سعید آجرلو مطرح کرد:
تلاش لاریجانی برای بازسازی هویتی/ روحانی بزرگ ترین ضربه را به لاریجانی زد
آجرلو میگوید: مساله کاملا برای علی لاریجانی هویتی است، موضوع فقط بحث قدرت و انتخابات نیست بلکه کاملاً هویتی است چرا که اگر او نتواند این مشکل را حل کند و به جایی برسد که پاسخ قانعکنندهای نداشته باشد دچار مساله هویت خواهد شد.
گروه سیاست سایت فردا - روزنامه جام جم در گفتوگو با سعید آجرلو، پژوهشگر مسائل سیاسی به بهانه نامهنگاری اخیر علی لاریجانی با شورای نگهبان پیرامون مساله رد صلاحیت به بررسی جایگاه سیاسی او و اهداف این اقدامات پرداخته است. مشروح این گفتو گو به شرح زیر است:
تحلیل شما از آینده سیاسی علی لاریجانی چیست و در این پارادایم ، رفتار او با شورای نگهبان را چطور تحلیل میکنید؟
اگر بخواهیم یک تحلیل زمانمند و فرآیندی از رفتار آقای لاریجانی داشته باشیم، باید گفت که ایشان به نوعی شخصیت بازسازی شده هاشمی رفسنجانی در اوایل دهه ۸۰ یا حداقل طراحی برند اوست تا بتواند نقش بالانس سازی خود را در بین جریانات سیاسی حفظ کند. آقای هاشمی پس از انتخابات سال ۸۴ رفتهرفته به جناح چپ نزدیک شد درحالیکه دقت مشاوران و خود آقای لاریجانی طوری است که دچار این اتفاق نشوند اما به صورت کلی آقای لاریجانی ادامه ائتلاف راست میانهای است که از سال ۹۲ به قدرت رسید.
اگر شما ایده دولت وحدت ملی و آشتی ملی ناطق نوری را به خاطر داشته باشید میدانید که بخشی از اصلاح طلبان هم طرفدار آن بودند و بعدها آقای هاشمی رفسنجانی در سال ۹۲ این ایده را سر و سامان داد و اصلاح طلبان را به سمت آقای روحانی آورد، اکنون نیز آقای لاریجانی را ادامه همان تفکر میدانم کما اینکه در موضوع برجام تبدیل به یک ائتلاف قدرتمند شد که دولت را داشت و به بخشی از اصلاحطلبان هم مانند کارگزاران و اعتدال و توسعه نزدیک شد و یک گروهی از جریانات سنتی در جناح راست را هم دارا بود.
برخی معتقدند لاریجانی تکرار هاشمی ۸۴ است یعنی تلاش دارد از رهگذر رای منفی نسبت به خود با نوعی مظلوم نمایی به محبوبیت بین بدنه اجتماعی برسد، نظر شما درباره این موضوع چیست؟
شاخصه مهم طیف راست میانه که من آقای ناطق نوری، روحانی و لاریجانی را جزئی از این طیف و گرایش قدرتمند در سیاست ایران میدانم که به واسطه مذاکرات هستهای و غیاب اصلاحطلبان و جریان چپ سنتی و مدرن در سال ۹۲ قدرت گرفتند، برخورداری از اعتماد حاکمیت است و آقای لاریجانی همواره توانسته این رابطه را حفظ کند و سعی کرده رابطه او با جریان اصولگرایی هم در بغرنج ترین شرایط قطع نشود اما از زمان مجلس نهم، برخی اتفاقات از جمله ماجرای قم و سپس برجام این رابطه را تیره و تار کرد و علی لاریجانی تبدیل به بخشی از وضع موجود شد که در افکار عمومی بسیار به روحانی نزدیک بود.
در حال حاضر رد صلاحیت آقای لاریجانی در شورای نگهبان موجب شد این گزارهای که ایشان مطرح میکرد که همیشه روابط خوب و سازنده با حاکمیت دارد و مورد اعتماد حاکمیت است دچار خدشه شود از این رو تمام تلاش آقای لاریجانی در لایه اول بازسازی روابط خود با حاکمیت است و میخواهد به نوعی این عدم اعتباری که از شورای نگهبان به دلیل عدم احراز صلاحیت حاصل شده است را بازسازی کند چرا که اساسا اگر این بازسازی صورت نگیرد فلسفه وجودی آقای لاریجانی در سیاست دچار مشکل میشود.
لاریجانی، خاتمی یا یک اصلاح طلب رادیکال نیست که بخواهد در آن فضا برای خود کسب اعتبار کند یا حتی احمدینژاد هم نیست که بخواهد دست به دوگانه سازی بزند، اتفاقا آقای لاریجانی میخواهد آن بخش آسیب دیده را بازسازی کند چون طیف راست میانه و طیف عملگرا قدرت سیاسی و اجتماعی را وابسته به همین اعتبار سیاسی میدانند.
پس به همین خاطر هم میتوان گفت لاریجانی تاکنون نامه محرمانه شورای نگهبان را درباره دلایل رد صلاحیت خود به صورت عمومی منتشر نکرده که خود را در چارچوب قانون نشان دهد؟
بله دقیقا آقای لاریجانی بسیار مراقب است که به هیچ وجه وارد فضای اصلاحطلبی و احمدینژادی نشود، بنابراین لاریجانی تلاش دارد همچنان نسبت خود را با حاکمیت و بخشهایی از اصولگرایی حفظ کند و نمیخواهد از این فضا خارج شود چرا که به محض خروج از این فضا بخش زیادی از اعتبار خود را در اصولگرایی و اصلاحطلبی از دست خواهد داد.
هدف دوم رفتار لاریجانی با شورای نگهبان چیست؟
لایه دوم بیشتر سیاسی است، از این جهت که دولت آقای رئیسی به یک معنا در شروع کار اپوزیسیون نداشت و اپوزیسیون داخلی هم ندارد چرا که فاصله رای ایشان با نفرات بعدی بسیار زیاد است مثلا در سال ۸۴ آقای هاشمی با ۱۰میلیون در مقابل ۱۸ میلیون باخت، یا در انتخابات ۸۸ یک رای ۱۳میلیونی در مقابل یک رای ۲۴ میلیونی قرار داشت و یک اپوزیسیون قدرتمند نه تنها در این دو انتخابات بلکه در سال ۹۶ هم وجود داشت چرا که آقای رئیسی در آن انتخابات ۱۶ میلیون رای آورد و این مساله یک فضا و انرژی قابل قبولی برای مخالفان دولت مستقر تولید کرد که بتوانند بر همان اساس دولت را نقد و کسب قدرت کنند. اما در شرایط فعلی، فاصله آقای رئیسی و کاندیدای مورد حمایت اصلاحطلبان بسیار زیاد و بیش از ۱۶ میلیون است بنابراین اساسا اپوزیسیونی در انتخابات ۱۴۰۰ برای رئیسی ایجاد نشد و از این رو آقای لاریجانی میخواهد این نقش را بر عهده بگیرد طوری که اصلاحطلبان به غیر از او نماینده دیگری نداشته باشند.
پس میتوان اینگونه جمع بندی کرد که لاریجانی سعی دارد بین منافع خود با اصلاحطلبان میانه رو تطبیق ایجاد کند و یکی از مصادیق آن هم چالش با شورای نگهبان است؟
بله لاریجانی تلاش دارد که در جایگاه اپوزیسیون دولت فعلی قرار بگیرد، شرایط اصلاح طلبان نسبت به سال ۸۴ بسیار بدتر است و کاملا تضعیف شده هستند لذا آقای لاریجانی احساس میکند اگر بتواند آن بازسازی را در حاکمیت انجام دهد و رابطه خود را با بخشی از اصولگرایان حفظ کند احتمالا میتواند در بین اصلاحطلبان تبدیل به صدای اصلی شود و سال ۹۲ و حمایت از نامزد نیابتی را تکرار کند هرچند که بحث کاندیدای نیابتی، منتقدان بسیاری بین اصلاح طلبان دارد. آقای لاریجانی در مناقشه با شورای نگهبان یک نگاه کاملا فرآیندی دارد، یعنی بخشی از آن کوتاه مدت و ناظر به بازسازی رابطه با حاکمیت، بخشی میانمدت ناظر به انتخابات مجلس بعدی و یک نگاه بلندمدت ناظر به انتخابات ریاست جمهوری است اما در فرآیند کلی او میخواهد برند خود را به سمت هاشمی رفسنجانی ببرد و جای او را پر کند، کاری که ناطقنوری نتوانست و آقای روحانی هم در این مساله کامیابی نخواهد داشت.
پس میتوان چالش فعلی علی لاریجانی با شورای نگهبان را اساسا برای ترمیم و ساختن آینده سیاسی دانست؟
بله دقیقا همین طور است چرا که این مساله کاملا برای علی لاریجانی هویتی است، موضوع فقط بحث قدرت و انتخابات نیست بلکه کاملاً هویتی است چرا که اگر او نتواند این مشکل را حل کند و به جایی برسد که پاسخ قانعکنندهای نداشته باشد دچار مساله هویت خواهد شد لذا او باید این موضوع را حل کند و مادامی که این اتفاق نیفتد در مراحل هویتی دچار مشکل خواهد شد. البته تفاوت لاریجانی با هاشمی این است که لاریجانی شیب تندی با حاکمیت پیدا نخواهد کرد.
البته آقای لاریجانی هم روی نقطهای تمرکز کرده که میداند شورای نگهبان خیلی دستش برای پاسخگویی و علنی کردن این موضوع باز نیست؟
اتفاقا استعفای آقای آملی لاریجانی هم در همین راستا تحلیل میشود و نشان میدهد یک فرآیندی دنبال میشود که بتواند در مقطع و زمان مناسب به آن جمع بندی که آقای علی لاریجانی مدنظرش است برسد و بگوید رد صلاحیت من در انتخابات ۱۴۰۰ اشتباه بود و به محض اینکه بتواند این موضوع را ایجاد کند میتواند خود را بازسازی کند. بنابراین یک برنامه بلند مدت و هویتی و فرآیندی و کاملا بنیادی برای آقای لاریجانی وجود دارد که صرفا قدرت محور و انتخاباتی نیست و نگاه او بسیار فراتر است.
با توجه به اینکه آقای لاریجانی اخیرا پرونده چین را هم تحویل داده و مذاکرات تهران پکن را به معاون اول رئیسی واگذار کرد آیا میخواهد عامدانه خود را به انزوای سیاسی ببرد؟
کنار رفتن آقای لاریجانی از پرونده چین هم بخشی از همین فرآیند تبدیل شدن به اپوزیسیون دولت مستقر است یعنی او برای اینکه بتواند قدرت را دوباره کسب کند و خیز بردارد، باید تبدیل به منتقد وضع موجود شود و خود را به نمادی از تغییر و عقلانیت و اجماع نیروهای سیاسی و نخبگان تبدیل کند لذا طبیعی است که با دولت فعلی که فکر میکند از نظر سیاسی با آن قرابت ندارد فاصله خواهد گرفت.
از نظر اجتماعی لاریجانی میتواند پروژه سیاسی خود را تکمیل کند و این پشتیبانی اجتماعی و سیاسی از او وجود دارد؟
بنده درباره این موضوع تردید دارم و فکر میکنم اگر بخواهم پروژه آقای لاریجانی را آسیب شناسی کنم قائل به آسیب در بخش اجتماعی آن هستم چرا که در حوزه اجتماعی زمانه با آنچه در ذهن این طیف وجود دارد فاصله گرفته و عبور کرده است از این رو بازگشت به عرصه سیاست، حداقل در میان مدت منطقی نیست و نشانههای آن را در جامعه نمیبینیم چرا که ضربه اصلی به آقای لاریجانی توسط آقای روحانی وارد شد و نزدیک شدن بیش از اندازه او به آقای روحانی دلیل این امر است.
مثلا در عرصه افکار عمومی مردم در ماجرای افزایش قیمت بنزین بین روحانی و لاریجانی فاصله نمیگذارند اما اینکه لاریجانی چگونه بتواند از این فشار بیرون بیاید هم کار سادهای نیست و نباید خیلی مکانیکی به این موضوع نگاه کنیم و بگوییم که در دهه ۸۰ یا ۹۰ هستیم و همان اتفاقات دوباره تکرار میشود، خیر، جامعه پویا است و ممکن است نظر آن تغییر کند گرچه آقای لاریجانی را فردی زیرک و هوشمند و سیاستمدار میدانم که با برنامه حرکت میکند اما تصور من این است که ضربهای که او از روحانی خورده زخمی نیست که به زودی ترمیم شود.