تحلیل از چپ و راست؛
ایران و روسیه
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
ایران در رابطه با روسیه دست بالا را دارد
کوروش احمدی، دیپلمات بازنشسته در یادداشتی برای «شرق» نوشت: « روابط ایران و روسیه کولهباری سنگین از تاریخ دوجانبه را بر دوش میکشد و تجربهها و خاطرههای تاریخی نهچندان مثبت مردم ما، وزنهای است بر دست و پای آن. ... باید توجه داشت روسیه یک قدرت بالنده نیست. با فروپاشی روسیه شوروی، متحدان جهانی این کشور از اطرافش پراکنده شدند و از موقعیت یک قدرت جهانی به موقعیت یک قدرت منطقهای تقلیل یافت. فروپاشی شوروی نهتنها به موقعیت اروپای شرقی بهعنوان سپری دفاعی برای روسیه در برابر غرب پایان داد، بلکه همه کشورهای این منطقه، به استثنای صربستان، به ناتو پیوستند. اکنون روسیه در خارج نزدیک خود، یعنی در 15 جمهوری سابق شوروی نیز در موضع دفاعی قرار دارد. از این تعداد قبلا سه جمهوری به ناتو پیوستهاند و شش جمهوری دیگر عمدتا از مسکو بریده و به غرب نزدیک شدهاند. دولتهای همسو با مسکو در شش جمهوری باقیمانده نیز با اعتراضات مردمی مواجهاند که از آن جمله در ماه گذشته روسیه ناچار به اعزام سرباز برای حفظ وضع موجود در قزاقستان شد. بنابراین اولویت سیاست خارجی مسکو در این دوره، جلوگیری از الحاق آن شش جمهوری به ناتو (تا حد اعزام صد هزار سرباز به مرز اوکراین) و بریدن این شش جمهوری از روسیه است. در نتیجه سیاست خارجی روسیه عمدتا در رابطه با این اولویت شکل گرفته است. به لحاظ اقتصادی نیز روسیه هنوز نتوانسته خود را از قید فروش انرژی و سلاح بهعنوان اقلام اصلی صادراتیاش برهاند و اقتصادی متنوع و مدرن بنا کند. اما روسیه همچنان صاحب یک زرادخانه عظیم تسلیحات هستهای و موشکی است؛ زرادخانهای که در دنیای امروز کار چندانی از آن ساخته نیست.
روسیه که از اواسط دهه 2010 عزم بازگشت به خاورمیانه را عمدتا با هدف بهدستآوردن حربهای برای چانهزنی با غرب کرده، به کمک ایران نیاز داشته است. مسکو برای پیشبرد سیاستش در خاورمیانه، به علت ضعف اقتصادش نمیتواند مانند چین به حربههای اقتصادی متکی باشد. غلبه اولویتهای ژئوپلیتیک در سیاست خاورمیانهای ایران و روسیه، زمینهساز همکاری این دو کشور در منطقه است و روسیه ضمن اینکه در این رابطه به ایران نیاز دارد، نمیتواند سطح بالای کمی و کیفی روابطش با اسرائیل و نیازش به شورای همکاری برای کنترل بازار جهانی نفت و جذب سرمایه از این منطقه را نادیده بگیرد. نتیجه چنین تناقضی این شده که ضمن همسویی با ایران در سوریه برای حفظ بشار اسد، همزمان دست اسرائیل در سوریه را نیز باز گذاشته است. این در حالی است که نیاز روسیه به ایران در خاورمیانه بیشتر از نیاز ایران به روسیه است.
با توجه به عوامل یادشده و برخی عوامل دیگر مانند نیاز روسیه به جلوگیری از صدور گاز ایران به اروپا، تهران اساسا دست بالا را در رابطه با روسیه دارد و میتواند جایگاهی اصیل در سیاست خارجی روسیه و نه در استراتژی چانهزنی آن کشور مطالبه کند. این مهم تنها در صورت وجود توازن در سیاست خارجی ایران بهعنوان یکی از مهمترین عوامل میتواند محقق شود. همانطور که ترکیه با تکیه بر توازن در سیاست خارجی توانست امتیازات زیادی از روسیه ازجمله سیستم دفاع هوایی اس400 و بسیاری امتیازات دیگر را به آسانی به دست آورد، ایران نیز تنها از طریق موازنه، اعم از مثبت یا منفی، میتواند مسکو را ملزم به رعایت کامل منافع ملیاش بکند.»
بدهکاران طلبکارنما!
سیدمحمدسعید مدنی در یادداشتی برای «کیهان» نوشت: «کسانی که هشت سال قلمی را که خداوند در کتاب مجید به نامش سوگند میخورد به «ماله» تبدیل کرده بودند، تا تنبلیها و کسالتها و روشهای مبتنی بر نشستن و اداره مملکت با ویدئوکنفرانس و پرهیز از حضور در میان مردم و زدن به قلب مشکلات جامعه و... را توجیه نمایند و بر رفتارهای غلط و سیاستهایی که خروجی آن گستاخی دشمنان در خارج و وقاحت مفتخواران و حرامخواران و خرابی وضع اقتصادی و تنگناهای سخت معیشتی مردم در داخل بود، ماله بکشند، حالا نیز کماکان اما با لحنی دیگر از آن سیاستهای غلط دفاع میکنند و بیآن که شرمنده باشند، رفتار و اقدامات مسئولان انقلابی در دولت و مجلس و قوه قضائیه و شهرداری و... را زیر سؤال میبرند و ترجیعبند حرفشان این است که «... فایده ندارد! شما هم با پی بردن به ظرائف و واقعیات مملکتداری، مجبور هستید کوتاه بیایید و به راه قبلیها بروید...»، آری این جماعت و افراد و جریانهای متبوع و مطبوعشان که با تکیه بر واقعیات و پیشینه و برخلاف ادعاها و شعارها، در عمل و به وقت مسئولیت اجتماعی، برای مردم و رای مردم و نظرمردم... ارزشی قائل نیستند و به «حافظه تاریخی مردم» هم باور ندارند... از نظر این جماعت ناآگاه یا مغرض که خواسته و ناخواسته منافع دشمنان را به منافع ملی ترجیح میدهند اولویت، بازگشت کدخدا به میز مذاکره است بحث رفع تحریمها در مرحله بعدی اهمیت قرار دارد! بهواقع اینان میخواهند با عوامفریبی، دولت مردمی را تحت فشار بگذارند تا چنانکه خود همواره رفتار کردهاند به رای و اعتماد مردم بیاعتنا باشد و برخلاف مسئولیتی که در قبال کشور و انقلاب دارند و برخلاف تعهد و قراری که با مردم و خانواده شهدا و خون شهدا و امام شهدا بستهاند عمل کند و فرصت خدمت را به سهلانگاری و فرصت جمعآوری غنیمت و بستن خود و خانواده و نورچشمیهای دلبند تبدیل نماید و... و در یک کلام سیاستهای غیرمردمی چند ساله گذشته تداوم پیدا کند و به ارزشهای انقلابی و عزتمدارانه و کارساز کماکان بیاعتنایی شود و دست باندهای منفعتطلب و مافیاهای اقتصادی را باز بگذارد و... بالاخره منافع خودشان و دوستان و شرکایشان کماکان محفوظ بماند.... امروز یکی از اصلیترین مطالبات مردم که برای سلامتی و افزایش احساس امنیت ضروری و برای صیانت از ارزشها و باورهای انقلابی سخت لازم است برخورد بیامان با جریانات مفسد و مخربی است که در حوزههای مختلف از اقتصاد و سیاست خارجی و... گرفته تا فرهنگ و ورزش با عملکرد یا «ترک فعل»های خود ناراضیتراشی میکنند و دشمن شاد شده و میشوند و نیاز مبرم به برخورد قانونی و قاطعانه با کسانی است که مستقیم و غیرمستقیم مسبب وضع اقتصادی امروز هستند. اگر این کار صورت نگیرد مسببان بهجای بدهکاری و پاسخگو بودن، به تدریج طلبکار هم میشوند و همه توان خود را برای سنگاندازی در مسیر مقابله با فساد بهکار میگیرند و...»
فرصتها در تعامل قدرتمندانه ایران مستقل
عباس حاجینجاری در یادداشتی برای «جوان» نوشت: «روابط ایران و روسیه بهعنوان دو کشور مهم و قدرتمند منطقه اگرچه از گذشته دور با فراز و نشیبهای زیادی همراه بوده است، اما در سالهای اخیر به دلیل منافع مشترک دو کشور در روند تحولات منطقه و بهویژه در مبارزه با تروریسم که سردار سپهبد شهید قاسم سلیمانی در برقراری آن نقش اساسی داشت، وارد مرحله نوینی شده است که اکنون با سفر آقای رئیسی رئیسجمهور محترم ایران به روسیه که با دعوت رسمی ولادیمیر پوتین صورت میگیرد بر استحکام آن افزوده خواهد شد. بهویژه آنکه در جریان این سفر، توافقات مهم اقتصادی پیرامون پیمان پولی مشترک دو کشور، راهاندازی خط اعتباری، راهاندازی سوئیفت مشترک، هماهنگی جهت فروش نفت وموضوعات دیگر در دستور کار مذاکرات دو رئیسجمهور قرارگرفته است. ... دستاورد ملموس این جهتگیری در عرصه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کشور در طول چند ماه اخیر آشکارشده و به افزایش روزافزون صادرات کشور و رونق تولید و تزریق ارز حاصله به چرخه اقتصادی کشور انجامیده است و طبعاً دستاوردهای این سفر نیز به بهبود شرایط اقتصادی کشور کمک خواهد کرد.
اما در عرصهای دیگر به دلیل روند تحولات منطقهای و بینالمللی معطوف به روابط دوجانبه پیرامون مسائل مهم منطقه نظیر مسائل قفقاز، افغانستان، سوریه و... این دیدار از اهمیت مضاعفی برخوردار شده است. بدیهی است که تأثیر تقویت روابط دو کشور در ارتقای همکاری و تعاملات در حوزههای اقتصادی و سیاسی و روند مذاکرات هستهای و خنثیسازی تحریمها که مسئله مشترک دو کشور است، با دستاورد مهمی همراه خواهد شد.
از سوی دیگر همزمانی این سفر با تقویت و تحکیم روابط ایران با چین و سفر وزیر خارجه ایران به آن کشور و آغاز اجرای توافقات ۲۵ ساله ایران و چین بر اهمیت این تعاملات افزوده است. بهگونهای که در روزهای اخیر رسانههای غربی از همگرایی و تعامل ایران-روسیه -چین بهعنوان یک محور قدرتمند در برابر راهبرد سلطهگرانه امریکا در منطقه که اتفاقاً با هر سه کشور به دلایلی درگیر شده است بهعنوان چالش اصلی امریکا در حوزه مسائل بینالمللی یادکردهاند.
اما آنچه در این روزها در مورد سفر رئیسجمهور به روسیه و سفر وزیر خارجه به چین به محور اصلی عملیات روانی رسانههای بیگانه و جریانهای معاند داخلی تبدیلشده است، القای وابسته کردن و فراتر از آن ادعای زمینهسازی برای سلطه کشورهای شرقی بر ایران و زیر پا گذاشتن شعار «نه شرقی نه غربی» جمهوری اسلامی در دولت جدید است! ... آنچه در ارزیابی عملکرد دستگاه دیپلماسی ایران در دولت جدید باید مورد توجه قرار بگیرد این است که ایران در این روابط چه با همسایگان، چه در روند مذاکرات هستهای و چه در روابط با دو دولت بزرگ شرق یعنی چین و روسیه که این روزها موجب برجستهتر شدن موقعیت و موفقیت دستگاه دیپلماسی ایران شده است، رعایت سه اصل عزت، حکمت و مصلحت را از موضع اقتدار و بهعنوان مستقلترین نظام سیاسی در منطقه و جهان دنبال کرده است، بهویژه آنکه این سفر میتواند نقطه عطفی در روابط ایران و روسیه در دوران جدید که از آن بهعنوان روسیه مقتدر یاد میشود، مورد تأکید دوستان و دشمنان قرارگرفته است.
نکته مهم در روند این تعاملات و در پاسخ به شبهات مطرحشده این است که جمهوری اسلامی ایران به لحاظ موقعیت حساس ژئوپلیتیک، منابع و توان اقتصادی و جمعیتی، نفوذ منطقهای، اقتدار دفاعی و... از چنان ظرفیت بالایی برخوردار است که در عین مقابله و خنثیسازی فشارها و تحریمهای فلجکننده امریکا و دیگر کشورهای غربی توانسته است موقعیت خود را در منطقه وجهان تثبیت کند که روند مذاکرات هستهای در دور جدید بخشی از آن است، بهگونهای که در عین جبران ظرفیتهای ازدسترفته هستهای در جریان توافق برجام، ایران به لحاظ اقتصادی توانسته است ثابت کند که کشور بهرغم ادامه تحریمها نیز قادر است اهداف برنامههای اقتصادی خود را دنبال کند.»
تهدید رابطه نامتوازن
نعمتالله ایزدی، در یادداشتی برای «اعتماد» نوشت: «نگرانیهایی که در افکار عمومی در خصوص روابط تهران و مسکو وجود دارد بیپایه و بیمورد نیست. در طول بیش از دو سده، همواره در روابط ایران با روسیه، چه در دوران روسیه تزاری، چه در دوران اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و چه حتی در دوره کنونی جمهوری فدراتیو روسیه، نوعی بیاعتمادی نزد دو طرف وجود داشته و دارد. این بیاعتمادی در میان روسها هم نسبت به ایران وجود دارد، اما چون در آن کشور افکار عمومی نسبت به ایران حساسیت چندانی ندارد و اولویت محسوب نمیشود، این بیاعتمادی چندان گسترده نیست. دقیقا همین مساله یکی از مشکلاتی است که در روابط تهران و مسکو وجود دارد، یعنی اینکه وزن هر کشور نزد دیگری همسنگ نیست. ما به روسیه به چشم یک قدرت بزرگ، یک همسایه بسیار بزرگ، یک کشور توانمند و دارای ظرفیتهای ملی و بینالمللی نگاه میکنیم. این نگاهها درست است و در قدرت و بزرگی روسیه تردیدی وجود ندارد اما در برابر، ایران نزد روسها یک کشور متعارف است که در عین حال مشکلاتی در عرصه بینالمللی، مباحثی در خصوص اختلافات همجواری با روسیه و مشکلات لاینحل از گذشته در روابط بینالمللی دارد. از دید روسیه وزن و اندازه ایران حتی در حد برخی شرکای منطقهای روسیه پیرامون ایران هم نیست. این دو نگاه متفاوت نشاندهنده تمایزهایی است که باید در سیاستگذاریها و ارزیابیها مورد توجه قرار گیرد. طبیعی است که وقتی ما از ایران به روسیه به عنوان یک کشور بزرگ و قدرتمند نگاه میکنیم که این همه سوابق ناخوشایند در تاریخ کشور ما دارد، این بیاعتمادی باز هم ادامه خواهد داشت. تفاوتی نمیکند چه کسی در روسیه حاکم باشد، چراکه روسیه منافع ملی دارد که هر کسی در روسیه حاکم باشد خودش را موظف میداند این منافع را دنبال کند. منافع ملی خودشان این توافقها را نوشته بودند. در دوران فعلی هم اگر در مساله خزر با مسکو مشکلی داریم، یا در موضوع اجرای پروژههایی که توسط روسها مدیریت میشود یا در تعارض منافع در کشورهای همسایه مشترک مشکلاتی وجود دارد، باز هم عامل آن همان منافع ملی است که دولت روسیه برای خود قائل میشود. من به شخصه نمیتوانم بین سیاست روسیه تزاری، شوروی و فدراسیون روسیه در مقابل ایران تفاوتی تصور کنم. تفاوت میان اشخاصی که در این دورهها حاکم بودند وجود دارد، اما منافع ملی روسیه ثابت مانده است و هر حاکمتی تلاش میکند که منافع ملی خود را تامین کند. علاوه بر اینها، در دوره کنونی جمهوری فدراتیو روسیه، یکسری تفاوتها در دیدگاههای تهران و مسکو در مسائل منطقهای و بینالمللی وجود دارد که میتواند در روابط ما مشکل ایجاد کند. برای مثال در شرایطی که ایران، اسراییل را به رسمیت نمیشناسد، روسیه یکی از پیشرفتهترین روابط را با اسراییل دارد و از قبل این رابطه است که در منطقه خودش را نشان میدهد. ... ضرورت دارد برای روابطمان با روسیه یک تعریف مشخص داشته باشیم. باید بدانیم که از این روسیه، با تمام ویژگیهایی که برشمرده شد چه انتظاراتی میتوان داشت؟ یکسری انتظارات ممکن است در ذهن سیاستگذاران ما باشد که اساسا دست نیافتنی است و بیجهت روی آن سرمایهگذاری میشود. مثلا در گذشته برخی فکر میکردند اگر پرونده ما به شورای امنیت برود، روسیه قطعنامههای ضد ایرانی را وتو میکند، اما واقعیت این شد که نه تنها روسیه قطعنامهها را وتو نکرد، بلکه از جلسه هم غیبت نکرد و حتی در جلسه رای ممتنع هم نداد. ما باید شناخت دقیقی از روابط داشته باشیم و برمبنای این شناخت خواستههای معقولی تعریف کنیم و به دنبال عملی کردن این خواستههای واقعگرایانه برویم. باید از بزرگنمایی کردن روابطمان به صرف اینکه طرفمان یک کشور بزرگ است به جد خودداری کنیم. ... ما باید به روسها بفهمانیم که اگر هم احساس نیازی وجود دارد، نیاز به گسترش روابط دوجانبه است، نه اینکه چون مشکلاتی برای ایران در سطح بینالمللی وجود دارد به روسیه روی آورده باشد. باید به آنها بفهمانیم هر زمانی هر اتفاقی در عرصه بینالمللی رخ دهد، ایران روابط دوجانبهاش را حفظ میکند و نه ایران این روابط را خرج روابط با دیگران میکند و نه شما حق دارید چنین کاری بکنید. این نوع ارتباط به ویژه با یک کشور بزرگ و قدرتمند، ظرافتها و پیچیدگیهای خاص خودش را دارد. روسیه دیپلماتهای بسیار برجستهای دارد. سرگئی لاوروف که امروز وزیر امورخارجه است، نزدیک به 30 سال پیش که من در این کشور ماموریت داشتم، یک دیپلمات بلندپایه و معاون بینالملل وزیر خارجه بود. دیپلماتهای روسیه بسیار کارکشته هستند و در مذاکرات بینالمللی میتوانند به نفع کشورشان از تواناییهای خود بهرهبرداری کنند. در نتیجه ما هم باید دیپلماتهای باتجربه و کارکشتهای داشته باشیم تا در مذاکرات اجازه ندهیم اتفاقهای ناخوشایندی رخ بدهد.»