تحلیل از چپ و راست؛
قتلهای ناموسی
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
فاجعه در نخلستان
امانالله قراییمقدم، جامعه شناسی در یادداشتی برای «اعتماد» نوشت: «ماجرای قتل دختر 17ساله توسط همسر و برادر همسرش در اهواز و نمایش عمومی این صحنه شنیع در خیابان، طی روزهای گذشته، افکار عمومی ایرانیان را در بهت و حیرت عمیقی فرو برده است. باید توجه داشت این پدیده مبتنی بر تفکرات قبیلهای، سنتی و عشیرهای است و در بسیاری از مناطق کشورمان از جمله خورستان، آذربایجان شرقی و غربی، ایلام، لرستان، خراسان شمالی و... مسبوق به سابقه است. ویلفردو پارِتو جامعهشناس بزرگ ایتالیایی، مغز انسان را بهطور کلی به 2بخش تقسیم میکند. از منظر این جامعهشناس ایتالیایی یک قسمت از مغز را رسوبات پوشانده است و یک قسمت نیز شامل مشتقات است. مانند تنگ بلوری که در انتهای آن ماسه و در محتوای کلی آن، آب گنجانده شده است. هر اندازه که بر سن افراد افزوده میشود، رسوبات مغزی محکمتر و وسیعتر میشوند. هر تکانه بیرونی، باعث میشود تا این رسوبات به سطح رسوب کند و فاجعه بیافریند. مفهومی که در جامعهشناسی از آن ذیل عنوان «تحجر» یاد میشود از همین دست مفاهیم است. ... موضوع در تار و پود فکر و ذهن مردم این مناطق نهادینه شده است. فردی که بخواهد از این رفتارها، برائت جوید، امکان زندگی ندارد و باید منطقه را ترک کند. ... برای مواجهه با این وضعیت دهشتناک، باید ساختار تقنینی کشور دچار تحول شود. در شرایط فعلی، قانون از این سنت نادرست حمایت میکند. ... در حال حاضر، قتلِ ولی دم، قتل محسوب نمیشود. مدتی قبل که در استانهای شمالی کشور، پدری با داس، گلوی دختر خود را برید، نهایتا به 7سال حبس محکوم شد. این امر نشاندهنده وجود یک حفره قانونی عمیق در کشور است. در گام نخست باید نقشه راه قانونی، تغییر یابد و در مراحل بعدی نیز، کارهای فرهنگی و رفتاری گستردهای صورت بگیرد تا این رفتارهای متعصبانه به مرور و طی گذران نسلها، دچار تغییر شوند. باید از طریق روسای قبایل و عشایر این تحولات، پیگیری شود. همانطورکه اشاره کردم، بیش از 3دهه قبل در گزارشهای تحقیقاتی گستردهای، مسوولان را متوجه ضرورت تغییرات قانونی کردم، اما متاسفانه باید بگویم، کار قابل توجهی در این زمینه صورت نگرفته است. دههها، زمان طلایی از دست رفت بدون اینکه کاری برای حمایت از زنان و دخترکانی شود که تنها به جرم طلب کردن فردیت خود و بهرهمندی از زندگی مستقل و آزاد به مسلخگاه برده میشوند و جان بر سر آزادی مینهند. امروز اگر با مردی که همسر خود را سر بریده و آن را در خیابان به گردش درآورده صحبت شود، میگوید که این حرکت حق او بوده است و از کارش دفاع میکند. احتمالا پدر دختر و قبیلهاش هم پشت او ایستادهاند. اما این وظیفه نظام، روحانیون و افراد بانفوذ کشور است که با روسای قبایل، بزرگان و شیوخ صحبت کرده و فرهنگسازی کنند و حتی در صورت نیاز، قوانین بازدارنده مصوب کنند تا شاهد چنین فجایع دردناکی در جامعه نباشیم. البته در زمان دولت روحانی، تلاش برای مسوول کردن قانونی ولی دم در قالب یک لایحه انجام شد که متاسفانه مجلس با آن مخالفت کرد. کسانی که با چنین ضرورتهایی مخالفت میکنند، امروز باید پاسخ دهند چرا در برابر چنین رفتارهای متحجرانهای، سکوت کرده و به ترویج این رفتارهای غلط کمک میکنند. مگر نه این است که امام علی(ع) در مواجهه با آزار یک دختر یهودی، اعلام کرد که اگر همه مردان مسلمان از این درد بمیرند او تعجب نخواهد کرد. آقایان، خانمها؛ همه ما مسوولیم...»
ترفند امریکاییها برای شرطی کردن مجدد کشور
عباس حاجینجاری در یادداشتی برای «جوان» نوشت: «در آستانه دور جدید مذاکرات هستهای در وین شامگاه جمعه پانزدهم بهمنماه وزارت خارجه امریکا اعلام کرد با اعمال برخی معافیتهای تحریمی، شرایطی را فراهم کرده که کشورها و شرکتهای خارجی بتوانند با ایران در پروژههای بوشهر، اراک و رآکتور تحقیقاتی تهران همکاری کنند. ...ادعای رابرت مالی درزمینه به نتیجه رسیدن مذاکرات در هفتههای آینده، در حالی است که نتیجه مذاکرات وین به تصمیم سیاسی امریکا گرهخورده و این اقدام جدید واشنگتن بیشتر نمایشی برای فعال نشان دادن این کشور در مسیر دستیابی به توافق است. این در حالی است که در شرایط کنونی اقدامی که میتواند نشانهای از اراده غرب برای دستیابی به توافق باشد، برداشتن گامهای مؤثر برای رفع تحریم است و اینگونه اقدامات بیشتر در راستای بازی سوخته غرب برای خنثیسازی تلاشهای اخیر ایران برای رهایی از پیامدهای سیاستهای غلط دولت گذشته در پیشبرد مذاکرات هستهای است. ... شرطی کردن کشور به برجام در دولت گذشته، آسیبهای جدی اقتصادی و اجتماعی را بر کشور وارد و قدرت ابتکار عمل را از تیم ایران در دورههای گذشته سلب کرده بود که آثار آن در دوره ششم مذاکرات در ماههای پایانی دولت آقای روحانی آشکار و ادامه روند گذشته برای ایران آوردهای نداشت و عملی شدن توافقات دور ششم زمینه فشار علیه ایران را تشدید میکرد که ادامه آن روند در دولت جدید امکانپذیر نبود.
اما روند مذاکرات در دولت سیزدهم بر اساس یک نقشه راه و تهیه اسناد متقن بر اساس منافع امنیت ملی آغاز و مبتنی بر راهبرد نظام درزمینه ضرورت رفع تحریمها، راستی آزمایی و تضمین عدم خروج امریکا از هرگونه توافق، آغاز و ادامه یافته است و به دلیل اتقان استدلالهای ایران که دو عضو غیر غربی گروه ۱+۴ یعنی چین و روسیه بر آن صحه گذاشتهاند، ادامه یافته است، اما به دلیل کارشکنی غربیها و تلاش آنها بر چالشسازیهای درون ایران با اتکا به شرطیسازی دولت گذشته، برای عقب نشاندن دولت سیزدهم از مواضع بهحق مردم ایران هنوز به نتیجه لازم نرسیده است.
تحولات ماههای اخیر در عرصه سیاسی ایران و روی کار آمدن دولت سیزدهم و تلاش این دولت برای خنثیسازی آثار تحریمها در اقتصاد کشور که ناشی از یک دیپلماسی فعال و با تقویت تبادلات با همسایگان و توافقهای مهم اقتصادی و روسیه و چین دنبال و روند رشد اقتصادی در کشور را در پی داشته، باعث شده که دولت جمهوری اسلامی ایران بتواند فارغ از تحریمها مسیر کشور را بهپیش برده و در عرصه تقویت ظرفیتهای هستهای نظیر ساخت و نصب سانتریقیوژهای جدید و میزان اورانیوم غنیشده ۲۰ و ۶۰ درصد بهگونهای عمل کرده که به اذعان سخنگوی وزارت خارجه امریکا روبهجلو میتازد. مجموعه اینها و عدم اجازه به حضور امریکاییها در نشست ۱+۴ باعث شده که دست ایران در عرصه مذاکرات هستهای نسبت بهطرف مقابل برتر باشد. به همین دلیل مواضع اخیر رابرت مالی مبنی بر قطعی دانستن به نتیجه رسیدن مذاکرات درحالیکه اقدام اخیر نمایشی امریکا مفهومی جز شرطیسازی افکار عمومی در داخل به نتیجه مذاکرات در وین و برهم زدن راهبرد ایران ندارد.»
مصائب تغییر نگرشها در جامعه بیگفتوگو
ژوبین صفاری در سرمقاله «ابتکار» نوشت: «قتلهای ناموسی» یا به تعبیری «عزیز کشی» از جوانب متعددی قابل بررسی و تحلیل است. ... تردیدی نیست که قوانین فقهی و سیره دینی نیز میانهای با این دست از جنایات و خشونتها ندارد و البته در جای خود دستورالعملهای مشخصی نیز دارد. ناگفته پیداست که یکی از رسالتهای پیامبر اسلام هم مقابله با دخترکشی و زنده به گور کردن آنان بود و از این منظر نیز این دست از رفتارها توجیه پذیر نیست. با این همه نقش رسانههای جمعی و آموزش و پرورش شاید در این راستا از اهمیت ویژه ای برخوردار باشد. هرچند که جامعه نیازمند تبیین مقوله گفت و گو در زیر لایه های ذهن اجتماعی به عنوان پیش شرط هرگونه فرهنگ سازی است. به بیان دیگر اپیدمی گوش ندادن به نظرات متکثر خود باعث می شود تا راه برای هرگونه تغییر در پاردایمهای غلط بسته شود. بنابراین برای رسیدن به هسته سخت تغییر و عبور از برخی رفتارهای جاهلانه چارهای نیست که مدت زمانی را صرف فرهنگ سازی در باب پذیرش کلیدواژه «گفت و گو» به عنوان یک اصل در جامعه کنیم. این عدم پذیرش دیگری ناشی از ضعف هوش هیجانی است که شاید نهاد آموزش و پرورش، خانواده و رسانهها برای بالا بردن آن بتوانند نقش ایفا کنند. با این همه اما نهادهای تصمیم ساز خود نیز نیازمند تبیین این باور در رفتار فردی و جمعی هستند آنجا که خرد جمعی و گفتوگو را به عنوان یک اصل برای توسعه در همه عرصهها پذیرفته و آن را به بدنه اجتماعی نیز تسری دهند.
خشونت قطعاً موضوع تازه ای نیست و حتما نمی توان آن را با یک و یا چند متغیر ساده آسیبشناسی و تحلیل کرد. اما نگارنده در این یادداشت تنها یک شرط لازم برای تغییر را یادآور شد که پیش زمینه اصلی فرهنگسازی است و آن هم شرط پذیرش دیگری با ابزار گفتوگو.
به بیان دیگر در جامعه بیگفتوگو هر چقدر بر خصایل درست و انسانی تاکید کنیم باز هم صدایی شنیده نمی شود که بخواهد اثرگذاری داشته باشد. در جامعه بیگفتوگو نمیتوان برای قاتلِ دختر، فرزند و همسر تبیین کرد که به جای خشونت لازم است آغوش امنی برای شنیدن دردها، مشکلات و دغدغه یکدیگر باشیم.
قتل دختری 17 ساله توسط همسرش به واقع طی چند روز گذشته یکی از دردناک ترین خبرهایی بود که منتشر شد و البته برای روان جامعهای که با انواع مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکند ناراحت کننده تر بود اما واقعیت آن است که لازم است آسیب شناسی همه جانبهتری نسبت به بروز چنین پدیدههایی داشته باشیم. آسیب شناسیای که از منظر گفتوگوی بیشتر رخ خواهد داد.
شتابزدگی اردوغان در شرق
اردوان امیراصلانی در یادداشتی برای «شرق» نوشت: «تجدید روابط صریح و فزاینده میان ترکیه و کشورهایی مانند آذربایجان و پاکستان، جاهطلبیهای نئوعثمانی رئیسجمهور ترکیه رجبطیب اردوغان را برای جهانیان آشکار میکند. به نظر میرسد آنکارا خروج ایالات متحده از افغانستان در ماه آگوست گذشته را فرصتی برای خود بهعنوان یکی از اعضای ناتو میداند تا رهبری منطقه را به دست بگیرد. اردوغان واقعا مصمم به اجرای برنامههای خود برای احیای شکوه امپریالیستی سابق ترکیه است.ایجاد اتحاد استراتژیک ملل ترکزبان در کنار آذربایجان و پاکستان از اهداف واضح او برای رسیدن به این هدف است. در این راستا اردوغان بیش از 20 بار در دوران مسئولیت خود به جمهوری آذربایجان سفر کرده است. انتخاب این دو کشور اتفاقی نبوده است، زیرا آذربایجان علاوه بر ارتش در حال رشد، دارای ثروتهای هیدروکربنی قابل توجهی است و پاکستان نیز قدرت هستهای دارد. صادرات تسلیحات و تجهیزات هوافضای ترکیه به آذربایجان در سال 2020 پنج برابر شد و ترکیه با پیشیگرفتن از ایالات متحده، چهارمین تأمینکننده بزرگ تسلیحات پاکستان است. ترکیه همچنین آذربایجان و پاکستان را وارد برنامه TF-X خود برای جتهای جنگنده نسل بعدی کرده است.
در اوایل سال 2020، اردوغان و نخستوزیر پاکستان عمران خان، در ششمین نشست شورای همکاری استراتژیک سطح عالی در حدود 10 تفاهمنامه امضا کردند که نیمی از آنها مربوط به امور دفاعی است. در طول سال گذشته، این کشورهای مسلمان مذاکرات را برای تقویت حوزههای تجارت، سرمایهگذاری، حملونقل، بانکداری و گردشگری افزایش دادهاند؛ بنابراین اکنون توجه قاطعانه آنکارا به سمت شرق ترکیه در راستای احیای ایده پانتورانیسم معطوف شده است. رئیسجمهور ترکیه، ایران و حتی بنگلادش را که برای اهداف بسیار خاص قصد اتحاد موقت با آنها دارد، از نظر دور نگه نداشته است. بااینحال رزمایش نظامی تحت عنوان «سه برادر - 2021» با حضور ترکیه، جمهوری آذربایجان و پاکستان در سپتامبر گذشته تا حدی باعث برانگیختن نگرانی تهران شد که این رزمایش را تهدیدی برای امنیت خود میدانست. تهران بهسرعت با رزمایش فاتحان خیبر در نزدیکی مرز ایران و جمهوری آذربایجان پاسخ داد. آنکارا همچنین به منظور تحکیم نفوذ سیاسی ترکیه در افغانستان، روابط نزدیکی با کشور متحدش قطر، در خلیج فارس برقرار کرده است. اردوغان در آغاز دسامبر 2021 با امیر قطر شیخ تمیم بنحمد آلثانی دیدار کرد و 12 یادداشت تفاهم در زمینههای دفاع، بهداشت، گردشگری و آموزش امضا کرد. در همان ماه ایران، جمهوری آذربایجان و گرجستان نیز درباره ساخت جادهای برای اتصال خلیج فارس به دریای سیاه که به خطوط راهآهن اسلامآباد - استانبول متصل میشود، به توافق رسیدند که هدف از آن احیای روابط تجاری با ایران است که همچنان تحت فشار اقتصادی حداکثری واشنگتن قرار دارد. با این حال نقشه فتح اردوغان نواقصی نیز دارد. اول از همه، ترکیه در سالهای اخیر در تیررس آمریکا، اتحادیه اروپا و روسیه بوده است که از تحریم اقتصادی این کشور ابایی نداشتهاند. درحالحاضر مذاکرات درباره پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا به دلیل سیاستهای خارجی خصمانه رئیسجمهور ترکیه به بنبست رسیده است. علاوه بر این، جمهوری آذربایجان یکی از سرزمینهای روسیه محسوب میشود، زیرا آذریها بیشتر به زبان روسی صحبت میکنند تا ترکی. علاوه بر حمایت آنکارا از اویغورها، اقلیت ترک مسلمان در چین، دولت چین در افغانستان نیز مداخله میکند. در واقع، پکن با نیاز به امنیت و صلح پایدار در منطقه در تلاش است برای محفاظت از منافع اقتصادی خود اتحاد چین و پاکستان را عمیقتر کند و چین را به قویترین متحد پاکستان در جهان تبدیل کند. سرمایهگذاری چینیها در افغانستان نیز عرصه را برای ترکیه تنگ کرده است؛ بنابراین اتحادی که اردوغان در تلاش برای ایجاد آن است، همچنان توسط چین، ایران و روسیه که از تضعیف روابط میان آنکارا و کشورهای غربی استقبال میکنند، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.»
دومینوی آسیب به روان جامعه را متوقف کنیم
آزاده سهرابی، در یادداشتی در «ایران» نوشت: «مسئولیت اجتماعی شهروندان ایجاب میکند که نسبت به مقوله امنیت روانی جامعه حساس باشند. در چند روز اخیر انتشار اخبار و تصاویر به شهادت رسیدن شهید رنجبر توسط یک فرد شرور و فیلم بهت آور فردی که همسر خود را به قتل رساند اذهان عمومی جامعه را متأثر کرد.
حالا دیگر به مدد فضای مجازی خبرها زود میچرخد و با گوشی هوشمند هیچ صحنهای از دایره تصویر شدن بیرون نمیماند، اما آنچه اهمیت دارد بعد از رخ دادن این وقایع و ثبت رویدادها است. جایی که تصاویر و عکسها از صحنههای دلخراش دست به دست میشود. افراد بیخبر روی فیلمی کلیک میکنند و در معرض شوک و آسیب روانی قرار میگیرند؛ بسیاری از این افراد ممکن است کودکان و نوجوانانی باشند که در این وانفسای آموزش مجازی دیگر دسترسی به گوشی تلفن همراه و اینترنت و پیام رسانها و شبکههای اجتماعی جزء لاینفک زندگی شان شده است. این طرف اما برای انتشار چنین تصاویر و فیلمهایی گاهی ما بدون لحظهای درنگ یک کلیک ساده میکنیم و دومینویی را بر ضد امنیت روانی جامعه راه میاندازیم.
باز انتشار یک تصویر از خشونت، خود به بازتولید خشونت میانجامد، چرا که بشر مجبور است برای کاهش اضطراب رویارویی با چنین مواجهههایی سطح اضطراب خود را کاهش دهد و مکانیسم عادیانگاری، یک دفاع برای افراد جامعه میشود و هر چه بیشتر ما را از جامعهای با سلامت روانی بهینه دور میکند.
مسأله بعدی در این میان تعمیمهای افراطی است که در تفسیر رویدادهایی مثل این رخ میدهد. وقتی مدام یک اتفاق بازنشر داده میشود، در واقع ابعاد آن بزرگنمایی میشود و وقتی در سال چهار مورد از چنین رویدادهایی در فضای مجازی مطرح باشد ببینید چه تعمیم های افراطی ای ممکن است صورت بگیرد. در هر جامعهای افراد با اختلالات جدی روانی وجود دارند. یکی از این اختلالات جدی همین افراد شرور یا دارای رفتارهای خارج از عرفی هستند که خبرهایشان دهان به دهان میچرخد. این افراد اغلب سایکوپاتها یا همان ضداجتماعیها هستند که کمتر از یک درصد جامعه را به خود اختصاص میدهند. این افراد به دلیل اتفاقات دوران کودکی و تربیتی یا نقصهای ژنتیکی و حتی عصب شناختی مطلقاً حس گناهی در آسیب رساندن به دیگران ندارند و دارای قدرت همدلی نیستند وگرنه کدام خشمی میتواند به چنین فجایعی بینجامد؟ همه ما انسانها دارای احساس هستیم و حتماً در طول زندگی خشم را تجربه میکنیم و حتی ممکن است رفتارهای پرخاشگرانه را تجربه کنیم اما مهمترین عاملی که سبب میشود با هر میزان خشم و حتی رفتار پرخاشگرانه، افراد، قاتل نشوند، همین ویژگی منحصر به فرد در تک تک ماست و آن داشتن حس گناه و پشیمانی است. بسیاری از انسانهای شریف که غالب افراد جامعه را تشکیل میدهند نیز وجود دارند که متأسفانه اعمال آنها بازنشر داده نمیشود اما با هر بار ضریب دادن به نشر رفتار شرورانه، گویی یکبار دیگر آن رفتار به وقوع پیوسته و تفسیرهای افراطی از همین جا آغاز میشود که ببینید چقدر جامعه ما و افراد آن دچار آسیب هستند و این تفسیر و تعمیم هاست که بیش از خود واقعه، سلامت روانی جامعه را به خطر میاندازد.
بعد دیگر این وقایع اما در دستان قوه قضائیه است. وقتی اتفاقی اینچنین اذهان عمومی را جریحهدار میکند و باعث احساس عدم امنیت روانی در جامعه میشود لزوم برخوردی قاطع با مسببان این وقایع یعنی برگزاری سریع محاکمه و صدور و اجرای حکم را میطلبد. در بسیاری از این رویدادهای دلخراش خصوصاً بعد اجتماعی و عمومی جرم مشخص است و شاید در چنین مواردی پیگیریهای سریعتر در رسیدن به حکم و اجرای آن بتواند بخشی از این امنیت رفته را برگرداند، ضمن اینکه با عادی انگاری این رفتارها نیز مبارزه شده است.
ما باید برای امنیت روانی جامعه همه دست در دست هم بگذاریم چون همه سوار یک کشتی هستیم.»
زنانی که در خانه محاکمه و کشته میشوند
فاطمه باباخانی فعال حقوق زنان و مدیرعامل خانه امن خورشید در یادداشتی برای «آرمان ملی» نوشت: «هزاران زن در هزاران نقطه کشور، بدون نام و نشان قربانی خشونتهای خانوادگی میشوند، گویا تنها دلیل انتشار این اخبار رعب افکنی برای زنان و مداومت به سکوت است. با انتشار فیلم سر بریده شده زنی در اهواز، بر این رعب افکنی دامن زده میشود. هدف از کشتن هر زنی، تحت عنوان «مجازات» و «بیعفتی» و نمایش علنی آن باید به عنوان یک آسیب جدی اجتماعی سریعا بررسی شود و راهکار جامعه شناختی- روان شناختی و حقوقی از سوی متخصصان امر ارائه شود. به گمانم زمان بسنده کردن به وای و افسوس و انتشار تیتر خبر باید به سر آمده باشد؛ ما نیازمند مطالبه جدی و اقدام فوری هستیم. زنانی که در برابر خشونت خانگی و آزار و اذیت نزدیکانشان ایستادگی میکنند، حتی راه فرار هم ندارند. از هر جای دنیا که شده بازگردانده میشوند تا در خانه همسر یا پدر مجازات شوند، بدون محاکمه یا حتی شنیدن دلایل این کار. این زنان توسط شورای گردن زنی خانوادگیشان، در غیاب دادگاه و قانون عادلانه و بیطرف، برادرها و شوهرانشان نقش دادگاه و بازپرس و دادستان و شعبه اجرا را بازی کنند و امنترین نقطه جهان که خانه بوده برای این زنان، تبدیل به قتلگاه شده! امروز زنی از اکوادور به نگارنده پیام داد؛ شوهر، فرزندش را اذیت و آزار کرده، در حالیکه مراحل دادرسی کیفری را در دادگاه طی میکند، پاسپورت و مدارک هویتش توسط شوهر آزارگر جلب شده، و او و فرزند کوچکش در آن کشور گیر افتادهاند! حتی نمیتواند به خانهاش بازگردد. همچنین یکی از مددجویان خانه امن که زنی است ۳۵ ساله، از روز نخست اسکانش در خانه امن تا حالا، در هر دیالوگ شوهرش با مددکار و خانوادهاش یک جمله به وفور تکرار شده، اینکه: «بهش بگین گیرش میارم، میبندم به ماشینی که توقیف کرد، و دور تا دور شهر روی زمین میکشمش تا عبرت بقیه زنها بشه که به پلیس زنگ نزنن، که ماشینشو توقیف نکنه که نگه طلاق میخوام.» این یک دیالوگ تخیلی نیست؛ این جملات نزد مددکار، خواهر زن خشونت دیده و مسئول فنی مرکز دهباره تکرار شده! گاهی یقین پیدا میکنم که زنان تا جایی اجازه بروز و ظهور و حضور دارند که تفکر و فرهنگ مردسالارانه اجازه بدهد. ما تا جایی میتوانیم حضور داشته باشیم و حرف بزنیم و رشد کنیم که تفکر و فرهنگغالب تبعیضآمیز اجازه بدهد. بدون نام و نشان!»