای تدریس مارکسیست، بروید استادی که واقعا مارکسیسم را شناخته باشد و مومن به مارکسیسم باشد و مخصوصا به خدا اعتقاد نداشته باشد، به هر قیمتی شده پیدا کنید، حقوق گزاف به او بدهید تا بیاید اینها را تدریس کند.» این عبارات مهم، بهانه‌ای شد برای یادآوری این واقعیت که‌ ای کاش با گذشت بیش از 43 سال از پیروزی انقلاب به اندیشه پدران انقلاب اسلامی ایران بازگردیم. کسانی که به جای دگم‌اندیشی و تحجر، مسیرهای نوینی پیش روی انسان ایرانی قرار دادند. نباید فراموش کرد، در تاریخ معاصر ایران، همواره دانشگاه‌ها، بستری بودند تا دانشجویان ممتاز در آنها فارغ‌التحصیل می‌شدند یا اساتیدی که آثار قابل توجه و نظریات ارزشمندی داشتند به مرور جذب می‌شدند. مکانیسمی که کمک فراوانی به پویایی فکری جامعه می‌کرد و چشم‌انداز روشنی پیش روی جامعه ایرانی قرار می‌داد. هرگز برای بازگشت به اصول متعالی انقلاب و بازجستن روزگار وصل خویش، دیر نیست. اگر بدانیم....»

 

جلال خوش‌چهره پنج دقیقه تا توافق در وین

جلال خوش‌چهره در سرمقاله «ابتکار» نوشت: «نماینده ویژه روسیه در مذاکرات وین روز دوشنبه و ساعاتی پیش از استقرار دوباره مذاکره کنندگان در هتل کوبورگ، خبر داد؛ پنج دقیقه تا توافق باقی است. تجربه نشان داده که «میخائیل اولیانوف» همواره اخبار دست اول را از فرایند مذاکرات وین و آنچه سرانجام به عنوان اراده همه طرف‌های مذاکره کننده برای احیای برجام خوانده شده، منتشر کرده است. این‌گونه اظهارات و خبر رسانی در مقابل القای بدگمانی‌هایی بوده که از سوی برخی دیپلمات‌ها، ناظران و رسانه‌ها از ابتدای شروع دور تازه مذاکرات که با حضور تیم دیپلمات‌های دولت «ابراهیم رئیسی» آغاز شد، جریان داشته و همچنان ادامه دارد.

حالا باید دید که به ویژه مذاکره کنندگان ایرانی و آمریکایی در بازگشت به وین در چمدان‌های خود چه سوغات آورده‌اند. شوک‌آور خواهد بود اگر به رغم همه خوش‌بینی‌ها، در آخرین لحظه دوباره به اختلافات گذشته بازگردند. بدیهی نیز آن است که طرف‌های ایرانی و آمریکایی آمده‌اند که توافق را به یکدیگر هدیه کنند. این هدایا که مقدمات آن با چاشنی اقدام دولت «جو بایدن» در بازگرداندن برخی معافیت‌های تحریمی ایران در جمعه گذشته همراه شده، فضای روابط تهران و واشنگتن را تا حدودی تلطیف کرده است؛ اگرچه استقبال تهران از این اقدام سرد بود و خواستار انعطاف بیشتر از واشنگتن شد، اما در تشویق تهران برای توافق بی‌تاثیر نمی‌تواند باشد. دولت بایدن در گزارش خود به کنگره آمریکا علت بازگرداندن برخی معافیت‌های تحریمی را وارد شدن مذاکرات غیرمستقیم واشنگتن و تهران برای احیای برجام به مرحله نهایی، اعلام و هدف از آن را تشویق ایران به پای‌بندی دوباره به این توافق عنوان کرد. «علی شمخانی» دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران نیز در واکنش به معافیت تحریم‌ها علیه کشورها و شرکت‌های بین‌المللی مرتبط با فعالیت‌های غیر نظامی هسته‌ای ایران گفت: انتفاع اقتصادی واقعی، موثر و قابل راستی آزمایی ایران، شرط لازم برای شکل گیری توافق است.

هنوز خبر تازه‌ای از تغییر شکل مذاکرات غیر مستقیم نمایندگان ایران و آمریکا در وین منتشر نشده، ولی با نگاه به شواهد می‌شود چنین گمان کرد که بستر لازم برای بازگشت به مذاکرات مستقیم و شبیه آنچه در سال ۲۰۱۵ میلادی رخ داد، بار دیگر تکرار شود. این اتفاق راهگشای اصلی در هرگونه توافقی است که تهران و واشنگتن به عنوان اصلی‌ترین طرف‌های مذاکره کننده در وین خود را برای آن آماده کرده‌اند. اما این توافق، موقت و یا به عبارت نزدیک به واقعیت، مقدمه و پیش‌نیاز توافق‌هایی خواهد بود که در آینده ادامه می‌یابد. دلیل این مدعا، محدود بودن توافق احتمالی در دست انجام به موضوعات هسته‌ای و لزوم بازگشت فوری طرف‌های ایرانی و آمریکایی به برجام در چارچوب زمانی ۲ تا ۳ ماه آینده است. زمان یاد شده نیازی است که همه طرف‌های مذاکره کننده برای به دست گرفتن مدیریت اوضاع به آن اذعان دارند. در این مدت، طرف‌ها یکدیگر را راستی آزمایی کرده و ظرفیت‌ها را برای پیش رفتن به سوی توافق‌های بعدی با دامنه گسترده‌تر خواهند سنجید. این امر از آن‌رو دارای اهمیت کلیدی است که توافق موقت چه دستاورد قابل فروشی را در اختیار مذاکره‌کنندگان، خاصه تهران و واشنگتن قرار می‌دهد که با بیشترین منتقدان و مخالفان برجام و توافق‌های مربوط به آن در داخل و بیرون از مرزهای خود روبرویند. از این‌رو توافق احتمالی در وین نمی‌تواند بدون وجود چشم‌اندازی از آینده همراه باشد. آنچه تضمین کننده توافق‌های بعدی می‌شود، از یک‌‌ سو، پای‌بندی طرف‌ها به تعهداتشان در خدمت به ترغیب و تشویق متقابل برای گام برداشتن به مراحل بعدی است. از سوی دیگر، میزان امتیازهایی است که تهران و واشنگتن از توافق موقت با خود از وین سوغات می‌برند. اهمیت امتیازها علاوه بر نتیجه برد- برد مذاکرات، ایجاد ظرفیت‌هایی است که تهران و واشنگتن را در چگونگی برخورد با چالش‌های پیش روی آنها پس از این و در کوتاه مدت قادر به پاسخگویی می‌کند. این چالش‌ها برای تهران دو سطح اقتصادی- سیاسی و امنیتی دارد. پاسخ به مطالبات فوری اقتصادی، نتیجه‌ای است که از توافق احتمالی انتظار می‌رود. بدیهی است برنامه دولت در منطقی کردن مطالبات و نیز کارآمدی آن در مدیریت اوضاع با لحاظ محدود بودن توافق اهمیت راهبردی دارد. همچنین تهران علاوه بر تعهد دولت آمریکا به توافق موقت، انتظار دارد که واشنگتن برای متوقف کردن ماجراجویی‌های احتمالی اسرائیل علیه برجام تدابیر لازم را داشته باشد. در غیر این‌صورت، توافق موقت با آسیب جدی و خطر بازگشت اوضاع به نقطه صفر روبرو خواهد شد.

دولت بایدن نیز با توجه به رقابت‌های تنگاتنگ حزبی و در توالی انتخابات کنگره آمریکا، با سنگ اندازی‌های مختلفی روبروست.»

 

این مطالبه نباید بر زمین بماند

منصور مظفری در سرمقاله امروز «آفتاب یزد» نوشت: «‬ در دوره تحول بویژه دوره تحول و تعالی قوه قضائیه اقدامات بنیادین در حفظ و صیانت از حقوق عامه صورت گرفته است. در همین راستا، می‌توان گفت در این باب، امیدها زنده شده و رضایت‌ها از عملکرد قوه قضائیه در این دوره در اکثر زمینه‌ها افزایش یافته است.اتفاقا، نظرسنجی‌ها نیز این ادعا را ثابت می‌کند. اگر بخواهم برخی اقدامات صورت گرفته در مورد این موضوع را شرح دهم می‌توانم به« جلوگیری از ساخت و سازهای غیر مجاز» و «تخریب ویلاهای احداث شده در بستر و حریم رودخانه‌ها و دریا که حکم دستور موقت به جهت جلوگیری از ضرر بیشتر را دارد به جهت احترام به حقوق عامه» اشاره نمایم. هرچند تاکنون رئیس محترم قوه قضائیه عملکرد مثبت وقابل دفاعی داشته اما برحسب وظیفه رسانه‌ای باید عرض کنم که این اقدامات نیک برای به نتیجه رسیدن کامل نیازمند برخی اقدامات تکمیلی است. فی المثل، در مورد موضوع احداث بناها غیرقانونی در بستر رودخانه‌ها و دریا مرحله بعدی وتکمیلی مطالبه قانونی،برخورد قانونی با کسانی است که دستور احداث این بناهای غیر قانونی را داده و همچنین ناظرانی که با ترک فعل باعث خسارت به بیت المال شده اند.

برای آنکه فحوای این مطلب به درستی منتقل شود و انشاءالله از سوی قوه قضائیه مطالبه مذکور در دستور کار قرار گیرد آدرس دقیق‌تری می‌دهم: مردم بومی و فقیر جزیره کیش زمانی که بناهای کنار دریا احداث می‌شد همواره آهی از ته دل می‌کشیدند.آنان از خود می‌پرسیدند چرا باید با پول این مملکت این بناهای اشرافی و لوکس احداث شود تا مسئولان و خانواده‌های شان به دور از چشم مردم در خوشی باشند.در واقع این بناها باعث شده بود که حداقل مردم عادی جزیره نتوانند در کنار ساحل قدمی بزنند زیرا تقریبا تمام سواحل قابل استفاده جزیره توسط سازمان‌ها و ارگان‌ها گرفته شده بود!

حالا هم البته مردم مذکور آه از نهادشان بلند است زیرا با چشم خود می‌بینند چگونه منابع ملی با تخریب بناها هدر می‌رود. به هر روی، زمانی اعتماد کامل در این خصوص بدست می‌آید که عاملین و آمرین محاکمه و جبران خسارت گردد. به نظر می‌رسد قوه قضائیه همانطور که شروع‌کننده خوبی بوده می‌تواند با پایان خوب این ماجرا نظرهای بسیاری را جلب کند.»

 

جهاد تبیین، رسالت معاصر جریان انقلابی

محمد سلحشور در یادداشتی برای «وطن امروز» نوشت: « فرهنگ را می‌توان مرکز ثقل منظومه مطالبات رهبر انقلاب در 3 دهه گذشته دانست؛ مطالبه‌ای که البته با گذر زمان در قالب مفاهیم و کلیدواژه‌های جدید تعریف شد، تا آنجا که ایشان سال 96 با اعلام نارضایتی از نتایج فعالیت بسیاری از نهادهای فرهنگی، فرمان «آتش به اختیار» را با نیت تقویت فعالیت‌های خودجوش صادر کردند. الکن بودن زبان روایتگری بسیاری از نهادهای رسمی در عرصه فرهنگ و رسانه و فقدان نگاه جامع و تاریخی به زمان و زمانه باعث شده فرهنگ به عنوان نقطه قوت و مبدا جرقه خوردن انقلاب اسلامی، تبدیل به یک نقطه آسیب‌پذیر جریان انقلاب شود. تجدیدنظر در بسیاری از اصول و سنن تثبیت‌شده می‌تواند گام ابتدایی برای پیشبرد صحیح مطالبه «جهاد تبیین» به عنوان رسالت امروز جریان انقلاب باشد. پیگیری «جهاد تبیین» و ادراک‌سازی مسیر حق و حقیقت نیازمند رشد روایتگری در جریان انقلابی است. با این حال نگاه به این امر نباید به سطح یک نگاه تکنیکی تقلیل یابد. تجربه موفق جریانات مذهبی در پیروزی انقلاب اسلامی بخوبی این واقعیت را هویدا کرد که برقرار کردن نسبت صحیح میان روایت تبیین‌شده و هویت اقشار مختلف جامعه چگونه می‌تواند به یک حرکت جمعی و رو به جلو کمک برساند. از این رو «جهاد تبیین» به عنوان رسالت جریان انقلابی تنها نباید به تکرار رویه تجربه‌شده پاسخگویی به شبهات منتهی شود. شناخت مخاطب و ارتباط‌گیری صحیح با جامعه پیش‌زمینه حرکت رو به جلوی جریان انقلاب در این زمینه خواهد بود. یکی از مهم‌ترین ضعف‌های نیروهای انقلابی که باعث لکنت این جریان نیز شده است عدم شناخت صحیح مخاطب است. زمانی که یک فرد یا گروه در جایگاه راوی قرار می‌گیرد پیش از هر چیز باید به ‌شناختی دقیق از زبان، نظام ارزشی و معنایی، نیازها، منافع و آرزوها نائل آید. روایت پیروز روایتی است که همزبانی با شنونده خود داشته باشد، از این رو بدون شناخت صحیح مخاطب اساسا روایت راوی امکان اثرگذاری خود را از دست می‌دهد. یکی از مهم‌ترین ممیزه‌هایی که روایت را از دیگر وجوه گفتاری متمایز می‌کند، تلاش برای همراه کردن خواننده یا شنونده با گفتار و نوشتاری است که در مقابل خود می‌بیند. از همین رو مقوله مخاطب‌شناسی و فهم مخاطب در بستر معادلات زمانی پیش‌شرطی است که نیروهای انقلابی پیش از هر فعالیتی باید در راستای «جهاد تبیین» فهم کنند. 

 تغییر و تطور دائم فرمت رسانه به عنوان ابزار محوری انتقال پیام باعث شده بیشترین توجهات به روند این تغییرات معطوف شود، با این حال باید پذیرفت سرعت تغییر و بسط دامنه تاثیرگذاری رسانه‌های نوین پس از این نیز با سرعتی بیشتر ادامه پیدا خواهد کرد اما آنچه در نهایت واجد اهمیت است نگاه اجتماعی و تاریخی صحیح نسبت به شرایط هر زمان و لزوم تبیین صحیح آن در پوشش رسانه‌های مختلف و ابزارهای ارتباطی، جدید است. سیر سریع تحولات اجتماعی و ارتباطی عملا جامعه بشری را به نقطه‌ای رسانده که برای همراه شدن با تغییرات، متحمل رنج و مشقت شود. در چنین فضای سیالی حتی رسانه‌ها نیز به سختی توانایی تطبیق با تغییرات بیرونی را پیدا می‌کنند. با چنین مقدمه‌ای بیراه نیست اگر ابتذال را مهم‌ترین عارضه تغییرات سریع جامعه به حساب آوریم. از آنجا که جوهره ابتذال دوری از اصول و همراهی سطحی با تغییرات است، همواره متقاضی و خریداران زیادی داشته است. با این حال ابتذال در عالم نظر و اندیشه را می‌توان پدیده‌ای متأخر دانست. چنین ابتذالی با ادغام مفاهیم کهن با تقاضاهای فعلی جامعه هوادار پیدا می‌کند و این هوادار را دال بر صحت قرائت خود می‌خواند. «جهاد تبیین» در عین نظر داشتن به نوآوری نباید به ابتذال منتهی شود.»

 

 

 

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: