تحلیل از چپ و راست؛
انتخابات در عراق تحلیل در تهران
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
بازگشت به نقطه صفر
سعید حجاریان در یادداشتی که «مشق نو» منتشر کرد، نوشت: «جامعهشناسان در تمایز میان جوامع عقبمانده و توسعهیافته از اصطلاح تقسیم کار اجتماعی استفاده کرده و به این منظور از دو فرآیند «تخصیص نقشها» و «افتراق ساختارها» نام بردهاند. آنها معتقدند هر چه جوامع پیچیده و پیشرفته باشند، این دو فاکتور در آن بیشتر نمایان میشود. ... میتوانیم سیر تحول و پیشرفت زنان را در جوامعی مانند ایران بررسی کنیم. در گذشته، اصطلاحی رایج بود مبنی بر آنکه از هر انگشت زن خانهدار باید چندین هنر بریزد؛ یعنی، اگر نگوییم زن قادر به رتقوفتق تمام امور منزل باشد دستکم باید بتواند عمده احتجاجات خانواده اعم از نگهداری کودک، آشپزی، نانوایی، مشاطهگری، خیاطی و… را برطرف کند. علاوه بر آن نیمنگاهی به کسب درآمد بیفکند و دستی هم در بافندگی گلیم و فرش و حتی، دامداری داشته باشد. اما، امروزه هر یک از این نقشها به فرد/نهاد/متخصصی سپرده شده است و با نهادهایی مواجه هستیم که برای هر تخصص، نفراتی را به خدمت میگیرند و اساساً نه کسی همهفنحریف است و نه چنین انتظاری بهقاعده و عقلانی بهحساب میآید. این مثالها را میتوان درباره به پایان رسیدن طب سینوی و تخصصیشدن رشتهها و زیررشتههای تخصصی پزشکی، و همچنین گرایشهای مختلف مهندسی بهکار برد.
به همین منوال، در قدیم ساختار قضاوت بسیار بسته بود. به این صورت که قاضی در دکهالقضا مینشست، شاکی و متشاکی مراجعه میکردند و او، همانجا حکم صادر میکرد و همهچیز به انصاف و روحیات شخصی وابسته بود. اما، امروزه این سازوکار بسط پیدا کرده است. ... تغییرات مورد اشاره به سیاق آنچه مد نظر دورکیم بود، در مدار توسعه و پیشرفتهشدن قرار داشت اما بهنظر میرسد در سنوات اخیر در حال تجربه روندی معکوس هستیم و تجربه کوتاه دولت سیزدهم در زمینه انتصابات نیز مؤید این چرخش است. یعنی، بههمان سرعتی که پس از قبضه قدرت از سوی طالبان همه اختیارات در اختیارات طلبههای علوم دینی قرار گرفت، آشکارا شاهد هستیم با شدت کمتر، بوروکراسی ایران در حال ادغام در دو نهاد روحانیت و نظامیان است.
همانطور که مشاهده میکنیم دستگاه قضا، آموزش و پرورش، آموزش عالی و رسانه در نهاد روحانیت و شعبههای آشکار و نیمهآشکار آن ادغام شده است و چنانچه این سرعت و روند پابرجا بماند، نهاد ورزش و اوقات فراغت هم در این نهاد هضم خواهد شد. از سوی دیگر، نظامیان بسیاری از فعالیتهای نهادهای دیگر را در خود مدغم کردهاند و با بازآرایی بوروکراسی کشور ذیل شبکهای عظیم مواجه هستیم که نشانههای آن در حوزه رسانه، ساختار و بازیگران قوای مقننه و مجریه، الگوی توزیع و تخصیص پروژههای عمرانی، نفتی، و همچنین شبکه پولی و بانکی قابل مشاهده است.
این واسپاریها و تداخلها همگی فرآیند رشد جامعه را با اختلال مواجه میکند و نوعی تعارض را پدید میآورد، بهنحوی که جامعه مطالبه رشد دارد ولی ساختارها بهقدری صُلب و تنگ شدهاند که تحمل این مطالبه را ندارند و بدین صورت تعارضی شدید میان جسم و قشر –که همان ساختار باشد- روی میدهد. فرار سرمایههای مالی و انسانی از جمله آثار کوتاهمدت، و فرسودگی و فروریختن اعتماد اجتماعی از جمله آثار بلندمدت چنین وضعیتی است تا حدیکه دیر نیست حتی دعاویِ حقوقیِ خُرد به خارج از مرزها منتقل شود.»
سوءبرداشت فریبکارانه از مواضع زیرکانه وزیر خارجه!
محمدحسین محترم در یادداشتی که امروز «کیهان» منتشر کرده نوشته است: « سخنگوی وزارت خارجه آمریکا پنجشنبه گذشته ادعا کرد «ما امیدواریم تعریف ایران از بهزودی با تعریف ما مطابقت داشته باشد!». ... تفاوت و شباهتهای «بهزودی ایرانی» با «بهزودی غربی» را باید در این تحلیل دید که پاسخ ایران به آمریکا از جنس و متناسب با همان پاسخ آمریکاییهاست، نه انفعال و نه تنش، بلکه دفاع از منافع ملی منطبق بر اقتضائات و واقعیتهای موجود در فضای بینالمللی! این یعنی مانند میدان که «زمان بزن در رو» تمام شده، در فضای دیپلماسی هم «زمان امتیاز بگیر و زیر میز بزن» تمام شده است! ... علیرغم ادعای فریبکارانه وزیر خارجه آمریکا مبنی بر اینکه «پنجره برجام تا ابد بازنخواهد ماند»! از نظر ملت ایران «پنجره برجام» که پازل کوچکی از «پنجره دیپلماسی» است، در حقیقت با خروج آمریکا از توافق هستهای بسته شد و کماکان با عدم آمادگی بایدن برای عمل به تعهدات برجامی آمریکا همچنان بسته است و در صورت لغو همه تحریمها علیه ایران باز خواهد شد. لذا کلید باز و بسته شدن پنجره برجام که زمانی حسن روحانی ادعا میکرد در دست اوست، اکنون در دست بایدن است! و چند کشور اروپایی به جای تهدیدهای ملالآور و بیاثر علیه ایران، باید به بایدن فشار بیاورند تا این پنجره را باز کند و دیگر به فکر بستن آن نیفتد تا هم خود اروپاییها و هم ملتهای جهان نفس بکشند. البته گرچه وزیر امور خارجه کشورمان اعلام کرده «ما پنجره دیپلماسی را باز نگه میداریم»، قطعاً منظور «پنجره برجام» نیست و هرچند «پنجره دیپلماسی» باز باشد، اما این آخرین فرصت طلایی برای اثبات صداقت آمریکاییها و شخص بایدن برای باز کردن «پنجره برجام» است که ادعای «دیپلماسی بیپایان به جای جنگ بیپایان» را دارد! ... نباید فراموش کرد یکی از علل «سیاست صبر هوشمندانه» تکمیل رایزنیها برای گسترش و احیای زنجیره مبادلات اقتصادی و مراودات سیاسی در منطقه و همسایگان و بهویژه در حوزه مقاومت بهعنوان پشتوانهای مطمئن برای «راهبرد گره نزدن اقتصاد کشور به برجام» و«گفتوگوهای نتیجه محور» است که از دمشق و نشست بغداد و اجلاس شانگهای شروع شد و بعد از سازمان ملل و گفت وگوهای وزیر خارجه ارمنستان در تهران، وزیر خارجه کشورمان در مسکو و بیروت «حامل پیامهایی اقتصادی و سیاسی» نیز بود! ... شناخت دقیق پارامترهای مذاکره مهم است که دولت قبل از آن بیبهره بود. همانگونه که محور مقاومت با شناخت دقیق پارامترهای مذاکره در میدان، زمان و مکان پاسخگویی به تهدیدات دشمنان را تعیین میکند، به نظر میرسد اکنون نیز جمهوری اسلامی تصمیم گرفته با «سیاست صبر هوشمندانه» در صحنه دیپلماسی، این بار خود زمان و دستور کار مذاکرات را تعیین کند. و نهایتاً به اذعان رسانهها و محافل سیاسی غربی، با درک دولت سیزدهم از ضعف دولت بایدن و بنبست آمریکا، اگر آمریکاییها و متحدانش بخواهند همچنان بر گره زدن مذاکرات به موضوع امنیت منطقهای اصرار ورزند، از اصرار آنها بر احیای برجام نیز چیزی عایدشان نمیشود و فاتحه برجام برای همیشه خوانده میشود! حال توپ در زمین آمریکاست و باید دید آیا بایدن حاضر است واقعیتها و شرایط جدید را بپذیرد و پنجره برجام را باز کند؟!»
ایران و آشفتگی در همسایهها
جلال خوشچهره در سرمقاله امروز «ابتکار» نوشت: «نتایج انتخابات پارلمانی عراق این هشدار را به تهران میدهد که اوضاع در همسایه جنوب غربی ایران از آنچه هست، آشفتهتر خواهد شد. مشارکت اندک عراقیها در انتخابات یکشنبه گذشته و نتایج آن، نمیتواند به استقرار دولت قوی و معتبر در این کشور انجامیده و چشم انداز روشن و امیدبخشی را ایجاد کند. بازتاب اعتراضات نسل جوان عراق به ساختار نظام سیاسی این کشور در انتخابات اخیر، تحریم آن و کاهش بیسابقه مشارکت تا سقف ۴۱ درصد بوده است. به عبارت دیگر، نسل معترض با تحریم انتخابات، ناامیدی خود را به تغییرات لازم برای عبور از بنبست رقابتهای فرقهای و ورود به دوره نوینی که تمامیت عراق را برای همه عراقیها در چارچوب «ملت واحد- دولت فراگیر» میخواهد، نشان داد. اکنون تنها یک گروه که پیش از این استعداد خود را برای کسب قدرت بیشتر در پهنه سیاسی عراق و در خدمت به اهداف بلندپروازانهاش و نیز به قیمت ایجاد هرج و مرج های مختلف در بدنه دولت و جامعه دنبال کرده، پیروز اصلی میدان انتخابات شناخته شده است. ائتلاف سائرون به رهبری «مقتدا صدر» با کسب ۷۰ کرسی از ۳۲۹کرسی، پس از این مدعی اصلی دولت آینده عراق خواهد بود. پیروزی گروه سائرون در انتخاباتی که ۵۹درصد مردم در آن حضور نداشتهاند، به مثابه پیروزی در خیابانهای خلوت است. با اینحال خوب یا بد، آینده دولت عراق را این گروه رقم میزند.
شکست جریانهای سنتی عراق، اعم از گروههای اسلامی با وابستگیهای حزبی و نیز انفعال چهرههایی چون هادی عامری، نوری مالکی، صالح فیاض، حیدر العبادی و... در انتخابات یکشنبه، دو معنای روشن دارد؛ نخست اینکه صحنه سیاسی عراق دچار تغییر شده است. این تغییر اگرچه سمت و سوی پیش برندهای را برای بهتر شدن اوضاع در عراق ندارد، اما سرنوشتی محتوم را برای این جریانها و چهرههای آن در بر دارد. دوم؛ از این پس نمیتوان به نخبگان سنتی یاد شده در بالا به عنوان چهرههای نافذ در تاثیر گذاری بر تحولات عراق توجه کرد. شکست و یا انفعال جریانهایی که ساختار سیاسی - امنیتی عراق را مهندسی و مدیریت میکردند، نه فقط مربوط به هنر بازیگری جریانهایی چون سائرون و یا کسانی مانند مقتدی صدر و چهرههای مخالف و رقیب آنها، بلکه متوجه جنس رویکرد و تدبیر آنهاست. نگرش یک بعدی و خلاصه شده در تنگ نظریهای امنیتی، تبعیضهای فرقهای، بیتوجهی به مطالبات مدنی و معاش مردم، نداشتن هنر گفتوگو، فساد ساختاری و بینیازی از درک و به رسمیت شناختن مطالبات مردمی بود که از سال ۲۰۱۵ در همه مناطق عراق اعم از شیعه تا سنی نشین یک خواست مشترک را فریاد میزدند؛ میخواهیم به زندگی عادی با چشم انداز روشن؛ بدون تبعیض؛بدون فساد در دستگاههای دولتی؛ توزیع عادلانه منافع عمومی و ضابطهمند شدن امور فارغ از رابطهگریهای فاسد ورود کنیم. این حق مردم عراق است که از مزایای سقوط رژیم بعث برخوردار باشند، در حالیکه از سال ۲۰۰۵ میلادی تاکنون، آنچه تجربه کردهاند به تمامی جنگ، ناامنی، فقر، فساد دولتی، نبود امکانات رفاهی و پرداخت هزینههای منازعه میان جناحهای رقیب بوده است.
انتخابات زود هنگام پارلمانی در عراق، میتوانست کلید گشودن دروازه عبور از بن بست توقف در آشفتگی مزمن در این کشور شود؛ اگر نسل معترض به اراده برگزار کنندگان این انتخابات باور داشت. چنین نشد و بیتردید دولت آینده عراق با هر ترکیب احتمالی نیز نمیتواند در تغییر نگاه مردم تاثیر بگذارد. استقرار دوباره دولت ضعیف و نبود اراده ایجاد آشتی ملی در نگاه جریان پیروز در انتخابات بیرونق اخیر، دور باطلی است که فاصله این کشور را با وضع ایدهآل در همان مقیاس گذشته اما به شکل تازه نگه خواهد داشت.
آشفتگی عراق که ابتکار عمل را بیش از گذشته در اختیار جریانی قرار داده که اصالت آن در حفظ استقلال نظری مورد تردید است، همچنین رویکرد فرصت طلبانهاش در بند بازیهای سیاسی، همواره از آن چهرهای مرموز و غیر قابل پیشبینی نشان داده، میتواند پیام هشدار دهنده دیگری برای ایران باشد که این روزها با همسایگان ناآرامی روبروست. اکنون در حلقه همسایههای ایران از شمال تا جنوب، از غرب تا شرق، اوضاع به اندازهای آشفته است که نمیتوان آن را با کلیشههای ثابت در سیاستخارجی تفسیر و تحلیل کرد. لازم است با برخی اصلاحات در شیوه نگرش به دیپلماسی و رویکردهای آن، به مدیریت اوضاع پرداخت. عبور از تنشهای جاری در روابط خارجی و بازگشت فعالانه به جامعه بینالمللی، ابتکار عمل لازم را در این باره فراهم خواهد کرد.»
انتخابات عراق و موازنههای جدید سیاسی
حسن هانیزاده، تحلیلگر مسائل بینالملل در یادداشتی برای شماره امروز «آرمان ملی» نوشت: «پنجمین انتخابات پارلمانی عراق در فضایی آکنده از دیدگاههای مختلف جریانهای سیاسی در عراق به پایان رسید و شمارش آرا آغــاز شد. تاکنون جریان سائرون به رهبری مقتــدیصدر توانسته اکثریت کرسیهای پارلمــان آینده عراق را کسب کند. برخی از جریانهای مردمی مانند الفتح به رهبری هادی العامری و دولت قانون به رهبری نوری المالکی و جریان دولت حقوق به رهبری عمار حکیم تاکنون نتوانستهاند کرسیهای بالاتری در مقایسه با پارلمان گذشته به دست بیاورند و در نتیجه به نظر میرسد که معادلات سیاسی در حوزه پارلمان عـراق در حال دگرگونی است و دستهای پشتپرده تلاش دارند تا روند انتخابات را به نفع طیفهای سکولار و جریانهای سیاسی غیرهمسو با مرجعیت را مهندسی کنند و رقم بزنند. لذا نتایج اولیه انتخابات نشان میدهد که درحقیقت مردم عراق و رایدهندگان از چهرههای سنتی و شخصیتهایی که در طول هجده سال گذشته در چرخه قدرت بودند، به شدت خسته و خواهان تغییر هستند. اما تغییراتی که در پارلمان آینده عراق به وجود آمده طبیعتا نشان میدهد که دستهای قدرتمند منطقهای و فرامنطقهای در هدایت رایدهندگان و مهندسی افکار عمومی نقش تاثیرگذاری به عهده داشتهاند فلذا این حضور مشکوک برخی از شخصیتهای ضددینی و سکولار در این انتخابات و عوامل حزب بعث که در این انتخابات مشارکت داشتند؛ مانند خالد سلطان هاشم که فرزند وزیر دفاع سابق رژیم صدام و یکی از چهرههای منفور عراق است در این انتخابات شرکت کرده و یک ائتلافی کاملا در مقابل جریانهای شیعه تشکیل داده. فلذا تایید صلاحیت برخی چهرههای رده دوم حزب بعث نشان میدهد که پارلمان عراق در حال حرکت به سمتوسوی تقابل با مرجعیت و جریانهای شیعه و عشایر فرات میانه به عراق حرکت میکند و به همین دلیل به نظر میرسد که پارلمان آینده عراق، یک پارلمان نسبتا با چهرههای جدید اما پرچالش و حاشیهنشینی جریانهای نزدیک به ایران و خروج چهرههای سنتی از چرخه قدرت در عراق حرکت خواهد کرد که این نشان میدهد در حقیقت برای قدرتهای فرامنطقهای پارلمان عراق بسیار سرنوشتساز است و پس از پایان کار پارلمان آینده عراق قطعا برآیند انتخاب هم یک دولت کاملا سکولار و در تقابل با حشدالشعبی و جریانهای مردمی خواهد بود. از طرفی در عراق اکثریت مردم نشان دادند که ضد رژیم صهیونیست هستند اما اخیرا کنفرانسی در اربیل برگزار شد که در آن چهرههای منفور و سران عشایر غرب شمال عراق شرکت داشتند. این کنفرانس تحت عنوان رابطه با اسرائیل در اربیل اقلیم کردستان برگزار شد اما دادگاههای عادی عراق به دلیل شکایت برخی از جریانهای سیاسی افرادی که در شکلگیری این کنفرانس تاثیرگذار بودند را به دادگاه فراخوانده و نشان میدهد که این کنفرانس خیلی موثر نبوده زیرا نگاه اکثریت مردم عراق بهویژه عشایر شیعه ایران در تقابل با آمریکا و رژیم صهیونیستی است و به همین دلیل به نظر میرسد که این کنفرانسها با هدایت آمریکا و رژیم صهیونیستی و برخی رژیمهای مرتجع عرب هرازگاهی تشکیل میشود اما تاثیر فراوانی در روند نگاه مردم عراق نسبت به اسرائیل ایجاد نخواهد کرد.»
مبارزه با دیو فساد در شهر
مصطفی خدابخشی در یادداشتی برای «وطن امروز» نوشته است: « طی یکی دو سال گذشته اخبار دستگیری برخی شهرداران، مدیران شهری و اعضای شورای شهر در شهرهای مختلف به صورت مستمر در رسانههای کشور منتشر شد. این دستگیریها حکایت از نفوذ مافیای فساد و ریشه دواندن آن در بخشهای مختلف مدیریت شهری در سطح کشور داشت. در این میان، کلانشهر تهران نیز بینصیب نماند و مراجع قضایی پای شهرداران ۲ منطقه را به دادگاه باز کردند. سرنخهای فساد در بدنه شهرداری و برخی سازمانهای تابعه در شرایطی پیدا شد که اعضای شورای پنجم شهر تهران مدعی راهاندازی سامانه «سوتزنی» به منظور معرفی مفسدان از سوی مردم و کارکنان شهرداری بودند. در طرح مذکور پیشبینی شده بود ضمن صیانت از گزارشگران فساد، پاداش مالی 6 برابری حدنصاب معاملات خرد براساس حدنصاب مصوب هیأتوزیران و پرداخت پاداش تا معادل ۶ ماه حقوق در صورتی که گزارشگر فساد از شهرداری باشد، پرداخت شود. طرح راهاندازی این سامانه توسط شورای مدعی شفافیت، سر و صدای بسیاری بلند کرد اما تحقق آن به عمر این شورا که بدهی سنگینی را بدون انجام پروژه عمرانی قابل ذکر بر شهر تحمیل کرد، نرسید تا اینکه مانند بسیاری از پروژهها این طرح نیز به مدیران جدید شهری به ارث برسد؛ مدیرانی که با شعار مبارزه با فساد از سد انتخابات عبور کردند و حالا بر صندلیهای بهشت تکیه زدهاند.
ترک فعل، صدور دستورات خلاف قانون، باندبازی، تغییر کاربری، واگذاری املاک به صورت بلندمدت به افراد و مجموعههای خاص، موافقت با تغییر و تخریب باغها، دریافت رشوه و استخدام نیرو خلاف بخشنامهها از جمله تخلفات و مفاسدی است که عموما در زیرمجموعههای مدیریت شهری شکل میگیرد؛ لذا ضرورت دارد با توجه به اینکه 2 ماه از عمر مدیریت شهری ششم میگذرد، مبارزه با فساد به عنوان یکی از مطالبات جدی شهروندان تهرانی با راهاندازی سامانه «کشف فساد» از حالت نمایشی خارج شده و مردم به صورت ملموس شاهد برخورد با مفسدان باشند. کلانشهر تهران هماکنون نیازمند تحول اساسی است و این تحول جز با گام برداشتن در زمین مبارزه با فساد نمیتواند تحقق یابد. یقینا زمانی که مجالی برای شکلگیری فساد وجود نداشته باشد و مافیای فساد در تیررس سازمانهای نظارتی و مردمی باشند، میتوان توقع داشت داراییهای شهر به کانال سرمایهگذاری در پروژههای خرد و کلان وارد شده و یکبار دیگر پویایی به شهر با اجرای پروژههای عمرانی بازگردد.»
خطر اثرزدایی از...
جعفر گلابی، روزنامهنگار امروز در روزنامه «اعتماد» نوشت: «نمیدانم کدام شیر پاکخوردهای این باور را در میان ایرانیان جا انداخته است که ما ملت متفاوتی هستیم و از بسیاری از قوانین طبیعت مبراییم و آسمان با ما عقد اخوت بسته است و اگر هیچ کار نکنیم آسوده بنشینیم باز هم سرنوشت نیکویی خواهیم داشت؟! خوب که بنگریم از صغیر تا کبیرمان به نوعی به این عارضه مبتلاییم و در هر زمینه و حوزهای آثار این باور مخرب هویداست. یکی از بهترین نمونهها و شواهد این معنای توهمآمیز نوع برخوردمان با موضوع کروناست که در یکی از مقاطع کرونایی رییسجمهور وقت هم به آن تصریح کرد که در مواجهه با این اپیدمی ما نه مثل برخی کشورها محدودیتهای سخت را اعمال کردیم و نه موضوع را رها ساختیم، ما روش خودمان را در پیش گرفتیم! آری ما روش خاص خودمان را درپیش گرفتیم و با محدودیتهای نیمبند و شل کن و سفت کنهای مداوم هنوز درگیر آنیم و به نسبت جمعیت خود در ردههای اول جدول کشورهای کرونا زده جهان هستیم و ظاهرا دولت جدید هم نهتنها روشهای پیشین را وانگذاشت که وعده برداشتن محدودیتها و حتی جشن تمام شدن کرونا را میدهد! واقعا آیا این عیب و حتی کودکانه نیست که به محض کاهش نسبی آمار ابتلا و مرگ و میر به سرعت همه چیز را فراموش میکنیم و دست به دست میدهیم که پیک جدیدی راه بیندازیم؟! با اصرار و فشار به دولت عراق در سطح بالا رقم زائران اربعین را افزایش دادند و با عدم اعمال قاطع محدودیتها در تعطیلات، سفرهای میلیونی رکورد زد و حالا دوباره رقم فوتیها که از 200 پایینتر آمده بود به بالاتر از آن صعود و شمار مبتلایان هم که تا 7 هزار نفر در روز کاهش پیدا کرده بود تا 13 هزار نفر افزایش یافت و حالا رعایت شیوهنامههای بهداشتی به 46درصد تنزل پیدا کرده است! وای بر این همه بیمبالاتی و افسوس از فرصتسوزیها؛ خدا کند که این روند ادامه نداشته باشد. اما ماجرای واکسن هم داستان عجیبی داشته و دارد و خطری بزرگ در آن نهفته است که در ادامه خواهد آمد. سزاوار بود و ضرورت داشت که از ابتدای شیوع کرونا ما جزو کشورهای فعال در خرید واکسن کرونا باشیم و دیدیم که راه متفاوتی در پیش گرفتیم و عقب افتادیم و هزینهاش عزادار شدن خانوادههای زیادی شد. اکنون به نظر میرسد با سرعت گرفتن روند واکسیناسیون گویا قرار است به آن اکتفا شود و به این انتظار دامن زده شود که واکسن زدن آخر کار است و حتی میتوان بهزودی جشن شکست آن را گرفت! به عبارت دیگر خطر افتادن از آن طرف بام کاملا حس میشود و این خطر بسیار بزرگ و فاجعهساز خواهد بود. اگر واکسیناسیون در سطح گسترده انجام شود و با ندانمکاری و تعجیلهای بیمورد و آسان نمایی و عادیسازیها دوباره شاهد شیوع و گسترش بیماری شویم همه امیدهایی که متوجه خاتمه اپیدمی است کمرنگ میشود و این نقطه میخکوبکنندهای خواهد بود.
بدتر از شیوع عادی کرونا شیوع آن پس از واکسیناسیون است خصوصا آنکه در کشور ما از واکسنهای درجه یک با قابلیت جلوگیری بالا از ابتلا استفاده نشده است. مسلما به جز آنها که با بیمسوولیتی در این مدت ملالانگیز با عدم رعایت پروتکلها و انجام مسافرتها و دورهمیها و مراسم مختلف عامل ماندگاری این ویروس کشنده شدند مردم لحظهشماری میکنند تا واکسن کار خود را بکند و با احتیاط به زندگی عادی برگردیم. این امید درست و لحظهشماری صادقانه و هدف مقدس را با بنبست روبهرو نکنیم. با تلخی بیش از این از کرونا خارج نشویم. کرونا همانطور که تاکنون ثابت کرده است تعارف ندارد و هر آن با کوچکترین بیاحتیاطی ممکن است دوباره طغیان کند. در کنار واکسیناسیون گسترده که بعضا دچار افت هم میشود و از سرعتی که مدتی پیدا کرده بود عقبنشینی کرده است همچنان نیاز مبرم اعمال قاطع محدودیتهاست و حداقل برای خروج از این اپیدمی بازهم نیاز است که برای مدتی برنامهای اعمال شود و آمار ابتلا و مرگ و میر افت متوالی پیدا کند و از حدود خطرناک هرگز بالاتر نرود. به هوش باشیم که اگر خدای ناکرده واکسیناسیون نتایج فیصله بخش نداشته باشد دیگر وسیلهای برای پایان کرونا متصور نیست و حتی ممکن است این شائبه به وجود بیاید که برخی نمیخواهند مردم ایران از این بلای جانکاه خارج شوند!»