پشت‌ پرده دوری سعید جلیلی از رئیسی چیست؟

اخیرا خبری در رسانه‌ها منتشر شده که سعید جلیلی پیشنهاد مشاور راهبردی ریاست‌جمهوری را رد کرده است؛ موضوعی که به برخی پرسش‌های پیشین دامن می‌زند؛ اینکه چرا سعید جلیلی تاکنون پستی نگرفته است؟

کد خبر : 1108005

 اخیرا خبری در رسانه‌ها منتشر شده که سعید جلیلی پیشنهاد مشاور راهبردی ریاست‌جمهوری را رد کرده است؛ موضوعی که به برخی پرسش‌های پیشین دامن می‌زند؛ اینکه چرا سعید جلیلی تاکنون پستی نگرفته است؟ آیا رئیسی او را بازی نداده یا آنکه او خود تمایلی به همکاری با دولت رئیسی نداشته است؟ یا آنکه اصلا جلیلی برخلاف تصور عمومی، خود را حتی دولت در سایه دولت رئیسی نیز می‌داند؛ چه آنکه او از سال 92 تا 1400 به‌صورت رسمی می‌گفت دولت در سایه دولت روحانی است و شاید بخواهد در آینده نیز همین نقش را ادامه دهد. به‌هرحال هر‌چه هست، جلیلی نه معاون اول دولت شد، نه وزارتخانه‌ای، خاصه وزارت امور خارجه، به او رسید و نه به‌عنوان دبیر شورای امنیت ملی منصوب شد و حتی به او پیشنهاد مذاکره‌کننده ارشد هسته‌ای هم داده نشد و تنها مسئولیتی که برای سعید جلیلی در نظر گرفته شد، مشاور راهبردی رئیس‌جمهور بود که جلیلی آن را رد کرد.

در این بین می‌شود چند فرضیه را مطرح کرد؛ نخست آنکه شاید جلیلی سِمت پیشنهادی را درخور خود نمی‌داند؛ زیرا او پیش از این دو بار، یکی در سال 92 و یکی در سال 1400، نامزد ریاست‌جمهوری شد که در یکی نفر سوم شد و در دیگری به نفع رئیسی کنار کشید. او در بازه زمانی 92 تا 1400 هم جز عضویت در مجمع تشخیص مسئولیت مهم دیگری نداشت و خود را با عنوان دولت در سایه تعریف می‌کرد تا نشان دهد که شأنیتی برابر ریاست‌جمهوری برای خود قائل است. حتی گمانه‌زنی‌های زیادی مطرح بود که جلیلی در انتخابات مجلس یازدهم شرکت می‌کند و عزم ریاست مجلس خواهد داشت، اما جلیلی به تنها مسئولیتی که روی خوش نشان می‌داد ریاست‌جمهوری بود و همین شد که در 1400 در قامت رقیب رئیسی وارد میدان شد و حتی در فرازهایی از مناظره‌ها نشان داد چندان با رئیسی در موضوع مهمی همچون سیاست خارجی همسو نیست؛ چنان‌که در مسئله FATF آشکارا گفت که نباید به آن پیوست و رئیسی گفت که نفیا یا ایجابا نظر خاصی ندارم و هرچه به مصلحت کشور باشد. جلیلی درباره مذاکرات هم بدبینی خاصی دارد؛ برخلاف رئیسی که بارها گفته است ما مذاکرات را نفی نمی‌کنیم.

فرضیه دوم آن است که جدای از آنکه جلیلی شأنی بالاتر از مشاور رئیس‌جمهور برای خود قائل است، اساسا خود را بدنه‌ای از دولت رئیسی نمی‌داند که این هم ریشه در گذشته دارد. گویا جلیلی و طرفدارانش از گفتمان انقلابی‌بودن تعریفی فراتر از رئیسی دارند. به تعبیر دیگر رئیسی از نظر حلقه نزدیکان جلیلی یک انقلابی دوآتشه محسوب نمی‌شود؛ چه آنکه همین نیروها این شائبه را به وجود آوردند که آن چهار میلیون رأی باطله، آرای جلیلی بود. از آن ‌سو هم به نظر می‌رسد رئیسی نیز جلیلی را نیروی مفید فایده‌ای برای پیشبرد اهداف دولتش نداند؛ زیرا جلیلی نگاه خاص خود را به‌ویژه در حوزه سیاست خارجی دارد و برخلاف دیگر مسئولان دولتی سعی می‌کند بر اساس تشخیص فردی در عالم سیاست قدم بردارد. با ذکر این اوصاف شاید بتوان گفت اساسا آب جلیلی و رئیسی در یک ‌جوی نمی‌رود و به همین دلیل هم هست که رئیسی تاکنون پیشنهاد درخوری به او نداده و جلیلی نیز واقعا دنبال اخذ سِمت در دولت سیزدهم  نبوده است.

در پایان فرضیه‌ای دیگر هم وجود دارد؛ اینکه جلیلی در عین حال که اختلاف‌نظرهایی با رئیسی دارد، می‌خواهد نقش پشت‌پرده‌ای در دولت بازی کند؛ به این معنا که جلیلی تصمیم دارد با نگرفتن هرگونه سِمتی، تصمیمات و نظراتش را در شرایطی در بدنه دولت جاری کند که نقش مستقیمی از خود به جای نگذارد. برای مثال با نگاهی به ترکیب تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای می‌توان دریافت که سایه سعید جلیلی بر هیئت مذاکره‌کننده سنگینی می‌کند؛ کسانی که روزگاری به‌عنوان دستیاران جلیلی در مذاکرات هسته‌ای حضور داشتند. گرچه گفته می‌شود سیاست خارجی از سوی وزارت خارجه تعیین نمی‌شود و نهادهای بالادستی مانند شورای عالی امنیت ملی در این موضوع تصمیم‌ساز هستند، اما بدون ‌تردید شیوه مذاکره می‌تواند تأثیر مهمی بر نتیجه مذاکرات بگذارد و گویا سعید جلیلی در گام اول می‌کوشد سایه و به نوعی حضور معنوی‌اش در مذاکرات پیش‌رو در وین احساس شود.

به‌هرحال سعید جلیلی در این ‌سال‌ها یکی از نیروهای مهم سیاسی بوده است و نمی‌توان انکار کرد که طرفدارانی نیز دارد؛ طرفدارانی که رئیسی را «صالح» و جلیلی را «اصلح» می‌دانند. ازاین‌رو باید منتظر ماند و دید سرنوشت این چهره سیاسی چه می‌شود./ شرق

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: