تحلیل از چپ و راست؛
طالبان و چالش مقاومت زنان
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
ضایعات طرح صیانت
سعید حجاریان، تئوریسین اصلاحطلب در یادداشتی که در «مشق نو» منتشر شده، به نقد طرح «صیانت از حقوق کاربران فضای مجازی» پرداخته و نوشته است: «ماجرای این طرح من را به یاد طرح «اصلاح قانون مطبوعات» در مجلس پنجم انداخت؛ طرحی که تحلیل محتوا و نوشتن از منشاء آن با تیتر «سعید اسلامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است» منجر به توقیف روزنامه سلام شد. محتوای طرح اصلاح قانون مطبوعات فهرستی از ممنوعیتها و ممانعتها، و ماحصلاش تأسیس نظام سازماندهی و کنترل جریدهنویسان بود؛ یعنی، بنا بود نوعی نظام خبرنگاریِ دولتی بهوجود آید که هرکس میخواهد در آن وارد شود، قبلاً از مراجعی مشخص جواز کار دریافت کند. ... در آن مقطع، مشکل با فرستنده بود؛ یعنی روزنامههایی که «زنجیرهای» خوانده میشدند. اما امروز مسئله صیانت بهشکلی کاملاً وارونه در حال اجراست. در واقع، از آنجا که کنترل فرستندهها که همانا نرمافزارها و پلتفرمهای خارجی باشد، ناممکن است و آنها نیز بهسختی با دولتها وارد مذاکره میشوند، صیانتِ گیرندگان مطرح شده است و میخواهند گیرندگان را تحت کنترل قرار دهند. یعنی، آنها را از تبادل دیتا محروم کنند. اما، این اقدام چندین اشکال را در پی دارد.
اولاً، مبنای بسیاری از کسبوکارهای خانگی و مبادلات تجاری و خدمات عمومی، اینترنت است لذا در این وانفسای بیکاری و تورم، شوک معیشتی و روانی عظیمی به بخشی بزرگ از جامعه وارد میشود.
ثانیاً، ایران نمیتواند بهکلی خود را از جهان خارج مستغنی ببیند. زیرا بسیاری از پژوهشگران و دانشگاهیان، و ادارات دولتی و مراکز صنعتی ارتباط ناگسستنی با خارج از کشور دارند؛ لذا باید برای آنها راهی بگشایند و آنها را از فیلتر خودساخته گذر دهند.
ثالثاً، اینترنت داخلی امری بسیار هزینهبر است که از عهده کشورهایی مانند چین برمیآید و بعید است ایران بهعنوان کشوری که دستکم چهاردهه رشد اقتصادی مطلوبی را به خود ندیده است، بتواند هزینه این کار را متقبل شود.
رابعاً، شبکههای ماهوارهای بهحدی همهگیر شدهاند که در اقصی نقاط کشور مردم به همه کانالهای ماهوارهای دسترسی دارند.
خامساً، این طرح اساساً در استانهای مرزی قابلیت اجرا ندارد. چرا که فاصله اندک میان کشورها، بهویژه در جدار مرز باعث میشود که دیوار حائلی میان اپراتورها وجود نداشته باشد.
سادساً، طرح صیانت مستلزم تغییرات و تمهیدات روبنایی و زیربنایی است. گمان میکنم تا زمان اجرای پرهزینه این طرح، آلترناتیوهای اینترنت در اختیار شهروندان قرار خواهد گرفت و بدینترتیب با سرمایهسوزی قابل توجهی روبرو خواهیم شد.
سابعاً، طرح صیانت باعث تشکیل نظامی طبقاتی میشود. طبقاتی کردن دادهها را میتوان با آنچه در زندانهای پیش از انقلاب رخ میداد، مقایسه کرد. در آن دوران اخبار بیرون از زندان فقط در اختیار مرکزیت سازمان مجاهدین خلق و شخص مسعود رجوی قرار میگرفت. وی پس از تحلیل اخبار، آنها را مدرج میکرد و بهصورت طبقاتی در اختیار کادرها، اعضاء و سمپاتها قرار میداد و طبعاً بعضی را نیز از اخبار محروم میکرد. به همین سیاق، طرح صیانت باعث مدرج شدن فیلترینگ میشود بهنحوی که خواصِ اصناف از اینترنت آزاد بهرهمند و بعضی دیگر از شاغلان آن صنف بایکوت میشوند.
اما با این توصیفات چرا همچنان پیگیری طرح صیانت ادامه دارد؟ مشکل اصلی آقایان این است که میخواهند ارتباط فرستنده (از داخل) را با گیرنده خارجی قطع کنند. ... لازم به ذکر است، طرح صیانت به قصد قطع ارتباط داخل و خارج مطرح شده است اما نمیتواند ارتباط داخل با داخل را از بین ببرد».
رفوزههای تحولات افغانستان
روزنامه جمهوری اسلامی، در یادداشت امروز خود به تحولات افغانستان و واکنش جهانیان و به خصوص ایران به آن پرداخته و نوشته است: «تحولات اخیر افغانستان، ابزار خوبی برای سنجش بود تا مدعیان، میزان صداقت خود را نشان دهند. از این سنجش، افراد معدودی سربلند بیرون آمدند و متاسفانه رفوزهها فراوان هستند چه در داخل افغانستان و چه در خارج از آن کشور. معیار و میزان سنجش، مردم و منافع ملی افغانستان است نه این یا آن شخص و فلان گروه و قوم و جمعیت.
اولین رفوزهشدههای داخل افغانستان، رهبران جهادی سابق آن هستند که در دوران اشغال کشورشان توسط تروریستهای مشترک آمریکائی و طالبان، به مقام و منصب دل خوش کردند، در کاخهایشان استراحت کردند، از توطئههای مشترک آمریکا و اشرف غنی و تروریستهای طالبان غافل شدند و تا توانستند خود و اطرافیانشان را پروار کردند. ... اشرف غنی، حامد کرزی، عبدالله عبدالله، علمای سنی و شیعه وسران بعضی اقوام داخل افغانستان، رفوزههای دیگر تحولات اخیر این کشور هستند که با سکوت خود راه را برای تسلط خشنترین، متحجرترین و مستبدترین گروه عصر حاضر هموار کردند تا بر این کشور مسلط شود و به نام اسلام، زشتترین چهره حاکمیتی را به نمایش بگذارد.
در خارج از افغانستان، دولت پاکستان اولین رفوزه این امتحان است که ضلع چهارم تبانی آمریکا و طالبان و اشرف غنی شد و برای استقرار حاکمیت گروه تروریستی طالبان در این کشور تلاش مستمر کرد. ... کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که به مثابه دلالهای مظلمه برای آمریکا پادوئی کردند رفوزههای عرب منطقه هستند. ... صد افسوس که ایران انقلابی و اسلامی ما هم در تحولات افغانستان رفوزه شد. ما از آن زمان که به سران طالبان در تهران پناه دادیم و با آنها مذاکره کردیم، رفوزه شدیم. جمهوری اسلامی ایران، روزی میزبان سران مجاهدین افغان بود که در برابر ارتش سرخ شوروی و حکومتهای دستنشانده آن یعنی ببرک کارمل و نجیباللهخان ایستاده بودند ولی بعدها آنچنان دچار دگرگونی شد که میزبان سران گروه تروریستی تکفیری طالبان شد! عجیبتر اینکه درست در زمانی که ترامپ با طالبان در قطر نرد عشق میباخت و توافقنامه تحویل دادن بیدردسر افغانستان به طالبان را امضا میکرد، در تهران مسئولان جمهوری اسلامی به نمایندگان طالبان لبخند میزدند و به آنها اطمینان میدادند که توسط رسانهها و تئوریپردازان وابسته به حاکمیت، غسل تعمیدشان خواهند داد و تطهیرشان خواهند کرد. از اینها عجیبتر اینکه وقتی تروریستهای طالبان زیر تمام قولهایشان زدند و مردم پنجشیر را قتلعام کردند و زنها را از حقوق قانونیشان محروم کردند و مخالفین خود را سر بریدند و به جای دولت همهشمول، دولت انحصاری طالبانی تعیین کردند، تهران هنوز هم به این نتیجه نرسیده است که طالبان یک خطر بالقوه برای ایران است! رسانههای وابسته، جنگ حیدری نعمتی به راه انداختهاند تا روی این خطای استراتژیک سرپوش بگذارند ولی این رفوزه شدن تاریخی مگر پوشاندهشدنی است؟!»
20 بزرگتر از 200 ! درباره تفاوت دو مدیریت
محمد ایمانی، در یادداشتی که امروز «کیهان» منتشر کرده، نوشته است: « فرق است میان دولتمردی که دستور سه برابر کردن قیمت بنزین را میدهد و میگوید خود من هم صبح جمعه خبردار شدم، با دولتمردی که صبح جمعه در استانهای دوردست، شنوای درد دل مردم و تولیدکنندگان و کشاورزان در مناطق مختلف است. ... اکنون در حالی که تحریمهای ظالمانه آمریکا و عهدشکنی رذیلانهاش در برجام پا برجاست، میزان واردات واکسن در بیست روز، تقریبا با حجم واکسن وارد شده در دویست روز قبل از آن برابری میکند ... همچنین در حالی که نوسانات آزاردهنده قیمت همهچیز، به توقف مذاکرات وین و FATF ربط داده میشد و مدیران دولتی با بهانهجویی از خود رفع مسئولیت میکردند، به همت مدیریت و نظارت میدانی دولتمردان، قیمت سیمان همین دیروز 300 درصد کاهش یافت و به 25 هزار تومان در هر کیسه رسید. معلوم شد خیلی از مسئولیتها و تدبیر و گرهگشاییها هست که روی زمین مانده و پشت نام رمزی برجام و FATF پنهان شده بود. ... کلکسیونی از گلایههای بیسرانجام در دولت روحانی شکل گرفت و ثابت کرد مذاکره و توافق با آمریکا، به انداره ماندگاری قالب یخ در مقابل آفتاب تابستان، دوام و اعتبار ندارد. ... قانون مصوب مجلس برای کاهش تعهدات برجامی و تضمین لغو تحریمها، با وجود تاخیرهای انجام گرفته در اجرای آن، درست کار میکند. گام اول، آغاز غنیسازی بیست درصد در فردو و گام دوم، توقف اجرای پروتکل الحاقی و نظارتهای فر اپادمانی آژانس بود. نشانه درستی مسیر، دست و پا افتادن غرب، و مجوز دادن به برخی کشورها برای تسویه بدهی با ایران (ولو در قالب موذیانه و غیرقابل قبول فروش کالای دارای مشابه داخلی) است. اگر قاطعیت انقلابی برای بازگرداندن توازن به اجرای برجام (تعهد در برابر تعهد/ نقض در برابر نقض) نبود، آمریکا و اروپا به صرافت نمیافتادند برای توقف یا تزلزل در تصمیم ایران، امتیازات محدود پیشنهاد کنند و حال آنکه دولت روحانی را با وعدههای هیچ و پوچی مثل کانال اسپیوی و اینستکس سر دواندند و آخرش هم سر بزنگاه، در مضیقه تحریم دارو و واکسن گرفتار کردند. اما توافق، امری طرفینی است. ایران، بیش از این معطل نمیماند که آیا آمریکا به تعهداتش عمل میکند یا نه. دولت تصمیم گرفته روند تعلیق و احاله همه مسئولیتها و کارها به برجام را متوقف کند و راه خودش را در زمینه پیشرفت درونزا و جهان شمول (نه متوقف غرب) ادامه دهد.»
آیا سخنان سپیده قلیان حقیقت دارد؟
نعمت احمدی حقوقدان، در یادداشتی که امروز «آرمان ملی» منشتر کرده، نوشته است: «وقتی دوربینهای اوین هک شد و اندکی پرده کنار رفت، توقع این بود فعل و انفعالاتی در سطح سازمان زندانها صورت گیرد و مهمتراینکه نمایندگان مجلس حداقل از طریق ابزار عادی مثل کمیسیون اصل 90 که در اختیار دارند، به وضع موجود رسیدگی کنند. حیثیت نظام بستگی به آن دارد که رافت و عطوفت اسلامی در همه زمینهها اعمال و اجرا شود .ظاهرا بعد از عذرخواهی رئیس سازمان زندانها که متاسفانه از زندانیان عذرخواهی هم صورت نگرفت وعملا افرادی که مورد ستم واقع شدند، به بازی گرفته نشدند، کار دیگری صورت نگرفت. اما آنچه که خانم سپیده قلیان، فعال اجتماعی زندانی در زندان بوشهر به آن پرداخته است، بسیار مهمتر از آنچه که دوربینهای اوین پس از هک نشان دادند، میباشد. آنچه که خانم قلیان از آن یاد کرده است، دو صورت دارد: یا آنگونه که رئیس سازمان زندانها گفته است و در آخرین بازدیدی که در هفتم خرداد از زندان بوشهر داشتهاند، زندان بوشهر بند نسوان آن نه اینکه از استانداردهای معمولی برخوردار است، بلکه شرایطی به مراتب بهتر از دیگر زندانهای ایران دارد. آنچه که خانم قلیان به زبان و قلم خود و گویا به صورت کتابی که در دست انتشار دارد به آن پرداخته است، قصه پرغصهای است که اگر موشکافی نشود، جنبه منفی آن تاثیر بسیار بدی بر اذهان عمومی خواهد داشت. زندان، آخر دنیاست؛ این تیتر قریب به مضمون نشانه آن است که شرایط در زندان بوشهر خطرناکتر از دیگر زندانهاست. آنچه که این زندانی بیان کرده است، موضوعات عادی نیست که بتوان به سادگی از آن گذشت. نحوه برخورد با زندانیان واینکه شرایط نگهداری زندانی و رعایت دستورالعملهایی که در دیگر زندانها به آن پرداخته نمیشود در جای خود قابل تامل است اما مهمترین مسئله موضوعاتی است که اگر واقعیت داشته باشد، باید به خدا پناه برد. هدف از زندانی نمودن افراد این نیست که مورد شکنجه قرار گیرند بلکه به گفته مسئولان بازپروری، هدایت و راهنمایی آنان به زندگی متعارف است. آقای محسنی اژهای که هنوز سه ماهه اول دوران ریاست خود را پشت سر نگذاشته است، بیشترین حساسیت را نسبت به زندانیان طی این مدت ابراز داشتهاند. حداقل به سه زندان سرزده وارد شده است. زندان اوین و ملاقات با زندانیان امنیتی و صحبت رودررو با آنها. موضوعی که در 40 سال گذشته بیسابقه است. اخیرا بازدیدی از زندان دماوند داشتهاند و به یکی از زندانهای نزدیک تهران هم در گذشته سری زدهاند. اینکه ساعتها در زندان با زندانیان رودر رو صحبت کنند، اقدام مثبتی در کارنامه ایشان است. آنچه به مسئولان قضائی خصوصا قضات دادسرا توصیه میکنند و اینکه در مورد قرارهای تعقیب همه جوانب را رعایت کنند و قانون را به نفع متهم که اتفاقا تکلیف قانونگذار است، تفسیر نموده و از صدور قرار بازداشت موقت و قرارهای سنگین خودداری شود، حساسیت رئیس قوه قضائیه به وضع زندانیان را میرساند. اما دو مطلب؛ یکی تصاویری که از هک شدن دوربین سازمان زندانها در معرض دید عموم قرار گرفت و پذیرشی که رئیس سازمان زندانها نسبت به رفتار برخــی از پرسنل خود در مورد زندانیان و عذرخواهی انجام دادند و حالا بیانات یکی از زندانیان زن که برای مداوا از زندان بوشهر در مرخصی به سر میبرد. شایسته است ریاست محترم قوه قضائیه با همه حساسیتی که نسبت به وضع زندانیان طی این مدت از خود نشان دادهاند در این دو مورد بنا به تکلیف قانونی که در اصل 156 وظیفه ذاتی رئیس قوه قضائیه نظارت بر اجرای قوانین را دانسته است و نگهداری زندانی در زندان تحت قواعد و مقررات آئیننامه سازمان زندانها میباشد که نظارت بر آن برعهده رئیس محترم قوه قضائیه است، به این مهم توجه شود. اینکه صرفا هیاتی فرستاده شود و منتظر بمانند که شاید خروجی آن مثبت یا منفی باشد درمان دردی نیست که هماکنون زخم آن روح جامعه را آزرده کرده است. باید به سرعت هیاتی با اختیارات کامل به بوشهر بروند. حتی میتوان با حضور خانم قلیان به ادعاهای او رسیدگی کرد که اگر خلاف گفته است، با او برخورد کرد و اگر درصدی واقعیت داشته باشد، اینجاست که هم قانون، هم شرع و هم اخلاق رئیس قوه قضائیه را مسئول دانسته است. ... ریاست محترم دستگاه قضا با توجه به اینکه شخصا فرد فعالی است و ابایی ندارد تعطیل و غیرتعطیل، سرزده یا از قبل معین شده به دادگستری، دادسراها، زندانها سر بزند، کاش در برنامه خود بازدید از بوشهر که فردی مدعی رفتار غیرقانونی وغیراخلاقی در آن شده است را در برنامه خود قرار دهند. اگر چنین رفتارهایی در جریان است، از آن جلوگیری به عمل آورند. در پی صحبتهای خانم سپیده قلیان دهها تلفن از خانوادههایی که به هر علت یکی از اعضای آنان در بند نسوان است، داشتهام که با چشمی گریان میپرسیدند آیا حقیقت دارد؟»
شجاعت زنان افغان، تحجر طالبان
جعفر گلابی، در یادداشتی برای «اعتماد» نوشته است: «در حالی که فضایی از رعب و وحشت همچنان شهرهای افغانستان را فرا گرفته است و صحنههای متاثرکننده از هجوم مردم به فرودگاه کابل و همچنین موج مهاجران به سوی مرزهای ایران و تاجیکستان و پاکستان در انواع شبکههای تلویزیونی در جهان پخش میشود، زنان و مردان بسیاری در شهرهای مختلف افغانستان دست به تجمعات اعتراضی زده و علاوه بر درخواست مطالبات خود عدم دخالت پاکستان در امور داخلی افغانستان را مورد تاکید جدی قرار دادهاند. مهمتر از اصل این تجمعها حضور چشمگیر زنان در این تجمعات است که با جسارت مثالزدنی آغازکننده این تظاهرات بودند و این چیزی است که باید ناظران بینالمللی را غافلگیر کرده باشد.
شدت خشونتی که گروه طالبان پیش از این خصوصا نسبت به زنان نشان داده است، حضور اعتراضی زنان در کابل و مزارشریف و دیگر شهرهای افغانستان را غیرقابل باور میکند. این زنان نه تنها فرار نکردهاند، بلکه رودرروی کسانی ایستادهاند که از طرفی تا چند هفته پیش در بیابانها و کوهها و غارها زندگی چریکی و بدوی داشتهاند و از طرف دیگر نگاهی کاملا ارتجاعی به زن دارند و او را جز برای زادوولد و کار در خانه و خدمت به پدر یا شوهر، فاقد هر گونه حق و ظرفیت رشد و بالندگی تلقی میکنند.عملکرد طالبان در گذشته و حال عقل و دانش و فکر و انسانیت زن را تحتالشعاع جنس و جسم او میداند، جسم و جنسی که باید برای تمتع مردان محفوظ بماند و از آزادی و تکامل در صور مختلف محروم شود. حضور بهتآور زنان افغان در خیابانها در مقابل متحجرین تا بن دندان مسلح که کشتن و شلاق زدن عادتشان است و از کرامت انسانی و حرمت جان زنان و مردان و کودکان چیزی یاد نگرفتهاند حقیقتا شجاعت و شهامتی فوقالعاده طلب میکند، آنها به خیابانها میآیند تا زنجیرهای اسارت روح و روان و قلب و احساس و شعورشان را دوباره به بند نکشند.
کاری که گروههای زن در افغانستان انجام داده و میدهند فراتر از تصورهای رایج و عادی است . آنها در مقابل خشک مغزان و متحجرانی به خیابان آمدهاند که هیچ تصوری از زنان آزاده و آگاه و شجاع و پراستعداد در خیالشان نمیگنجد و قادر به درک تغییرات عظیم جهان در این زمینه نیستند. ... به نظر میرسد چه خود طالبان و چه همه آنهایی که نشسته و برای تقدیم افغانستان به این گروه برنامه ریختهاند محاسبه هر چیز را کرده باشند حتی به ذهنشان نیامده است که با چالش مقاومت زنان روبهرو خواهند شد. چالشی که به سادگی قابل رفع نیست و احتمال گسترش آن بسیار زیاد است. زنانی که طی سالها صعود همجنسان خود به مدارج عالی علمی، سیاسی، فرهنگی، هنری، ورزشی و حتی مالی جهان را دیدهاند دیگر نمیتوانند راه پستوی خانهها را در پیش گیرند و مثل یک موجود مادون انسان فقط بساط خورد و خوراک و آسایش و تفریح مردان را فراهم کنند. زنان افغانستان راه سختی در پیش دارند ولی ارادهای عظیم و انسانی هم دارند و پیدا خواهند کرد. طالبان اگر به کشتار آنها دست بزند قطعا باید فاتحه به رسمیت شناخته شدن به عنوان یک دولت برای خود را بخواند و اگر در برابر جنبش رو به صعود آنان عقب بنشیند اگرچه در درون دچار چالش بزرگی خواهد شد ولی چارهای جز آن ندارد. اما زنان جهان بیش از همه آزادگان رفتهرفته هستههای حمایت از ایشان را تشکیل خواهند داد و چه بسا حمایت از زنان افغان به یک جنبش جهانی تبدیل شود و بنیادگرایی بدوی و خشونتآسای طالبانی را از همه سو مورد فشار قرار دهد، پیشگام این حمایت شورانگیز زنان قهرمان ایرانند که عمیقا با همجنسان خود در افغانستان احساس قرابت و همدلی و همدردی دارند.
پیام مهم و اساسی به زنان آگاه و پاکدامن و مظلوم افغانستان سلب امید از امثال بایدن که جفای اصلی را او مرتکب شد و جلب امید به سوی همجنسان غیور و شجاع خود در سراسر جهان است.آنان تنها نخواهند ماند و افکار قرون وسطایی چون کف روی آب در جریان خروش رودهای انسانی حبابوار از بین خواهد رفت. سیاستمدارانی که در محاسبات خود زنان را به حساب نمیآورند سیلی سختی خواهند خورد مثل سیلی که ترامپ از مشی زنستیز خود خورد و ملایان افغان و هر قدرتمندی که تحولات عظیم انسانی را درک نکرده باشد نیز هم.»