چرا برجام فیصلهبخش نیست؟
بزرگترین تفاوت مذاکرات احیای برجام 1400 با مذاکرات انعقاد برجام سال92 در این است که برجام معنای «فیصلهبخش» خود را از دست داده است. به همین واسطه، توافق احتمالی در وین چه یک «توافق جامع» باشد، چه یک «توافق موقت» هرگز معنای توافق ژنو92، لوزان94 و وین94 را نمیدهد.
بزرگترین تفاوت مذاکرات احیای برجام 1400 با مذاکرات انعقاد برجام سال92 در این است که برجام معنای «فیصلهبخش» خود را از دست داده است. به همین واسطه، توافق احتمالی در وین چه یک «توافق جامع» باشد، چه یک «توافق موقت» هرگز معنای توافق ژنو92، لوزان94 و وین94 را نمیدهد. پیشازاین در مذاکرات برجام تصور میشد که توافق هستهای گامی بزرگ در تعیین تکلیف روابط ایران و ایالاتمتحده است و روابط این دو کشور را بهسمت
عادی شدن پیش میبرد اما اکنون چنین کارکرد و ظرفیت و توقعی از مذاکرات وجود ندارد و به همین واسطه برجام نقش فیصلهبخش خود را از دست داده و برخی جنبههای راهبردی آن به سطح تاکتیکی تقلیل داده شده است.
اکنون از توافق احتمالی جدید در سطح سیاسی توقع نمیرود که بخشی از فرایند نرمال شدن روابط ایران و ایالاتمتحده باشد، بلکه بهعنوان توافقی برای «متوقف شدن» دو طرف در بخش فنی و تحریمها ارزیابی میشود. این در حالی است که در سال94 هنگام اجرایی شدن برجام، دولت وقت ایران این توافق را «پنجرهای جدید» در روابط ایران و آمریکا توصیف کرد و در مناظرههای انتخابات96 ایران، حسن روحانی وعده داد که در چهارسال آینده درباره برداشتن باقی تحریمها هم با ایالاتمتحده توافق خواهد کرد. گفتوگوی تلفنی روحانی با باراک اوباما نمادی از جنبه فیصلهبخش برجام تلقی میشد که بعدها در قدم زدن کری-ظریف و تسلیت کری به حسین فریدون ادامه یافت.برای پشتیبانی از فرضیه فیصلهبخش نبودن برجام، باید به تغییر ماهیت توافق هستهای که موجب تغییر نگاه دولتها به این توافق شده تکیه کرد. در مقطع فعلی، از جنبه معجزهگر و گشایشگر برجام کاسته شده و گرچه دولت ایران بهدنبال رسیدن به یک توافق برای رفع تحریمهاست اما توقعات از برجام در بازار کلان و خرد کوچکتر از قبل شده است؛ برای مثال، بیشتر از آنکه از احیای برجام دلار 15هزار تومانی انتظار رود، تثبیت قیمت فعلی دلار طلب میشود. جمهوری اسلامی اکنون با رویکرد متفاوت از زمان دولت روحانی به توافق هستهای مینگرد که بخشی از آن بهواسطه رابطه کوچک کمپین دولت جدید با برجام است و بخش دیگری از آن حاصل تجربیات 6سال گذشته. تجربیات اجرای برجام خود به یک «ساختار جدید» در مذاکرات کنونی تبدیل شده که با ادبیات «راستیآزمایی» و «تضمین» بهعنوان خطقرمزهای کارگزار ایرانی در مذاکرات بیان شدهاند.در سطح دولت ایالاتمتحده مهمترین تفاوت با مذاکرات سال92 را باید ضعف دولت بایدن دانست. شکاف در سیاست داخلی آمریکا که در رأی بالای ترامپ و حمله به کنگره در ژانویه2021 نمایان شد، نهتنها کم نشده است، بلکه در انتخابات نوامبر2022 ابعاد تازه و جدیتری هم پیدا میکند. به همین واسطه، توقع ورود آمریکا به یک توافق جامع هستهای با ایران وجود ندارد و طبیعتا توافق موقت نمیتواند جنبههای فیصلهبخش توافق هستهای را تقویت کند. آمریکا دریافته که حتی یک توافق جامع هستهای با ایران به معنای تغییر رویکرد تهران در سیاست منطقهای و موشکی نخواهد بود. همانگونه که ایران دریافته ترک عادت آمریکا به رفع تحریمها واقعگرایانه نیست و به همین دلیل نسبتبه توافق سال94 محافظهکارتر شده، آمریکا هم توقع خود را از مذاکرات وین واقعیتر کرده است.دولتهای ایران و ایالاتمتحده، توافق احتمالی را برای دستاوردهای کوچک میخواهند؛ چراکه برجام توانایی پاسخگویی به مسائل جدید را ندارد و عقبتر از زمان قرار دارد. به تعبیری، قدرت برجام کوچکتر از حجم و گستره مسائل است. در شرایط فعلی نه توافق گذشته از جامعیت برای حل مسائل جدید برخوردار است، نه برای توافق جامع زیرساختهای لازم وجود دارد. توافق جامع نیازمند «مذاکره جدید» با توقعات و خواستههای جدید است که حتما پیشرفتهای بومی و فنی ایران در کنار تعمیق روابط با چین و روسیه تاثیر معناداری در آن خواهد داشت. در شرایط فعلی، توافقی هرچند کوچک و موقت -در صورت انجام- برای اهداف معمولی دولتهاست. در تهران توافق موقت دست دولت را تا حدودی برای کنترل تورم و حل مساله کسری بودجه باز میکند. در واشنگتن هم این توافق میتواند یک دستاورد متوسط برای سیاست خارجی بایدن تلقی شود. اینگونه است که نمیتوان از برجام مانند 6سال گذشته توقع تاثیر معنادار در سیاست داخلی داشت؛ چه در تهران، چه در واشنگتن.توافق موقت در وین شاید ترجمه دقیقی از فیصلهبخش نبودن برجام و نگاه محافظهکارانه به توافق هستهای باشد؛ توافقی که نقش «کاهنده» و «تاکتیکی» بهجای «نرمالکننده» پیدا میکند و از معنای سیاسی و فرامتنی آن کاسته شده است. تجربه 6سال گذشته به طرفهای مذاکره آموخته که «فرسایشی» و «طولانی» شدن مذاکرات به «قاعده» تبدیل شده و فعلا نمیتوان از مذاکرات توقعات فرامتنی داشت. توافق کوچک شاید ترجمه ظرفیتها، خواستهها و توقعات طرفین مذاکره است که این البته خود نوعی نرمال شدن و نقطه عطف در مذاکرات محسوب میشود. درواقع بهجای آنکه توافق جامع به نرمال شدن روابط بینجامد، ساختارها و موانع موجود، فیصلهبخش نبودن برجام را نرمال کرده است. تغییر برجام از یک توافق فیصلهبخش به یک توافق عرفی و معمولی یک تغییر «ماهیتی» و «هویتی» است. برجام که قرار بود رابطه ایران و ایالاتمتحده را استحاله کند، اکنون خود استحاله شده است و نمیتواند یک توافق بلندمدت و بر مبنای اعتماد را تضمین کند. در این میان، نرسیدن طرفین حتی به یک توافق موقت نشان میدهد که حتی توافق کوچک هم نمیتواند خواستههای طرفین را پوشش دهد و عملا برجام منحل شده است./صبح نو