تحلیل از چپ و راست؛
باید و نبایدهای مذاکرات 8 آذر
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
با «جنگ ستارگان» خوش باشید!
محمد صرفی امروز در یادداشتی برای «کیهان» نوشته است: «تقابل سپاه پاسداران با ارتش آمریکا در دریای عمان که در نخستین روزهای آبان ماه رخ داد و خبر آن چهارشنبه هفته گذشته عمومی شد، نخستین مورد از چنین برخوردهایی نبوده و آخرین آنها نیز نخواهد بود. ... نکته دقیقاً همان چیزی است که رایس به آن اعتراف میکند. دعوا بر سر چند بشکه نفت، چند کیلو اورانیوم غنیشده و برد موشکها نیست. اینها نمودهای رویین چالشی عمیقتر هستند که در مرکز این تقابل وجود دارد. تقابلی که جنبه ماهیتی داشته و آمریکا حتی اگر بخواهد هم نمیتواند آن را نادیده بگیرد. ... نترسیدن حافظان و پاسداران این آب و خاک از قدرت پوشالی آمریکا. تصویر نمادین آن پاسداری که با آرامشی عجیب پشت به دوربین و رو به ناو غولپیکر آمریکایی چنان ایستاده که گویی در ساحلی تفریحی به غروب نگاه میکند و لذت میبرد، یادآور عبارات عمیق و ماندگار سید شهیدان اهل قلم است که میگفت: «شیطان حکومت خویش را بر ضعفها و ترسها و عادات ما بنا کرده است، و اگر تو نترسی و از عادات مذموم خویش دست برداری و ضعف خویش را با کمال خلیفهًْاللهی جبران کنی، دیگر شیاطین را بر تو تسلطی نیست. بگذار آمریکا با مانورهای «ستاره دریایی» و «جنگ ستارهها» خوش باشد. دریا دل مطمئن این بچههاست و ستارهها نور از ایمان این بچه مسجدیها میگیرند، همانها که در جواب تو میگویند: «ما خط را نشکستیم، خدا شکست.» و همه اسرار در همین کلام نهفته است.»
بیچاره نخستوزیر مفلوک رژیم صهیونیستی که به دولت آمریکا سفارش میکند سیاست «جنگ ستارگان» ریگان را علیه ایران در پیش بگیرند. معمولاً مسائل و رویدادها برای آنانکه در متن آن هستند به نوعی ساده و عادی جلوه میکند. سینه در سینه آمریکا ایستادن و دستور دادن به ناوهای آمریکایی برای ترک صحنه عملیات دریایی برای برخی از این دست است. اما برای ملتهایی که حکومتهای آنها چنان مرعوب آمریکا هستند که حتی تصور چنین صحنههایی نیز برای آنان رویا محسوب میشود، دیدن چنین تصاویری شعفآفرین و امیدبخش و نشانهای صادق از آن است که ایستادن مقابل آمریکا ممکن است و دقیقاً همین نکته است که استکبار را دیوانه کرده است.
قدرت و برگ برنده سپاه پاسداران نیز در همین نکته نهفته است که معادلات مرسوم را برهممیزند. ماجرای دریای عمان یکی از موارد متعدد بروز این توانایی در کارنامه سپاه است. کینه عمیق و ریشهدار دشمن از سپاه نیز به همین موضوع برمیگردد. نه عصبانیت و برخورد تحریفآمیز غرب با این ماجرا برای ما جای تعجب دارد و نه نحوه مواجهه رسانه حزب معروف به حزب اشرافی که فردای روز اعلام خبر این حماسه، کل صفحه اول خود را به عکس یک تخممرغ اختصاص میدهد و چنان مرثیهسرایی میکند که گویی مردم فراموش کردهاند مسبب وضعیت اقتصادی امروز کیست و آن «سوپرمنی» که سه سال پیش تصویر کردند چه گلی بر سر بازار زد!»
دو پوپولیسم
احمد غلامی . سردبیر روزنامه «شرق» امروز در سرمقاله نوشته است: «یکی از پرسشهای اساسی درباره جامعه ایران این است که آیا در شرایط کنونی میتوان از چیزی به نام «مردم» سخن گفت؟ مردم نه بهعنوان توده، بلکه افرادی متفاوت، متکثر و همارز در وحدتی قوامیافته. در چهار دهه گذشته بیشتر دولتها از مردم سخن گفتهاند، اما این مردم الزاما آحاد مردم نبودهاند؛ مردمی از میان مردم بودهاند. مردم چیزی کمتر از تمامیت جامعه نیست. برای دستیابی به مردم باید همه تفاوتها، در متن تمامیتِ وسیعتری معتبر شمرده شوند: «مردم چیزی از جنس یک نمود ایدئولوژیک نیست، بلکه رابطهای واقعی است بین عاملهای اجتماعی. به بیان دیگر مردم شکلی از ساختن وحدت در یک گروه است». دولتها اغلب با جزئی از کل سخن گفتهاند و این جزئی از کل، همان «پوپولیسم» است. از این منظر میتوان گفت دولتهای ایران جملگی پوپولیسماند. ارنستو لاکلائو نگاهی مثبت به پوپولیسم دارد و بر این باور است که اگرچه جنبشهای پوپولیستی در برخی موارد منتهی به روی کار آمدن چهرههای اقتدارگرا شدهاند، اما این جنبشها در مواردی توانستهاند به شکلی رادیکال به تحقق مطالبات مردم بینجامند. اگر بخواهیم با نگاهی رایج (منفی) به پوپولیسم بنگریم، باید گفت جریانهای سیاسی موجود در کشور برای دستیابی به قدرت همواره از این شیوه سود جستهاند، به این امید که با به قدرت رسیدن، مطالبات مردم را محقق سازند؛ اما نهتنها چنین اتفاقی رخ نداده، بلکه مطالبات مردم به ادعاهای ناکام آنان تبدیل شده است و مردم سرخورده از میدان سیاست به بیرون پرتاب شدهاند. «پوپولیسم دولتی» در سرخوردگی مردم نقش تعیینکنندهای داشته است. اوج این بهرهبرداری از شیوه پوپولیسم دولتی را میتوان در دولتهای نهم و دهم احمدینژاد ردیابی کرد. ناکامی پوپولیسم دولتی منجر به اعتراضات دی و آبان ۹۸ شد؛ اما اگر بخواهیم با تعبیر لاکلائو سراغ این اعتراضات برویم، باید بگوییم مردم در این اعتراضات به خواستههای خود دست نیافتهاند، چراکه نتوانستند مطالبات خود را با دیگر مطالبات همارز کنند. هر جریان پوپولیستی از این دست اگر نتواند مطالبات خود را در پیوند با مطالبات دیگر تودهها همارز کند، در تقاضای خود شکست خواهد خورد ... پوپولیسم دولتی بهندرت ثمری برای مردم و سرانجامی خوش داشته است. دولتهای ایران نیز از این قاعده مستثنا نبودهاند. آنچه بیشترین اثرگذاری را در انزوای مردم داشته، ناکامی در همین اعتراضات و بیاعتنایی به خواسته مردم بوده است. بیاعتنایی به اعتراضات آبان و دی و تبعات آن کاملا مشهود است. اگر بخواهیم از دید لاکلائو آینده را ترسیم کنیم، باید گفت چندان بعید نیست این اعتراضات با همه تفاوتها و تنوعهایشان بتوانند در فرصتی مغتنم همارز هم قرار گیرند. و بدیهی است یکی از مطالبات «ممتاز» خواهد شد و دیگر تقاضاها را دربر خواهد گرفت: «بدینسان یک هویت مشخص از درون یک حوزه تفاوتها برگزیده میشود و تجسمبخشیدن به این کارکردِ تمامیتبخش بدان واگذار میگردد.»
این امر دقیقاً معنای ممتازبودن است. اگر مطالبات دموکراتیک هژمونیک میشد، میتوانست قرین موفقیت شود اما مطالبات مردمی از جنس دیگری است. این مطالبات هر هژمونی موجودی را به چالش خواهد کشید. مطالبات دموکراتیک را دولتها میتوانند در کوتاهمدت استحاله داده و عناصر آن را جذب کنند، اما استحاله مطالبات مردمی کاری نشدنی و دشوار است و معمولا دولتها بهندرت در برابر این جریانها کوتاه خواهند آمد. هرچه هست این دو رویکرد پوپولیستی یکی در قامت دولتی و دیگری در قامت جزئی از کل، به شکست منتهی شده است. ازاینرو اینک پاسخ به این پرسش دشوار شده است؛ آیا در شرایط کنونی میتوان از چیزی به نام مردم نام برد؟ اغراق نیست اگر بگوییم غیبت مردم در جامعه و سیاست بهوضوح قابل رؤیت است و هر اقدام پوپولیستی، خاصه دولتیِ آن، در شکلدادن به مردم اثری نخواهد داشت.»
مذاکرات جدید و ۷ تجربه از گذشته
مسعود براتی، مدیر گروه بینالملل اندیشکده ایتان امروز در یادداشتی برای روزنامه «ایران» نوشته است: «انتظار مردم ایران از توافق هستهای لغو مؤثر تحریمهای ظالمانه امریکا بوده و هست. ... بر همین اساس بود که «لغو مؤثر تحریمها» در ادبیات قانونگذاران نیز وارد شد. ... تجربه دیگری که در اجرای برجام برای طرف ایرانی به روشنی اثبات شد، عدم اجرای با حسن نیت توافق از سوی امریکا بود. برای همه روشن است که اصلیترین بازیگر در موضوع تحریمها امریکا بوده و کشورهای اروپایی تابعی از آن هستند. لذا نوع رفتار دولت امریکا در رفع تحریمها بسیار بر بهرهمندی ایران از رفع تحریمها مؤثر است. ... یکی از واقعیتهای دیگر که در طول اجرای برجام به طور واضحی مشهود بود، ناتوانی مکانیزم حل اختلاف در نظر گرفته شده در برجام برای جلوگیری از نقض برجام از سوی امریکا بود. این واقعیت ریشه در طراحی صورت گرفته برای «مکانیزم ماشه» است. اکنون بسیار روشن است که مکانیزم ماشه یک طرفه و تنها برای تنبیه و مهار ایران طراحی شده است و برای همین چه ایران شاکی باشد و چه نباشد، در صورت استفاده کامل از مکانیزم حل اختلاف که در مواد ۳۶ و ۳۷ برجام تبیین شده است، متضرر خواهد شد و قطعنامههای سازمان ملل علیه ایران اعاده خواهند شد. در صورتی که تجربه اجرای توافق هستهای نشان داد که طرف نقض کننده ایران نیست و حتی یک سال پس از خارج شدن امریکا از برجام به تمامی تعهدات خود عمل کرد، بلکه امریکا است که به صورت مستمر توافق را نقض میکند. اما مکانیزم حل اختلاف در مهار امریکا ناتوان است. ... یکی از انتظارات طرف ایرانی در توافق هستهای، توقف ماشین جنگ اقتصادی امریکا علیه ایران در صورت اجرایی شدن توافق بود. اما اجرای توافق نشان داد که امریکا به تحریم به عنوان یک ابزار راهبردی نگاه میکند و توافق نمیتواند مانعی در استفاده و توسعه این ابزار داشته باشد. ... واقعیت مهم دیگر که در مذاکرات جدید بسیار مهم است، ضربه مهلکی است که خروج امریکا از توافق هستهای به آن وارد کرد. خروج یکجانبه امریکا مانند شکستن یک جام است که صرف بازسازی ظاهری آن، نمیتواند کارکرد قبلی را داشته باشد. یک جام بند زده شده نمیتواند حتی کارکرد جام سالم را داشته باشد. حال که توافق هستهای برجام خود نیز دارای نواقصی بوده است که در موارد فوق به آنها اشاره شد. ... واقعیت دیگر که اجرای توافق هستهای نمایان ساخت، ناتوانی اروپا در حفظ توافق است. خصوصاً بعد از خروج امریکا از برجام این واقعیت بیش از پیش آشکار شد. اروپا حتی نتوانست یک کانال مالی ایجاد کند، چه برسد که تعهدات یازدهگانه خود را عملی کند و در مقابل تحریمهای امریکا بایستد. این ناتوانی ریشه در واقعیتهای سیاسی و اقتصادی اروپا دارد. حکمرانی اقتصاد اروپا در دستان امریکاست و اروپا استقلال اقتصادی ندارد. این واقعیت تلخ حتی از زبان مکرون نیز بیان شد.
و در نهایت واقعیت دیگر این است که شش دور مذاکرات وین برای احیای برجام، در حل موارد فوقالذکر ناکام بوده و برای همین وزیر امور خارجه ایران بیان کرد که مذاکرات را از بنبستهای وین دنبال نخواهیم کرد. مذاکرات جدید باید بتواند برای موارد فوق به راهحل برسد. تیم مذاکراتی ایران با آگاهی نسبت به واقعیات فوق به دنبال رسیدن به نتیجه ملموس و مطلوب برای مردم ایران است. به امید موفقیت آنها.»
لزوم تحدید عوامل مخل تا مذاکرات 8 آذر
حشمتا... فلاحتپیشه نماینده ادوار مجلس امروز در یادداشتی برای «آرمان ملی» نوشت: «واقعا تعلل دولت جدید ایران برای بازگشت به مذاکرات هستهای تعلل قابل توجیهی نبود. فرضیه این است که هیچ دستاوردی در این حد تعلل در شرایط تحریم را توجیه نمیکند که هزینهاش را مردم ایران باید بدهند و امیدوارم دولت دستاوردی در این مدت پنج ماهه از توقف مذاکرات داشته باشد که عملا توقف شکل گرفته را جبران کند. واقعیت این است که الان همه این مسائل در ضعف جسمی آقای بایدن و ضعف نفوذ دموکراتها و پیشبینی اینکه در انتخابات میاندورهای این اکثریت ضعیف را دموکراتها از دست خواهند داد، نمود پیدا کرده است. با این وجود هشتم آذرماه قرار است مذاکرات تازه شکل بگیرد. اگر طرفین واقعا نگاه عملگرایانهای به موضوع داشته باشند، میتوانند عوامل اختلافی را کنار بگذارند و بر سر یک حد مقدوری که بتوانیم اسمش را توافق عملی بگذاریم، به نتیجه برسند. این حد مقدور بازگشت به همان برجام هست، بازگشت به آن 915 تحریمی که دوباره احیا شود و یکسری فرامین اجرائی که رئیسجمهور آمریکا باید بدهد تا ایران به این نتیجه برسد که تحریمها واقعا برداشته میشود. اگر در چند هفته مذاکرات به نتیجه برسد و طرفین از طرح مواضعی که باعث فرسایشی شدن مذاکرات شود، پرهیز کنند، آنموقع میتوانیم امیدوار باشیم که چند سال باقیمانده دولت دموکراتها و شرایطی که شکل میگیرد، خودش باعث ریشهدار شدن برجام میشود و اینگونه نیست دولت آینده آمریکا بتواند برجام را با تعلل یا تزلزل مواجه کند. به طور طبیعی یک دغدغه در ایران وجود دارد مبنی بر اینکه ممکن است آمریکاییها بازگشتشان به برجام برای استفاده از مکانیسم ماشه باشد. یعنی بندهای یازده تا سیزده قطعنامه 2231 که بعید میدانم چنین اتفاقی بیفتد ولی با این وجود با یک زبان مشترک میتوان به این موضوع رسید. نتیجه کلام اینکه اگر طرفین مذاکرات سعی کنند بر عوامل جدید مخل که وارد این موضوع شده و ادعاهای مطرح شده در قبال آنها جا باز کنند، طبیعتا مذاکرات به نتیجه نمی رسد. ولی اگر برجام را شبیه زمان انعقاد برجام و بهویژه شروع مذاکرات احیای آن ببینند و سعی کنند عوامل مخل را صاحب نقش نکنند، هدف رسیدن به نتیجه باشد، میتوانیم به یک توافق امیدوار باشیم. در غیر اینصورت عدم توافق در احیای برجام و بهویژه فرسایشی شدن آن باعث میشود که آن موقع شرایط بهگونهای شکل بگیرد که حتی برای دو دولت در داخل- چون معتقدم برجام دو طرف اصلی بیشتر ندارد که ایران و آمریکاست- سختتر خواهد بود که حتی به نتایج گذشته هم برسند و بهویژه اینکه بازیگران جدید هم تجربه نشان داده که بیشتر به دنبال احیا و اثبات خودشان هستند و گناه افزایش بازیگران دیپلماسی هستهای بر گردن ایران است. ایران به همه این بازیگران جایگاه داد و این بازیگران که بیشتر سعی می کردند در دور میز مذاکره برای یکی از مسائل اساسی جهان برای کشورشان نقش و جایگاه تعریف کنند، الان عملا برای خودشان منافع را هم تعریف کردهاند. ما میبینیم که الان فرانسه، آلمان، انگلیس و روسیه هر کدام مواضعی را مطرح میکنند به گونهای که دنبال منافع خاص خودشان هستند و سعی میکنند از کانال منافع خودشان برجام احیا شود. برجام دو طرف اصلی بیشتر ندارد که ایران و آمریکاست و خیلیها در داخل ایران به این نگاه واقعگرایانه، برخورد تابوگونه تحت دارند. چه تجربه تروئیکا، چه تجربه برجام و بهویژه تجربه خروج ترامپ و ناتوانی اروپاییها، روسها و چینیها در اجرای حتی یک بند از برجام نشان داد که دو طرف اصلی وجود دارد. حالا این دو طرف دشمن هم هستند، این دو دشمن باید با هم برای رفع اختلاف بنشینند که اصل اساسی این است. لذا در هشتم آذرماه اگر زمینه فراهم شود که اعضای برجام با حسن نیت برای توافق دور هم جمع شوند، میتوانیم امیدوارانه آینده را ببینیم.»
از جنگ 6 روزه تا نبرد 6 ساعته
محمد سلحشور امروز در یادداشتی برای «وطن امروز» نوشته است: «پخش تصاویر ایستادگی سلحشورانه نیروی دریایی سپاه پاسداران مقابل ناو جنگی آمریکایی و جلوگیری از دزدی دریایی، موجی از غرور و شعف ملی را در روزهای گذشته با خود به همراه داشته است؛ مسالهای که با تمام ابعاد بزرگش یک استثنای تاریخی برای جمهوری اسلامی به شمار نمیآید و رد آن را میتوان در اقتدار نیروهای مسلح کشورمان در برابر تجاوز نیروی دریایی آمریکا و هدف قرار دادن پهپاد پیشرفته «گلوبال هاوک» در سالهای گذشته نیز مشاهده کرد. اقتدار نهادینهشده در تکتک تصاویر ثبتشده از نیروهای نظامی ایران حالا فراتر از تقویت توان بازدارندگی تبدیل به یک سرمایه معنوی، هویتی و تاریخی برای ایرانیان شده است. تثبیت الگوی مقاومت در سایه تفکر انقلابی حضرت امام خمینی(ره) و رهبر حکیم انقلاب در سالهای گذشته عملا باعث شده مردم دیگر کشورها نیز با مقایسه استقلال و اقتدار ملی دیگر کشورها با جمهوری اسلامی ایران پی به نمودهای عینی مقاومت ببرند.
اگر تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی مهمترین مصداق مقاومت کشورهای منطقه، مبارزه جنبشهای عربی منطقه با اشغالگران قدس در جنگ 6 روزه سال 1967 و شکست از رژیم نامشروع صهیونیستی و هموار شدن خط سازش در میان کشورهای عربی بود، اکنون در پنجمین دهه انقلاب اسلامی، ایران مقتدر و انقلابی در نقطهای قرار گرفته که فاصلهای بسان سال نوری با تجربه زیسته کشورهای دیگر دارد. نبرد 6 ساعته میان نیروی دریایی سپاه پاسداران با ناو جنگی آمریکایی در حالی بدون شلیک حتی یک گلوله به نفع ایران به پایان رسید که روزگاری اجتماع تمام نظامهای عربی مقابل اشغالگران با شکست مفتضحانه و شکسته شدن غرور مردم منطقه در مدتی کوتاه به پایان میرسید. این اندوخته مقتدرانه جمهوری اسلامی -که نمودهای آن را میتوان در دیگر گروههای فعال مقاومت در منطقه نیز مشاهده کرد- دقیقا همان سرمایه معنوی، هویتی و تاریخیای است که میتواند به تثبیت و تقویت جایگاه کشورمان در مناسبات منطقهای و جهانی ختم شود.
سیمای حقیقی ایران انقلابی که متکی به باورهای الهی و بسیج مردمی میتواند بدون هیچ واهمهای در برابر مجهزترین ارتش دنیا ایستادگی کند و قیاس آن با نظامهای ذلیلی که در سالهای گذشته تن به سازش با اشغالگران قدس دادهاند، مقابل دیدگان مردم منطقه قرار دارد و قضاوت میشود و بزودی نتایج آن نیز در خروش مقتدرانه دیگر گروههای مقاومت در برابر فتنهانگیزیهای صهیونیستها عیان خواهد شد.»