تحلیل از چپ و راست؛

ارز جهانگیری

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

کد خبر : 1108772

گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیل‌گران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود می‌نگرند و می‌نویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیل‌ها ، مسائل را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بررسی کنیم.

 

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

 

سودای اصلاحات 

سید ابوالحسن موسوی طباطبایی امروز در «کیهان» نوشته:« سخن در دین فروشی برخی مدعیان اصلاح طلبی است که چه آسان پا بر ارزش‌ها می‌نهند، حقایق را به مذبح می‌برند و در رسانه‌های خود که روز واپسین، بخشی از کارنامه اعمالشان خواهد بود، نعل وارونه می‌زنند. یأس و نومیدی در جامعه تزریق می‌کنند و بی ملاک و میزان بلکه بی هیچ انصافی به داوری می‌نشینند و از این رهگذر به کف و هورای اقلیتی در داخل و لبخند رضایتی از دشمن در خارج، قناعت می‌ورزند. ... شاید گویاترین تعبیری که خود، بازتاب کارنامه مدعیان اصلاحات و برآیند عملکرد آنان است، از حلقوم نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی خارج شده باشد. وی در جریان فتنه ۸۸ آنان را بزرگ‌ترین سرمایه اسرائیل دانست. با این تلقّی، مدعیان اصلاحگری خواسته یا ناخواسته، مسیرشان در جهت منافع آمریکا و اسرائیل دانسته می‌شود. ... آنان هیچ از آزادگی نیاموخته و از جوانمردی نیندوخته‌اند. روزنامه‌هایشان آکنده از ناراستی و بی‌تعهدی و قلم‌هایشان به سان نیشتری‌ست که مدام جان ملت را از زخم خود آزرده و خسته است. آنان هیچگاه با ساز ملت کوک نبوده‌ و منافع ملی را ارج ننهاده‌اند. بلکه پیوسته از هر جریانی که خاطر مردم را ناشاد داشته حمایت و هر موضوعی را که مایه امید و نشاط مردم بوده، تخطئه کرده‌اند.

ناکامان سیاسی انتخابات، بی‌شرمانه زبان عذرخواهی را در کام کشیده و چشم حقیقت بین را فرو بسته‌اند و به جای پذیرش کژپویی و بی‌صداقتی خود در حمایت از دولت سابق، در مغلطه‌ای بی پایان از درِ مطالبه‌گری وارد شده و به نابسامانی‌هایی معترض‌اند که خود و دولت مورد حمایتشان، بانیان آن بوده‌اند و دولت سیزدهم را که برآمده از اراده ملت و حسن‌القضایی پس از سوء القضا است ناکارآمد، بی‌برنامه و عوام فریب قلمداد می‌کنند.

دولت روحانی که با حمایت سنگین و همه جانبه طیف اصلاحات و وصف ناموزون تدبیر و امید و شعار رفع تحریم‌ها، سکّان اجرایی را به دست گرفت، پس از هشت سال کشور را در بحرانی‌ترین شکل به دولت سیزدهم تحویل داد. ... این دولت اشرافی با تکرار تجربه ناکارآمد و اشتباه دولت سازندگی و به کار گیری بخشی از تکنوکرات‌های آن در گروه اقتصادی خود و رها کردن بازار و نرخ کالاها، عملا ضربات سهمگینی بر بنیان اقتصادی کشور وارد ساخت ... در طول هشت سالِ جانکاه و اندوه بار دولت تدبیر و امید، روزنامه‌های زنجیره‌ای شیفته غرب، غالبا با حمایت از دولت، سیاست‌های آن را اصولی و بر مسیر صحیح ارزیابی و با دلایل مضحک، کمبودها و کاستی‌ها را توجیه می‌نمودند و امروز که دولت مردمی سیزدهم، کشور را با کوهی از مشکلات تحویل گرفته و در تلاش بی‌وقفه و شبانه روزی سعی در کاستن رنج‌ها و آلام مردم دارد، این سوگند خوردگان بر ایذا و پریشانی ملت بار دیگر قلم در دست گرفته و دلسردی و افسردگی را در جامعه می‌پراکنند.  بر طبل مخالفت می‌کوبند و از یأس و نومیدی می‌گویند. ... آنان هیچ‌گاه ملت را درک نکرده‌اند و در مجازاتشان همین بس که منزوی و به دور از محافل غم و شادی ملتند. ... دیری است که درخت اصلاحات تکیده و عریان مانده و برگ و بری ندارد، ریشه آن که رشته‌های اندیشه دین ستیزی و غرب باوری‌ست خشکیده و در برهوتی از بی‌اعتنایی و رویگردانی ملت فراموش گردیده. آری! تنها سودایی از اصلاحات باقی مانده است.»

 

تاخیر جایز نیست!

علی‌محمد نمازی امروز در روزنامه «اعتماد» نوشته: «درباره وضعیت نگران‌کننده اجتماعی و اقتصادی مرتب مطلب گفته و نوشته می‌شود و بر نگرانی‌ها افزوده می‌گردد. سوال مهمی که اذهان مردم و به‌ویژه متخصصان را به خود مشغول نموده، اینکه چرا تصمیم کارساز و اقدامات چاره‌ساز صورت نمی‌گیرد؟  شاخص‌ها بسیار گویاست. درآمدهای دولت هیچ تناسبی با هزینه‌های آن ندارد و سال‌هاست به‌ سطح‌کسر بودجه افزوده می‌شود و اکنون در مرز 000، 500 میلیارد تومان است و عدد نقدینگی را به سختی می‌توان خواند. این در حالی است که گفته می‌شود در ١۶ سال گذشته ١٧١ میلیارد دلار توسط بخش خصوصی از کشور خارج و در دیگر کشورها سرمایه‌گذاری می‌گردد، سفره مردم خالی و ٧٠درصد آنها نیازمند یارانه هستند و تعداد بیکاران ١۵ میلیون و بیش از ٣٠درصد واجدین شرایط اشتغال است. فروپاشی اجتماعی رخ داده و سطح آموزش در همه مقاطع نزول نموده است. کدام حکومت‌ها با ثروت متوسط به بالا، متحد ایران است و رابطه کدامیک از همسایه‌های ایران دوستانه و اطمینان‌بخش است؟  پیشرفت ایران در مبارزه با کرونا با کدام کشورها قابل‌مقایسه است؟ وضع جنگل‌ها، دشت‌ها، رودخانه‌ها، دریاچه‌ها، تالاب‌ها و در یک کلام وضعیت محیط زیست عادی نبوده و موجب نگرانی است. آن‌هم در حالی که ایران، کشور غنی و دارای موقعیت استراتژیک است. اما چرا اوضاع اینگونه است؟ پاسخ روشن است؛ کنار دشمنی‌های خارجی و داخلی، افراط در آرمان‌خواهی، عدم واقع‌بینی و فرصت‌سوزی! دیگر مجال نیست و باید در چارجوب نظام جمهوری اسلامی ایران کارهای مورد نیاز آغاز گردد.

جای 3 موضوع در مدیریت کشور بسیار خالی است: 

1- تدبیر؛ یعنی پایان‌نگری، تمهید، چاره‌اندیشی، حزم، درایت، سیاست، شگرد، کیاست، مشورت، مشی و وسیله.

اینها هنر مدیران مدبر است. اما مدبر کیست؟ صاحب ‌نظر و اندیشه، بصیر، چاره‌اندیش، اندیشمند، با درایت، سیاستمدار، کاردان و اداره‌کننده. لذا صرفا به‌دنبال مقصر گشتن میان گذشتگان، مشکلات به قوت خود باقی و مردم قانع نخواهند شد. بلکه باید به دنبال فرصت‌ها بود. تحول در نیروی انسانی ممکن نمی‌شود، مگر در سایه شایسته‌سالاری از طریق صندوق رای و در یک انتخابات آزاد، رقابتی و منصفانه با دخالت حداقلی حکومت. عزیزان مسوول، 3 برابر شدن خروج از ایران در 3 سال به‌دلیل نارضایتی از وضع موجود و گسترش یافتن اعتراضات صنفی نشانه‌های بدی برای آینده کشور و نظام است. 2- اولویت‌شناسی و رعایت آن؛ به نظر نگارنده اولین اولویت در کشور، تنش‌زدایی در سیاست خارجی و برچیده شدن تحریم‌هاست. واقعا در اثر تحریم‌ها ایران از چه میزان درآمد ارزی محروم مانده است؟! دومین اولویت تلاش در کاستن از نارضایتی مردم و احیای اعتماد بین دولت و ملت است. 3- رعایت عدالت در همه زمینه‌ها؛ مهم‌ترین عنصر قوام بین حکومت و ملت، اجرای عدالت است!»

 

2 راهکار موثرتر از اعلام قیمت ها

امیرحسین یزدان‌پناه امروز در روزنامه «خراسان» نوشته: «دولت به تازگی اعلام کرده که به دنبال اعلام قیمت دست کم 20 کالای اساسی به صورت روزانه است. طرحی که ظاهرا برای مقابله با گرانی ها و پدیده تاسف بار چند قیمتی بودن کالاهای اساسی در بازار اجرا خواهد شد. با این حال سوال این است که آیا این اقدام به فرض آن که دقیق و به موقع انجام شود، تا چه اندازه می‌تواند به گرانی های افسارگسیخته و چند قیمتی بودن برخی کالاها در بازار کمک کند؟ بازار کالاهای اساسی به دلیل متاثر بودن از عواملی چون قیمت ارز (که خود چند قیمت دارد)، تشریفات واردات مواد اولیه یا نهایی،  زنجیره توزیع، زنجیره فروش و به ویژه نظارت؛ پدیده ای چند عاملی است که صرفا با کنترل یک عامل آن نمی توان از اثرگذاری بر سایر بخش ها اطمینان حاصل کرد. آشکارترین و پر تکرارترین شاهد مثال آن نیز شرایط واردات یا تولید، توزیع و قیمت کالاهای مرتبط با حوزه کشاورزی و دامی نظیر مرغ و نهادهای کشاورزی است. چه این که مرغ با قیمت حدود 2 دلار (با قیمت ارز ترجیحی یعنی هر دلار 4200 تومان) وارد کشور می شود و به جای آن که مثلا با قیمت 9 یا 10 هزار تومان به دست مشتری برسد، همین مرغ وارداتی منجمد نیز در بهترین حالت با توزیع دولتی و صف های هر کیلو 20 هزار تومان برای مشتری هزینه دارد. اتفاقی تاسف بار که حکایت از خلأ و ایرادهای جدی در فرایندهای تولید تا توزیع کالاهای اساسی در کشور دارد. خلأ های ضد مردم و ضد اقتصاد سالم که سبب شده طی 3 سال حدود 420 هزار میلیارد تومان (رقمی معادل 10 سال یارانه 80 میلیون ایرانی) به ارز دولتی 4200 تومانی برای واردات کمتر از 10 قلم کالای اساسی اختصاص یابد اما نه تنها قیمت این کالاها کنترل نشده بلکه طی این 3 سال با رشد های 2 تا 5 برابری قیمت، گرانی بیش از نرخ تورم رسمی کشور را تجربه کرده اند! یک بازی دوسر باخت برای مردم ایران و ساختار اقتصادی کشور که تحت شدیدترین فشارهای ناشی از جنگ اقتصادی دشمن نیز است. 2 آسیب موثری که چنین شرایطی را برای کشور رقم زده و اصلاح آن ها می تواند اثرات جدی در کنترل گرانی ها داشته باشد، عبارت است از: 1- فرایندهای معیوب نظارت: هم اکنون اصلی ترین متولی نظارت بر بازار، تعزیرات حکومتی است. این ساختار، به دلیل نداشتن نیرو و بودجه کافی و نیز فرایندی که بیشتر به شکایت از گران فروشی متکی است و نیز جریمه های بسیار ناچیز در مقابل سودهای هنگفت ناشی از گران فروشی یا تخلف در فروش، عملا اعتبار خود را در بازار از دست داده و خریدار و فروشنده هیچ کدام جایگاه موثر برای این ساختار قائل نیستند. جمله معروف برخی فروشنده ها  خطاب به مشتریان ناراضی که «هرکاری می خواهید بکنید و هرجا می خواهید شکایت کنید!» به خوبی نشان می دهد که این نوع نظارت دیگر سرمایه اجتماعی برای اثرگذاری ندارد و دولت باید حتما برای آن فکری بکند در غیر این صورت حتی اعلام ساعت به ساعت قیمت کالاها نیز به کنترل گرانی کمک نخواهد کرد. 2- نبود شفافیت: هم اکنون تقریبا همه مراحل ورود یا تولید تا توزیع یک کالا در کشور دچار نبود شفافیت است که نتیجه آن، بروز رانت هایی است که به گرانی های بی حد و حصر و چند قیمتی منجر می شود. برخی سامانه هایی که در این زمینه اجرا شده نیز به دلیل آن که همه بخش های زنجیره را شامل نمی شود یا ضعف‌های دیگر، عملا نتوانسته به شفافیت موثر در این عرصه منجر شود. به نظر می رسد، دولت باید در یک برنامه کوتاه یا  میان مدت برای سامانه محور شدن زنجیره واردات یا تولید تا توزیع کالاها به ویژه کالاهای اساسی، اقدام موثر و عاجل انجام دهد.واضح است که پیش فرض و شرط کافی برای اثرگذاری این اصلاحات در بازار، اجرای یک برنامه اقتصادی مدون و حساب شده برای برداشتن فشار از معیشت مردم و رونق تولید است. مسئله ای که این ضرورت مهم را بار دیگر بیش از گذشته متذکر می شود که لازم است دولت هرچه زودتر برنامه و سیاست اقتصادی خود را طراحی و اعلان کند تا بخش‌های مختلف اقتصادی کشور بتوانند متناسب با آن عمل کنند.»

 

ارز جهانگیری!

احمد زیدآبادی امروز در روزنامه «آرمان ملی» نوشته است: «هنگامی که در دولت حسن روحانی ارز 4200 تومانی برای واردات کالاهای اساسی در نظر گرفته شد، از بین همۀ طیف‌های سیاسی افرادی به این تصمیم تاختند و آن را سبب تولید رانت و گسترش فساد معرفی کردند و به مسخره آن را «ارز‌جهانگیری»نام نهادند. حالا که زمزمه‌هایی برای حذف این نرخ ارز به راه افتاده است، باز هم اغلب همان افراد فریاد برمی‌آورند که چنین کاری سبب افزایش تورم، افسارگسیختگی قیمت‌ها و به خاک سیاه نشستن اقشار فقیرترجامعه می‌شود! من البته نظر خاصی دربارۀ این موضوع ندارم، اما چطور می‌شود که یک تصمیم به‌همان اندازه مورد تهاجم قرار گیرد که لغو آن؟ این نوع بی‌مسئولیتی مدنی در رد و نفی همه چیز چه ارزش و افتخاری دارد که برخی به آن خو گرفته‌اند؟ با این وضع، ادارۀ کشور که تحتِ مدیریت سالم‌ترین و کارآمدترین و عاقل‌ترین و دمکراتیک‌ترین دولتِ قابل تصور هم که غیر ممکن می‌شود! انتقاد و مخالفت لزوماً باید از جایگاه و موضعی مشخص صوت گیرد و گرنه نفی نیهیلیستی هراقدام و تصمیم و سیاستی نشد کار که عده‌ای خود را سخت به آن مشغول کرده‌اند. رسانه‌ها هم به جای نقد و بررسی این قبیل ولنگاری‌های فکری، بدبختانه خود بخشی از این جریان شده‌اند؛ به‌‌خصوص برخی رسانه‌های تصویری فارسی‌زبان خارج از کشور؛ چنان‌که گویی دامن زدن به این فرهنگ ولنگارانه را به عنون بخشی از رسالتِ خود تعریف کرده‌اند.»

 

وین از وین آغاز نمی‌شود!

علیرضا حجتی امروز در «وطن امروز» نوشته است: « 8 آذر ماه قرار است میز مذاکرات در وین دوباره چیده شود؛ مذاکراتی که ایران آن را نتیجه‌محور و برای لغو تحریم‌ها می‌خواهد، نه صرفا چیزی که تا ماه گذشته مذاکرات کمیسیون برجام برای احیای توافق خوانده می‌شد. این پیامی آشکار به طرف مقابل است که برای ایران بازگشت طرفین به توافق ناکام سال 2015 بر خلاف دیدگاه دولت حسن روحانی حیاتی و دارای ماهیت اصالت‌گونه‌ای نیست. ..  تاکید جمهوری اسلامی بر 3 مؤلفه رفع یکباره و موثر تحریم‌ها، راستی‌آزمایی و دریافت تضمین برای عدم تکرار تجربه خروج دولت فعلی و بعدی آمریکا از توافق هسته‌ای، مهم‌ترین محور این جدل است.  ... درباره بحث تضمین باید به این موارد توجه کرد: 

1- مقامات آمریکایی از تابستان تاکید کرده‌اند نه‌تنها نمی‌توانند بابت خروج دوباره از توافق تضمین بدهند، بلکه «رابرت مالی» رئیس تیم مذاکره‌کننده آمریکایی در وین و نماینده ویژه امور ایران تصریح کرد کشورش تمام تحریم‌های ترامپ را هم برنخواهد داشت. 

2- وال‌استریت ژورنال چندی قبل نوشت آمریکا تضمین دادن در این باره را مغایر برجام می‌داند، چرا که معتقد است در توافق ٢٠١٥ چنین تضمینی وجود نداشته و برجام یک توافق سیاسی بر مبنای تعهدات سیاسی است. ... 

3- پلیتیکو اواخر تیرماه درباره نشست محرمانه‌ای که سناتورهای آمریکایی با «آنتونی بلینکن»‌ وزیر خارجه داشتند، به نقل از این سناتورها گزارش داد بازگشت به برجام باعث می‌شود واشنگتن اهرم‌های فشار بر تهران را از دست بدهد، زیرا متعاقب آن باید تحریم‌های اقتصادی بسیاری را بردارد...

4- رهبران حزب جمهوری‌خواه اخیرا تکرار کردند ایران هر توافق با دولت جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا را از همان آغاز مرده فرض کند...

5- چیزی که تیم مذاکره‌کننده ایرانی باید بداند، این است که دولت جو بایدن از ضعیف‌ترین دولت‌های یک قرن اخیر ایالات متحده است؛ دولتی که برآمده از شدیدترین شکاف‌های تاریخ آمریکاست و هنوز هم زلزله ششم ژانویه و تسخیر کنگره توسط مخالفانش، بر سر آن سنگینی می‌کند. این دولت دموکرات به اندازه‌ای مخالف جدی در میان سیاستمداران و نهادهای تصمیم‌گیر آمریکایی دارد که در تمام راهبردهای خود - چه در داخل و چه خارج- باید «دست به عصا» حرکت کند. درباره‌ برجام حتی پیچیده‌تر است، چرا که بایدن هم توافق با ایران را می‌خواهد تا بتواند خیال شرکا و حامیانش را از در جعبه قرار دادن برنامه هسته‌ای ایران راحت کند و هم به دلیل مخالفان جدی جمهوری‌خواه و دموکراتی که دارد، نمی‌تواند با دست باز و خیال راحت وارد میدان مذاکره شود. 

6- مساله دیگری که تیم فعلی ایرانی - بر خلاف محمدجواد ظریف و همکارانش- باید در نظر بگیرند، این است که نظام سیاسی آمریکا بیش از آنچه ریاست‌جمهوری‌محور باشد، کنگره‌محور است. ... اگر کاخ سفید اراده‌ای از خود برای تضمین دادن ندارد، ایران هم ضرورتی ندارد در صورت هرگونه توافقی به اجرای کامل برجام متعهد شود، فردو را مجددا تعطیل کند، قلب رآکتور اراک را از کار بیندازد، ذخایر غنی شده را نابود و به خارج از کشور ارسال کند یا سانتریفیوژهای خود را از کار انداخته و به انبار منتقل کند و در نهایت تن به بازرسی‌های تحت پروتکل الحاقی بدهد، برای توافقی که به هیچ بند است!

بر هیچ‌کس پوشیده نیست زمان اصلا به نفع واشنگتن نمی‌گذرد. اهرم‌های فشار کاخ سفید کارایی خود را از دست داده و دولت بایدن گزینه هراسناک بیشتری برای وادار کردن ایران برای تن دادن به توافق مطلوب ایالات متحده ندارد. دولت بایدن برجام را با دست پس می‌زند و با پا پیش می‌کشد. از طرفی آمریکا با توجه به وضعیت منطقه و تمرکز جهت مقابله با چین در پاسیفیک نیاز مبرمی به احیای برجام و حل‌و‌فصل پرونده هسته‌ای ایران دارد اما از سوی دیگر آنتونی بلینکن، جیک سالیوان، رابرت مالی و دیگران به‌ گونه‌ای موضع می‌گیرند که گویی چشم‌اندازی برای احیای توافق وجود ندارد.»

 


 

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: