تحلیل از چپ و راست؛
افغانستان، طالبان و دموکراسی
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
رأی مثبت یا منفی کمک به رئیسی از زاویه دیگر
حسین شریعتمداری، در یادداشت امروز «کیهان» به جلسه دیروز مجلس و بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی پرداخته و نوشته است: «۱- رئیسجمهور محترم برای گزینش اعضای کابینه خود دست به تلاش گسترده و متراکمی زدهاند تا آنجا که میتوان گفت این حجم از بررسی و کاوش و دقت نظر برای انتخاب گزینههای مطلوب بیسابقه بوده است. ... قابل تحسین و درخور تقدیر است ولی پایان کار نیست و این داستان فصل دیگری نیز دارد. ۲- اقانون اساسی در این مرحله از ساز و کار انتخاب وزیران، مجلس شورای اسلامی را به کمک رئیسجمهور منتخب فرا خوانده است تا چنانچه در گزینش وزرای پیشنهاد شده، قصوری رخ داده و یا نکتهای از قلم افتاده باشد با دقتنظر و ارزیابی نمایندگان مجلس مورد توجه قرار گرفته و کمبودهای احتمالی به اصل شایستهسالاری خللی وارد نکند. زیرا ؛ الف: ... احتمال از قلم افتادن یک یا چند نکته دور از انتظار نیست و از این روی، بررسی سوابق و کارنامه وزرای پیشنهادی از سوی نمایندگان مجلس و ارزیابی میزان توانمندی آنها در انجام مسئولیتی که قرار است بر عهده بگیرند میتواند کمک شایستهای به جناب رئیسی در انتخاب شایستهترینها باشد. مخصوصاً آنکه اکثریت قاطع نمایندگان مجلس با جناب رئیسی همفکر هستند و با ایشان دغدغههای مشترکی دارند. ب: از حضرت امیر علیهالسلام است که « مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَکَهَا فِی عُقُولِهَا ... آن کس که با دیگران مشورت میکند، در عقل و خرد آنها شریک شده است» ... ۳- برخی اعتراض و یا گلایه میکنند که چرا آقای رئیسی اعضای کابینه خود را از میان افراد همفکر و همسو با دیدگاههای خود انتخاب کرده است! که باید پرسید مگر قرار است غیر از این باشد؟! .... ۴- بزرگترین دستاورد انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ که با انتخاب جناب رئیسی رقم خورده است، بازگشت مسیر اجرایی کشور به مسیر اصلی و تحقق واقعی (و نه شعارگونه) مردمسالاری دینی و آغاز دوران تازهای از شکوفایی است که قوه مجریه عهدهدار آن است. تغییر ریل دولت غربگرا که بعد از تغییر ریل مجلس دهم (با اکثریت غربگرا) صورت گرفته است، میتواند و باید سرمایههای از دست رفته را به دست آورد و دولت را از بیراهه قبلی به راه بازگرداند.»
وعدههای شناور طالبان
عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلبان به تحولات اخیر افغانستان پرداخته با طرح این سوال که آیا میتوان به طالبان اعتماد کرد؟ نوشته است: «بهتر است به این نوع پرسش در سطح کلیتری پاسخ دهیم که وعدههای سیاستمداران تا چه حد قابل اعتماد است؟ چه از سوی طالبان باشد و چه از سوی دیگران. ... بسیاری از وعدههای اقتصادی غیرمعقولتر از وعده زدن وزنه 500 کیلویی در وزنهبرداری است. ... برخی وعدهها کشدار هستند. ... کسی که میگوید همه مردم و مذاهب و اقوام و زنان در چارچوب اسلام آزاد هستند ولی تعیین نمیکند که این چارچوب چیست، فردا هر اتفاقی بیفتد همان اتفاق تحقق وعده اوست، زیرا خودش آن چارچوب را تعریف میکند و برای هر کسی هر حقوقی که خواست تعریف و عمل میکند. مثل کسی که تیری را رها میکند، بعد دور محل اصابت را به نشانه هدف خط میکشد. برخی وعدهها واقعی هستند، ولی در شرایط حال و آزمایشگاهی. ... از این نوع خلف وعدهها در سیاست تا بخواهید هست. هر چه وعده کلیتر باشد، سیالتر هم هست، ... آیا به وعدههای طالبان باید اعتماد کرد؟ اول باید پرسید که چه وعدهای دادهاند؟ گرچه طالبان تغییر کرده است که جداگانه به متن پرداخته خواهد شد، ولی سخنگوی طالبان در مصاحبه خود هیچ چیز جدیدی نگفت که خلاف آموزههای قبلی آنان باشد و به منزله وعده جدید و خارقالعاده تلقی شود. حتی درخصوص ارتباط با گروههای جهادی غیرافغانستانی نیز خیلی کلی پاسخ داد و آن را رد نکرد. تنها به این نکته اشاره کرد که از خاک افغانستان تهدیدی علیه هیچ کشوری صورت نخواهد گرفت! اینکه او میگوید حقوق دیگران و زنان در چارچوب اسلام است یا حتی در زمینه حقوق بینالملل نیز گفت: طالبان به قوانین بینالمللی احترام میگذارد، اما قوانین شریعت هم باید رعایت شود؛ نشان میدهد که هیچ چیزی را جز در چارچوب شریعت نمیپذیرند. این مهمترین وعده آنان است. ولی نکته این است که مردم افغانستان و حتی همسایگان آن با این وعده مشکلی ندارند، مشکل اینجاست که دیگران از این وعده برداشتهای متفاوتی از طالبان دارند.»
دولت و ضرورت بازتوزیع ثروت
محمد نجارصادقی در یادداشت امروز خود برای «وطن امروز» به دولت و مسائل اقتصادی که پیش رو دارد پرداخته و نوشته است: «مسلما یکی از سختترین ماموریتهای دولت حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی برقراری عدالت در اقتصاد است. این مهم محقق نخواهد شد مگر با اجرای سیاستهایی که در راستای بازتوزیع ثروت باشد. به دلیل ساختارهای اقتصادی شکلگرفته در اقتصاد ایران، مسلما تنها در نظر گرفتن رشد اقتصادی بهمثابه توسعه، نمیتواند پاسخگوی نارساییهای پیشآمده در عدالت اقتصادی کشور باشد.
تمام نظامهای شناختهشده جهان جهت بازتوزیع ثروت در چند دهه اخیر به دلیل سیاستگذاری اشتباه تبدیل به عکس خود شدهاند و نه تنها در بازتوزیع ثروت تاثیرگذار نبودهاند، بلکه باعث تشدید اختلاف طبقاتی نیز شدهاند. ضمن اینکه در یک دهه اخیر به دلیل تورم فزاینده ناشی از خلق نقدینگی و کاهش ارزش پول ملی نسبت به دلار، این اختلاف هر روز تشدید هم شده است. این یعنی تورم تبدیل به کاتالیزی برای ثروتمند شدن اغنیا و کوچکتر شدن سفرههای مردم شده است. این نظامها عبارتند از: مالیات، یارانه و بانک.
مالیات: در کنار اینکه از مالیات به عنوان یکی از منابع سالم برای دولتها جهت تامین هزینهها یاد میشود، نقش تنظیمگری برای هدایت یک اقتصاد به سمت عدالت اقتصادی نیز دارد. به دلیل ضعیف بودن ساختار نظارتی و نبود سامانههای شفاف اطلاعاتی، طبقههای فرودست جامعه همواره در صف اول پرداخت مالیات بوده و ایضا ذینفعان اصلی اقتصاد- که اکثر آنها هم در بخش غیرواقعی و سوداگری فعال هستند- از پرداخت مالیات معاف هستند. این روند باید هر چه زودتر تغییر کند و مالیات در جایگاه اصلی خود در اقتصاد کشورمان قرار گیرد.
یارانه: اساس وجود یارانه در هر اقتصادی حمایت از اقشار آسیبپذیر و تامین حداقلهای معیشتی زندگی آنهاست. در حال حاضر اما به دلیل گستردگی یارانهها در ایران، تبدیل به عکس خود شده؛ به طوری که هر شهروند بهرهمندی که مصرف بیشتری داشته باشد، سهم بیشتری از آن خواهد داشت. در برخی مواقع اما این اقشار آسیبپذیر هستند که یارانه در اختیار اقشار دیگر قرار میدهند. برای مثال بخش قابل توجهی از مردم توان مصرف بیش از اندازه انرژیهای مختلف را ندارند اما در یک کلان تصویر به دلیل محدودیتهای موجود انرژی، باید تبعات انرژی ارزان و پرمصرفی برخی مشترکان را پرداخت کنند.
در کنار تمام مسائل بیانشده، یارانه حتی تبدیل به بابی برای فساد و رانت زیادهخواهان نیز شده است. به عنوان نمونه، ارز ترجیحی که در سالهای اخیر با هدف کنترل قیمتها ابداع شد اما هیچ سرانجام و کارنامه شفافی از آن موجود نیست.
بانک: آخرین نظامی که در جای درست خود در ساختار اقتصادی کشورمان قرار نگرفته است، بانک است. بانکها با سهم 90 درصدی در تشکیل نقدینگی متهم ردیف اول تورم در کشور هستند. در کنار این، مدل تسهیلاتدهی و حمایتی بانکها همواره منوط به وثایق سرمایهای و مالی بوده که باعث فربهسازی طبقه توانمند شده است. طبقه متوسط و ضعیف هیچگاه توان تسهیلاتگیری از شبکه بانکی کنونی را ندارد که برای حل این مشکل باید مدل اعطای وام تغییر و از وثیقهمحوری به سمت اعتبارسنجی حرکت کند.»
دموکراسی در سرزمین همه و هیچکس
احمد غلامی . سردبیر روزنامه «شرق» در یادداشت امروز خود نوشته است: « خاورمیانه همواره برای آمریکا پراهمیت و دردسرآفرین بوده است. ... اینبار با بازگشت طالبان که به دست خود آمریکاییان از قدرت کنار گذاشته شده بود، این سیاست دوگانه آنان را در معرض شدیدترین انتقادات قرار داده است به گونهای که میتوان گفت بعید است رئیسجمهورش، جو بایدن بتواند از این مهلکه جان سالم به در برد. ... اگر بپذیریم که طالبان از افغانستان هرگز نرفته است، پس باید بپذیریم آمریکا هم از افغانستان نرفته است. اگر بپذیریم طالبان بازگشته است، پس باید بپذیریم آمریکا هم بازمیگردد با این تفاوت که اینبار در جای خالی موقت آمریکا دولتهای قدرتمند دیگری تلاش میکنند جایش را بگیرند. در این هنگام فقط و فقط باید از مردم و دموکراسی بسیار شکننده افغانستان حمایت و صیانت کرد. طالبانیها همه مردم افغانستان نیستند. نباید گذاشت افغانستان سرزمین همه و هیچکس باشد.».
خیرخواهانه با رئیس جمهور
مسیح مهاجری، مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشت امروز خود نوشتها تس: «افرادی که در رسانهها به رئیسجمهور رئیسی توصیههائی دارند را در یک تقسیم کلی میتوان به دو دسته تقسیم کرد. عدهای تلاش میکنند به ایشان از گُل نازکتر نگویند تا مبادا خاطر آقای رئیسجمهور رنجیده شود و عدهای بدون چنین ملاحظاتی آنچه را که میفهمند و به صلاح کشور میدانند گوشزد میکنند ... اولین توصیه به رئیسجمهور رئیسی اینست که به توصیهها و پیشنهادهای افراد دسته اول هم حتماً توجه کنند ولی با این پیوست که آنها در خوشبینانهترین حالت با چشم و گوش بسته نظر میدهند و نمیتوانند ناصحان و مشاورانی هوشیار باشند. آنها به ناصحان دسته دوم تهمت بدخواهی میزنند ولی تاکید میکنیم که خیرخواهی واقعی را فقط از کسانی میتوان انتظار داشت که آنچه را میفهمند بدون ملاحظه با شما در میان میگذارند نه کسانی که اهل بلهقربانگوئی هستند.
توصیه دوم اینست که در فهرست اعضاء دولت پیشنهادی خود تجدیدنظر کنید. ... در میان افراد پیشنهادی شما کسانی وجود دارند که هیچ تناسبی با وزارتخانه مورد نظر ندارند و ابواب جمعی آن وزارتخانه نیز از صدر تا ذیل، اهلیت آنها را قبول ندارند. بعضی دیگر از افراد پیشنهادی شما اتهاماتی دارند که وجود آن اتهامات برای دور ماندن آنها از ساحت دولت کافی است. بعضی از این افراد سهمیه بعضی احزاب افراطی هستند و طبعاً خواستههای آنها را دنبال خواهند کرد. افرادی نیز از بقایای جریان احمدینژادی در فهرست شما حضور دارند که وجود آنها موجب شده منتقدین بگویند روح این جریان در کابینه پیشنهادی شما دمیده شده است ... توصیه سوم اینست که در تفسیر جوانگرائی، قدری تامل نمائید و قدرت دولت را فدای جوانگرائی به هر قیمتی نکنید. ... و پنجمین توصیه اینست که از همین آغاز کارتان در مورد اجرای دقیق قانون سختگیر باشید.»
منتظر نباشید؛ معجزهای رخ نمیدهد!
حسن هانیزاده تحلیلگر مسائل بینالملل در یادداشت امروز خود برای روزنامه «آرمان ملی به نشست قریب الوقوع سران کشــورهای پیرامونی عراق در بغداد پرداخته و نوشته است: «گفته میشود امانوئل مکرون رئیس جمهوری فرانسه در تماس با نخست وزیر عراق تمایل خود را برای شرکت در نشست بغداد به اطلاع مصطفی الکاظمی نخست وزیر عراق رساند. اگر رئیس جمهوری فرانسه در این نشست شرکت کند این امر به مفهوم تمایل اتحادیه اروپا برای ایفای نقش تاثیر گذار در منطقه وکاهش نفوذ آمریکا و انگلیس خواهد بود. شرکت فرانسه در این نشست تضمین کننده خروجی قابل قبولی برای نشست سران کشورهای منطقه و اعتبار بخشی بین المللی به تصمیمات این نشست، تلقی میشود. اگر چه مصطفی الکاظمی نخست وزیر عراق طراح اصلی این نشست است اما وی قصد دارد تا در صورت خروج آمریکا از عراق، این کشور را به یک کشور میداندار و محوری برای حل مناقشات کشورهای منطقه تبدیل کند. ... مصر نیز به عنوان بزرگترین کشور عربی وبه دلیل دریافت کمک مالی از آمریکا، عربستان و امارات بطور طبیعی دنباله رو سیاستهای این ۳ کشور است و نمیتواند در برقراری رابطه پایدار با ایران بطور مستقل تصمیم گیری کند. لذا انتظار نمیرود که در جریان نشست سران کشورهای ایران، اردن، عربستان، سوریه، مصر، کویت، ترکیه و عراق معجزهای رخ دهد اما حداقل منطقه به سمت کاهش تنش و آتش بس سیاسی و رسانهای میان کشورهای منطقه حرکت خواهد کرد. قطعا دولت سیزدهم نیز تمایل دارد تا سیاست خارجی خود را بر روی همگرایی منطقهای متمرکز کند تا از ادامه تنشهای موجود که تنها رژیم صهیونیستی استفاده کننده اصلی از این تنشهاست، جلوگیری کند.»
طالبان و نظریه ابن خلدون
علیرضا خانی، سردبیر روزنامه «اطلاعات» امروز در یادداشت خود نوشته است: «ابن خلدون درباره شکلگیری حکومت بر پایه عصبیت معتقد است آنگاه که قبیلهای بر پایه عصبیت بر ملتی تسلط پیدا میکند، در شرایطی که تنها اسب، جنگ و قبیله برایش اهمیت دارد، ناچار میشود به مزارع، مراتع، آبادیها، شهرها و صنایع همفکر کند و پس از آن لاجرم برای اداره امارت یا امارات فتح شده، دست به دامان وزیران و دیوانیان میبرد. در عین حال فتوحات آنها نعمتها و مواهبی برایشان دارد که تا آن زمان تجربه آن را نداشتند بنابراین در فرهنگ امارات فتح شده فرو میروند و از عصبیتشان کاسته میشود. به همین روش مقام و جلال، سَمّی برای عصبیت است. چون حتی اگر تأثیر مواهب و لذایذ غنیمت گرفته شده برای نسل اول کم باشد و بتوانند خود را در برابر آن تا حدی نگه دارند، فرزندان آنها اینگونه نخواهند بود و در فرهنگ امارات فتح شده مستحیل میشوند. بنابراین آنها نیز به آنچه حکومتهای پیشین دچارش شده بودند، دچار میشوند و از منظر ابن خلدون، در این هنگام تاریخ تکرار میشود. ...نیروهای ایالات متحده آمریکا پس از بیست سال حضور در افغانستان با هدف مبارزه و از میان بردن القاعده و طالبان، این کشور را ترک کردند و هنوز تمام و کمال ترک نکرده بودند که لشکر طالبان، خیلی زودتر از پیشبینیها، با استعانت از نیروی «عصبیت» کابل و عمده بلاد افغانستان را فتح کرد. اولین پیام این رخداد ـ فارغ از اینکه چه نیروهای جهانی پشت طالبان هستند ـ این است که دموکراسی از لوله تفنگ بیرون نمیآید. دموکراسی مدنیت میخواهد نه عصبیت. ... در آن سو طالبان هم نیک میداند که چگونه رفتار کند. تردیدی نیست که طالبان، با لذات قابلیت تبدیل شدن به یک دموکراسی حتی شکلی و ظاهری را ندارد اما ذبیحالله مجاهد سخنگوی این گروه در نخستین کنفرانس مطبوعاتی خود میگوید که این گروه به مخالفان کاری ندارد، مانع برگزاری مراسم مذهبی مذاهب دیگر از جمله شیعیان نمیشود، مانع فعالیت زنان نمیشود، به اتباع کشورهای دیگر آسیب نمیزند، مانع خروج افراد از کشور نمیشود. همزمان از نقاط مختلف افغانستان خبر میرسد که طالبان به روی کسانی که با پرچم ملی کشور، با تفکر طالبانی اعتراض مسالمتآمیز کرده بودند، آتش گشوده است. مانع ورود برخی شهروندان به فرودگاه شده است. لیستی از مخالفان را برای دستگیری در دست دارد، در ولایات مختلف برخوردهای خشن با معترضان کرده است، زنان را از محل کار به خانه برگردانده است، ازدواج اجباری راه انداخته و بسیاری را ضرب و شتم کرده است.همه قرائن نشان میدهد این تصور که آنچه ذبیحالله مجاهد گفته است محقق شود خیال خامی است، چرا که طالبان را افکار، رفتار و کنشهای طالبانی سخنگوست نه ذبیحالله مجاهد. برخی رهبران طالبان بورسیه کشورهای غربی از جمله آمریکا بودهاند و خوب میدانند اگر بخواهند ادای دموکراسی دربیاورند و عملکردشان، عملکرد نیمبند دولت اشرف غنی و حامد کرزی باشد، هم مردم خواهند گفت که اگر شما بخواهید نسخه بدل آنها باشید، که خودشان بهتر از شما بودند ثانیاً نیروهای سخت متعصب و متصلب طالبانی، با دیدن چهره دگرگون و مستحیل شده آنها، ریزش میکنند. بنابراین بنیان طالبان در رفتار طالبانی خواهد بود و حرفهای مجلس آرا و کادو پیچ شده ذبیحالله مجاهد، بیشتر به مزاح شبیه است. برای همین است که برخلاف این حرفهای دهان پر کن، پر رونق ترین منطقه کابل فرودگاه است که به گریزگاه روشنفکران، هنرمندان، ورزشکاران و بسیاری از مردم تبدیل شده و آنها از وحشت «عصبیت» ابن خلدونی طالبان، خود را حتی به هواپیمای در حال پرواز آویزان میکنند تا از زیستن زیر سیطره و حاکمیت طالبان برهند.»