تحلیل از چپ و راست؛
جامعه و اعتماد
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
جهاد توزیع
عباس اسماعیلگل در یادداشتی برای «وطن امروز» نوشته: «پس از برگزاری مراسم سالگرد سید شهدای مقاومت، شهید سپهبد حاجقاسم سلیمانی، یکی از مواردی که بیش از وجوه دیگر در نظرم برجسته شد، کمیت تولیدات فرهنگی بود که حجم قابل توجهی از آنها از کیفیت قابل قبولی برخوردار نبودند. البته معدود آثار باکیفیت و قابل قبولی هم دیده شد که مشخص بود تولیدکنندگان آنها زحمت بسیار بردهاند. در این بین یکی از خبرها قابل تأمل بود؛ بر اساس اطلاعات نهادهای متولی کتاب از زمان شهادت سردار سلیمانی تا یکم دی امسال ۴۲۰ عنوان کتاب درباره شهید سلیمانی منتشر شده است. در خبرها البته توضیح داده شد این ۴۲۰ عنوان، فقط کتابهایی است که مستقیم به سردار سلیمانی ارتباط دارد و با احتساب کتابهایی که درباره همراهان و محافظان ایشان نوشته شده است، حدود ۴۵۰ کتاب در بازه زمانی ۲ ساله منتشر شده است که عددی قابل توجه و تحلیل است. از میان این 450 عنوان شاید با تسامح بشود 20 عنوان کتاب را به عنوان کتابهایی که قابلیت خوانده شدن توسط عموم را داشته باشند، معرفی کرد. ضمن اظهار ارادت به نیت و توجه همه علاقهمندانی که در این باره فعالیتهایی داشتهاند، یک سوال اساسی مطرح میشود و آن اینکه: چرا بخشی از این انرژی و توجه در تولید (که عمدتا به نتایج خوبی نمیرسد) به مساله «توزیع» معطوف نمیشود. با کسب اطلاعی که از حوزههای متولی کتاب انجام دادم و با اخباری که از خبرنگاران حوزه کتاب دریافت کردم، متوجه شدم بخش مهمی از این تولیدات در حوزه نشر مربوط به نهادهای محلی یا بومی است که با کیفیت بشدت نازلی منتشر شدهاند. حتی اگر مساله حفظ میراث معنوی حاجقاسم را به عنوان پیشفرض منطقی تولیدات فرهنگی مربوط به ایشان در نظر نگیریم، بازهم جای اشکال است که چرا به جای جدی گرفتن مساله «توزیع»، عمده نهادها بنای «تولید» ولو با هر کیفیتی دارند. مساله «توزیع»، آنقدر مهم است که من در شرایط امروز از آن به «جهاد توزیع» تعبیر میکنم. یکی از کاستیهای جریان فرهنگی انقلاب، ناتوانی در توزیع است؛ آنچنان که همین تولیدات محدود فرهنگی نیز به شکل قابل قبولی به دست مخاطب هدف نمیرسد. جدی گرفتن مساله توزیع به جای تمرکز بیشمار دستگاهها بر مساله تولید - به هر قیمتی - از جهات متعدد ارزشمند است؛ اول اینکه محصول فرهنگی با قیمت ارزانتری به دست مخاطب میرسد، چون بخشی از هزینه تولید میتواند به عنوان یارانه محصول فرهنگی عمل کند و از قیمت آن بکاهد. ضمن اینکه وقتی چند محصول خوب از نظر کیفی به عنوان محصولات هدف برای جمعیت زیادی از مخاطبان در نظر گرفته شود، میشود فضاهای گفتمانی پیرامون محتوای کتاب ایجاد کرد و البته فواید فراوان دیگر که در این مجال نمیگنجد.»
نقش مردم در نگاه پدرم
یاسر هاشمی امروز در یادداشتی برای «آرمان ملی» نوشته است: « مردم نقش پررنگی در تصمیمــــات آیتا... هاشمی داشتنـــد و آنها را صاحبان اصلـــی کشور میدانستند که موفقیتها با حضور و نقشآفرینیها میسر میشود. آیتا... هاشمی حتی در دوران مبارزه و پیش از پیروزی انقلاب اسلامی همواره دغدغه رفاه مردم را داشت، ایشان با مردم ارتباط خوبی داشت و در عین رابطه منطقی در جامعه، نگاه کارشناسی را از ارتباط خود حذف نمیکرد. در حالی که مرحوم هاشمی دشوارترین بحرانها را در طول حیات انقلاب و نظام اسلامی پشتسر گذاشته بود، ولی آیتا... هاشمی اعتقاد داشت که حتی در سختترین سالها و شرایط از جمله سال 60 که اوج ترورهای منافقان و مصائب جنگ تحمیلی بود، به دلیل همدلی و وحدت مردم و مسئولان، باور داشتند که بحرانها را پشتسر میگذاریم و خیلی نباید نگران بود، اما در دوران موسوم به مهرورزی، ایشان احساس نگرانی زیادی داشت و معتقد بود که انقلاب از ریل اصلی خودش فاصله گرفته است. در دفاع مقدس هم ایشان فرمانده بودند و به همراهی مردم امیدوار بودند که در نهایت همین اعتماد و همدلی سبب شد تا ایران پیروز واقعی جنگ باشد. آیتا... هاشمی به عنوان فرمانده ارشد جنگ به همراه تنی چند از فرماندهانش به عراق سفر کرد. در کاخ صدام مورد استقبال رئیسجمهور قرار گرفت و سه پرچم نیروی هوایی، دریایی و زمینی عراق به ایشان تعظیم کردند. دو سوم خاک عراق را ایشان زمینی و با اسکورتی بزرگ، پیمود. قاضی محاکمه صدام به ایران آمد و خودکار امضای اعدام وی را به آیتا... هاشمی تقدیم کرد و گفت: صدام به من گفت تو مرا اعدام نمیکنی بلکه آقای هاشمی در واقع حکم اعدام مرا داد و اگر اینها پیروزی در جنگ نیست، پس چیست؟؟!! ما امروز هستیم و صدام نیست، بحث میدان و دیپلماسی امروز مهم است و آیت ا... هاشمی کاملا به این موضوع اعتقاد داشت. آیتا... هاشمی برای بعد از قطعنامه برنامه داشت، اگر به اتفاقات نگاه کنیم و نامههای میان صدام و آیتا... هاشمی را رصد کنیم متوجه این موضوع میشویم. آزادسازی اسرا برای آیت ا... هاشمی بسیار مهم بود، خاتمه جنگ، کار قرآنی و آزادسازی اسرا برای آیتا... هاشمی اهمیت فراوان داشت. ما دو سوم خاک عراق را با ماشین توانستیم برسیم و فرمانده سابق جنگ با قدرت در این نقاط حرکت میکرد، سفر بسیار موفقیت آمیزی بود، بعد از صدور حکم اعدام صدام؛ قاضی خودکاری که حکم را با آن نوشت تقدیم به آیتا... هاشمی کرد، قاضی اعدام صدام را مدیون آیتا... هاشمی میدانست. آیتا... هاشمی برای آزادی آزادگان، سرنگونی صدام و... برنامه جدی داشت.»
جامعه بیاعتماد حمایت نمیکند
روح الله مهرجو در سرمقاله امروز «آفتاب یزد» نوشته: «چندی پیش صحبتهای وزیر بهداشت را شنیدیم که بر استفاده خودش و هیات دولت از واکسن ایرانی دلالت داشت. او گفته بود:«بسیاری از مسئولینمان از واکسن داخلی استفاده میکنند، بنده و بسیاری از اعضای هیات دولت نیز همینطور.» حالا اما عکس کارت واکسن او در فضای مجازی منتشر شده و از این حکایت دارد که عین اللهی واکسن اسپوتنیک روسی دریافت کرده است. جالب اینجاست که تا زمان نگارش این یادداشت نیز هیچ یک از مقامات وزارت بهداشت این مساله را تکذیب نکردهاند بلکه با توضیحاتی تلویحا این موضوع را تایید هم کرده اند. این اولین بار نیست که ما از یک مسئول سخنان خلاف واقع میشنویم. طی سالهای گذشته بارها و بارها شاهد بودهایم که مسئولان به بهانههای مختلف پشت تریبون قرار گرفتهاند و افراد بسیاری را نیز گمراه ساخته اند. اما نتیجه این رفتارها چیست؟
مسلما تنها نتیجهای که این رفتار به همراه دارد بیاعتمادی جامعه به مسئولین است. به همین دلیل هم میبینیم برای مثال وقتی پای واکسن ایرانی به میان میآید، برخی از مردم قید حمایت از تولید ملی را زده و ترجیح میدهند ساعتها در صف واکسن چینی دست چندم بایستند. از این دست مسائل را طی سالهای اخیر به وفور شاهد بودیم اماای کاش مسئولین میفهمیدند وقتی رفتارشان رو میشود
لازم نیست آسمان ریسمان ببافند و دیگران را مقصر جلوه دهند بلکه تنها لازم است که پشت تریبونهای عریض و طویلشان از مردم عذر خواهی کنند و یا استعفا بدهند.
در همه جای دنیا رسم همین است که وقتی مسئولی خطای فاحشی انجام داد باید استعفا بدهد اما در کشور ما انگار استعفا معنا ندارد! همه مسئولین را به زور باید از میز و صندلی هایشان جدا کرد. با این همه باید بر این موضوع تاکید داشت که مسئولان این چنینی نمیتوانند فردا روزی توقعی غیر از بیاعتمادی از جامعه داشته باشند. جامعه بیاعتماد هم حمایت کردن را از یاد برده است.»
بزرگنمایی نخبگان ناتوان!
سید محمدعماد اعرابی امروز در یادداشتی برای «کیهان» نوشته: «پس از خروج آشفته از افغانستان، نحوه انعقاد پیمان آکوس در فروش زیردریاییهای هستهای به استرالیا بزرگترین فاجعه سیاست خارجی دولت آمریکا در سال گذشته میلادی بود. اتفاقی که باعث شد فرانسه به عنوان یکی از قدیمیترین متحدان آمریکا، مقامات دولت آمریکا را دروغگو خطاب کند و به طور موقت سفیر خود را از واشنگتن فرابخواند. کار به جایی رسید که بایدن مجبور به دلجویی تلفنی از مکرون شد. او حتی در حاشیه نشست گروه جی20 در رم به اقامتگاه رئیسجمهور فرانسه رفت و گفت: «آنچه ما انجام دادیم کجسلیقگی بود و با ظرافت زیادی هم انجام نشد.» اما فهرست اشتباهات در سیاست خارجی آمریکا به همین جا ختم نمیشود. فوریه 2021 «جان کربی» سخنگوی پنتاگون از حق حاکمیت ژاپن بر «جزایر سنکاکو» که یکی از موارد اختلافات ارضی مهم میان ژاپن و چین است، حمایت کرد. باز هم یک خطای دیگر رخ داده بود. سخنگوی پنتاگون روز بعد از سخنانش عقبنشینی و موضع همیشگی آمریکا در عدم ورود به این منازعه را تأیید کرد. حتی «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا نیز از چنین اشتباهاتی مصون نبود. او سپتامبر 2021 در حمایت از هنگکنگ علیه چین توئیتی را منتشر کرد و گفت آمریکا در کنار هنگکنگ ایستاده است. وقتی وزارت خارجه چین واکنش نشان داد بلینکن مجبور شد توئیت خود را حذف و با اظهاراتی به مراتب تعدیل شده جایگزین کند.
در واقع ما شاهد سطحی از آشوب در سیاست خارجی آمریکا هستیم. آمریکاییها دوست دارند در نظم آینده جهان که دیگر آمریکا محور آن نیست، نقشی برای خود بازیابی کنند اما با هر اقدام خود از بازنگری در شکل حضورشان در غرب آسیا گرفته تا تحکیم جای پایشان در شرق آسیا و اقیانوس آرام، بیش از آنکه برای پیشبرد منافعشان گام بردارند به جایگاه خود آسیب زدهاند. آشوب تصمیمگیری میان مقامات آمریکایی در مذاکرات هستهای ایران نیز نمایان شده است. اول ژانویه 2022 «جیک والیس سیمونز» برای نشریه انگلیسی «اسپکتیتور» نوشت «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی بایدن توسط «رابرت مالی» نماینده ویژه آمریکا در امور ایران دور زده میشود و بایدن نیز گرفتار مسائل داخلی آمریکا است(توجهی به مذاکرات ندارد). این یادداشت اوضاع اروپا را چندان بهتر از آمریکا تصویر نمیکند و مینویسد: «مذاکرهکنندگان غربی خود را در ابری از گرد و غبار اختلافات داخلی، تنشها و برنامههای رقابتی احاطه کردهاند.» در حالی که گزارش «نیویورکر» در 27 دسامبر 2021 حاکی از خوشبینی مقامات آمریکایی در دستیابی به اهدافشان پس از دور ششم مذاکرات هستهای وین با دولت روحانی بود. «اسپکتیتور» مینویسد حوصله و تأمل ایران در آغاز مجدد مذاکرات هستهای در دولت جدید روحیه دیپلماتهای غربی را متزلزل کرد: «ایرانیها با به تعویقانداختن [مذاکرات] و در عین حال غنی سازی اورانیوم تا سطوح بالاتر، به تقویت موقعیت خود ادامه دادند، روحیه دیپلماتهای غربی متزلزل شد.» کارنامه «نخبگان بایدن»(!) در سیاست خارجی دولت آمریکا بهاندازه عملکرد «دولتمردان دیوانه ترامپ» ناکام بوده است. کوه ادعاهای آنها در بازگشت رهبری آمریکا و «فشار هوشمند» بر ایران به جای «فشار حداکثری» تاکنون موش زاییده است. 2 اکتبر 2021 نشنالاینترست با برشمردن همین خطاهای فاحش در سیاست خارجی دولت بایدن نوشت: «به نظر میرسد، به جای آنکه انتخابات 2020 به تیمی متشکل از متخصصان هوشیار و زیرک در آمریکا منجر شده باشد، مجموعهای از آماتورهای خطرناک پر از گاف را گرد هم آورده است. آمریکا شایسته رهبران بهتری است.»
اما اکنون آنچه برای ایران خطرناک جلوه میکند توانمندنمایی «نخبگان ناتوان» آمریکا توسط جریان رسانهای وابسته به غرب در ایران است. آنها با ترویج ایدههایی مانند «مذاکره مستقیم با آمریکا» و یا «زماناندک برای حصول توافق» از رهگذر اعتبار بخشیدن به ضربالاجلهای ساختگی اروپا و آمریکا به کمک سیاست خارجی دولتی آمدهاند که «تزلزل» و «آشوب» آشکارترین جنبه عملکردش در یک سال گذشته است.»
چگونه منابع اندک را تلف کنیم؟
عباس عبدی در یادداشتی برای «اعتماد» نوشته است: « هیچ تردیدی نیست که دولت و جامعه ایران با کمبود شدید منابع مواجه است. برای مقابله با این وضع همزمان باید دو اقدام را به عمل آورد. اول درصدد افزایش منابع بود و دوم در مقام جلوگیری از اتلاف منابع موجود برآمد و آنها را در اموری صرف کرد که حداکثر بهرهوری را داشته باشد. شما هنگامی که در بیابان با کمبود آب مواجه شوید، بهطور قطع باقیمانده آب را برای شرب و رفع تشنگی نگه میدارید و نه برای شستن دست و صورت یا لباس. اقدامات موجود در بودجه و مجلس ایران دقیقا مثل این است که یک بطری آب در بیابان دارید و چشمانداز کوتاهمدتی هم برای رسیدن به آبادی یا چشمه ندارید ولی آن را صرف شستوشوی کفشهای خود میکنید! ماجرا از این قرار است که نواصولگرایان حاکم از زمان احمدینژاد دنبال افزایش جمعیت افتادند. ابتدا گفتند بچه بیاورید یک میلیون به حساب نوزاد واریز میکنیم و طبعا سالانه هم باید اضافه میشد، البته انجام ندادند و سپس در ادامه انواع و اقسام ترفندها و تبلیغات را پیش گرفتند، ولی نتیجه چه شد؟ امسال نسبت به ۶ سال پیش حدود ۴۰۰ هزار نفر از تعداد زاد و ولد کودکان کمتر شده است، در حالی که در این مدت جمعیت کشور حدود ۵ میلیون نفر بیشتر شده ولی زاد و ولد با سرعت زیادی در حال کاهش بوده است. خوب! نواصولگرایان در ادامه چه برنامهای برای تغییر این روند داشتند؟ نوشتن قانون عجیب جوانی جمعیت و توزیع پول و امکانات و ایجاد محدودیتها. گفته میشود حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان بودجه در سال جاری برای افزایش زاد و ولد در نظر گرفته شده است. این همان کاری است که در ابتدا نوشته شد، یعنی اتلاف کامل منابع. چگونه؟ توضیح میدهم. گرچه کاهش زاد و ولد دلایل گوناگونی دارد، ولی در حال حاضر و در ایران مهمترین علت آن مشکلات اقتصادی است. یعنی بیکاری و نیز کاهش درآمد. در حقیقت اگر خواهان افزایش فرزندآوری هستیم باید تمام سرمایهها و منابع مالی خود را صرف افزایش تولید و اشتغال کنیم تا انگیزه فرزندآوری بیشتر شود. ... اکنون دنبال توزیع منابع مالی برای فرزندآوری هستند. همین کار هم ایراد دارد. اگر فرض کنیم (خیلی بعید است این فرض محقق شود) که بر اثر این سیاست ۲۰۰ هزار زاد و ولد بیشتر در سال را شاهد باشیم، در این صورت برای اضافه شدن هر کودک حدود ۱۰۰ میلیون تومان هزینه روی دست مردم گذاشتهاند. به عبارت دیگر برای افزایش تولد ۲۰۰ هزار کودک در سال، به خانواده 3/1 میلیون کودک به دنیا آمده کمک میکنند که نیازی به این کار نیست و این اتلاف منابع است. حال اگر همان ۱۰۰ میلیون تومان را صرف سرمایهگذاری و اشتغال کنند، احتمالا تعداد شغلهای دایمی که به وجود میآید خیلی موثرتر به حال اقتصاد و فرزندآوری است، ضمن اینکه مبالغ موجود در ردیفهای بودجه باید در سال آینده تکرار و اضافه شود، ولی ایجاد شغل نیازی به این کار ندارد. پرسشی که برای یک ناظر وجود دارد، این است که چرا نواصولگرایان هیچ توجهی به مساله اشتغال و رشد اقتصادی ندارند و تمامی توجه آنان به توزیع منابع اندک و ناکافی است؟ پیشتر هم گفتهام شاید این مساله ریشه در ذهنیت غیرعلمی و سنتی این گروه دارد که درک درستی از مساله توسعه و اقتصاد ندارند و نگاه آنان به اقتصاد بر محور صدقه دادن و اقتصاد معیشتی است. ولی آنچه قابل تردید نیست، اتلاف سرمایهها و منابع کشور لای چرخدندههای این سیاستهاست. پیشتر منابع عظیم سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۰ را تلف کردند و اکنون هم درصدد آتش زدن به منابع اندک کشور هستند و در نهایت هم چیز چندانی نصیب مردم نخواهد شد، جز گسترش روزافزون فقر و تنگدستی و بیکاری.»
پیشگامان ۱۹ دی پیشتازان جهاد تبیین در جنگ روایتها
سیدعبدالله متولیان در یادداشتی برای «جوان» نوشت: «دشمن شناسی، بصیرت انقلابی، زمان شناسی، اقدام شجاعانه، ایستادگی و مقاومت در برابر طاغوت و جهاد همراه با فداکاری و جوانمردی، ویژگی حرکت اعتراضی علما و روحانیون در قیام ۱۹ دی به حساب میآید. مشارکت گسترده و تمام عیار مردم قم و لبیک گفتن به حرکت اعتراضی روحانیت، از مهمترین ویژگیهای قیام ۱۹ دی به حساب میآید. مردمی که ۱۹ دی را به وجود آوردند، در واقع بر اساس تشخیص درست و به موقع و شناخت وارد صحنه شده و به خوبی اهداف رژیم را شناخته بودند و در نتیجه به موقع و درست پاسخ داده و اقدام کردند و همین روش به الگویی برای سایر شهرها و مناطق دیگر کشور تبدیل شده و به این ترتیب حرکت عمومی شکل گرفت.
اینک در چهل و چهارمین سالگرد قیام ۱۹ دی، انقلاب اسلامی در گام دوم به تحرک انقلابی پیشتازی علمای قم بیش از گذشته نیاز دارد. در طول ۴۳ سال گذشته انقلاب اسلامی مردم ایران همواره با سه دشمن «تهدید خارجی»، «تحریم» و «تحریف» دست و پنجه نرم کرده است. رفع و دفع و خنثیسازی تهدیدهای بیگانگان و تأمین امنیت و حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور در طول سه دهه پس از جنگ، به دست فرزندان انقلابی کشور به صورت کامل محقق شده و امنیت و آرامش مردم میراث گرانبهای شهیدان بزرگواری نظیر طهرانی مقدم و حججی است و شهید سپهبد قاسم سلیمانی پرچمدار و فرمانده این قافله کربلایی است و تولید و بومیسازی جنگ افزارهای منحصر به فرد در زمینههای موشکی، پهپادی و لیزر از یکسو و فرماندهی سردار فاتح دلها از سوی دیگر دشمنان کینه توز این مرز و بوم را تسلیم اراده پولادین دلیرمردان ایران ساخته و گزینه نظامی از روی میزها برداشته شده است، اما حقیقت این است که نظام اسلامی در رفع و دفع و خنثیسازی «تحریمهای بیگانگان» و «جهاد تبیین و مقابله با تحریف دشمن در جنگ روایتها» چندان موفق نبوده و همین امر کام مردم را تلخ نموده و سبب گستاخی و عربده جویی نظام سلطه و بدخواهان ایران بزرگ شده است. رفع و دفع و خنثیسازی تحریمهای ظالمانه وظیفه دستگاههای اجرایی و به طور کلی وظیفه قوای سه گانه است و موظفند با تمام توان و با هماهنگی کامل و با «برنامه ریزی و تمرکز بر روی اقتصاد مقاومتی و رونق تولید»، «از میان برداشتن موانع تولید» و «پشتیبانی کامل از تولید» و به میدان آوردن همه ظرفیتها و منابع انسانی و استفاده حداکثری از نیروی خلاق و جوان کشور هر چه سریعتر عقب ماندگی در این زمینه را جبران و با خنثیسازی تحریمها ذائقه مردم را شیرین کنند، اما مقابله با برنامه ریزی سنگین دشمن در جنگ روایتها و خنثیسازی خط تحریف وظیفه اصلی حوزههای علمیه و در رأس آنها حوزه علمیه قم است.
حوزه علمیه قم همانگونه که در تاریخ انقلاب همواره پیشتاز و خطشکن بوده، در جنگ روایتها نیز باید خط شکن و پرچمدار باشد. ... نظام سلطه که پس از فروپاشی شوروی برای از میان برداشتن انقلاب اسلامی بهعنوان بزرگترین مانع تحقق نظم نوین جهانی و ایجاد دهکده جهانی و کدخدایی امریکا طی سه دهه سه فتنه بزرگ را تحت عنوان امواج براندازی دنبال کرده و در سه فتنه طعم شکست را چشیده است، اینک بر استراتژی جنگ شناختی و جنگ روایتها متمرکز شده و به فروپاشی ادراکی و فروپاشی باورهای مردم و رویارویی مردم با نظام قویاً دل بسته است. جنگ روایتهای دشمن حداقل حول دو محور در حال انجام است: محور اول تطهیر و تقدیس بخشی ازحکومت پهلوی (فاسدترین سلسله در تاریخ پادشاهی در ایران)، تعیین روز کورش، قیاس پیشرفتهای برخی کشورها نظیر امارات با ایران و محور دوم بر تخریب ایمان، اعتقادات، امید و اعتماد مردم از طریق تمرکز بر ضعفهای اقتصادی، ضعفها و نابسامانیهای خدماتی، ضعفهای مدیریتی و تنفرسازی و برپایی اغتشاشات و ایجاد هرج و مرج متمرکز است. از این رو حوزه علمیه قم ضمن تقابل با خطوط انحرافی، انگلیسی، سکولاریستی باید در جهاد تبیین پیشگام باشد.»