تحلیل از چپ و راست؛
از دیپلماسی تا مدیریت اتوبوسی
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
آبخواهان و پسابخواهان تجمعات اصفهان
عبدالله گنجی در سرمقاله امروز «جوان» نوشته است: «تجمع ۱۵ روزه کشاورزان اصفهان که در اواخر آبانماه به اوج رسید و تمام شد، تجربه ذیقیمتی هم برای مردم و هم برای حاکمیت بود. برای مردم از آن جهت مهم بود که مطالبه مشخص و قابلفهمی را طرح کردند که ارتباط بین مطالبه و مسئله محل اختلاف ناظران صحنه نبود. مردم هوشمندانه از انحراف تجمعشان (شاید اولین بار در ایران با این گستردگی) جلوگیری کردند، وارد شهر نشدند، به بانک حمله نکردند، با پلیس درگیر نشدند و سنگی پرتاب نشد. حاکمیت هم آن را گسترده و زنده پوشش داد و شخصیتهای عالی دولت وارد میدان حل مسئله شدند. تجمع اصفهان تجربه برد-برد معترضان و حاکمیت بود که هوشمندانه شروع شد و آبرومندانه خاتمه یافت. اما چرا پس از توافق مسئولان با کشاورزان موج جدید، اما کمرمق، تجمع شروع شد؟ چرا تجمع دهها هزار نفری در کف زایندهرود به تجمع ۲۵۰۰ نفر در ۱۵ نقطه شهر اصفهان تبدیل شد و چرا در تجمعات متأخر شعاری از آبخواهی درمیان نبود؟
به نظر میرسد ۱۵ روزه شدن تجمع کشاورزان زمینه را برای آماده شدن اپوزیسیون داخل و خارج فراهم کرد که چگونه میتوانند از آن بهره ببرند. ... ۱۵ نقطه شهر اصفهان را با تجمعات بیش از ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر انتخاب کردند و همه شخصیتهای بدنام و تراز اول اپوزیسیون همچون فرقه رجویه و جریان الپهلویه رأساً به میدان آمدند و رسانههای استکباری صدها ویدئو و تصویر مخدوش از آن مخابره کردند. وزیر خارجه سابق و حال امریکا به میدان آمدند و خود را کنار سرکوبشدگان! اعلام کردند. وزارت خارجه امریکا مدعی رصد صحنه شد و.... حال آنکه رفتار پلیس از جهت فیزیکی همانند همه جهان بود که خیزی برمیدارد و گازی میزند و خواستار تفرق جمعیت میشود. اما عبارت سرکوب معترضان! بهقدری برجسته شد که پیادهنظام آنان گمان کردند انتقام تجمع آرام و نتیجهبخش کشاورزان را گرفتهاند. به نظر میرسد هدف اصلی از ورود پسابخواهان به میدان -پس از آبخواهان- برای دو منظور اساسی بود؛ اول اینکه نباید حاکمیت نان آن تجمع نسبتاً بزرگ و آزاد را بخورد و نباید ذهنیتی که از تجمعات ایران در ذهن غرب معتبر کردهاند دچار خدشه شود؛ بنابراین هدف اصلی آلوده کردن حرکت سالم و هوشمند آبخواهان بود و تلاش شد با پساب ضد انقلاب آن حرکت زلال کشاورزان را گم کنند و در لوای حرکت موجه کشاورزان بهانهای بتراشند و بستری فراهم شده را نشان دهند. هدف دوم که در مواضع وزیر خارجه جدید و سابق امریکا کاملاً مشهود است، فشار برای به همریختن محاسبات ایران در آغاز دور جدید مذاکرات هستهای در وین بود. به محض اتمام تجمع کشاورزان و تجمع ۱۵ نقطهای غیر کشاورزان در شهر اصفهان، ناگاه در برخی رسانههای رسمی و غیر رسمی کشور این خط دنبال شد که «حل مسئله آب از برجام میگذرد» تا این مسئله را به مثابه یک بحران چاشنی مذاکرات وین کنند تا احساس فشار داخلی موجب امتیازدهی بیرونی با هدف رهایی از وضع موجود شود و اینچنین چینش ذهنی حاکمان و مذاکرهکنندگان با یک مسئله آنی جدید مواجه شود که این مسئله آنی فرمت و نقشه راه مذاکرات را به هم بریزد.»
قلابگیری برای نفر پشت در
محمد ایمانی در یادداشتی برای کیهان نوشته است: « دور جدید مذاکرات کمیسیون مشترک برجام، بعدازظهر امروز در هتل کوبورگ وین برگزار میشود. تیم همراه آقای علی باقری، پس از آقایان روحانی، لاریجانی، جلیلی و ظریف، پنجمین هیئت ایرانی است که ظرف 18 سال گذشته درباره بهانهجویی هستهای غرب مذاکره میکند. ... دست ایران در مذاکرات، به مراتب پُرتر از شش ماه قبل یا یک سال گذشته است. از دیپلماسی فعال اقتصادی و صادرات نفتی و غیرنفتی بگیرید، تا موفقیت در مهار شیوع کرونا (با وجود تحریمهای ظالمانه)، و افزایش توانمندیهای هستهای. ... مذاکرات وین در حالی برگزار میشود که آمریکا به اعتبار خیانت خود، پشت در مانده است. دوست و دشمن، هم تحقیر خود خواسته آمریکا را میبینند و هم میدانند که چرا هیئت آمریکایی، روند مذاکرات را از پشت در دنبال کند. ... مأموریت عناصر غربگرا سبکنمایی کفه سنگین ایران و پُرنمایی کفه خالی آمریکاست. ... اگر دست غرب با وجود بدعهدی در برجام خالی است، و ایران با وجود خیانت طرف توافق، در جایگاه اقتدار منطقهای ایستاده، بنابراین اهرمی برای غرب نمیماند، مگر امید بستن به ایجاد ناآرامی در ایران. این آخرین خیانتی بود که مقصران وضعیت اقتصادی موجود میتوانستند در خدمت آمریکا انجام دهند و دریغ نکردند. ... طیف غربگرا حاضر است تا کجا در نقشه جنگ ترکیبی دشمن نقشآفرینی کند؟ ... هیچ عجیب نیست که شاهد دست و پا زدن جریان معارض برای مسئلهآفرینی و تردیدافکنی در مسیر جدید هستیم. غرب و پادوهای آنها میدانند که اگر الفت و همت پدید آمده میان سه قوه، شش ماه تا یک سال مجال پیدا کند، میتواند افقهای روشنی از موفقیت در چیرگی بر مشکلات ترسیم کند، چنانکه در کمتر از سه ماه در موضوع کرونا موفق شد قربانیان 700 -800 نفری را پس از 9 ماه روند صعودی، به 80 نفر برساند. حالا تصور کنید دولت و مجلس و دستگاه قضایی و سایر نهادها درگیر حواشی نشوند و تمرکز آنها - مثلا با برخی اغتشاشآفرینیها یا اختلافات سیاسی - به هم نخورد. در این صورت طبیعی است که موانع تولید و صادرات برطرف گردد، چتر دیپلماسی اقتصادی گشوده شود، صادرات نفتی و غیرنفتی رونق یابد و ایران تدریجا وارد فاز گسترش سرمایهگذاری (داخلی و خارجی) برای به فعلیت رساندن ظرفیتها شود. در این صورت، یک سال دیگر هیچ پشمی به کلاه آمریکا نمیماند....کوتاهی در مبارزه هوشمندانه و قاطع با شبکه مزدور تحریفگر، جمع کردن بساط تحریم را با وجود امکانات موجود به تاخیر انداخته است. این همان بیان الهی درباره منافقین و مرجفون است. «مرجفون» کسانی هستند که با شایعهسازی، انتشار اخبار بیپایه و ایجاد ترس و اضطراب، جامعه را در برابر دشمن دچار تزلزل میکنند. »
مذاکرات، مطالبه مردم و قضاوت تاریخ
محمد سالاری امروز در یادداشتی برای «اعتماد» نوشته است: «حدود سه ماه طول کشید تا دولت سیزدهم بتواند زمان آغاز مذاکرات هستهای برای احیای برجام را مشخص کند. به هر ترتیب قرار است هشتم آذر، اولین دور مذاکرات ایران و کشورهای عضو برجام، در وین برگزار شود. مذاکراتی بر پایه متن برجام که دیگر نه مایه سرافکندگی انقلابیون است و نه کسی تلاش دارد تا آن را در مقابل دیدگان عموم و در صحن مجلس به آتش بکشد. برجام دیگر نه تنها خیانت و ترکمنچای دوم نیست بلکه از نظر دولت مردمی، مجلس انقلابی و دستگاه دیپلماسی کشور، توافقی خوب تلقی میشود که کشورهای طرف مذاکره را به عمل به آن فرا میخوانند ... این تغییر آشکار مواضع و درک اهمیت تعامل با جامعه جهانی و نقش و تاثیر مذاکرات هستهای در حل مشکلات کشور از سوی دلواپسان قدیم و برجام دوستان اخیر، میتواند بر پایه دو علت مهم زیر باشد. اول آنکه این جماعت از قبل هم به درستی و اهمیت برجام باور داشتند -که به احتمال بسیار زیاد نیز چنین است- و تنها برای زمین زدن دولت قبل و مخالفت متعصبانه با جریان رقیب و تامین منافع باندی و جناحی خود در مقابل آن ایستادند و سالها کشور را با یک دوقطبی خسارتبار روبهرو کردند که اگر قرار باشد عدالتی اجرا شود باید در پیشگاه ملت پاسخگو باشند، چرا که حاصل اقدامات آنان افزایش فقر و بحرانهایی است که مردم و کشور با آن دست به گریبان هستند و احتمال دیگر نیز میتواند این باشد که این جریان، پس از به دست گرفتن قدرت اجرایی کشور و بهرغم ادعاهای قبلی که تاثیر تحریمها را اندک میدانستند، اینک به این باور رسیدهاند که اداره کشور بدون تعامل با دنیا و جذب سرمایه و در سایه تحریمهای ظالمانه امکانپذیر نیست و شعارها و وعدههای آنان با تداوم مخالفت با مذاکره، همانند بسیاری از شعارهای گذشتهشان رنگ میبازد و با اعتراضات شدید مردم و حتی حامیان خود مواجه میشوند، ... روزنه امیدی است که اگر با عقلانیت و هوشیاری در مذاکرات برای یافتن راهحل خروج از بنبست کنونی و رفع تحریمها همراه شود، میتواند امید به آینده برای ایجاد گشایشهای اقتصادی و حل مشکلاتی که دیگر فراتر از توان ملت شده است را نوید دهد. اشاره به این نکته ضروری است که با توجه به مشکلات و بحرانهای طاقتفرسای کنونی، توقع عموم مردم ایران که به دلیل سیاستهای اشتباه در اداره کشور حتی از فراهم کردن یک زندگی حداقلی نیز عاجز شدهاند از دولت سیزدهم و دستگاه دیپلماسی کشور این است که با شکستن حلقه محدود اطرافیان خود و با بهرهمندی از نظرات نخبگان و کارشناسان و با استفاده از تجربیات تیم مذاکرهکننده قبلی و با درک صحیح از شرایط جامعه جهانی و حفظ عزت و اقتدار کشور، تلاش کنند تا برای تامین منافع ملی که در راستای مطالبات بحق مردم تعریف میشود، با هدف رفع موثر تحریمها و احیای برجام وارد مذاکرات شوند و نه همچون مذاکرهکنندههای کشور در دولتهای نهم و دهم که تنها به خواندن بیانیه و شعارهای آرمانگرایانه بسنده کردند و شد آنچه نباید میشد ... توجه به این نکته هشدارگونه ضروری است که تاریخ و محکمه افکار عمومی، همانطور که بهرغم انبوهی از تخریبها، فضاسازیها و سنگاندازیهای افراطیون داخلی و خارجنشین، از مذاکرهکنندگان دولت قبل به دلیل باور به تنشزدایی، گفتوگو و تعامل عزتمندانه با جامعه جهانی به نیکی یاد میکنند، مطمئنا کسانی که فرصت نجات ایران از بحران و مشکلات کنونی را به دلیل عدم درک صحیح از مطالبات واقعی مردم و واقعیتهای جامعه جهانی از دست بدهند، نخواهند بخشید.»
درخواست عجیبوغریب وزیر اقتصاد!
حسین معافی- پژوهشگر و فعال رسانهای امروز در یادداشتی برای روزنامه «شرق» نوشته است: « احسان خاندوزی، وزیر امور اقتصادی و دارایی، در 18 آبان در نامهای که در خبرگزاری مهر منتشر شده، از میثم لطیفی، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان اداری استخدامی کشور، درخواست کرده است حقوق کارکنان وزارت اقتصاد و ادارات وابسته افزایش یابد ... علی جدی، عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس، درباره این موضوع گفت: افزایش حقوق در این حجم با چه عنوانی قابل قبول است؟ در شرایطی که ما داریم، با چنین اقدامی یک مسابقه برای افزایش حقوق شکل خواهد گرفت که اصلا منطقی نخواهد بود. اگر این امر اجرا شود، قطعا افزایش حقوق به باقی وزارتخانهها نیز کشیده خواهد شد و نمیتوان تبعات آن را کنترل کرد؛ بنابراین مجلس قطعا موضع محکمی خواهد گرفت و به این موضوع ورود خواهد کرد. جعفر قادری، عضو کمیسیون اقتصادی نیز دراینباره گفت: با این درخواست یک رقابت میان دستگاههای مختلف برای افزایش حقوق پیش میآید که قابل کنترل نخواهد بود. در شرایط فعلی نباید دستگاهها چنین انتظاری داشته باشند و سازمان برنامه و بودجه نیز نباید زیر بار این درخواستها برود. اصلا چنین چیزی نباید توسط وزارتخانهها دنبال شود، چراکه شرایط کشور بهگونهای نیست که پاسخگوی مطالبات گروهی باشیم. نباید اصلا این مطالب مطرح شود و دولت باید سریعتر این عدم توازنها در دستگاههای مختلف را بررسی کند.
بهدنبال اعتراض نمایندگان مجلس به این افزایش حقوق یک منبع آگاه در وزارت اقتصاد گفت: اعمال افزایش ۵۰ درصدی فوقالعاده حقوق اکثر دستگاههای اجرایی در سالهای قبل اجرا شده و وزارت اقتصاد و دستگاههای تابعه آن از معدود دستگاههایی هستند که تاکنون بهطورکامل حقوق مشمول کارکنان خود را به شکل کامل اجرا نکردهاند. بنا به گفته این منبع، خاندوزی تأکید کرده وزارت اقتصاد و دستگاههای تابعه اجرای این قانون را از طریق صرفهجویی در هزینهها و از محل اعتبارات داخلی خود تأمین خواهند کرد که بدون بار مالی خواهد بود. این حرکت از طرف وزیر اقتصاد که سکاندار اقتصادی دولت است و برای مهار تورم و گرانی و کاهش قیمتها تلاش میکند و باید الگوی مناسب سایر وزرا در کاهش تورم و اقتصاد مقاومتی باشد، درخواستی عجیبوغریب است که اجرای آن در این شرایط سخت اقتصادی میتواند تبعات جبرانناپذیری برای دولت و مجلس بهدنبال داشته باشد و تنشهایی را در جامعه به وجود بیاورد.
اگر بقیه وزارتخانهها نیز بخواهند از منابع داخلی خود و صرفهجویی هزینهها چنین افزایشهایی داشته باشند، این هرجومرج، نظام هماهنگ پرداخت حقوق را بیش از پیش خدشهدار میکند و موجب تورم افسارگسیخته میشود. از طرفی چگونه ممکن است این افزایش حقوق بار مالی نداشته باشد و بتوان با صرفهجویی در هزینههای جاری که تخصیص آن نیز بهسختی انجام میشود، منابع مورد نیاز برای افزایش حقوق را تأمین کرد.»
اهمیت « اکو »در شبکه اقتصادی منطقهای ایران
امید رحیمی در یادداشتی برای روزنامه «خراسان» نوشته است: «تولید ناخالص داخلی ایران بر اساس دادههای بانک جهانی از 460 میلیارد دلار در سال 2013 (آغاز به کار دولت یازدهم) به 191.7 میلیارد دلار در سال 2020 (پایان کار دولت دوازدهم) رسیده است. میزان صادرات کشور نیز بر اساس دادههای پایگاه OEC از 92.8 میلیارد دلار در سال 2013 به 25 میلیارد دلار در سال 2019 کاهش یافته است. همین دو شاخص اقتصادی و تجاری به تنهایی برای اولویتبخشی به دیپلماسی اقتصادی در دولت سیزدهم کافی است. این حوزه بر اساس برنامههای اعلانی از سوی دولت با اتکا بر سیاست همسایگی و نیز با عنایت به راهبرد کلان «نگاه به شرق» قابل تحقق است.در چنین رویکردی باتوجه به شرایط تحریمی، موضوع مقاومسازی اقتصاد در مقابل آسیبهای تحریمی و غیرتحریمی عاملی است که میتواند از تکرار سقوط اقتصادی-تجاری سالهای اخیر جلوگیری کند. در این زمینه راهکارها و راهبردهای گوناگونی پیشروی دولت سیزدهم وجود دارد. اگرچه بخش مهمی از این راهکارها درونگرایانه و مبتنی بر اصول و راهکارهای اقتصاد مقاومتی است، اما بخشی از آن نیز در سطح منطقهای و بینالمللی در چارچوب دیپلماسی اقتصادی قابل تحقق است. نخستین و اصلیترین راهکار در مقاومسازی اقتصاد در سطح بینالمللی و منطقهای بر ایجاد شبکههای مویرگی بین ایران و محیط پیرامونی استوار است؛ بهگونهای که یا گسست این پیوندها از طریق سازوکارهای تحریمی و غیرتحریمی غرب غیرممکن شده یا هزینههای آن به طور محسوسی هم برای غرب و هم کشورهای پیرامونی ایران بالا رفته است. این شبکه مویرگی را از طریق حضور پررنگ در پلتفرمهای اقتصادی منطقهای میتوان ایجاد کرد. در چنین ساختارهایی انعقاد توافقات گسترده در حوزههایی نظیر ترانزیت، تجارت، بیمه، گمرکات و... میتواند وابستگی متقابل اقتصادی و نیز سطح منافع مشترک از مناسبات تجاری را افزایش دهد. همچنین این شبکه مویرگی به دلیل آن که بخش مهمی از آن در شبکههای غیررسمی و نیز حوزههای خرد و متوسط قرار دارد، به سختی آسیبپذیر خواهد شد.در این راهکار سازمان همکاری اقتصادی (اکو) به دلیل آن که بخشی از ابتکار شکلگیری آن در ایران و مبتنی بر جایگاه منطقهای ایران تأسیس و احیا شده است، از جایگاه بسیار ویژهای برخوردار است. درعینحال موافقتنامه تجارت ترجیحی ایران با اتحادیه اقتصادی اوراسیا که ممکن است به زودی به یک موافقتنامه تجارت آزاد تبدیل شود، از طریق پوشش بخش دیگری از حوزه کشورهای همسایه نقش مشابهی خواهد داشت. در این راستا اما باید به حوزه ارتباطات سیاسی ایران و کشورهای همسایه در سطوح دو و چندجانبه توجه ویژه داشت، به ویژه در حوزه آسیای مرکزی احیای مناسبات سیاسی و روابط حسنه با تاجیکستان و ترکمنستان از اولویت بسیار بالایی برخوردار است. انجام نخستین سفرهای خارجی آیت ا... رئیسی به این دو کشور در پاسخ به توسعه شبکه ارتباطات منطقهای ایران و نیز حلوفصل این چالشها گامی بسیار مهم و راهبردی در این زمینه ارزیابی میشود. دومین راهکار اما بر احیای مزیتهای ژئواکونومیکی ایران متمرکز است. ایران به دلیل قرار گرفتن در نقطه اتصال چند منطقه گوناگون، از موقعیت منحصر به فردی در حوزه ترانزیت برخوردار است. در عین حال در بخش مهمی از دو طرح بزرگ ترانزیتی منطقهای و بینالمللی کنونی، از جمله ابتکار کمربند و جاده و نیز راهگذر شمال – جنوب، ایران قرار گرفته است. پیوند دهنده مسیرهای مختلف راهگذرهای اقتصادی این طرحها و نیز ارتباطدهنده دو طرح به یکدیگر از مسیر ایران مقدور است. ایران همچنین مبتکر تنوعبخشی بسیاری از مسیرها با محوریت افغانستان نظیر راهگذر کتای یا ترانسافغان بوده است که این عامل نیز در تنوعبخشی مسیرهای ترانزیت بسیار حائز اهمیت است. در همین حال ایران در میان چند حوزه بسیار بزرگ تولیدکننده و مصرفکننده انرژی نیز قرار دارد که در صورت توسعه شبکه خطوط لوله یا قراردادهای سواپ میتواند نقش مؤثری را نیز در این زمینه ایفا کند.توافق سه جانبه گازی که روز گذشته در حاشیه اجلاس عشق آباد بین ایران، ترکمنستان و آذربایجان منعقد شد، نمونه خوبی از این نقش است. ساختار اکو با دربرداشتن کشورهایی از چند منطقه مختلف اعم از جنوب غرب آسیا، قفقاز، آسیای مرکزی و جنوبی، از موقعیتی منحصر به فرد در این زمینه برخوردار است. در صورت ایجاد همگرایی در چارچوب این سازمان، نقش ایران بهعنوان عامل پیوند دهنده حوزههای ژئواکونومیکی مختلف میتواند قوامبخش منافع ایران در بلندمدت در منطقه شود. تجربه معافیت مسیر چابهار به افغانستان از تحریمها در دوره دونالد ترامپ به خوبی نقش و اثرگذاری این مؤلفه ژئواکونومیکی را به اثبات رسانده است. با این حال باید توجه داشت که صرف مشارکت در چنین پلتفرمهای منطقهای و حتی انعقاد توافقات گوناگون بدون وجود سطح مشخصی از عملگرایی، بهویژه در ایران، قابل تحقق نخواهد بود. همگرایی سیاسی، اعتماد متقابل و صرف هزینههای لازم بهویژه در حوزه زیرساختهای راهبردی از نشانههای این عملگرایی محسوب می شود.»
تلاش برای بازسازی اعتماد عمومی به نهاد دولت
سپهر خلجی، عضو شورای عالی خبرگزاری ایرنا امروز در یادداشتی برای روزنامه «ایران» نوشته است: «دولت سیزدهم میراثدار مشکلات بزرگ ناشی از عوارض خطاهای راهبردی، وعدههای عمل نشده و زخمهای عمیقی است که برای او به یادگار مانده و بار آن حقیقتاً بر پیکره دولت سنگینی میکند. مجموعهای از مشکلات که رئیس دولت به دلیل تواضع و پایبندی به اخلاق تاکنون از معرفی عاملان و بانیان آن پرهیز داشته و همه همت خود و دولت را صرف کار شبانهروزی، امیدآفرینی و آواربرداری از تخریبها و یافتن راهحل برای برونرفت و به خدمت گرفتن عزمها و توانها برای اصلاح و بازسازی کرده است. در این میان مهمترین و فوریترین اقدام، تلاش برای بازسازی اعتماد عمومی به نهاد دولت است؛ همان اقدامی که رئیس دولت در چند ماه گذشته همه همت خود را مصروف آن داشته و با مجاهدت بیوقفه در حال ارسال تصویری پویا و بدون تعطیلی از دولت سیزدهم است. به منظور تقویت رویکرد دولت در مسیر پیشرو چند نکته قابل ذکر است؛ اولاً دولت سیزدهم باید بتواند از «تصویر معتبر» خود در برابر افکار عمومی حفاظت کند. دولت آیتالله رئیسی باید عمیقاً مراقب باشد که در طول زمان به عارضه دولت سابق یا قوه قضائیه در دوره اسبق و پدیده وارونگی افکار عمومی در قبال آن دچار نشود. در شرایط بیاعتباری، بهترین و قویترین کارها هم حسی برنمیانگیزاند و مورد توجه قرار نمیگیرد. سرمایه اجتماعی اگر ضربه بخورد، مشارکت و همراهی اجتماعی ضربه خواهد دید.
ثانیاً باید مراقبت شود مسائلی که جزو امتیازهای بزرگ این دولت محسوب میشود، در طول زمان آسیب نبیند. در دولت سیزدهم باید از امتیازهایی مانند مردمیبودن، پایندی به اخلاق، تلاش بیوقفه و سادهزیستی مراقبت ویژه شود و تصویر افرادی که در دولت به کار گمارده میشوند نباید با این دال مرکزی مغایرت معنادار داشته باشد.
ثالثاً بدیهی است که دولتها (درست یا غلط) به صورت مستمر در معرض انتقاد و هجمه قرار میگیرند لذا مراقبت از تصویر دولت و اصلاح نقاط ضربه دیده نیز باید دائمی و بدون تأخیر صورت پذیرد. برچسبهایی که به صورت هدفمند طراحی شده و با کمک شبکه چند لایه رسانهای، به دولت زده میشود اگر بموقع اصلاح نشود در افکار عمومی رسوب میکند.
رابعاً تصویر «کارآیی و اقتدار» دولت نیز نیازمند مراقبت مستمر است. در هیچ واقعه و رویدادی نباید تصویری متزلزل و سردرگم از دولت مخابره شود. حضور بموقع دولتمردان در صحنههای مورد نیاز و دغدغه عمومی و تلاش برای حل و رفع آنان با کمترین هزینه و بیشترین منفعت عمومی به این تصویر کمک خواهد کرد. البته زمانبربودن ایجاد ثبات اقتصادی از یکسو و بیتابی عمومی برای عمل به وعدهها و حل مشکلات موجود، بویژه کاهش تورم، در کنار اشکالتراشی و نقصیابی جریان غربگرا و عقبه آنان در رسانههای مجازی داخل و شبکه حامی آن در خارج نسبت به عملکرد دولت موضوعی است که باید جدی گرفته شود و همزمان با تدابیر اقتصادی برای خروج از وضعیت فعلی اشکالتراشی و نقصیابیها باید پایش دائمی شده و به آن پاسخ داده شود.
خامساً در بخش برونداد تبلیغی، دولت باید همه همت خود را بهکار گیرد تا پیامرسانی دولت دچار اختلال نشود. اخلال در فرایند ارسال پیامهای امیدبخش دولت به جامعه باعث ایجاد اختلالات ادراکی در مخاطبان خواهد شد. خدمات دولت باید بدون لکنت و با صدای رسا به سمع و نظر افکار عمومی برسد.»
چه تحقیری؟!
احمد زیدآبادی روزنامهنگار و فعال سیاسی در یادداشتی که «آرمان ملی» منتشر کرده، نوشته است: «کیست در این دنیا که نداند تمام داستان مذاکرات وین تلاش برای بازگشت آمریکا به برجام و لغو تحریمهای اقتصادی آن کشور علیه ایران است؟در حقیقت، مذاکره با طرفهای غیر آمریکایی برجام در وین، صرفاً وسیله و در واقع بهانهای برای کمک به توافق ایران و آمریکا بر سر برجام است. به عبارت دیگر، چین و روسیه و سه کشور اروپایی فقط نقش میانجی و واسطه را در مذاکرات وین به عهده دارند و بدون این نقش، مذاکره با آنها امری پوچ و بلااثر است. حال در چنین وضعیتی مدیر مسئول روزنامۀ کیهان نوشته است: «ادامه تحقیر آمریکا و مخالفت با نشست رو در رو با تیم هستهای آن کشور، کمترین اقدامی است که از تیم هستهای کشورمان انتظار میرود.» اگر قرار به تحقیر آمریکاست، اصلاً چه نیازی به مذاکرات وین؟ چه نیازی به این همه اصرار برای بازگشت آمریکا به برجام؟ چه نیازی به درخواست از آمریکا برای لغو تحریمها؟ چه نیازی به این همه شکوِه و گلایه و لابه از تأثیر تحریمها بر زندگی مردم؟معمولاً طرفی را در این دنیا میتوان«تحقیر» کرد که مطلقاً نیازی به او نباشد. حال آیا نیازی به آمریکا برای لغو تحریمها در میان نیست؟ اگر نیست در وین چه میکنید؟ و اگر هست؟ دیگر«مخالفت با نشست رو در رو با تیم هستهای آن کشور» به منظور «تحقیر» آنان چه معنایی دارد؟این رفتارها مصداق ضربالمثل «حمام رفتن و از خزینه پرهیز کردن» است و فقط مسیر توافق را به زیانِ ایران سختتر و طولانیتر میکند. از قضا سبب تحقیر آمریکا هم نمیشود. اگر امکان داشت طرفی را با «عدم نشست رو در رو» تحقیر کرد، به خاک سیاه نشاندن تمام دشمنان و مخالفان برای همگان کاری سهل و ساده بود.»
پیامدهای مدیریت اتوبوسی
روزنامه «جمهوری اسلامی» امروز در یادداشتی نوشته است: « یک استاد فیزیک دانشگاه شریف ضمن انتقاد از تغییرات بیمنطق در سلسلهمراتب دولتی در هر دولت جدید خاطرنشان ساخت در ایران هر دولتی که سر کار میآید، بلافاصله برای تغییر روسای دانشگاهها وارد عمل میشود. کاری که در کشورهای توسعهیافته حتی در مورد مدیران میانی دستگاههای اجرائی هم انجام نمیشود. مثلاً در آمریکا طی 150 سال اخیر 29 رئیسجمهور به کاخ سفید راه یافتهاند ولی دانشگاه هاروارد در همین مدت فقط 9 رئیس داشته است.
این استاد دانشگاه صرفاً به تغییرات دانشگاهی اشاره کرده ولی واقعیت اینست که تغییرات ناشی از جابجائی دولتها فقط به دانشگاه محدود نمیشوند و در برخی دولتهای گذشته حتی آبدارچی بعضی ادارات هم شامل این تغییرات شدهاند. دولتها در برخی موارد، جابجائیها را تحت عنوان «چرخش نخبگان» توجیه میکنند ولی قابل درک نیست که کارکنان عادی مجموعههای دولتی چگونه در جرگه نخبگان میگنجند. اگرچه گاهی توانمندی کارمندان و کارشناسان یک مجموعه، به مراتب افزونتر از مدیران ارشد بوده و هست.
دولتها عموماً قبل از تصدی حاکمیتی به مردم وعده «شایستهسالاری» و گزینش بهترینها و رفتار فراجناحی را میدهند ولی در میدان عمل به چیزی بیشتر از انتصاب مهرههای فرمانبر و چینش هواداران خود، رضایت نمیدهند. آنها به تناسب شدت و ضعف در دولتهای متفاوت، عملاً صحنه اجرائی کشور را به نمادی از «مدیریت اتوبوسی» تبدیل میکنند و «شایستهسالاری» در میدان عمل، شعاری بیش نیست.
ممکن است کسانی در دفاع و حمایت از این رویکرد رایج، بگویند انتخاب همکاران هر دولتی از حقوق مسلم منتخب مردم است ولی اگر در اجرای همین سیاست، موضوع شایستهسالاری، قابلیت، کارآئی، کاردانی و تجربههای گرانسنگ عناصر مستقل و غیروابسته به جریانی حاکم، تحتالشعاع تبلیغات و فضاسازیهای رایج قرار بگیرد، نتیجه عینی و عملی آن نیز همان میشود که در سالهای دور و نزدیک شاهد آن بوده و هستیم.
ناگفته پیداست که هدف از طرح این موضوع حساس و سرنوشتساز، دفاع از یک طیف و اعتراض به طیف دیگر نیست ولی در عین حال نباید چشم و گوش خود را بر روی حقایق عینی و دردناک عواقب تلخ چنین پدیدهای ببندیم و از کنار آن به سادگی بگذریم. در سالهای نهچندان دور شاهد خانهنشین شدن طیف وسیعی از چهرههای کارآمد و کاردان کشور بودیم و پیامد همان یکسونگریها را در مقیاس خرد و کلان سیاستگذاریهای سلیقهای و اثرات آن را بر جامعه و چهره داخلی و خارجی نظام شاهد بودیم و هستیم. منافع چنان سیاستهائی صرفاً نصیب رانتخواران و بلهقربانگوها میشود ولی هزینهها و مشکلات آن گریبانگیر جامعه و آحاد مردمی خواهد شد. اگر دولتمردان و مراکز تصمیمساز و تصمیمگیر، به صندلیهای حاکمیتی به عنوان «غنیمت» بنگرند، قطعاً جامعه شاهد استمرار چنین پدیدهای خواهد بود لکن جامعه انتظار داشته و دارد که دولتمردان به وعدههای انتخاباتی و مسئولیتهای تعطیلناپذیر مرتبط با جایگاهشان به درستی و کمال و حُسن نیت و صداقت عمل کنند تا جامعه منافع آن را در میدان عمل و نه فقط در تبلیغات رسانهای احساس کند.»