تحلیل از چپ و راست؛

ناگوار نابرابری اجتماعی

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

کد خبر : 1114488

گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیل‌گران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود می‌نگرند و می‌نویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیل‌ها ، مسائل را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بررسی کنیم.

 

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

 

تعلیقی بر یک سخنرانی- ۱

عباس عبدی امروز در یادداشتی برای «اعتماد» نوشته: «دو روز پیش آقای رییسی در یک برنامه تلویزیونی شرکت کرد؛ برنامه‌ای که طبعا مثل برنامه‌های مشابه روسای جمهور سابق اسما گفت‌وگو معرفی می‌شد ولی رسما نوعی سخنرانی است. در هر حال پرداختن مفصل به جزییات آن فرصت زیادی می‌خواهد لذا در این یادداشت می‌کوشم که برخی از مواضع و اظهارات ایشان را طرح و تعلیقیه‌های کوتاه به هر یک بنویسم. مطالب داخل «» به نقل از خبرگز اری‌های اصولگرا از سخنان آقای رییسی و ادامه آنها نقد بنده است. 

«مردم باید به عملکرد دولت نمره بدهند» این رویکرد صحیحی است ولی دو نکته را اضافه کنم. نمرات کارشناسان، پایداری و اعتبار بیشتری از آرای مردم دارد لذا از آنان هم بپرسید. به علاوه مردم تا حدی منتظر نتایج عملکرد هستند. فکر کنم در اسفند و فروردین زمان مناسب‌تری برای نمره دادن مردم است.مردم به شرایطی که دولت را گرفتیم آگاه هستند»  بله همه آگاه هستند. کسی آن شرایط را انکار نمی‌کند ولی همه شعارها و وعده‌های داده‌شده هم براساس آگاهی به همان شرایط است. کسی نمی‌گوید دلار به ۴۲۰۰ برگردد، ولی اینکه طی این مدت حدود 5 هزارتومان بیشتر شود درحالی‌که به طعنه گفته می‌شد 5 هزارتومان خواهد شد را تقصیر آن شرایط نباید انداخت.

«روزی ۷۰۰ خانواده ایرانی داغدار می‌شدند، می‌گفتند تخصیص ارز امکان ندارد و به خاطر تحریم به ما واکسن نمی‌دهند؛ ما واکسیناسیون را در اولویت قرار دادیم و خدا را شاکریم که امروز آمار ابتلا و فوت کاهش یافته است.» نیمی از این گزاره درست است. ولی این روند پیش از آمدن دولت کنونی آغاز شده بود. و وزیر سابق بهداشت هم مورد حمایت اصولگرایان بود. به‌ علاوه اوایل تولید واکسن تقاضای جهانی بالا بود نه مثل الان که عرضه بیشتر و بازار تا حدی اشباع است. با این حال موفقیت دولت کنونی در ماجرای کرونا انکارناپذیر است. البته مساله برکت را هم فراموش نکنیم. همچنین کاهش فشارهای تحریمی را هم از ابتدای سال اضافه کنید. 

«روزی مردم دنبال واکسن بودند اما امروز دولت دنبال مردم است تا واکسن بزنند»  این درست است ولی یک اتفاق عمومی و جهانی هم هست. در مجموع در این زمینه به دولت نمره قبولی باید داد.در کشورهای اطراف مشکلاتی هست، اما الان در کشور خودمان وضعیت خوبی داریم»  اگر با افغانستان مقایسه کنید قطعا درست است ولی مقایسه با افغانستان و عراق و سوریه درست نیست و این در شأن دولت ایران نیست که در چنین مقایسه‌هایی وارد شود بهتر بود این را نمی‌گفتید، اثر منفی بدی بر افکار عمومی دارد.

«فضای کسب‌وکار دوباره دارد در کشور رونق می‌گیرد»  برای اثبات این ادعا شاخص‌های زیادی هست حداقل باید به برخی از آنها اشاره می‌کردید. متاسفانه برخی هم خلاف این گزاره شما را معتقدند و گمان دارند در بهترین حالت وضع تغییر چندانی نکرده است.

«چند روز دیگر برای رفع مشکل کمبود پزشک متخصص در کشور تصمیم می‌گیریم» حتما این کار را نکنید. ابتدا یک گزارش کارشناسی در مورد ضرورت این مساله منتشر کنید. اگر هست همین امروز منتشر کنید تا کارشناسان آن را مطالعه و نقد کنند. اگر چنین گزارشی نیست پس چطور می‌خواهید مساله به این مهمی را تصمیم بگیرید؟ این یک فریبکاری کارشناسی است. مساله در اولویت ما رفتن همین متخصصان موجود است ابتدا این را باید حل کرد. به‌علاوه همین امسال اعلام شد که برخلاف گذشته برخی رشته‌های تخصصی داوطلب کافی ندارد. این ترس هست که طرفداران طب اسلامی- ملی درصدد تخریب نظام آموزش پزشکی کشور از طریق کاهش سطح علمی آن باشند. در هر حال بدون انتشار گزارش کارشناسی هیچ تصمیمی عاقلانه و مورد قبول نخواهد بود.

«ذخایر کالاهای اساسی نگران‌کننده بود؛ امروز نگرانی درباره ذخایر کالاهای اساسی نداریم»  این نکته را از شما می‌پذیریم و امیدواریم با وحدت نظر در مجموعه قوای حکومتی شاهد چنین کمبودهایی نباشیم.

«روزهای پایانی مردادماه نگرانی تامین حقوق کارمندان دولت را داشتیم»  ضرورت دارد که اعلام شود این حقوق از چه منابعی تامین شده است؟ این موضوعی نیست که بتوان آن را پنهان کرد و به مردم نگفت. آیا منابع درآمدی دولت بیشتر شده؟ آیا ثروت دولت فروخته شده؟ آیا از بانک‌ها قرض شده؟ روشنگری در این سه زمینه مهم‌تر از اصل بیان آن گزاره است.

«آثار تورمی که امروز مردم دارند، می‌بینند برمی‌گردد به تصمیماتی که قبلا گرفته شده است»  مثلا چه تصمیماتی؟ روشن بگویید. به‌علاوه اگر ادعای‌تان درست باشد اینها را مگر قبلا نمی‌دانستید که تصمیمات قبلی‌ها آثار تورمی درازمدتی دارد؟ تا کی این آثار ادامه دارد؟ این مصداق مسوولیت‌پذیری نیست.

«همه تلاش را داریم می‌کنیم که تورم ایجاد نشود؛ مراکز آماری می‌گویند تورم کنترل شده و رو به کاهش است»  حتما همه دولت‌ها چنین تلاش‌هایی داشته‌اند ولی موفقیت کمتر بوده. مراکز گوناگون آماری نداریم. مرجع آمار در این مورد بانک مرکزی یا مرکز آمار است. صریح عدد و رقم بدهید و با نقدها و وعده‌های انتخاباتی خود مقایسه کنید. عجله‌ای برای قضاوت کردن نیست. اسفندماه یک ارزیابی ابتدایی می‌توان کرد.

 

روز دانشجو و انتظار از دانشجویان ۱۴۰۰

عباس حاجی‌نجاری در سرمقاله امروز «جوان» نوشته است: «نام‌گذاری روز ۱۶ آذر به‌عنوان روز دانشجو که نماد مبارزه نسل جوان و اندیشمند ایرانی با سلطه بیگانگان بر کشور بود، به سال‌های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و سرکوب اجتماع دانشجویان توسط عوامل سرکوبگر رژیم پهلوی بازمی‌گردد. ... اما پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و بازگشت اعتماد و عزت‌نفس دانشجویان، روح تازه‌ای بر کالبد جریان دانشجویی در دانشگاه‌ها دمیده شد و کشور شاهد حضور آگاهانه و پرشور و شعور دانشجویان در همه صحنه‌های حساس انقلاب بود و دانشگاه‌ها به مکان پیشرفت علمی و مبدأ مؤثر بر پیشرفت‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و دفاعی تبدیل شد ... این ویژگی و رویکرد جریان‌های دانشجویی به‌دلایلی‌چند آن‌گونه که باید استمرار نیافت و در مقاطعی از سال‌های میانی دهه انقلاب، به دلیل نفوذ و حضور جریانات سیاسی مارکسیستی، لیبرالیستی، التقاط و نفاق در دانشجویان برخی از دانشگاه‌ها، شاهد رویکرد جدیدی از تشکل‌های دانشجویی بودیم که به‌جای یادآوری و پاسداشت روز ۱۶ آذر به‌عنوان نماد استکبارستیزی و دخالت بیگانگان در سرنوشت کشور، بعضاً به نقطه مقابل خود یعنی به همراهی و همسویی با استکبار و ایادی داخلی آن‌ها و حتی به نقطه کانونی شکل‌گیری و تداوم فتنه سال‌های ۷۸ و ۸۸ تبدیل شدند.

دلیل اصلی این دگردیسی را شاید بتوان ضعف ساختاری احزاب و گروه‌های مطرح در عرصه سیاسی کشور دانست که به دلیل نداشتن سازمان و عقبه اجتماعی مناسب، نقطه کانونی تحرکات خود را بر تشکل‌ها و انجمن‌های مطرح در عرصه دانشگاه‌ها متمرکز کرده و به‌نوعی جنبش دانشجویی کشور را به سکوی پرش و رسیدن به مناصب قدرت تبدیل کردند. مضافاً براین که عرصه فکری و سیاسی دانشگاه‌ها نیز به محلی برای طرح و تمرین و نهادینه‌سازی گفتمان‌های سیاسی ناهم‌سو با انقلاب تبدیل شد و این دانشجویان و فرهیختگان کشور بودند که به محلی برای آزمون‌وخطای احزاب و گروه‌ها تبدیل شدند.

عامل دیگر این پدیده، نفوذ و گسترش رسانه‌های بیگانه و تشدید تهاجم فرهنگی و جنگ نرم دشمن روی دانشجویان بود که با گسترش شبکه‌های اجتماعی این چالش فراگیری بیشتری پیدا کرد ... اگرچه تحولات سیاسی کشور در سال‌های اخیر و آگاهی دانشجویان و تشکل‌های سیاسی نسبت به آسیب‌های گذشته، سبب شده است که روند‌های گذشته اصلاح‌شده و زمینه سوءاستفاده فتنه‌گران از دانشگاه‌ها کاهش یابد، اما نکته مهم در کنار فعالیت‌های علمی، تقویت مبانی معنوی و انقلابی دانشجویان است که نتیجه آن تعمیق بینش و بصیرت دانشجویان و تقویت مسئولیت‌پذیری آنان نسبت به مشکلات جامعه است. زیرا امروز یک جریانی در داخل کشور و خارج کشور وجود دارد که ضمن یأس آفرینی مدعی است در ایران حرکت علمی پیشرفتی ندارد و امید هم به پیشرفت آن نیست. ... این امر سبب شده است که رهبر معظم انقلاب اسلامی به‌عنوان مدافع اصلی پیشرفت علمی کشور، در بیانات خود در سال‌های اخیر در جمع دانشجویان، اساتید و نخبگان در عین اینکه دانشجویان را افسران مقابله با جنگ نرم دشمن خطاب کرده‌اند، اما در عرصه مطالبات خود از دانشجویان و دانشگاه‌ها به موضوعات مهمی ازجمله اهمیت علوم پایه، اهتزاز پرچم استقلال علمی، تشکیل کارگروه‌های فرهنگی و علمی از سوی دانشجویان، لزوم رسیدن به نقطه اوج میدان علم در گام دوم انقلاب، توجه به استعداد ایرانی، فراهم کردن زیرساخت‌های قانونی برای دانش‌بنیان‌ها، تحقق جدی سند نخبگان، توجه جدی به علوم انسانی و تأکید بر پرورش دانشمند ایرانی آمیخته بافرهنگ اسلامی پرداخته‌اند. برای رسیدن به این نقطه ایده آل که منطبق با بافت و نهاد پاک دانشجویان است، رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ خود با دانشجویان، بر ۱۰ توصیه به دانشجویان و جوانان تأکید نمودند: ۱- خودسازی فردی و اجتماعی. ۲-تقویت مبانی معرفتی و پرهیز از انفعال و انحراف. ۳- آرمان‌خواهی و مطالبه گری. ۴-انتقاد در کنار پیشنهاد و پرهیز از پرخاشگری. ۵-اهمّیّت گفتمان‌سازی. ۶- گسترش جبهه انقلاب و پرهیز از طرد افراد معتقد. ۷- صراحت و قوّت در مقابل ایجادکنندگان تردید در مبانی و تزئین‌کنندگان دشمن. ۸- توجّه به پیشرفت علمی. ۹- اهمّیّت به مسئله حجاب و حیای اسلامی در محیط دانشگاه. ۱۰- توجّه و مراقبت نسبت به سربازگیری دشمن از جامعه جوان کشور.»

 

روز دانشجو از 16 آذر 32 تا 16 آذر 1400 

سید محمدعماد اعرابی در یادداشتی برای «کیهان» نوشته است: «ماجرا از 24 آبان 1332 شروع شد؛ وقتی خبر سفر نیکسون(معاون آیزنهاور رئیس‌جمهور وقت آمریکا) به ایران در میان دانشجویان پیچید. ... این‌بار دانشجویان نتوانستند فریاد خود را در سینه نگه دارند و تصمیم به برگزاری تظاهراتی در اعتراض به این سفر گرفتند؛ گرچه این تظاهرات هرگز آن‌طور که مدنظر بود انجام نشد چون 48 ساعت مانده به ورود نیکسون، سربازان ارتش پهلوی دانشکده فنی دانشگاه تهران را به خاک و خون کشیدند و 3 نفر از دانشجویان را به شهادت رساندند. ... از آذر 1332 تا آذر 1400 جریان سلطه، متحدان و عواملش دست از سر دانشگاه برنداشته‌اند. اگر تا پیش از انقلاب اسلامی ایران مطالبه دانشگاهیان در دستیابی به استقلال سیاسی برای خوشامد اربابان آمریکایی با گلوله پاسخ داده می‌شد؛ امروز با تحقق استقلال سیاسی، تلاش دانشگاهیان برای استقلال علمی‌ تقاصی جز گلوله از جانب ارباب سلطه ندارد. عصر جمعه وقتی گلوله‌های بی‌صدای یک سلاح اتوماتیک با کنترل از راه دور در بلوار امام خمینی آبسرد سینه و پهلوی محسن فخری‌زاده را شکافت، آن روز هم یک غروب پاییزی در هفتم آذرماه 1399 بود. روزی که جامعه دانشگاهی ایران داغدار یکی از اساتید تأثیرگذارش در علوم و فناوری‌های نوین شد. ده سال پیشتر صبح دوشنبه 8 آذر 1389 این‌بار بوی دود و آتش در بلوار ارتش تهران خبر از حادثه‌ای تلخ داد؛ مجید شهریاری استاد و دانشمند برجسته‌ هسته‌ای ایران نیز پاداش استقلال‌خواهی‌اش را با بمب‌های مغناطیسی که بر در اتومبیل سواری‌اش چسبانده شد، گرفت. اردشیر حسین‌پور، سعید کاظمی‌آشتیانی، مسعود علیمحمدی، داریوش رضایی‌نژاد و مصطفی احمدی‌روشن چهره‌های برجسته دانشگاهی کشور بودند که همگی به جرم توانمندسازی علمی ‌ایران هدف جوخه‌های ‌ترور سلطه‌طلبان شدند. برای ایران نه فقط پاییز و آذرماه که چهار فصل سال، یادآور روز دانشجو و درد و داغ دانشگاه است. یادآور خون‌هایی که به بهای استقلال‌طلبی یک ملت روی آسفالت خیابان و زمین دانشگاه جاری شد. ... اسامی ‌این فهرست آن‌قدر بلند است که بتوان سرفصلی مجزا تحت عنوان «‌ترورهای دانشگاهی» برایش در نظر گرفت و جهان اسلام را با جنایت سلطه‌طلبان غربی آشنا کرد. داغ دانشگاه در روز دانشجو نباید محصور به ایران باشد چرا که ملت‌های مسلمان سال‌هاست که داغدار دانشگاهیان خود هستند. نخبگانی که به جرم استقلال‌خواهی طعمه برتری‌طلبی آمریکا و متحدانش شدند. فریاد مرگ بر آمریکای انقلاب اسلامی ایران فصل مشترک کشورهای اسلامی در ابراز تنفر از حاکمیتی است که وابستگی و عقب‌ماندگی جهان اسلام راهبرد همیشگی اوست. فریاد انزجار از جاهلیت رژیمی ‌است که منافعش تنها با مرگ عالمان تأمین می‌شود. بنیانگذار انقلاب اسلامی 29 تیر 1367 در پیام خود به ملت ایران و سایر مسلمانان جهان چه خوب گفت: «مسلمانان باید بدانند تا زمانى که تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار نشود، همیشه منافع بیگانگان بر منافع آنان مقدّم مى‌شود؛ و هر روز شیطان بزرگ یا شوروى به بهانه حفظ منافع خود حادثه‌اى را به‌وجود مى‌آورند. راستى اگر مسلمانان مسائل خود را به‌صورت جدى با جهانخواران حل نکنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند، آسوده خواهند بود؟»

 

پیامدهای نابرابری‌های اجتماعی

مهدی قدیمی در یادداشتی برای «شرق» نوشته است: «نابرابری اجتماعی (فاصله طبقاتی) از مفاهیم پیچیده‌ای است که با ساختارهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، آموزشی، بهداشتی، درمانی و... موجود در یک جامعه، درهم تنیده شده و برای تحلیلگران اجتماعی و تحلیلگران سایر حوزه‌ها به پدیده‌ای دشوار بدل شده است. در تعریفی ساده می‌توان گفت نابرابری به فقدان دسترسی افراد یک جامعه انسانی به موقعیت‌ها و فرصت‌های برابر اقتصادی، سیاسی و... اطلاق می‌شود. ... نابرابری جامعه را لایه‌لایه کرده و شکاف‌های عمیقی را بین این لایه‌ها ایجاد می‌کند. نابرابری اجتماعی حتی منجر به این می‌شود که مردم احساس تهیدستی کرده و مانند فقرا رفتار کنند ... اما اگر پرسیده شود علل ایجاد نابرابری چیست؟ برخی از محققان، تفاوت‌های فردی را از جمله توانایی‌های ذاتی و سخت‌کوشی از دلایل اصلی نابرابری می‌دانند؛ اما برخی دیگر تفاوت‌هایی را که جامعه بین افراد قائل می‌شود، دلیل اصلی نابرابری معرفی می‌کنند. به این‌ ترتیب می‌توان گفت که یکی از مفاهیم اساسی در علوم اجتماعی، مفهوم نابرابری اجتماعی یا فاصله طبقاتی است که یک مفهوم پیچیده در تحلیل پدیده‌های اجتماعی است و گاهی از آن به‌عنوان عامل اصلی بسیاری از آسیب‌های اجتماعی نام برده می‌شود. در واقع یک نظام اجتماعی برای اینکه از انسجام، همبستگی اجتماعی و تعادل برخوردار باشد، باید از حداقلی از برابری اجتماعی برخوردار باشد و بالعکس؛ یعنی وقتی نابرابری اجتماعی در یک نظام اجتماعی افزایش می‌یابد، از انسجام، همبستگی و تعادل اجتماعی کاسته می‌شود و آسیب‌های اجتماعی بسیاری شکل می‌گیرد ... نابرابری اجتماعی دارای ارکان مهمی مانند نابرابری اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، آموزشی، بهداشتی، قومی و... است. اولین نکته قابل توجه این است که به‌طورکلی بین میزان نابرابری اجتماعی و میزان انسجام اجتماعی رابطه معکوس وجود دارد؛ یعنی به میزانی که نابرابری اجتماعی افزایش می‌یابد.

... بین میزان نابرابری اجتماعی و میزان آزادی هم رابطه معکوس وجود دارد؛ یعنی در نظام‌های اجتماعی که نابرابری اجتماعی به‌ویژه در حیطه اقتصادی افزایش می‌یابد؛ احتمال شکل‌گیری آزادی در آن جامعه کاهش می‌یابد. ... بین نابرابری‌های اجتماعی و همبستگی قومی نیز رابطه معکوس وجود دارد؛ یعنی اینکه هرچقدر نابرابری اجتماعی و احساس تبعیض قومی در یک نظام اجتماعی افزایش یابد، به همان میزان به نارضایتی قومی و تنش‌های اجتماعی و سیاسی افزوده می‌شود ... بین نابرابری اجتماعی و خشونت اجتماعی نیز رابطه مستقیم وجود دارد؛ یعنی هرچقدر نابرابری و احساس تبعیض در یک جامعه بیشتر باشد؛ به همان میزان رفتارهای خشونت‌آمیز نیز افزایش می‌یابد و افراد مختلف که احساس تبعیض می‌کنند به‌طور ناخودآگاه از خود رفتارهای خشونت‌آمیز بروز می‌دهند. اگر در یک جامعه نابرابری گسترش یابد، مذهب نیز نمی‌تواند نقش همبستگی خود را ایفا کند. ... نکته مهم دیگر رابطه بین نابرابری اجتماعی و اخلاق است که بین این دو متغیر نیز رابطه معکوس وجود دارد ... بین میزان نابرابری اجتماعی و مشارکت اجتماعی نیز رابطه معکوس وجود دارد؛ یعنی هرقدر در یک نظام اجتماعی به نابرابری اجتماعی افزوده شود به همان میزان از مشارکت مردم در امور مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کاسته می‌شود».

 

۱۰۰ تحول رویکردی در ۱۰۰ روز

سپهر خلجی، عضو شورای‌عالی ایرنا در یادداشتی برای «ایران» نوشته است: «تنها چند روز از صدمین روز تشکیل دولت سیزدهم گذشته است و در این چند روز شاخص‌هایی از خدمات دولت سیزدهم در بیش از سه‌ماه گذشته که عموماً جنبه اجرایی و عملیاتی دارد در رسانه‌ها مورد توجه و بحث قرار گرفته است، اما در کنار اقدامات مؤثر و خدمات ارزنده اجرایی، دولت توانست در 100 روز گذشته پایه‌گذار برخی تحولات رویکردی هم باشد. در ادامه به 10 تحول رویکردی در ۱۰۰روز حیات دولت سیزدهم اشاره می‌شود:

1-تغییر جهت جریان اجرایی کشور به‌سمت رویکرد انقلابی: خروج دولت از خمودگی و ناامیدی در داخل با اتکا به ظرفیت‌های موجود و باورهای انقلابی و همچنین فاصله گرفتن از بی‌تدبیری در موضوعات مهم و راهبردی. سر دست گرفتن شعارهای اصلی انقلاب با صراحت و افتخار و دمیدن روحیه استقامت و پایداری در بدنه اجرایی کشور. برگرداندن نظام اجرایی کشور به ریل انقلاب.


2- از میان رفتن فاصله میان مردم و کارگزاران اجرایی. کوتاه شدن فاصله مرکز و پیرامون و عزم جدی برای نظارت میدانی و حل مشکلات مردم در دور دست‌ترین مناطق. تلاش برای مردمی کردن دولت و پایان یافتن روحیات سلطانی و خود ژنرال‌پنداری در صدر دولت. تبدیل عرصه مدیریت کشور به میدانی برای کار شبانه‌روزی و بی‌وقفه همراه با پویایی و نشاط.

3-واکنش سریع با کم کردن فاصله بین زمان بروز بحران در اقصی نقاط کشور تا زمان حضور مسئولان ارشد در محل رویداد. در بحران‌ها یا شخص رئیس‌جمهور و یا معاون اول و سایر مسئولان ارشد اجرایی کشور خود در صحنه حضور یافته‌اند. بحران توزیع بنزین در ماجرای اختلال در سامانه سوخت، زلزله ایذه، زلزله فین، تجمع آبی در اصفهان و... در بعضی از این حوادث سرعت حضور مدیران ارشد دولت حتی از مسئولان متولی رسیدگی به بحران بیشتر بوده است. به‌عنوان نمونه در ماجرای زلزله فین، معاون اول رئیس‌جمهور ۵ ساعت بعد از بروز زلزله در منطقه حاضر شد.

4-تحول در نمادهای دولت به نفع نمادهای انقلاب. تغییر نماد دولت از کاخ سعدآباد به انتهای خیابان پاستور. تحول در شیوه اداره اجرایی کشور از ویدیوکنفرانس به حضور میدانی. اولویت دادن به بازدیدهای میدانی از نقاط محروم با هدف رفع مشکلات و محرومیت‌ها. همنشین شدن با مستضعفان و محرومان و صاحبان اصلی انقلاب در دیدارها و مناسبت‌ها.

5-سیاست‌ورزی با حاکمیت روحیه اخلاقی در مناسبات اجرایی کشور و پرهیز از تندگویی و گزندگی با نیروهای درون انقلاب. بالا بردن صبر و تحمل دولت در برابر انتقادات و تلاش برای شنیدن صدای منتقدین که نمونه روشن آن سه نشست صمیمی رئیس‌جمهور با رسانه‌های منتقد دولت در چند ماه اخیر است.

6- روان‌سازی و احیای شئون نظامات اجرایی. ابلاغ مصوبات بر زمین مانده مجلس شورای اسلامی جهت اجرا. برگزاری جلسات تعطیل شده شوراهای عالی. همگرایی و انسجام در قوای سه گانه. مشورت‌پذیری در موضوعات راهبردی. در میان گذاشتن تصمیمات مهم با مردم قبل از اجرا. ادای احترام به مجلس شورای اسلامی و تعامل با آن به‌عنوان مشاوری دلسوز در شرایط عدم رأی اعتماد به وزیر پیشنهادی دولت.

7-تحول در رویکردها با اولویت بخشیدن به مشکلات اساسی مردم. برنامه‌ریزی برای کاهش یکی از مهم‌ترین آلام مردم در زمینه مسکن در سراسر کشور با نهضت ملی مسکن. اولویت دادن به حل مشکل مرگ‌ومیر مردم با واردات گسترده واکسن و کاهش چشمگیر تلفات انسانی.

8-تغییر رویکرد در عرصه دیپلماسی بر پایه حفظ اصول و عزت. اولویت یافتن ارتباط با همسایگان و سایر بازیگران منطقه‌ای و پایان یافتن باور به مرکزیت غرب در تعاملات بین‌المللی. پایان کرنش در برابر قلدران بین‌المللی در عرصه دیپلماسی که نمونه آن را در مذاکرات اخیر وین همه دنیا شاهد بود. جایگزینی رویکرد اتکایی (به ظرفیت‌های داخلی) به‌جای رویکرد انتظاری (نشستن به انتظار غرب).

9-اعتماد به جوانان در نظام اجرایی و مدیریت‌های کلان. جوان‌سازی ترکیب کابینه و اعتماد به مدیران اجرایی جوان و زمینه‌سازی برای تجربه‌اندوزی و تربیت کادر انقلاب در سال‌های آینده.

10- پرهیز از خودبسندگی و فعال کردن ظرفیت‌های نخبگانی برای حل مشکلات کشور. دست دراز کردن به‌سمت دانشگاه‌ها و مجامع کارشناسی. جلسات مستقیم رئیس‌جمهور با اقتصاددانان و صاحبنظران.»

 

حقوق 200 میلیونی، نوک کوه‌یخ

مجید ابهری آسیب‌شناس در یادداشتی برای «آرمان ملی» نوشته است: «این روزها دریافــت خبــر حقوق‌های نجومی به شکلی در جامعه مطرح می‌گردد کــه گویــی حرکتی نو و بدیع روی داده‌است، اما از سال‌ها پیش این امر در بی‌توجهی واحدهای نظارتی در وزارتخانه‌ها بارها مشاهده شده و موجی از اعتراضات از اطراف و اکناف ایجاد می‌شود. حتی مدیران ارشد جامعه نیز با مطرح کردن این حقوق‌ها به آن اعتراض می‌کنند، گویی تاکنون از آن بی‌اطلاع بوده‌اند. اگر افراد عادی در کوچه و بازار که سقف حقوق‌شان به پنج میلیون تومان می‌رسد، با دیدن و شنیدن این‌گونه بی‌عدالتی‌ها تعجب کرده و متاثر می‌شوند، نمی‌توان به آن‌ها ایراد گرفت اما مقامات طراز اول کشور چرا ناراحت و معترض می‌گردند؟! حقوق ۲۱۵ملیون تومانی عددی نیست که به‌توان از آن غفلت کرد، آن‌هم در پتروشیمی که این‌گونه حقوق‌ها پرداخت می‌شود، بخش‌های نظارتی تاکنون چه می‌کردند و چرا از این اجحاف غافل شده‌اند، باید پاسخگو باشند. یا اگر یک فرد برای مسافرت به شهر مقدس کربلا در پنج روز، پنجاه ملیون تومان فوق‌العاده دریافت می‌کند، با آشکار شدن موضوع چک دریافتی را پس می‌دهد، باید گفت گلی به گوشه جمال این مدیر که به‌رغم نسبت نزدیک فامیلی با مدیران ارشد و مافوق قید این مبلغ را زده و آن‌ را عودت ‌داده! معلوم نیست چند فقره از این پول‌ها در سازمان‌ها و ادارات پرداخته شده و می‌شود، اما بدون تردید این نوک کوه یخ در جریان حقوق‌های نجومی است. با کمال تاسف باید گفت و نوشت، این‌گونه پرداختی‌های بی‌حساب و کتاب در بسیاری از سازمان‌ها و ارگان‌ها وجود دارد و هر از چندگاهی باید منتظر شویم که یک فرد از فیش‌های حقوق یا چک‌های مرحمتی عکسی بگیرد و آن را رسانه‌ای نماید. بی‌شک تا زمانی‌که فقر بر جامعه سایه افکنده و برخی افراد در مدت یک ماه به اندازه 10 سال حقوق یک کارگر دریافتی دارند، کسی به فکر نادیده گرفتن حقوق 95 درصد از جمعیت کشور نیست. نگارنده به جناب آقای رئیسی پیشنهاد می‌کند که ایشان با یک دستورالعمل یا بخشنامه‌ای به سازمان‌های دولتی و تحت پوشش «توقف حقوق‌های نجومی» را اعلام و بلافاصله چند هیات را مامور رسیدگی و تعدیل این رفتارهای ناحق کند. نام کسانی‌که این‌گونه حقوق‌های نابرابر و ناحق را دریافت کرده و حق خود را حتی بیشتر از این‌ها قلمداد می‌کنند، باید اعلام گردد و کارکرد ماهیانه‌شان شفاف اعلام شود تا ببینیم که کارکرد آنها برای جامعه بیشتر بوده یا یک کارگر ساده، آن زمان فیش‌های حقوق هر‌دو را منتشر کنید. نکته‌ای که باید با عودت دریافتی‌های ناحق از بیت‌المال در سرلوحه دولت مردمی و انقلابی قرار گیرد می‌توان به دو ‌صورت مورد ارزیابی قرارداد:اول: دریافتی‌های اضافی و ناحق به دریافت‌کنندگان بخشیده شده و از این به بعد حقوق متعارف و متعادل به آن‌ها پرداخت گردد. دوم: دریافتی‌های مازاد بر کارکرد از دریافت‌کنندگان به شکل اقساط کسر و عودت گردد.تصور می‌شود درصورت تحقق نوع دوم جو‌سازی‌های کاذب همراه با اعتراضات و کار‌شکنی‌های تخریبی بخشی از سازمان‌ها را فراخواهد گرفت که بخش‌های نظارتی باید آماده مقابله با حرکات احتمالی باشند.»

 

تک افتادگی تهران در وین

جلال‌خو ‌ش چهره در سرمقاله امروز ابتکار نوشته است: «اکنون کانون تلاش‌ها در فضای سیاسی غرب، ایجاد شرایط عینی و ذهنی لازم برای واداشتن «جو بایدن» و دولت او در عبور از دیپلماسی و تغییر رفتار در قبال تهران شده است. این تلاش‌ها به ویژه درپی آنچه ناکامی دور هفتم مذاکرات وین تفسیر شده، فرصت بروز بیشتری یافته است.

اگرچه تاکنون هیچ یک از طرف‌های گفت‌وگو کننده در وین با صراحت از شکست مذاکرات و پایان آن سخن نگفته‌ و تنها به احتمالات اشاره دارند، با این حال موج گسترده‌ای از تهدیدها، تشویق‌ها و تطمیعات بالا گرفته تا رئیس‌جمهوری ایالات متحده به تغییر سیاست و رفتارش در قبال برجام و به تبع آن تهران مجاب شود. موج برخاسته با دستاویز کردن اتهام‌هایی مانند بی‌ارادگی در اقدام نظامی و بی‌عملی در قبال اقدام‌های تهران، می‌کوشد با حرکت در مدار عصبی کاخ سفید، بایدن را در موضعی متفاوت از آنچه تاکنون بر آن پافشاری کرده؛ یعنی احیای برجام و کاستن از سطح تنش در روابط واشنگتن -تهران، وادار کند. مشوقان تغییر سیاست واشنگتن تلاش با استفاده از فرصت بروز سکته در دور تازه گفت‌گو‌ها، بایدن را در برزخ دو راهی تصمیم‌ قرار دهند. آنان با هشدار خطر دیر شدن فرصت‌ها و برجسته‌کردن تهدید افزایش توانمندی هسته‌ای ایران تا نزدیکی ساخت بمب هسته‌ای، می‌خواهند به زعم خود «رئیس‌جمهور خواب آلود» را به اقدامی متفاوت از آنچه هنوز در وین جریان دارد، تشویق کنند. اقدام برای تغییر رفتار در قبال تهران تنها به کاخ سفید محدود نیست، بلکه اعضای بلوک شرقی گروه ۴+۱ نیز در دستور کار قرار دارد.

دست برداشتن چین از حمایت ایران و در این حال، سست کردن حمایت روسیه از تهران نیز سطح دیگر تلاش‌های مشوقان اقدام علیه ایران است. آنان با دقت گسل‌های ایجاد شده در مواضع تهران با شریکان شرقی آن در وین را زیز نظر دارند. اظهارات «وان گونگ» نماینده چین در مذاکرات وین در پی ارائه دو بسته پیشنهادی تهران، به مثابه زنگ هشداری است که تهران نباید آن را نادیده بگیرد. گونگ «بازنگری ایران در توافقات صورت گرفته در شش دور مذاکرات گذشته در وین را عامل افزایش اختلاف‌ بین طرف‌ها در دور هفتم و توقف موقت آن» دانسته است. «میخائیل اولیانوف» نماینده ویژه مسکو نیز در هفته‌های اخیر موضعی دور از نقدهای جاری علیه مواضع تهران نداشته و بلکه، گاه اظهاراتش در این‌باره تعجب ناظران را برانگیخته است.

دیگر دستاویز روانی و عینی موافقان تغییر سیاست‌های جاری در قبال تهران، آشفتگی اقتصادی در ایران و نیز فرسودگی تاب‌آوری‌هایی است که تاکنون در برابر تحریم‌های شکننده وجود داشته است. این همه در حالی است که هفتمین دور مذاکرات برجامی در وین، نتوانسته کارنامه روشنی را در اختیار تیم پرشمار مذاکره کنندگان ایرانی قرار دهد. این تیم کوشید با نگرشی تجدید نظر طلبانه درباره توافقات شش دور مذاکرات گذشته، طرحی نو و بازگشت به نقطه صفر مذاکرات را در دستور کار قرار دهد. مخالفت مشترک اعضای گروه ۴+۱ و نیز مذاکره‌کنندگان آمریکایی که به طور غیر مستقیم در آن حضور دارند، سبب شد تا تهران با دو بسته پیشنهادی و وعده ضمیمه شدن بسته سوم در صورت مخالفت مذاکره کنندگان با بسته‌های اولیه، خواستار وقت اضافه برای بازبینی چگونگی حضور دوباره در وین شود. بسته‌های پیشنهادی تهران که هنوز متن آن نزد مذاکره کنندگان مکتوم است، شاید واکنشی باشد در قبال هجمه گسترده‌ای که بر بی‌ نتیجه بودن این دور از مذاکرات اصرار دارد. اما آیا بسته‌های پیشنهادی خواهد توانست گره اصلی مذاکرات را بگشاید؟ غربی‌ها تهران را متهم به زیاده خواهی در «حداکثر لغو تحریم‌ها و قبول حداقل محدودیت‌های هسته‌ای» می‌کنند. تهران نیز غرب و به تبع آن همه طرف‌های مقابل خود را متهم به پیشنهاد «لغو حداقل تحریم‌ها و بازگشت حداکثری به تعهدات هسته‌ای» می‌کند. این گره همچنان سفت و سخت باقی است. واکنش اولیه گروه ۴+۱ به دو بسته پیشنهادی تهران نیز پیش از آغاز دور هشتم مذاکرات در وین، نشان از سرسختی آنان در رد آنچه دارد که تیم مذاکره کننده ایرانی با هدف برتری جویی نسبت به مذاکره کنندگان دولت «حسن روحانی» ارائه کرده است.

اکنون، اگرچه هیچ طرفی شکست مذاکرات وین را اعلام نکرده، ولی مخالفان برجام همه قرائن را برای ایجاد یکدستی مواضع در وین و نیز تغییر رفتار دولت بایدن در قبال برجام و تهران در خدمت گرفته‌اند. ابتکار تهران برای برون رفت از این وضع چه خواهد بود؟ دور هشتم گفت‌گوها، افق روشن‌تری را در این باره پیش چشم خواهد گذاشت. برخلاف تبلیغات جاری، زمان و خطر پیوستگی شرایط عینی و ذهنی، مسئله اصلی برای تهران است که نباید از آن غفلت کند.»

 

 

 

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: