تحلیل از چپ و راست؛
مردم گناه نکردهاند
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
آقای ظریف! کار پژمردگی یک گُل نیست
حسین شریعتمداری، امروز در «کیهان» با اشاره به سخنان کلاپهاوسی اخیر ظریف نوشته است: «اعتراف آقای ظریف به اظهارات خلاف واقع خود در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی، اگرچه دیر هنگام است ولی همین اندازه نیز بر ادامه سکوت ایشان ترجیح دارد و میتواند نمونهای از بیراهه منجر به فاجعه برجام باشد. ... در این مختصر اما، اشاره به چند نکته درباره اظهارات اخیر جناب ظریف را گفتنی میدانیم. بخوانید!
اول: آقای دکتر ظریف مسئول تیم مذاکرهکننده هستهای بودهاند و برجام نتیجه نهایی مذاکرات بود، بنابر این چگونه میتوان پذیرفت که درباره متن این سند به اظهارات یکی از اعضای تیم اعتماد کرده و خود ایشان از مطالعه متن نهایی که وظیفه قانونی و قطعی وی بوده است خودداری ورزیدهاند؟! میفرمایند وجود این واژه در ضمیمه برجام را مذاکرهکنندهها به ما اطلاع نداده بودند! و توضیح نمیدهند که مگر خود ایشان در رأس مذاکرهکنندگان و مسئول و مدیر آنها نبودهاند؟!
دوم: بیتوجهیها و بیدقتیهای اینگونه در عملکرد تیم هستهای کشورمان بیسابقه نبوده است. ... سوم: مشکل تیم مذاکرهکننده بسیار فراتر از وجود کلمه تعلیق در سه یا چهار نقطه از متن ضمیمه برجام و خودداری یک عضو مذاکرهکننده از اعلام آن است! در تیم مذاکرهکننده هستهای تعدادی از عوامل دشمن حضور داشته و برای حریف جاسوسی میکردهاند! ولی جنابان روحانی و ظریف حتی پس از بازداشت برخی از آنها به حمایت از آنان ادامه دادند. خسارت حضور آنها در تیم هستهای محدود به سرپوش نهادنشان بر وجود کلمه تعلیق در ضمیمه برجام نیست. ... چهارم: آقای ظریف! همین جا باید به سخنان شما در شورای روابط خارجی آمریکا اشاره کرد که خطاب به آنها (یعنی خطاب به دشمنان تابلودار ایران اسلامی و طرف مذاکرهکننده) گفته بودید، اگر در مذاکرات به توافق نرسید و حزب و گروه سیاسی شما در انتخابات پیروز نشود، «تندروها» قدرت را در دست خواهند گرفت! این سخن جنابعالی چه مفهومی داشت؟ همانگونه که نگارنده در یکی از یادداشتهای کیهان آورده بود، پیام روشن اظهارات جنابعالی برای آمریکا این بود که اگر تندروها - بخوانید انقلابیون- قدرت را در دست بگیرند اهل باج دادن نیستند! معنای دیگر سخن شما این بود که گروه و جریان سیاسی شما اهل باج دادن است! با این حال چه کسی میتوانست از شما انتظار دستاوردی در برجام داشته باشد؟! لطفاً فاجعه برجام را در حد واندازه فراموشی کلمه ساسپنشن تقلیل ندهید، ماجرا فاجعهبارتر از این است.
پنجم: در طول مذاکرات هستهای خطاهای بزرگی مرتکب شدید که تمامی آن اشتباهات -بدون استثناء - از سوی منتقدان با ارائه دلایل و اسناد روشن به جنابعالی و تیم تحت مدیریت شما گوشزد شده و درباره عواقب سوء آن هشدار داده شده بود ولی شما و آقای روحانی به هیچیک از آن هشدارها توجه نکردید و انتقاد دلسوزانه منتقدان را با اهانتهای بیسروته پاسخ دادید و ...
ششم: سایتهای مدعی اصلاحات و روزنامههای زنجیرهای که طی ۸ سال گذشته تنها مأموریتشان حمایت - کورکورانه و دستوری- از تمامی مواضع و عملکرد دولت آقای روحانی و بزک آمریکا و برجام بود، این روزها و بعد از اظهارات آقای ظریف به ترفند خندهداری روی آورده و ادعا میکنند که کلمه تعلیق در ضمیمه برجام آمده بود و ضمیمه را «حاشیه»! قلمداد میکنند و حال آنکه ضمیمههای برجام بخشهای جداییناپذیر و به بیان دیگر بخشهای اصلی برجام هستند و بایدها و نبایدهای برجام در همین چند بخش ضمیمه آمده است.
هفتم: و بالاخره جناب ظریف ! ماجرای بلایی که برجام بر سر ملت و نظام آوار کرده است منحصر به بیخبری شما از واژه تعلیق در ضمیمه برجام نیست و باید گفت؛ کار پژمردگی یک گُل نیست، دولت آقای روحانی و تیم هستهای ایشان، جنگلی را به آتش کشیده و سوزاندهاند!»
مخالفت با واکسن چقدر است؟
عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب در یادداشتی برای «اعتماد» نوشت: «یکی از پرسشهای متعارف این است که آیا همه مردم علاقهای به زدن واکسن دارند؟ اگر نه دلایل آنان چیست؟ ... بهطور میانگین ۲۶ درصد مردم جهان با زدن واکسن مخالف هستند. ... اینجا هم مخالفتهایی با واکسن هست. مخالفان رسانه و تریبون هم دارند. ... در بهمن سال ۱۳۹۹، نظرسنجی ملی نشان داد که 5/21 درصد مردم علاقهای به زدن واکسن ندارند. البته آن زمان هنوز واکسن در حد مناسبی در جهان استفاده نشده بود. لذا تصوری از اثربخشی آن یا میزان زیانبار بودنش وجود نداشت. این نگرش با همین رقم دقیقا در موج پنجم نظرسنجی پژوهشگاه وزارت فرهنگ در اردیبهشت ۱۴۰۰ تکرار شد. ولی آخرین نظرسنجی انجام شده از سوی ایسپا نشان میدهد که این رقم به 2/14 درصد رسیده است. چرا مخالفت کمتر شده؟ طبعا مردم هم اثرات واکسن را دیدهاند و هم خطرات کووید-۱۹ را بیشتر حس کردهاند. کمتر کسی در ایران است که تحت تاثیر فوت یکی از نزدیکان یا آشنایان خود به دلیل کووید قرار نگرفته باشد. به ویژه در موج پنجم که هم بسیار طولانی شده و هم ارقام مرگ و میر بالاست. ... اکنون گفته میشود که ظرفیت تزریق واکسن در مراکز مربوط، بیش از تقاضای جامعه است و این را به عدم استقبال جامعه از واکسن ربط میدهند، در حالی که درست نیست. این ناشی از عدم استقبال نیست. ماههای گذشته تقاضا بسیار بالا بود و نباید با آن مقایسه کرد، زیرا عرضه بسیار کم بود و اوضاع مرگ و میر و ابتلا هم خیلی خراب بود. به علاوه انتشار خبر ورود فایزر و جانسوناند جانسون، موجب شد که برخی منتظر استفاده از آنها شوند و عجلهای برای زدن واکسن نکنند. همچنین عرضه فراوان واکسن موجب شده است که خیال مردم از دسترسی به آن راحت شود و عجلهای در زدن واکسن نکنند و منتظر واکسنهای دیگر بمانند.
البته عوامل دیگری هم در ایران بر این روند اثر منفی گذاشت که مهمترین آن سیاسی کردن واکسن اعم از واردات یا تولید داخل بود. با همه اینها به نظر میرسد که برخلاف سر و صدای فراوان عدهای، تقاضا برای واکسن زیاد است. مخالفان واکسن هم در خلوت واکسن میزنند، ولی منافع آنان در این است که در ظاهر با آن مخالفت کنند. کسانی که علیه پزشکی نوین شعار میدهند ولی برای درمان بیماری خود عازم لندن میشوند!!»
گام بلند دولت برای رفاه روستاییان
حجتالله عبدالملکی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در یادداشتی برای «ایران» نوشته است: «جامعه روستایی و عشایری کشور که بهدلیل ماهیت اشتغال غیررسمی خود، یکی از آسیبپذیرترین گروههای اجتماعی در مواجهه با تکانههای اقتصادی به شمار میروند، در سالهای اخیر با بحران جدی در تأمین معیشت و گذران زندگی روبهرو شدند. از همین رو وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نسبت به طراحی «طرح ملی بیمه اجتماعی خانوارهای محروم و کمتر برخوردار روستایی و عشایری» اقدام کرد. هدف از طراحی و عملیاتیسازی این طرح گسترش ضریب پوشش ارائه خدمات بیمه اجتماعی برای خانوارهای محروم و کمتر برخوردار مناطق روستایی و عشایری بوده، تا از این طریق اطمینان یابیم که هیچکس از چتر و پوشش نظام تأمین اجتماعی دولت خارج نخواهد ماند. اکنون به مناسبت 15 مهر ماه و روز ملی روستا و عشایر مفتخرم که خبر بیمه شدن یک میلیون و دویست و پنجاه هزار نفر از زنان و مردان روستایی و عشایر کشور را اعلام کنم. گام بلندی برای بسط عدالت اجتماعی، کاهش نابرابری و تأمین رفاه اجتماعی جامعه روستاییان و عشایر ایران برداشته شده است. با نهایی شدن «طرح ملی بیمه اجتماعی اقشار کمدرآمد روستایی و عشایری» بیش از یک میلیون و 250 هزار نفر از آسیبپذیرترین گروههای اجتماعی کشور که فاقد هرگونه بیمه اجتماعی بودهاند، از ابتدای مهرماه سالجاری تحت پوشش صندوق بیمه اجتماعی روستاییان و عشایر قرار گرفتند. این طرح که در دولت دوازدهم تصویب شده بود به فضل الهی در دولت سیزدهم محقق و عملیاتی شد.
توانمندسازی فرهنگی و اقتصادی فرد برای ارتقای مشارکت در تأمین آیندهای مبتنی بر شأن و کرامت انسانی و برداشتن هزینههای حمایتی از روی بودجه عمومی دولت، راهبرد وزارت تعاون در پیگیری و اجرایی شدن این طرح بود. بر اساس این طرح جامعه هدف طی سال اول از سوی دولت با اختصاص بودجه 1000 میلیارد تومانی مشتمل بر حق بیمه سهم بیمه شده و 2000 میلیارد تومانی مشتمل بر حق بیمه سهم دولت (جمعاً به میزان 3000 میلیارد تومان)، که بر اساس نظام چند لایه تأمین اجتماعی قابلیت توانمندسازی دارند، بیمه خواهند شد. بر این اساس، در سال اول افراد مشمول طرح، کاملاً رایگان بیمه خواهند شد و طی 4 سال بعد، هر سال سهم دولت در پرداخت حق بیمه افراد یک درصد کاهش یافته و خود فرد موظف به پرداخت میزان کاهش یافته خواهد بود پس از 5 سال، پرداخت کل حق بیمه سهم بیمه شده صندوق (5 درصد)، مانند سایر بیمه شدگان این صندوق بر عهده خود فرد قرار خواهد گرفت.
در کنار ایجاد لایه حمایتی مستحکمی برای اقشار آسیبپذیر روستایی و عشایری در این طرح، از منظر آماری و گسترش ضریب پوشش ارائه خدمات بیمه اجتماعی، عملیاتیسازی طرح مذکور معادل عملکرد صندوق از زمان تأسیس آن طی 16 سال گذشته بوده و منجر به رشد ضریب پوشش ارائه خدمات بیمه اجتماعی در مناطق روستایی و عشایری از 16.64 درصد به 32.46 درصد خواهد شد. توجه به رفع شکافهای جنسیتی و دسترسی برابر زنان به بیمههای اجتماعی، اولویت مناطق محروم و کمتربرخوردار از حمایتهای اجتماعی دولت با تعیین سهم 50 درصدی جمعیت زنان بیمه شده و اختصاص بالاترین سهم به استان سیستان و بلوچستان عینیت یافت. این بدان معناست که دولت سیزدهم به منظور رفع شکافها در دسترسی برابر آحاد مردم به شاخصهای رفاه اجتماعی از هیچ کوششی دریغ نمیکند.»
کلاب هاوس وتطهیر گذشته
مجید ابهری، رفتارشناس امروز در یادداشتی برای «آفتاب یزد» نوشته است: «فناوری نوین وفضای مجازی همراه خود نوعی از نگاه خاص رسانهای برای عرض اندام و فضلپراکنی ایجاد نمود. در حال حاضر تعداد قابل توجهی از هموطنان در تمام ردههای سنی در این فضا حضوریافته و با توجه به حوصله، فرصت وتوانایی فیزیکی و علمی بین ۲تا ۱۸ ساعت در کلاب هاوس فعالیت مینمایند. براساس تحصیلات، تخصص و علاقه، هر فرد میتواند در اتاقهای مورد علاقه ومنطبق بر سلیقه وذائقه حاضر شده ودوستان وهمفکران خودرا دعوت نماید. برخی دیگر از افراد نیز براساس نام وتیتر اتاق، وارد اتاق شده و در صورت تمایل وارد بحث شود. در این فضا میتوان ازهررشته وتخصص، افرادی را مشاهده کرد و هیچ ممنوعیتی در ورود افراد به اتاقهای مختلف نبوده وتنها شرط ورود ومشارکت، آشنایی با زبان فارسی و توانایی خواندن و نوشتن است. هموطنان مقیم خارج از تمام کشورها نیز فرصت مناسبی برای دیدار با هموطنان و گفتمان با آنها را در این فضا به رایگان به دست میآورند. در این فضا اتاقهایی با موضوعاتی چون فال بینی ودعا نویسی، اشتغال آفرینی، همسریابی، مشاعره، خرید وفروش مواد مخدر، موضوعات سیاسی و... وجود دارد. قسمت جالب توجه ماجرا اینجاست که عکس ومشخصات تعداد قابل توجهی از فعالان در این فضا کاملا فیک وتقلبی است. متاسفانه نمیدانم بر اساس چه دلایلی در مورد اینگونه فضاها اطلاعرسانی نشده وآموزشهای لازم به هموطنان مخصوصا جوانان داده نمیشود. البته ممکن است به خاطر جلوگیری از بد آموزیهای اجتماعی از طرح اینگونه نکات در رسانهها مخصوصا صدا وسیما جلوگیریهایی صورت پذیرد. جهت استحضار این گونه عزیزان به عنوان یک آسیبشناس اجتماعی عرض میکنم که نگرانی وحساسیت در این نکات هیچ تاثیری در پیشگیری یا کاهش آسیبهای اجتماعی نداشته بلکه باعث اختفای آنها میگردد. بنابراین مخفی کاری در رابطه با آسیبهای اجتماعی درست مثل مخفی کردن آشغالهای یک اتاق زیر فرش بعد از جارو کردن است ولاغیر. در این فضا عدهای از کهنه سیاسیکاران که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از کشور خارج شده وبرخی به عنوان پادو سازمانهای جاسوسی مشغول به سمپاشی وشایعهپردازی هستند، قصد تطهیر گذشته سیاه خویش وفریب جوانان را دارند. متاسفانه اساتید ونخبگان به علت گرفتاریهای متعدد شغلی وعلمی، کمترفرصت حضور در اینگونه فضاها ورفع شبهه از جوانان وسرمایههای ملی کشور را دارند و همین کاستیها فرصت را برای آنها مغتنم وطلایی میشمارد. شوربختانه به خاطر این غفلت؛ روزی به صرافت موضوع افتاده و به انحراف جمعیت کثیری از فرزندان انقلاب ونظام پی خواهند برد.»
از خیلی چیزها اطلاع نداشتید جناب دکتر!
مهدی خانعلیزاده، در یادداشتی برای «وطن امروز» نوشته است: «ظریف بالاخره بعد از 6 سال پذیرفت اشتباهات فاحشی در مطالعه و تدوین متن سند توافق هستهای با گروه 1+5 داشته و اعتراف کرد منتقدانی که در این سالها نسبت به ایرادات جدی برجام و تبعات سنگین آن برای امنیت ملی کشورمان هشدار داده بودند، برخلاف ادعای رئیسجمهور سابق، نه بیسواد بودند و نه کاسب تحریم، بلکه با شناخت دقیقی که از دشمن آمریکایی و همچنین رویکرد دولتهای یازدهم و دوازدهم داشتند، «دلواپس» حقیقی منافع ملی بودند. این نکته در طول سالهای گذشته به صورت مکرر از سوی منتقدان به تیم مذاکرهکننده کشورمان تذکر داده شده بود که طرف غربی برای شانه خالی کردن از مسؤولیت خود و اجرای تعهدات برجامی، واژه «تعلیق» را به جای «رفع» در حوزه تحریمها به کار گرفته تا هم جلوی منفعت اقتصادی ایران از برجام گرفته شود و هم با کوچکترین اشارهای، امکان اجرای مجدد و سختگیرانه تمام تحریمها وجود داشته باشد. وجود کلمه تعلیق در برجام که با یک جستوجوی ساده در متن این توافق نیز قابل دسترسی است، سالها از سوی دولت حسن روحانی و تیم مذاکرهکننده دکتر ظریف انکار میشد و حتی در صحن علنی مجلس صراحتا دروغ نامیده شد تا اینکه چند شب پیش، آقای دیپلمات صراحتا اعلام کرد اشتباه کرده و این مساله به او اطلاع داده نشده است. ... اما فارغ از این مساله، نکته بسیار مهمی که اعتراف دیرهنگام دکتر ظریف نباید افکار عمومی را از آن منحرف کند، بخشهای بسیار خطرناک و ضدایرانی دیگر برجام است. بر فرض صحتانگاری عدم اطلاع دکتر ظریف از وجود کلمه تعلیق در متن برجام، میتوان سوالات زیادی را از ایشان و سایر اعضای تیم مذاکرهکننده کشورمان درباره سایر بندهای توافق هستهای پرسید. آیا تاکید طرف غربی بر بتنریزی در قلب رآکتور آب سنگین اراک- به عنوان یکی از دستاوردهای بسیار مهم و درخشان دانشمندان ایران- و نابودی کامل آن هم به اطلاع دکتر ظریف نرسیده بود؟ آیا وجود بندهای 36 و 37 در متن توافق هستهای که از آن با عنوان «مکانیزم ماشه» نام برده میشود و اصلیترین مانع برای هرگونه بهرهمندی ایران از دستاوردهای اقتصادی برجام و حضور سرمایهگذاران خارجی در کشورمان است هم به اطلاع دکتر ظریف نرسیده بود؟ آیا تاکید آمریکاییها بر بازرسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی از مراکز علمی، دانشگاهی و نظامی کشورمان- مانند اتفاقی که در دانشگاه علم و صنعت افتاد - و برگزاری جلسات بازجویی از اساتید دانشگاه و دانشمندان کشورمان هم به اطلاع دکتر ظریف نرسیده بود؟ آیا موضوع بازگشت تمام تحریمهای ضدایرانی در صورت بدعهدی طرف آمریکایی به دلیل عدم وجود سازوکار مناسب تضمینی در برجام هم به اطلاع دکتر ظریف نرسیده بود؟ عدم اطلاع مذاکرهکننده ارشد کشورمان از وجود «واژههای معنادار حقوقی» در متن یک توافق بسیار مهم و سند معتبر بینالمللی که نشاندهنده عدم مطالعه آن توسط ایشان است، فقط یک قطعه از پازل خسارت محضی است که در سالهای گذشته به ایران تحمیل شد و دکتر ظریف و دوستان تلاش کردند آن را یک دستاورد درخشان(!) معرفی کنند. اثرات و تبعات ضدمنافع ملی برجام تا اندازهای است که سادهانگاری در استفاده از کلماتی نظیر تعلیق و رفع، نمیتواند بیانکننده میزان آن باشد.
در مجموع و با تاسف بسیار زیاد باید گفت سنگ برجام که توسط محمدجواد ظریف، سیدعباس عراقچی، مجید تختروانچی، علیاکبر صالحی، حمید بعیدینژاد و چند نفر دیگر در چاه اعتماد به آمریکا انداخته شد، به اندازهای آسیبرسان و آزاردهنده بوده که حتی حضور تیم جدید در دولت سیدابراهیم رئیسی در فرآیند مذاکرات هم نمیتواند براحتی شر آن را از سر منافع ملی کشورمان کم کند و برای رفع سایه خسارت محض، دیپلماتهای ما باید همچنان تلاش کنند و عرق بریزند.»
کمکها را به مردم برسانید
روزنامه جمهوری اسلامی امروز در یادداشتی نوشته است: «ارسال کمکهای انساندوستانه برای مردم افغانستان توسط جمهوری اسلامی ایران، یک اقدام کاملاً صحیح و لازم است که خوشبختانه بسیار هم مفید واقع شده است. نکتهای که باید مورد توجه قرار گیرد اینست که مواظبت و مراقبت شود این کمکها واقعاً به دست مردم نیازمند برسد و حاکمان، مانع حل مشکلات معیشتی مردم نشوند. ... متاسفانه، تسلط گروه تروریستی طالبان بر افغانستان و مشکلاتی که برای مردم پدید آورده، زمینه زندگی عادی و همیشگی را از مردم سلب کرده است. از یکطرف، شرایط اقتصادی بسیار سختی بر افغانستان حاکم است و از طرف دیگر گروه تروریستی طالبان عدهای از مردم را در بخشهای روستائی بهویژه هزارهها را از خانه و املاک و مزارع کشاورزی رانده بطوری که عدهای از آنها هماکنون آواره کوهها و بیابانهای فاقد هرگونه امکانات زندگی هستند. این ظلم بزرگ، مردم را در معرض مرگ و نابودی قرار داده و بسیاری از آنان هماکنون با مرگ دست و پنجه نرم میکنند. کمک رساندن به این مردم در شرایط دشوار کنونی، از مهمترین وظایف انسانی و اسلامی ما مردم ایران است، کاری که تاریخ آن را به ثبت خواهد رساند و روابط عاطفی دو ملت ایران و افغانستان را در زیباترین چهره ممکن برای نسلهای آینده ماندگار خواهد کرد.
اطلاعات موجود نشان میدهند کمکهای ارسالی جمهوری اسلامی ایران که گروه تروریستی طالبان آنها را دریافت میکند، طبق میل خود این گروه و در موارد خاص مورد نظر آنها مصرف میشوند و به نیازمندان واقعی نمیرسند. پیشنهاد میشود جمهوری اسلامی ایران این کمکها را مستقیماً به مناطق محروم و مثلاً با پرواز مستقیم به فرودگاه بامیان ارسال نماید تا از مصرف درست و بجای آنها اطمینان حاصل کند. نظارت بر توزیع کمکها و حصول اطمینان از رسیدن آنها به دست نیازمندان واقعی به این صورت میسر خواهد بود که ناظران ایرانی در کنار مسئولین محلی بر توزیع نظارت کنند و مانع سوءاستفادههای احتمالی شوند.»
مردم
علیرضا خانی امروز در سرمقاله روزنامه «اطلاعات» نوشته است: «اینکه مسائل مربوط به مذاکرات برجام و بازگشتن همه طرفها به تعهدات و نهایتاً رفع تحریمها و متعادلشدن شرایط اقتصادی کشور، موضوعات بسیار پیچیدهای است که به روابط بینالملل و معادلات و موازنات قدرت در منطقه و جهان باز میگردد و روابط دوجانبه کشور با هر یک از کشورهای ۱+۵ و نیز کشورهای اثرگذار دیگر نیز بر این مذاکرات و توافقات احتمالی اثرگذار است و ترتیبات امنیتی منطقه و آینده موازنه قوا میان ایران و عربستان و ترکیه از یکسو و آمریکا و اروپا و روسیه و چین از سوی دیگر میتواند بر مذاکرات بازگشت به برجام سایه افکند، یک موضوع است و اینکه مردم گناه نکردهاند که باید تورم ۵۰ درصدی و بیکاری ۲۵ درصدی جوانان را تحمل کنند، موضوع دیگری.
طبق آمار بانک مرکزی نرخ تورم در شهریورماه ۸ر۴۵ درصد بود که در ۸ استان از ۳۱ استان کشور این نرخ بیش از ۵۰ درصد ثبت شده است. این اتفاق به زبان ساده یعنی از شهریور پارسال تا شهریور امسال قیمتها یک و نیم برابر شده و مردم یک سوم قدرت خریدشان را از دست دادهاند. دولت ـ چه دولت قبلی و چه دولت نو ـ برای جبران چنین خسرانی به واقع چه کرده است؟
تورم، از منظر اقتصادی یعنی روند افزایش متوالی شاخص قیمت کالاها و خدمات در طول یک دوره زمانی. معنی تورم با گرانی متفاوت است اما توده مردم آن را به جای هم به کار میبرند و مترادف میگیرند. گرانی زمانی اتفاق میافتد که قیمتها به نسبت درآمد و قدرت خرید مردم بالا باشد. بنابراین در جامعهای ممکن است تورم باشد اما مردم احساس گرانی نکنند. این زمانی رخ میدهد که به میزان تورم یا حتی بیش از آن بر درآمد افراد افزوده شود و در واقع افزایش قیمتها را جبران کند. در جامعه دیگری ممکن است گرانی باشد اما تورم نباشد. یعنی قیمتها افزایش نیابند اما همان قیمتهای ثابت، از قدرت خرید عموم مردم فراتر باشند بنابراین تورم نیست اما گرانی هست.
در اقتصاد ما اما به مثابه مصرع «آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری» هم تورم وحشتناک است و هم گرانی، فرساینده. بنابراین توده مردم حق دارند که این دو مفهوم را مترادف بگیرند و به جای هم به کار برند.
درباره علل تورم اقتصاددانان به وفور سخن گفتهاند. کاهش تولید ناخالص داخلی، کاهش درآمد حاصل از صادرات، استقراض از بانک مرکزی و خلق پول بدون پشتوانه اصلیترین عوامل بروز تورم است. وزیر اقتصاد گفته است که ۵۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه در ۴ ماهه نخست سال از محل استقراض از بانک مرکزی تأمین شده و اثر تورمیاش را در پاییز نشان میدهد. او معتقد است که برای کنترل تورم باید درآمد حاصل از فروش نفت را بالا ببریم، به داراییهای بلوکه شده کشور نزد دیگر کشورها دسترسی یابیم و از استقراض بیشتر از بانک مرکزی بپرهیزیم. پارسال میزان بدهی دولت به بانک مرکزی ۲۴درصد افزایش یافته است.
نسخه وزیر اقتصاد برای افزایش درآمد نفتی در شرایطی ارائه میشود که در ۴ ماه نخست امسال فقط ۹ درصد درآمد نفتی پیشبینی شده در بودجه محقق شده است در حالی که باید حدود ۳۳درصد محقق میشد.
تسهیل دسترسی به منابع ارزی بلوکه شده در خارج از کشور نیز کار چندان آسانی نیست. آخرین نمونهاش پیشنهاد کرهایها برای صادرات لوازم خانگی به جای پس دادن ۷ میلیاردها دلار پول ایران بود که به شأن و کرامت ملت ایران و نیز منافع ملی در تضاد بود و با دخالت رهبری متوقف شد.
کاهش استقراض از بانک مرکزی نیز به طریق اولی به دو عامل فوق وابسته است. یعنی اولاً امکان فروش نفت مطابق نیاز کشور باشد و ثانیاً درآمد حاصل از فروش نفت به تمامی به کشور برسد. بدیهی است که همه این راهکارها که توسط وزیر محترم ارائه شده است، لامحاله به مذاکرات برجام و رفع تحریمها باز میگردد. اگر منظور وزیر محترم از ارائه این سه راهکار، اعلام نظر درباره ضرورت پیش بردن مذاکرات و حصول به توافق برای رفع و لغو تحریمهاست و ایشان در واقع میخواهد به زبان اقتصادی به مسئولان سیاسی بگوید که برای رفع بحرانهای اقتصادی و معیشتی باید برجام را دوباره زنده کنیم، سخن معقول و درستی است اما اگر منظور وزیر محترم
آن است که با شرایط فعلی و بدون دسترسی به توافق و با حفظ همه تحریمها، هم درآمد نفتی را به اوج میرسانیم هم منابع ارزی بلوکه شده در اثر تحریم بانکی را باز میگردانیم و هم دیگر از بانک مرکزی استقراض نمیکنیم، باید توضیح دهد که با حفظ تحریمها دقیقاً چگونه و با چه مکانیزمی میتوان به این اهداف رسید.
مسئولان دولت جدید که بر طبق روال همه دولتها، در دوران ماه عسل مشغول گفتن سخنهای زیبا و وعدههای دلپذیر هستند، نباید فراموش کنند که خط فقر به ۱۰ میلیون تومان رسیده، یک سوم جمعیت کشور زیر خط فقر است، مردم سالانه یک سوم قدرت خریدشان را از دست میدهند و جز اقلیتی مرفه و جمعی رانتخوار، بقیه مردم در تنگنای معیشتی و فشار فرساینده زندگی دست و پا میزنند.»