«گربه سیاه» دیپلماسی با ایران
فرانسه با توجه به نقش سنتی که در کارشکنی و به اصطلاح غربیها «سابوتاژ» در مسیر مذاکرات هستهای ایفا کرده به «گربه سیاه» دیپلماسی با ایران معروف شده است.
این روزها در حالی که مذاکرات رفع تحریمها در وین در جریان است باز هم خبرها حکایت از آن دارد که فرانسه به نقش سنتی خود به عنوان کارشکن و پلیس بد مذاکرات روی آورده و با تکرار مواضع رژیم صهیونیستی و کشورهای منطقه از پیشرفت گفتوگوها جلوگیری میکند.
گفته میشود پاریس در دور جدید گفتوگوهای وین هم به دنبال امتیازگیریهای منفرد از ایران بوده، هم قصد داشته مذاکرات را به محملی برای اخذ امتیاز از اتحادیه اروپا تبدیل کند و هم به نیابت از رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای منطقه در نقش «پلیس بد» مذاکرات ظاهر شده.
فرانسه در جریان مذاکرات وین بارها تلاش کرده این گزاره را در داخل اتحادیه اروپا تثبیت کند که پس از برجام نه تنها توانمندیهای هستهای ایران کاهش پیدا نکرده بلکه با توجه به پیشرفت سریع تهران در بازسازی ظرفیتهایش پس از خروج آمریکا از برجام به شرایط بسیار بهتری رسیده و اکنون ایران یک تهدید هستهای نزدیک برای اروپا به حساب میآید.
تمرکز بر این خط رسانهای و تبلیغاتی برای رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای عربی منطقه مطلوبیت کامل دارد چرا که تقویتکننده سیاست ایرانهراسی آنهاست. علاوه بر این، فرانسه با تقویت این خط رسانهای، شرایط لازم برای افزایش تهدیدات رژیم صهیونیستی علیه ایران و مشروعیت دادن به آن و همچنین حضور قوی در بازار فروش تسلیحات به کشورهای منطقه را برای خود فراهم میکند که طبیعتا وابستگی این کشورها به فرانسه را به صورت قابل توجه افزایش خواهد داد.
خط فرانسه، از سوی دیگر در امتداد نقشی است که این کشور به طور سنتی در پرونده هستهای ایران بازی کرده؛ پاریس از زمان آغاز فضاسازیها بر سر برنامه هستهای ایران در سال 2002 از جمله کشورهای پیشگام در حفظ فشارهای بینالمللی علیه ایران بوده، خطی که به خصوص بعد از روی کار آمدن نیکلا سارکوزی، رئیسجمهور راستگرای فرانسه در سال 2007 شدت بیشتری پیدا کرد و با ایجاد همسویی بیشتر با واشنگتن پاریس را عملاً به جریان خطدهنده اتحادیه اروپا برای فشار علیه ایران تبدیل کرد.
نکته جالب اینکه، علیرغم آنکه سیاستمداران راستگرا و چپگرا به ندرت بر سر مسئلهای توافق دارند، «فرانسوا اولاند»، رئیسجمهور سوسیالیست فرانسه که در سال 2012 بر سر کار آمد سیاستهای تند سارکوزی را علیه ایران ادامه داد تا فرانسه بین سالهای 2010 تا 2012 کشور پیشگام در حرکت دادن اتحادیه اروپا به سمت اعمال تحریمهایی خارج از چارچوب قطعنامههای سازمان ملل علیه ایران لقب بگیرد. به طور اخص، در سال 2012، پاریس نقش اصلی را در مجاب کردن کشورهای اتحادیه اروپا به تحریم محصولات نفتی ایران بازی کرد.
در اثنای همین سالها، با مشخص شدن نشانههای فزاینده از افول قدرت آمریکا و کاهش نقش واشنگتن در منطقه غرب آسیا فرانسه در تلاش بود نقش پررنگتری در مسائل جهانی بازی کند. این یکی از دلایلی بود که موجب میشد فرانسویها در جریان مذاکرات ژنو در سال 1394 مواضعی حتی تندتر از آمریکاییها اتخاذ کنند، به گونهای که «لوران فابیوس»، وزیر خارجه سابق در آن مقطع به «گربه سیاه» مذاکرات و نماینده غیابی عربستان و رژیم صهیونیستی معروف شده بود. برخی از کاربران انگلیسیزبان در فضای مجازی در آن زمان، با توجه به کارشکنیهای مکرر فرانسویها در مذاکرات به طعنه میگفتند «سابوتاژ (لغت انگلیسی sabotage به معنی کارشکنی) یک لغت فرانسوی است.» [شایان ذکر است که sabotage از ریشه فرانسوی saboter به معنی شکستن یا خرابکاری کردن گرفته شده است].
آشکارترین کارشکنی فرانسویها در مذاکرات ژنو 2 صورت گرفت: هنگامی که ایران و کشورهای 1+5 در آستانه رسیدن به یک توافق مقدماتی قرار داشتند فرانسویها با مخالفت با آمریکا و انگلیس از جلوگیری توافق جلوگیری کردند. فابیوس یک روز قبل از این کارشکنی گفته بود که نگرانیهای اسرائیل در خصوص مذاکرات با ایران بایستی در نظر گرفته شوند.
رآکتور هستهای اراک و سرعت رفع تحریمها یکی از اصلیترین دلایل مخالفت فرانسویها در آن مقطع با توافق موقت بود. به طور مشخص درباره رآکتور هستهای اراک فرانسویها خواستار ملاحظات بیشتری در خصوص ادامه فعالیت این رآکتور بودند. واقعیت این بود که چارچوبهای فنی در خصوص راکتور اراک و محدود کردن آن برای تولید پلوتونیم از مدتها قبل روشن بود و همه طرفها بر این نکته تاکید داشتند که فرانسه تنها به دنبال اشکال تراشی بیجاست.
«جان کری»، وزیر امور خارجه اسبق آمریکا که در آن زمان مسئولیت اصلی مذاکرات با ایران را بر عهده داشت در کتاب خاطراتش به نام «هر روز موهبتی دیگر است» که سال 2018 به چاپ رسید در همین رابطه نوشته که مخالفت فرانسه موجب شده آمریکا و سایر کشورهای اروپایی برای اینکه در مقابل فرانسه ضعیف جلوه نکنند مجبور شدهاند با پاریس همنوا شده و مواضع تندتری علیه ایران بگیرند.
جان کری در آن کتاب مینویسد: «وقتی اظهارات فابیوس را شنیدم، جا خوردم. من تا پیش از نشست، چندین مرتبه با وی گفتوگو داشتم و تیم وی در تمامی فرآیندهای مدیران سیاسی همراه با وندی مشارکت داشته است. وی تلاش نکرد از طریق زیردستانش پیامی به من ارسال کند یا بهصورت شخصی با من گفتوگو کند یا کاری را بکند که دیگر وزرا پیش از ابراز علنی ناراحتیشان انجام میدهند. این شیوهای نبود که یک فرآیند چندجانبه همکاری باید به آن صورت آغاز شود...تا جایی که به یاد میآورم، هیچ پاسخ درخوری نگرفتم. وی حتی یک کلمه یا جمله را مشخص نکرد. وی هیچ توصیهای برای بهبود [متن اولیه] نداشت....فابیوس که قرار بود یک دوست نزدیک و شریکی مهم در مذاکرات باشد، این نکته را برای دنیا مشخص کرد که ممکن است اختلافاتی در تیم ما (گروه 1+5) وجود داشته باشد. به سرعت آشکار شد که قرار نیست ژنو را با یک توافق موقت ترک کنیم، دستکم طی آن دور از دیدارها. دیگر کشورهای اروپایی میدانستند که نمیتوانند ضعیفتر از فرانسه بهنظر آیند، بنابراین آنها نیز مجبور بودند با متن [پیشنویس توافق موقت] مخالفت کنند. و در پایان، ایالاتمتحده نیز چنین وضعیتی داشت. دستورالعمل رئیسجمهور اوباما مشخص بود: اولویت اصلی اتحاد بین گروه 1+5 بود. رئیسجمهوری بر این باور بود که این مساله برای بهدست آوردن توافق و حفاظت از توافق پس از بهدست آمدنش، ضرورت دارد. بر این اساس ما کنار فرانسه و دیگر شرکایمان ایستادیم و اعلام کردیم که شکاف بین ایران و ما همچنان وسیع و گسترده است.»
دیگر بازی ضد ایرانی فرانسه در زمانی که «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور سابق آمریکا در بحبوحه تصمیمگیری بر سر خروج از برجام بود نیز قابل توجه است. با آنکه موضعگیریهای ترامپ در آن زمان به قدری غیرمنطقی بود که مخالفت حتی برخی از نمایندگان جمهوریخواه مخالف برجام را برانگیخته بود فرانسه نخستین کشوری بود که به خواستههای غیرمنطقی و ناآگاهانه او لباس منطق پوشاند و بحث «توافق مکمل برجام» را مطرح کرد.
مطابق پیشنهادی که سخنگوی وزارت خارجه فرانسه برای نخستین بار روز 30 اوت سال 2017 (هشتم شهریورماه 1396) آن را مطرح کرد پاریس اعلام کرد قصد دارد رایزنیهایی را با اعضای گروه 1+5 برای رسیدن به توافقاتی مکمل با موضوعات برنامه موشکی و فعالیتهای منطقهای ایران را آغاز کند.
موضع فرانسه که از آن بوی تسلیم اروپا در برابر ترامپ به مشام میرسید به اندازهای غیرمنطقی و غیرقابلباور به نظر میآمد که در ابتدا برخی از رسانهها در داخل ایران آن را حاصل اشتباه در ترجمه یا برداشت اشتباه از موضع سخنگوی وزارت خارجه فرانسه عنوان کرده و تأکید میکردند و پاریس سخن از «توافق جدید» به میان نیاورده است. با این حال، این موضع بعد از آن بارها و بارها تکرار شد و ماکرون پس از یک نشست خبری با ترامپ در واشنگتن به صراحت گفت که منظور او از توافق مکمل برجام، رسیدن به توافقی جدید است که چهار حوزه نگرانی آمریکا شامل برنامه موشکی ایران، بندهای غروب آفتاب، راستیآزمایی از برنامه هستهای و فعالیتهای منطقهای ایران را پوشش میدهد.
بعد از خروج آمریکا از برجام نیز، پاریس به رغم مخالفتهای لفظی با مواضع دولت آمریکا هیچ اقدام عملی غیر از وعدهدرمانی برای جبران زیانهای اقتصادی ناشی از برجام برای ایران صورت نداد. علاوه بر این، شرکتهای فرانسوی باز گوی سبقت را از شرکتهای کشورهای دیگر در خروج از بازار ایران ربودند، به گونهای که یورو نیوز 24 جولای 2018 با اعلام اینکه شرکتهای فرانسوی و آلمانی پیشتاز در خروج از ایران بودهاند نوشت: «از میان 53 شرکت از 21 کشور جهان [که بعد از اقدام ترامپ از ایران خارج شدند] 9 شرکت فرانسوی و 8 شرکت آلمانی بودهاند که در مقایسه با سایر کشورها بالاترین سهم را در توقف مناسبات اقتصادی با ایران داشتهاند.»
این در حالی بود که در طرف مقابل فرانسه، ایران در مدتی که برجام اجرا شد تلاش خود را برای حفظ منافع اقتصادی فرانسه انجام داده بود. مثلاً قرارداد فاز 11 پارس جنوبی علیرغم انتقادات موجود از رفتار شرکتهای فرانسوی به کنسرسیومی از شرکت توتال و شرکت سینوپک چین به مبلغ 5 میلیارد دلار واگذار شد، شرکت ایرباس که سهام اصلی آن به دولت پاریس تعلق دارد قراردای برای فروش 100 فروند هواپیما به ایران به دست آورد و دو شرکت خودروسازی پژو و رنو قراردادهایی جدید با شرکتهای ایران امضا کردند.
بازیهای بد فرانسه تنها به دولت ترامپ محدود نیست؛ بعد از آنکه دولت «جو بایدن»، رئیسجمهور جدید آمریکا اعلام کرد قصد دارد از طریق مذاکرات وین شرایط بازگشت خود به برجام را مشخص کند، فرانسه نخستین و تنها کشوری بود که با تأکید بر ضرورت حضور عربستان و رژیم صهیونیستی در گفتوگوها بر نقش دیرین خود به عنوان کارشکن مذاکرات هستهای صحه گذاشت.
گزارشها از دور جدید مذاکرات رفع تحریمها در وین حاکی است پاریس کماکان بر رویه خود باقی است و تیم مذاکرهکننده فرانسه باز هم در حال مانعتراشی بر سر راه پیشرفت مذاکرات است، به طوری که «حسین امیرعبداللهیان»، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی روز پنجشنبه هم به این موضوع اشاره کرد و گفت: «در مذاکرات قبلی در مجموع رویکرد برخی کشورهای اروپایی به طور مشخص فرانسه را سازنده ندیدیم؛ انتظار ما این است که طرف فرانسوی در مذاکرات بر نقش سازنده تمرکز و کمک کند.»
بیشک فرانسه به دلیل موقعیت جغرافیایی نزدیکتر به منطقه غرب آسیا در مقایسه با آمریکا و وابستگی بیشتر به نفت این منطقه ایجاب میکند که تلاشهای بیشتری برای اجرای کامل برجام انجام دهد. اینکه پاریس منافعش را در القای شبهه و ترویج ایرانهراسی خواهد جست یا در اجرای برجام مسئلهای است که در روند مذاکرات وین از آن پرده برداشته خواهد شد./تسنیم