«تصمیم سیاسی» در «مرحله نهایی» کلیدواژههای پایان ژانویه
کار مذاکرات احیای برجام به نقطه «تصمیم نهایی» رسیده است؛ این چیزی است که از آخرین خبر وین برمیآید. جمعهشب به وقت تهران اعلام شد قرار شده است هیئتهای مذاکرهکننده حاضر در وین، برای مشورت بار دیگر به پایتختهای خود برگردند.
انریکه مورا، معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و هماهنگکننده مذاکرات احیای برجام در وین، در توییتی با اعلام این خبر نوشت: «هشتمین دور مذاکرات وین بر سر برجام که از بیستوهفتم دسامبر آغاز شده و تاکنون طولانیترین دور مذاکرات بوده، با وقفه مواجه شده است. مشارکتکنندگان جهت رایزنی و دریافت دستورالعمل راهی پایتختهایشان خواهند شد تا هفته دیگر بازگردند. هماکنون به اتخاد تصمیمات سیاسی نیاز است. تمامی مشارکتکنندگان سفر امنی داشته باشند». مورا این را در حالی اعلام کرد که بعدازظهر همان روز با علی باقریکنی، معاون سیاسی وزیر خارجه ایران و رئیس هیئت ایرانی حاضر در وین جلسه داشت. نکته شایان برداشت از توییت مورا در این میان این است که مذاکرهکنندگان همچنان مصر هستند مذاکرات را در دور هشتم بخوانند و در مقابل افزایش این عدد مقاومت میکنند. این خود میتواند حائز پیامهایی درباره نگاه طرفهای مذاکرات به وضعیت گفتوگوها باشد؛ اما نکته درخور توجه دیگر این است که بر اساس تفاهم صورتگرفته میان هیئتهای مذاکرهکننده در وین، دور هشتم گفتوگوها به مدت حدود یک هفته تنفس خواهد داشت. به این ترتیب، برخلاف وقفههای پیشین، این بار تاریخ دقیقی برای پایان تنفس و بازه زمانی مشورت در پایتختها اعلام نشده است.
«تصمیم سیاسی» در «مرحله نهایی» کلیدواژههای پایان ژانویه
صحبتهای مقامات و دیپلماتهای کشورهای حاضر در مذاکرات احیای برجام درباره این وقفه پر از تأکید بر نیاز به «تصمیم سیاسی» است و همزمان این نکته مطرح میشود که مذاکرات اکنون در مرحله نهایی خود قرار گرفته است. این همزمان با این حقیقت است که ماه ژانویه به پایان خود رسیده و در آستانه ورود به ماه فوریه هستیم؛ یعنی حوالی همان زمانی که طرفهای غربی مذاکرات، بهخصوص ایالات متحده حدودا آن را سقف زمانی ادامه مذاکرات در مرحله فعلی عنوان کرده بودند. با گذاشتن کاربست این کلیدواژهها در کنار تأکیدات مکرر طرفهای غربی مذاکرات برجام روی این فرصت محدود، میتوان نتیجه گرفت که اتفاق اصلی بناست در بازگشت دوباره مذاکرهکنندگان به وین رخ بدهد. به عبارتی به نظر میرسد در نقطه فعلی، محدوده آنچه هر کدام از بازیگران برجام حاضر هستند بپذیرند، مشخص شده است و حالا باید تصمیم گرفته شود که آیا پایتختها چینش مشخصشده در وین را برای امتیازاتی که تبادل خواهد شد و اقدامات متقابلی که انجام خواهد شد، خواهند پذیرفت یا نه و اگر پاسخ منفی باشد، احتمالا مسیر مذاکرات به پایان خواهد رسید.
تنفس تا تصمیم
شاید به همین خاطر است که این بار وقتی بازگشت هیئتها برای مشورت به پایتختها اعلام شد، خبری از اعلام بازه زمانی دقیق این وقفه و تعیین زمان بازگشت به وین نبود. از این نکته البته دو معنا قابل برداشت است. اول اینکه این بار قرار نیست کار با پرسش و پاسخی دو، سه روزه در پایتختها و مرور اتفاقات تمام شود، بلکه هیئتها برگشتهاند تا دولتها گفتوگوها و بررسیهای اصلی و کلی خود را انجام دهند و تصمیم بگیرند که در نهایت میخواهند با آنچه در مسیر احیای برجام پیشرویشان است چه کنند. از طرف دیگر، اگر مذاکرات در نقطهای مرضیالطرفین به وقفه رسیده بود و تنها تأیید نهایی پایتختها لازم بود، احتمالا این وقفه واضحتر تعریف میشد. اما همین ابهام حاکی از این است که بازیگران برجام انتظار ندارند بحثهایی که در پایتختها بناست در جریان باشد، بحثهای کوتاه و راحتی باشند. همین نکته این احتمال را تقویت میکند که این تصمیم، تصمیم اصلی است. به عبارتی این بار قرار نیست پایتختها گزینهها را بررسی کنند و در صورت عدم رضایت برای پیداکردن راهها و گزینههای دیگر دوباره به وین بیایند، بلکه تصمیم بین پذیرفتن نتیجه فعلی مذاکرات یا تشخیص بنبست غیرقابلعبور در آنهاست.
تماس روسیه و فرانسه، در شب آغاز وقفه آخر
یک اتفاق درخور توجه دیگر در این زمینه، تماسی بود که در همان حوالی زمان اعلام این وقفه در مذاکرات، بین ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه و امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه برقرار شد. نمایندگی روسیه در توییتی خبر این تماس را داد و نوشت: «در بیستوهشتم ژانویه ولادیمیر پوتین تماسی تلفنی با امانوئل مکرون برقرار کرد. رؤسای جمهور درخصوص برجام گفتوگو کردند و بر مواضع روسیه و فرانسه در رابطه با تداوم تلاشهای بینالمللی جهت حفظ و اجرای توافق هستهای و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل تأکید داشتند». روسیه در دورههای اخیر مذاکرات احیای برجام نزدیکترین مواضع به ایران را داشته است و در مقابل فرانسه، مانند زمان مذاکرات منتهی به برجام، بیشترین فاصله را با دیدگاههای ایران داشته. از اینرو، تماس بین این دو کشور در بالاترین سطح، یعنی در سطح رؤسای جمهور، در شرایطی که بناست مذاکرهکنندگان به پایتختها بروند تا با دولتهای متبوع خود مشورت کنند، اهمیت ویژهای مییابد و باز ممکن است نشانه دیگری از نزدیکی مذاکرات برجام به نقطه پایان باشد.
تهران و واشنگتن، «پایتختهای» تعیینکننده
اما از همه آنچه تا اینجای مذاکرات احیای برجام دیده شده است، مسئله دیگری نیز بدیهی به نظر میرسد و آن اینکه دو طرفی که «تصمیم سیاسی» تعیینکننده را قرار است بگیرند، ایران و ایالات متحده هستند. مواضع دیگران درباره چندوچون بازگشت آمریکا به برجام و بازگشت ایران به اجرای کامل تعهدات برجامی تا حد زیادی آشکار است و موضوع گفتوگوها نیز همین دو مسئله بودهاند. اکنون ایالات متحده باید تصمیم بگیرد تا چه میزان درباره رفع تحریمها قرار است خواستههای ایران را بپذیرد و در مقابل چه شکلی از بازگشت ایران به تعهدات خود را قابل قبول میداند. در مقابل ایران نیز باید تصمیم بگیرد سطحی که از رفع تحریمهای ایالات متحده علیه ایران در مذاکرات وین به این کشور اعلام شده، برایش قابل قبول است یا نه و اینکه به چه شکل حاضر است خواستههای دیگر برجامیان درباره برنامه هستهای خود را عملی کند. یک علت وجود ابهام در این زمینه همین است که تصمیمهای پیشروی تهران و ایالات متحده تصمیمهایی اساسی هستند که هر دو طرف تردیدها و ملاحظات جدی خود را درباره آن مشخص کردهاند.
در فاصله زیاد تهران - واشنگتن، نقطه قابل قبول وجود دارد؟
در نهایت سؤال اساسی در این مرحله همان است که در آخرین روزهای مذاکرات منتهی به برجام وجود داشت: آیا در میان خواستهها و ترجیحات متنافر طرفهای برجام و بهطور مشخص ایران و آمریکا، نقطهای پیدا خواهد شد که برای هر دو طرف پذیرفتنی باشد؟ در زمان گفتوگوهای برجام این نکته هرازگاهی بهخصوص از تریبونهای بدبینتر مطرح میشد که اشتراک مجموعه سناریوهای مقبول برای دو طرف، تهی است اما در نهایت نقطهای یافت شد که همه آن را بهتر از ناکامی مذاکرات قلمداد کنند و بر سر آن به توافق برسند. اکنون نیز باید دید آیا بین دغدغههایی مثل تضمین و راستیآزمایی از سوی ایران و سرعت و گستره برنامه هستهای ایران از نگاه ایالات متحده، جایی برای موافقت وجود دارد یا خیر. در این میان البته نکته شایان توجه، تفاوت فضای گفتوگوهای فعلی با گفتوگوهای منتهی به برجام است. در آن زمان هم دولت ایالات متحده و هم دولت ایران به شکل درخور توجهی عزم و انگیزهای بسیار بالا برای رسیدن به نقطه توافق نشان داده بودند و شاید همین باعث شده بود که تعامل بین دو کشور بعد از دههها خودداری از گفتوگوی مستقیم، تعامل مثمرثمری باشد. در گفتوگوهای فعلی اما از طرفی به نظر میرسد چنین جدیتی در دو طرف وجود ندارد و از طرف دیگر، اتفاقات بین ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۲ بدبینیهایی جدی بین طرفهای برجامی ایجاد کرده است. علاوهبراین، چالش دیگری که همچنان برقرار است این است که برخلاف گفتوگوهای منتهی به برجام، در حال حاضر اساسا بین دو طرف اصلی ماجرا گفتوگویی برقرار نیست. اخبار همان زمان و روایاتی که بعد از آن منتشر شد، نشان داد پیشرفت گفتوگوها بین ایران و آمریکا در بسیاری نقاط برخلاف میل دیگرانی مثل روسیه یا فرانسه رخ میداد، اما حالا مذاکراتی که در فضای منفیتر طی میشود، به شکلی انجام شده که ارسال و دریافت پیام و نظر بین این دو طرف با واسطهگری همین بازیگران دیگر انجام میشود و در نتیجه روندی که در آن زمان بین ایران و آمریکا طی و منجر به توافق شد، لااقل در شرایط فعلی دور از دسترس است. آیا دولت سیدابراهیم رئیسی در ایران و دولت جو بایدن در ایالات متحده خواهند توانست از مذاکرات غیرمستقیم فعلی دستاوردی حاصل کنند و این پرونده را سرانجام به نتیجهای برسانند؟ تنها چیزی که فعلا قطعی به نظر میرسد این است که تا دریافت پاسخ این سؤال، زمان زیادی باقی نمانده است./ شرق