سنگ آمریکا را به سینه نزنید!

یک حامی دو آتشه برجام در گذشته، به جای عبرت گرفتن از کلاهبرداری آمریکا می‌گوید: ایران و آمریکا باید در مذاکرات این موضوع را به رسمیت بشناسند که تمام خواسته‌هایشان محقق نخواهد شد.

کد خبر : 1117205
یک حامی دو آتشه برجام در گذشته، به جای عبرت گرفتن از کلاهبرداری آمریکا می‌گوید: ایران و آمریکا باید در مذاکرات این موضوع را به رسمیت بشناسند که تمام خواسته‌هایشان محقق نخواهد شد.
حسن بهشتی‌پور به ایلنا گفت: من امیدوارم این موضوع به رسمیت شناخته شود که قرار نیست هر آنچه ایران می‌خواهد به آن برسد یا قرار نیست هرچه آمریکا می‌خواهد محقق شود. قرار است دو طرف به خواسته‌های همدیگر توجه کنند، به‌خصوص به خطوط قرمز دو طرف احترام گذاشته شود و پس از آن راجع به موضوعات قابل مذاکره که می‌توان در مقابل آن انعطاف داشت، کوتاه آمد و به راه‌حل رسید. لازم است سریع‌تر به نتیجه برسند که هرچه این تسریع بیشتر باشد کمک می‌کند تا میزان فشاری که روی ایران از لحاظ اقتصادی هست، کاهش پیدا کند. 
وی افزود: حال چه ما بخواهیم این را رد کنیم یا به قول بعضی‌ها آن را آدرس دادن به دشمن بدانیم مشکلی را حل نخواهد کرد؛ طرف مقابل کاملاً از جزئیات وضعیت اقتصادی ما باخبر است. موضوعی نیست که امروزه بتوان آن را پنهان کرد. عالم و آدم می‌دانند که تولید ناخالص داخلی ایران کاهش پیدا کرده و این چیزی نیست که بتوان آن را مخفی کرد. عالم و آدم می‌دانند که تورم و بیکاری افزایش پیدا کرده است، اما اینها دلایل گذشت ایران از خطوط قرمزش نیست که یا غنی‌سازی را کنار بگذارد یا بگوید که نمی‌خواهد تحریم‌ها را لغو کنید اما ایران می‌تواند این خواسته را مطرح کند که به جای رفع یک‌ باره تحریم‌ها، به تدریج این اتفاق بیفتد؛ منتها سقف شروع و پایان آن هم کاملاً مشخص باشد و اینکه چقدر طرف مقابل از خودش انعطاف نشان می‌دهد خیلی تعیین‌کننده است؛ ما باید ببینیم طرف مقابل آمادگی گذشتن از خواسته‌هایی که از نظر ما ناحق هست را دارد یا خیر و آیا می‌خواهد بگوید مرغ یک پا دارد؟!
اظهارات آقای بهشتی‌پور، مخاطب را به یاد ادای بی‌طرفی سازمان ملل هنگام جنگ تحمیلی رژیم صدام علیه ملت ایران می‌اندازد که همزمان با جنایات صدام و حملاتش به ایران، طرفین را به خویشتنداری دعوت می‌کرد! البته تفاوت آقای بهشتی‌پور با مقامات سازمان ملل این است که او ایرانی است. ضمن اینکه امثال آقای بهشتی‌پور، در توجیه تله برجام و گرفتار کردن کشور، یک‌بار ایفای نقش کرده و مقصرند اما بدون جبران این خط همچنان اصرار دارند که بگویند که طرفین با هم کوتاه بیایند، و طبیعتا چون آمریکا به اعتبار سابقه‌اش، اهل کوتاه آمدن نیست. مگر اینکه سنبه طرف مقابل خود را پرزور ببیند - بنابراین توجیه امثال آقای بهشتی‌پور در عمل چیزی جز این نیست که ایران پس از خسارت بزرگ برجام، حتی از حقوق برجامی اندک خود نیز کوتاه بیاید! اینکه قرار نیست هر آنچه یکی از دو طرف می‌خواهد، محقق شود، مربوط به قبل از برجام و همچنین درباره معاملاتی است که طرفین سود می‌برند، و نه مذاکره‌ای که درباره حقوق مسلم یک طرف انجام می‌شود. آیا انعطاف از این بیشتر و غیرعقلانی‌تر که تیم مذاکره‌کننده دولت روحانی پذیرفت همه امتیازهای (95 درصد برنامه هسته‌ای) را کمتر واگذار یا تعلیق کند و با این وجود، وعده‌های نسیه‌ای بگیرد که همگی زیر پا مانده و به‌جای 700 تحریم، 1500 تحریم سبز شد؟! منظور آقای بهشتی‌پور در این شرایط از کلمه غلط‌انداز «انعطاف» چیست؟!
از سوی دیگر همین ادبیات ما بیچاره‌ایم و بدبختیم و خزانه خالی است و... بود که دست تیم مذاکره‌کننده را در سال 92 کلا بست و تبدیل به طرف بیچاره و التماس‌کننده‌ای کرد که هرچه به او به عنوان صدقه بدهند، زیاد هم هست! خروجی آن روند هم که در قالب عهدشکنی کامل غرب و نگاه داشتن دولت روحانی در برجام (اجرای یکطرفه تعهدات) و بی‌ثباتی بیشتر اقتصادی رو شده است.
نکته سوم این است که لغو تدریجی تحریم‌ها همان کلاهی است که در برجام سر تیم ظریف گذاشته شد و به مرور معلوم شد بسیاری از تحریم‌ها برداشته نشده یا آمریکا کارشکنی می‌کند. اما این‌بار ایراد بزرگ‌تر این است که آمریکا می‌خواهد با دادن خرده امتیازاتی، بتواند دوباره به برجام برگردد و دسترسی به مکانیسم برجام برای بازگشت خودکار تحریم‌ها داشته باشد./مهر
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: