تحلیل از چپ و راست؛

دعوای دفاع از مرجعیت

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

کد خبر : 1106499

گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیل‌گران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود می‌نگرند و می‌نویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیل‌ها ، مسائل را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بررسی کنیم.

 

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

 

دفاع از مرجعیت به گروه خون شما نمی‌خورد!

حسین شریعتمداری امروز در «کیهان» نوشته «عملیات فریب منحصر به جنگ سخت و آوردگاه نظامی نیست بلکه کاربرد آن در جنگ نرم بارها بیشتر و گسترده‌تر از جنگ سخت است. ...  این روزها، سخنان حضرت آیت‌الله صافی‌گلپایگانی در دیدار آقای قالیباف با ایشان به موضوعی پُر تنش تبدیل شده است. آیت‌الله صافی در این دیدار فرموده بودند « توصیه حقیر این است که باید با تمام کشورهای دنیا با عزّت و اقتدار رابطه داشته باشیم» ... درپی انتشار این خبر، یک جریان سیاسی بدنام که سابقه‌ای سیاه در مقابله با مرجعیت و برخی از مبانی اسلام و انقلاب دارد به گونه‌ای هماهنگ با رسانه‌های غربی و عبری و عربی، ضمن تقدیر از حضرت آیت‌الله صافی (که از جانب آنها باور کردنی نبوده و نیست) اعلام کردند که نظر ایشان برقراری ارتباط با آمریکا (و حتی اسرائیل) است! بدیهی است که این اتهام با مواضع و عملکرد ایشان فاصله‌ای پر ناشدنی دارد مخصوصاً آنکه حضرت آیت‌الله صافی در سخنانی که از ایشان نقل شده نیز بر حفظ منافع کشور، عقلانیت، عزت و تعامل سازنده تاکید داشته‌اند. ... به یقین می‌توان گفت حضرت آیت‌الله صافی که عمری را در خدمت به اسلام گذرانده‌اند هرگز نمی‌توانند با تسلیم کشور به دشمنان اسلام و مردم مسلمان این مرز و بوم موافق باشند و بی‌تردید نه فقط قهر، بلکه دشمنی و خصومت ایران با دشمنان یاد شده را ضروری می‌دانند. ... شبکه عنکبوتی دشمن که متاسفانه رشته‌های درهم تنیده‌ای در داخل کشور دارد و کسانی که نتانیاهو از آنها با عنوان «بزرگترین سرمایه اسرائیل» یاد می‌کرد مدیریت داخلی این شبکه را برعهده ‌دارند بلافاصله بعد از اظهارات آیت‌الله صافی دست به کار شده و سخنان ایشان را اعتراض به قطع رابطه با آمریکا و بعضاً

کنار گذاشتن مخالفت و مقابله با رژیم صهیونیستی قلمداد کردند! یعنی آرزوهای برزمین مانده خود و دنباله‌های داخلی خویش را به حضرت آیت‌الله صافی نسبت دادند! و از حق نباید گذشت و با عرض پوزش از محضر واجب‌الاحترام حضرت آیت‌الله صافی باید گفت، متاسفانه بیان نه چندان دقیق حضرت ایشان در سوءاستفاده طیف یاد شده بی‌تاثیر نبوده است. اگرچه ساحت حضرت آیت‌الله صافی و سوابق ایشان از این شائبه به دور بوده و هست.

 برای معرفی هویت واقعی جریان بد‌نام مورد اشاره که این روزها به سوءاستفاده از اظهارات حضرت آیت‌الله صافی روی آورده و به دروغ سنگ دفاع از مرجعیت را به سینه می‌زند، اشاره به چند نمونه از مواضع صریحاً اعلام شده آنها که فقط ‌اندکی از بسیارهاست ضروری به نظر می‌رسد و می‌تواند از چهره واقعی این جریان هرزه سیاسی پرده بردارد. ... نیم نگاهی به مواضع و نظرات علناً اعلام شده این جریان کاسه‌لیس غرب، به وضوح نشان می‌دهد که ادعای نگرانی آنها برای مرجعیت! دروغی شاخدار و در تضاد کامل با هویت این طیف آلوده و وطن‌فروش است و این ادعا قبل از آنکه تعجب‌آور باشد مضحک و خنده‌دار است!

 در دیگر سوی این ماجرا، شماری از فرزندان دلسوز و پاکباخته اسلام و انقلاب را می‌توان دید که پای از رکاب انقلاب بیرون نکشیده و در همه روزهای بد حادثه به دفاع از اسلام و انقلاب و مردم این مرز و بوم در صحنه حاضر بوده‌اند. این طیف که در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران غیر‌از دو مورد یاد شده نمونه دیگری از عدم تعامل خارجی سراغ نداشته و نمی‌دیدند با این تلقی که سخنان یاد شده همان دو نمونه را شامل می‌شود، به نقد اظهارات ایشان روی آوردند و با توجه به غیر دقیق بودن بیانات حضرت آیت‌الله صافی، برای طیف یاد شده که دشمنی‌های پی‌در‌پی و جنایات بی‌امان آمریکا و متحدان غربی و عبری و عربی شیطان بزرگ را نه فقط دیده و شنیده بلکه با گوشت و پوست خود لمس کرده و داغ برادران و پدران شهید خود را در سینه داشتند، بیانات ایشان قابل هضم نبود و البته در مورد یا مواردی از نوشته خویش ‌اندازه نگاه نداشتند که دیروز طی یادداشتی خاضعانه از محضر جناب ایشان پوزش طلبیدند. اما در این میان اقدام دادستان محترم در شکایت از آنها تعجب‌آور و غیر‌قابل توجیه به نظر می‌رسد! به عنوان مثال، چندی قبل رکیک‌ترین ناسزا‌ها به ساحت مقدس یکی از عالمان برجسته و به رحمت خدا رفته حوزه علمیه نثار شده بود ولی نه جامعه محترم روحانیت مبارز به دفاع از آن مرحوم اطلاعیه‌ای داد و نه نیازی به شکایت احساس شد و نه ...

خوشبختانه چند دقیقه قبل از پایان یادداشت پیش‌روی، از بیت شریف حضرت آیت‌الله صافی خبر آمد که ایشان از هیچ فرد و نهاد و جریانی گله و شکایتی ندارند.

 اکنون نوبت به طرح این سؤال می‌رسد که جریان آلوده و هرزه مورد اشاره که نه فقط کمترین ارادتی به مرجعیت ندارد بلکه به شدت با این کانون دشمنی ورزیده و می‌ورزد، چرا و با کدام انگیزه، به صحنه آمده و سنگ دفاع از مرجعیت را به سینه زده و می‌زند؟! »

 

مذاکرات برجام و نکات مهم

کوروش احمدی . دیپلمات بازنشسته امروز در روزنامه «شرق» نوشته «سرانجام دولت سیزدهم تاریخی تقریبی (تا قبل از 10 آذر) برای ازسرگیری مذاکرات هسته‌ای اعلام کرد. نکات مهم روند پیش‌رو به شرح زیر است:

 مهم‌ترین مسئله‌ای که هنوز روشن نیست، راهبردی است که ایران در جریان مذاکرات پیش‌رو خواهد داشت. در شش دور مذاکره قبلی، فرض بر این بود که هدف بازگشت همه طرف‌ها به برجام و اجرای بی‌کم‌و‌کاست تعهدات ذیل آن است. این هدف همچنان می‌تواند راهبرد ایران در مذاکرات آتی باشد، اما سخنان مقامات از لزوم لغو (و نه تعلیق) همه تحریم‌ها و ضمانت عدم خروج مجدد آمریکا از برجام و راستی‌آزمایی ابهام‌هایی را موجب شده است. ...  اگر بنا بر اتخاذ راهبردی جدید باشد، توجیه چین و روسیه و کسب موافقت و همراهی آنها به‌عنوان مقدمه ضروری و الزامی است.  مقامات این دو کشور، به‌ویژه روسیه، در هفته‌های اخیر اظهاراتی داشته‌اند که حاکی از موافقت آنها با تغییر راهبرد در مذاکرات نیست. ... سخن آقای امیرعبداللهیان درباره موافقت تیم مذاکره‌کننده جدید با فرمت پیشین مذاکرات، حاکی از این است که همچنان نظر بر مذاکره با 1+4 و مذاکره غیرمستقیم با آمریکا از طریق نماینده اتحادیه اروپا به‌عنوان رابط است. این فرمت اگرچه همان فرمت شش دور قبل است، اما از ابتدا مشکلات خاص خود را داشت. واقعیت این است که آمریکا همیشه از ابتدا طرف اصلی مذاکرات بوده و حضور دیگران فرع بر اصل بوده است، کمااینکه مذاکرات عمان در سال 1391 نیز تنها با آمریکا و آن‌هم به‌طور مستقیم انجام شد. اگرچه بی‌میلی به عدم مذاکره مستقیم با آمریکا به‌دلیل خلف وعده قابل درک است، اما واقعیت این است که مذاکره غیرمستقیم با آمریکا سه ایراد دارد: بسیار وقت‌گیرتر است، مستلزم اعتماد به‌ واسطه یعنی اروپاست و مستعد ایجاد سوءتفاهم است. در‌شرایطی‌که ایران در سه دهه اخیر به دفعات با آمریکا به‌طور مستقیم مذاکره کرده، دلیل اصرار بر ادامه مذاکرات غیرمستقیم با این کشور روشن و قابل درک نیست.

تیم مذاکره‌کننده ایران به یک نکته بسیار مهم دیگر باید توجه داشته باشد و آن اینکه به موازات تلاش برای ازسرگیری مذاکرات، از هم‌اکنون تلاشی نیز برای «مقصریابی» در صورت شکست روند مذاکرات شروع شده است. «بازی مقصریابی» همیشه جزء لاینفک روندهای دیپلماتیک حساس است. در جریان خروج ترامپ از برجام اجماع بین‌المللی حاصل بود که آمریکا مقصر تعلیق اجرای برجام است. اکنون طرف‌های غربی در حال فراهم‌کردن زمینه برای مقصر‌جلوه‌دادن ایران در صورت شکست‌خوردن تلاش‌ها هستند. از شواهد مورد اشاره نیز برمی‌آید که حتی چین و روسیه نیز ممکن است در این رابطه با غرب همراه شوند؛ بنابراین مقامات ما ضمن کسب آمادگی برای ازسرگیری مذاکرات، باید نگاهی نیز به «بازی مقصریابی» جاری داشته باشد.»

 

درسی که روحانی به اصلاح‌طلبان داد

رضا جعفری امروز در یادداشتی برای «اعتماد» نوشته «خروج سیاست‌ورزان نامی و تاثیرگذار اصلاح‌طلب از کشور پس‌ از حوادث سال ۸۸ از یک ‌سو و ردصلاحیت‌های گسترده‌ از چهره‌های ماندگار در وطن در انتخابات‌های شوراهای شهر و روستا، مجلس و ریاست‌جمهوری از سوی دیگر، این جناح را بر آن داشت تا با رویکرد پیروزی در رقابت انتخاباتی ریاست‌جمهوری سال ۹۲ با هدف ماندن درعرصه قدرت، چهره‌ای را برای رقابت در انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم معرفی کنند که نه در سوابق گفتاری و نه کنش و واکنش‌های سیاسی، هیچ نشانی از تفکر و عمل اصلاح‌طلبی در او نبود تا بخواهد و بتواند به اهداف جناح مذکور جامه عمل بپوشاند. لذا اصلاح‌طلبان تمام‌قد در مقابل جناح رقیب از او حمایت کرده، توانستند با به صحنه کشاندن نیروهای اجتماعی خود او را برای چهار سال بر کرسی ریاست‌جمهوری بنشانند.  بی‌تفاوتی واقعی نسبت ‌به مدیریت ضعیف و عدم پایبندی به شعارهای مطرح از سوی ایشان در طول این ۴ سال، باعث شد تا جناح مذکور در سال ۹۶ و این‌ بار با ابزار القای امید گشایش پسابرجامی در مقابل قفل توافق برجام و تبعات اقتصادی ناشی از تحریم در صورت پیروزی رقیب و...، مجددا موفق به برکشیدن نام وی از صندوق‌های رای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری شدند تا از دلهره خود در باقی ماندن در ساختار قدرت بکاهند، بدون توجه به اینکه ادامه روند مدیریت گذشته کشور از سویی و عدم پایبندی به تعهدات و شعارهای داده ‌شده، مماشات و عقب‌نشینی از وعده‌های سیاسی انتخاباتی در برابر انواع فشارهای جناح مقابل - که با عنوان کاسبان تحریم از آنها یاد می‌کرد -  از سویی ‌دیگر، نه‌تنها سلب اعتماد و انزوای سیاسی هواداران و از دست رفتن پایگاه اجتماعی را برایشان به ارمغان آورد (و نتیجه آن شد که اولین پاسخ را در مقابله نرم هواداران با عملکرد خود در انتخابات دوم اسفند ۱3۹۸ مجلس دریافت کردند)، که  شیوه‌ کنش و واکنش‌های سیاسی روحانی با منتقدان و مخالفان، آنها را در مخالفت استوارتر کرده، با پیشروی در عرصه تاخت بر دولت در سپهر سیاسی حاکم به دلایلی چون ۱- از دست رفتن پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان ۲- تغییر موضع چهره‌های شاخص اصلاح‌طلبی از حامی روحانی به منتقد و همنوا با مخالفان او 3- افزایش اختلاف آرای طیف‌های مختلف اصلاح‌طلب که نشان از عدم مبانی نظری و عملی واحدِ مبتنی بر جامعه شناختی و روانشناختی واقعیت‌های اجتماعی دارد و...، با نزدیک شدن به‌ سال آخر دولت دوازدهم زمزمه‌هایی از محاکمه روحانی را حتی با اتهاماتی چون خیانت سر دادند و درو کردند محصولی را اصلاح‌طلبان که با بذر نابه‌کار اصولگرایی در زمین خود کاشته بودند. با عنایت و بر مبنای آنچه ذکرش رفت روحانی درس‌هایی را به اصلاح‌طلبان آموخت: 1) قدرت واقعی هر حزب، دسته و گروهی وابسته به پایگاه اجتماعی آن است لذا به هر بهایی نباید آن را از دست داد 2) اصلاح‌طلبی نیازمند رفتار شجاعانه است نه گفتار پوپولیستی 3) وام‌گیری از جریان غیروابسته به اصلاح‌طلب به مثابه ابزاری برای ماندن در حیات سیاسی کشور نه‌تنها چاره‌ساز نیست که بنیان‌افکن است و...»

 

نقطه هدف غرب از مذاکرات وین

عبدالله متولیان امروز در روزنامه «جوان» نوشته: «رویکرد دولت سیزدهم درباره ادامه مذاکرات وین متأثر از بررسی نتایج روند مذاکرات هشت ساله دولت روحانی بوده و سعی می‌کند از تجربیات حاصل مذاکرات پیشین برای پیشبرد اهداف نظام در برابر طرف‌های غربی بهره بگیرد. ... دولت سیزدهم مصمم است اشتباهات هشت سال گذشته را انجام ندهد و از موضع قدرت پای میز مذاکره حاضر شود. از نظر دولت ایران مذاکره برای مذاکره و وقت کشی معنا ندارد. ایران در دور جدید رویارویی با غرب معتقد است:

۱- بازگشت یا عدم بازگشت امریکا به برجام برای ایران مطلقاَ جاذبه و موضوعیت ندارد.

۲- همه بده بستان‌ها یک بار در مذاکرات در سال‌های ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۴ انجام و منتهی به توافقنامه برجام شده است و دیگر ادامه مذاکره با طرف‌های غربی بی معناست.

۳- مذاکرات وین نه برای توافقی جدید، بلکه برای اطمینان از بازگشت کامل و تضمین شده امریکا به تعهداتش ذیل برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ است.

٤- خواسته روشن ایران اجرای دقیق و بدون پیش شرط برجام و لغو (و نه تعلیق یا هر واژه موذیانه امریکایی) کامل و یک‌جای تمامی تحریم‌های ظالمانه امریکا و اروپا است.

۵- شرط ایران برای بازگشت به تعهدات خود در برجام در گام نخست ارائه تضامین دقیق، معتبر و قابل قبول مبنی بر تعهد غرب به عدم بازگشت به تحریم‌ها به هر بهانه دیگر و در گام بعدی راستی آزمایی منطقی و حداقل ۶ ماهه خواهد بود. زمان پیشنهادی برای راستی آزمایی دقیقاً منطبق بر همان زمان غرب در سال ۱۳۹۴ است.

۶- تعهد شورای امنیت سازمان ملل متعهد بر تنبیه امریکا و اروپا در صورت هر گونه بدعهدی درباره اجرای تعهدات آنها.

چنانچه همه تحریم‌ها بدون استثنا برداشته شده و تعهدی معتبر طبق قوانین بین‌المللی داده شود که دیگر اینگونه تحریم‌ها هرگز بر علیه ایران اعمال نخواهد شد جمهوری اسلامی نیز به تعهدات برجامی خود بر خواهد گشت.

امریکایی‌ها اولاً دستشان در تحمیل و اراده و شرایط خود به ایران به شدت خالی بوده و بیش از هر کشور دیگر می‌دانند که جمهوری اسلامی در شرایط فعلی دست برتر را داشته و با سیاست نگرش به شرق عملاَ امریکا و تحریم‌ها را به کنج رینگ برده است و به همین دلیل با غوغاسالاری و راه انداختن جنگ روانی علیه ایران سعی در مدیریت افکار عمومی علیه ایران و تغییر صحنه مذاکرات دارند و طرف ایرانی دست امریکا را به خوبی خوانده و هرگز اسیر جوسازی و جنگ روانی و فشار‌های چند وجهی امریکا در منطقه غرب آسیا نخواهد شد. اروپایی‌ها نیز به‌عنوان مکمل استراتژی امریکا در صحنه مذاکرات وین دقیقاً می‌دانند که اهرم‌های مؤثر و قابل اعتنایی برای تشدید فشار بر ایران در اختیار ندارند و به همین دلیل است که به تحولات تصنعی و مدیریت شده در افغانستان، عراق، آذربایجان، ترکیه، گرجستان، لبنان و... دل بسته و استراتژی مرعوب‌سازی را به‌عنوان نقطه هدف خود از وقایع منطقه انتخاب کرده‌اند. غربی‌ها با شک و تردید به ترساندن ایران از یک‌سو و ائتلاف‌سازی با بلوک شرق علیه ایران از سوی دیگر می‌نگرند، لیکن برخلاف نظرات مهندسی شده تحلیل‌گران غربی، اوضاع به هیچ وجه به نفع غربی‌ها نبوده و عملاَ امکان ائتلاف‌سازی علیه ایران نیز وجود ندارد.

قرائن و شواهد نشان می‌دهد که دولت سیزدهم مطلقاَ تخم مرغ‌های خود را در سبد مذاکره با غرب نگذاشته و بر اساس یک برنامه مدون در مسیر امیدآفرینی و اعتمادسازی داخلی و تلاش برای حل مشکلات کشور از طریق نگاه به داخل و بهره‌گیری از ظرفیت‌های فراوان و شگرف داخلی برای جهش تولید حرکت می‌کند. ورود ایران به سازمان همکاری‌های شانگهای، برنامه راهبردی ۲۵ ساله با چین، تلاش برای همگرایی منطقه‌ای با همسایگان، توسعه روابط اقتصادی و سیاسی با همسایگان و استفاده از ظرفیت‌های اقتصادی این کشورها، تلاش برای تدوین و امضای برنامه‌های راهبردی با سایر کشور‌های منطقه نمونه‌هایی امیدبخش از حرکت چند وجهی دولت سیزدهم است. دولت سیزدهم براین باور است که موارد فوق وقتی مؤثر خواهد بود که تمرکز دولت بر رفع موانع دولت و پشتیبانی کامل تا تحقق جهش تولید باشد.»

 

چالشِ«واقعی کردن قیمت‌ها»

هادی حق‌شناس، اقتصاددان در یادداشتی برای «آرمان ملی» نوشته: «در ابتدا باید فلسفه ارز 4200 تومانی را توضیح دهیم. زمانی که ارز 4200 تومانی مطرح شد، دقیقا در مقطعی بود که به یکباره قیمت ارز سه برابر شد و برای اینکه از التهاب بازار و افزایش بی‌رویه قیمت کالاهای اساسی جلوگیری شود، موضوع ارز 4200 تومان در دستور کار سران سه قوه قرار گرفت. یعنی هر سه قوه در آن مقطع تفاهم کردند که برای ارز کالاهای اساسی مبنای قیمت، 4200 تومان باشد. در همه این سال‌های گذشته این موضوع مورد بحث کارشناسان اقتصادی بوده که این ارز 4200 تومان در میان‌مدت و بلندمدت می‌تواند مبنای رانت و همچنین زمینه ایجاد فساد باشد. ولی در سه سال گذشته که لایحه بودجه تقدیم مجلس شد، مجلس هم اقدام به تغییر نرخ ارز نکرد. این نشان می‌دهد که مجلس هم موافق این ارز 4200 تومان بود اما امروز این ارز 4200 تومان با قیمت ارز آزاد تقریبا تفاوت بیش از هفت برابر دارد. یعنی فاصله آن زمانی که نرخ ارز 4200 تومان تعیین شد، با امروز تفاوت بسیار زیادی دارد. اگر در آن مقطع، احتمال سوءاستفاده یا ایجاد رانت هر عددی بود، امروز دو، سه برابر آن عدد رانت در اقتصاد برای این ارز مطرح است. این مقدمه به این دلیل ذکر شد که همه می‌دانند این ارز، زمینه‌ساز رانت‌های بزرگ می‌تواند باشد و البته این نکته را هم نباید فراموش کرد که بخش عمده قیمت کالاهای اساسی با همین ارز 4200 تومان به دست مردم می‌رسد اما تورم بر مبنای کالاهای وارداتی با ارز 4200 تومان نیست بلکه بر مبنای ارز آزاد است و اصلا شکل‌گیری قیمت‌ها بر مبنای قیمت کالاهای آزاد است نه قیمت کالاهای سهمیه‌ای یا یارانه‌ای. به نظر می‌رسد که اگر قیمت ارز یکسان‌سازی بشود، حتما به نفع دهک‌های کم‌درآمدی خواهد شد و به ضرر دهک‌های پردرآمدی. علت بیان این نکته این هست که همواره دهک‌های پردرآمدی کالاها و خدمات بیشتری مصرف می‌کنند. مثل قضیه بنزین که اصلا دهک‌های کم‌درآمدی خودرویی ندارند یا اگر دارند، میزان مصرف بنزین آنها حداقلی است اما دهک‌های پردرآمدی هم خودروهای متعدد دارند و هم استفاده آنها از خودرو بیشتر است پس آنها بیشتر از یارانه حامل‌های انرژی استفاده می‌کنند. یا مثلا درخصوص گاز، برق و کالاهایی از این دست، قطعا دهک‌های پردرآمدی مصرف بیشتری نسبت به دهک‌های کم‌درآمدی دارند. اگر فقط در سال جاری یک حساب سرانگشتی بکنیم و فرض کنیم 10 میلیارد دلار ارز برای کالاهای اساسی تخصیص داده شود، مابه‌التفاوت ارز آزاد با ارز 4200 تومانی حداقل در سال جاری 20 هزار تومان بوده است و این 20 هزار تومان ضربدر 10 میلیارد دلار شود که دولت در سال گذشته و در سال جاری برای کالاهای اساسی در نظر گرفته یعنی 200هزار میلیارد تومان یارانه پنهان. یارانه کل ملت در سال، زیر 50 هزار میلیارد تومان است درحالی که این یارانه 4 برابر کل یارانه ملت است. اگر دولت مکانیزمی را طراحی کند که دهک‌های هدفمند مثل خانوارهای تحت پوشش کمیته امداد، بهزیستی، صندوق‌های بازنشستگی و حتی کارکنان دولت یا کارگران، جامعه هدف اگر یارانه دریافتی آنها را دو یا سه برابر هم بکند، به نظر می‌رسد که به صواب نزدیک‌تر باشد تا اینکه این شیوه 4200 تومان ادامه پیدا کند. به نظر می‌رسد واقعی کردن قیمت در اقتصاد می‌تواند علامت درست برای تولیدکننده باشد. نه‌تنها در موضوع واقعیت در قیمت ارز این مصداق دارد که در واقعیت قیمت پول هم چنین است یعنی اگر نرخ بهره واقعی بشود و همین موضوع در سایر بازارها هم مصداق دارد. هرجا که قیمت واقعی نبود، حتما زمینه و بستر رانت و فساد و مجوز فروشی‌ها ایجاد خواهد شد.»

 

برگ برنده مردم سودان

روزنامه جمهوری اسلامی امروز نوشته: «مردم سودان این روزها مرحله دشواری از تحولات سیاسی کشورشان را پشت ‌سر می‌گذارند. سودان، یکی از کشورهائی است که مورد طمع مشترک آمریکا و صهیونیسم بین‌الملل برای بهره‌برداری‌های استراتژیک در منطقه آفریقای شمال شرقی است و به همین دلیل در نیم قرن اخیر همواره فضای سیاسی متلاطمی را تجربه کرده است. در سال 1368 سرهنگ عمرالبشیر با یک کودتای بدون خون‌ریزی حکومت سودان را که در آن زمان با نخست‌وزیری صادق المهدی اداره می‌شد، به دست گرفت. هرچند او توانست تا سال 1398 به مدت 30 سال حاکمیت سودان را در اختیار داشته باشد، ولی نتوانست در برابر مطامع دشمنان سودان مقاومت کند و مانع تجزیه این کشور شود و از نفوذ آمریکا و صهیونیست‌ها در این منطقه مهم جلوگیری نماید.

عمرالبشیر، مقاومت در برابر استعمار خارجی که بر تجزیه سودان اصرار داشت، را در دستور کار خود قرار داده بود. وی در سال‌های اول حکمرانی بر سودان تمهیدات زیادی در زمینه نظامی اندیشید و با تجزیه‌طلبان و حامیان بین‌المللی آنان جنگید ولی در دهه سوم حاکمیت خود سرانجام به جدا شدن سودان جنوبی تن داد و این خواسته استعماری در سال 1390 تحقق یافت و سودان جنوبی به عنوان یک کشور که البته بطور کامل عرصه نفوذ رژیم صهیونیستی است اعلام موجودیت کرد. تصور عمرالبشیر این بود که با تن دادن به تجزیه سودان، آمریکا و صهیونیست‌ها از او راضی خواهند شد و او می‌تواند بدون مزاحمت، حکمرانی خود را ادامه دهد. برخلاف این تصور، آمریکا و صهیونیست‌ها فشارهای خود را بر عمرالبشیر بیشتر کردند و او را وادار به قطع روابط فرهنگی و سایر تعاملات با جمهوری اسلامی نمودند و با ادامه فشارها سرانجام در سال 1398 طرح برکناری او و روی کار آمدن نظامیان به اجرا درآمد. سودان از آن تاریخ تاکنون در تلاطم‌های شدید دست به دست شدن حکومت بین نظامیان بلاتکلیف است و این روزها نیز که عبدالفتاح البرهان قدرت را در این کشور در دست گرفته، این تلاطم بیشتر شده است.

ویژگی بارز مردم سودان اینست که از آگاهی بالائی برخوردارند و با تکیه بر همین آگاهی، با نفوذ صهیونیسم و به رسمیت شناخته شدن رژیم صهیونیستی توسط دولت‌های حاکم بر کشورشان بشدت مقابله می‌کنند. به همین دلیل است که هیچیک از دولت‌های حاکم که در سال‌های اخیر تلاش کردند رژیم صهیونیستی را به رسمیت بشناسند و حتی تا تبادل تفاهم‌نامه و امضاء قراردادها هم پیش رفتند، نتوانستند این خواسته ضداسلامی را به نتیجه برسانند. سودان قبل از تجزیه، بزرگ‌ترین کشور آفریقا بود و اکنون با 43 میلیون جمعیت، سومین کشور پرجمعیت آفریقائی است. موقعیت جغرافیائی سودان که در شمال آفریقا و در مجاورت مصر و اتیوپی قرار دارد و با دریای سرخ نیز مجاور است، به این کشور اهمیت سوق‌الجیشی داده است. با توجه به اینکه 98 درصد مردم سودان مسلمان هستند، پای‌بندی آنان به دین نیز با تکیه بر آگاهی‌های علمی و اعتقادی وسیعی که دارند، مانع پذیرفتن ننگ به رسمیت شناختن رژیم نامشروع و غاصب صهیونیستی خواهد شد.

این روزها مردم سودان با تظاهرات گسترده و حتی با دادن قربانیانی در راه حفاظت از استقلال و آزادی، در برابر کودتاگران و مهره‌های عوامل بیگانه ایستادگی می‌کنند. این ایستادگی که از ویژگی‌های ذاتی مردم سودان است، قطعاً به نتیجه مطلوب خواهد رسید و راه را بر تکرار سلطه مهره‌های دشمنان بر این کشور خواهد بست. مقاومت در برابر بیگانگان و عوامل آنها برگ برنده مردم سودان است.»

 

 

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: