ماهیت برجامی که غرب در شش دور مذاکره در وین روی میز گذاشت
میز مذاکره در صورتی میتواند مسیری برای عبور از بنبست ایجاد شده از سوی آمریکا باشد که این کشور و شرکای اروپاییاش به رسمیت شناختن حقوق قانونی مردم ایران را جایگزین لجاجت و زورگویی برای تحمیل خواستههای سیاسی خود نمایند.
پس از آنکه روز دوشنبه آژانس بینالمللی انرژی اتمی در گزارشی اعلام کرد ایران ۲۰۰ گرم اورانیوم فلزی با غنای ۲۰ درصد تولید کرده است، وزرای خارجه انگلیس، آلمان و فرانسه روز پنجشنبه ۲۸ مردادماه (۱۹ آگوست) با انتشار بیانیه مشترکی ضمن ابراز نگرانی از پیشرفتهای حاصله در برنامه هستهای ایران، بدون اشاره به کارشکنی و نقضعهدهای مکرر خود از تهران خواستند هرچه سریعتر به میز مذاکرات بازگردد!
سه کشور اروپایی در این بیانیه با اشاره به اینکه ایران برای نخستین بار اقدام به تولید فلز اورانیوم ۲۰ درصد غنی شده کرده، تأکید کردند که ظرفیت تولید اورانیوم غنی شده ایران به ۶۰ درصد رسیده و این مسئله مایه نگرانی است، چون پیشرفتهای حاصل شده گامهای کلیدی در جهت ساخت سلاح اتمی هستند و تهران هیچ نیاز باورپذیر دیگری به این اقدامات ندارد!
از سویی؛ «رابرت مالی» نماینده ویژه دولت ایالات متحده در امور ایران که کشورش بیش از سه سال پیش به صورت یکجانبه و بدون هیچ دلیلی از برجام خارج شد در مورد نتیجه گفتوگوهای وین و سرنوشت برجام ابراز تردید کرده است.
رابرت مالی در گفتگو با پولیتیکو ضمن خط و نشان کشیدن برای تهران، گفته؛ درباره این که ایرانیها چه خواهند کرد و چه نخواهند کرد متغیرهای نامعلومی وجود دارد اما اگر ما توافق را ممکن نمیدانستیم اعلام آمادگی نمیکردیم. با این حال اگر پیشرفتهای هستهای ایران تداوم یابد، موضوع به مسیر دیگری کشیده خواهد شد.
این مواضع آمریکا و اروپا در حالی است که شش دور از مرحله جدید مذاکرات در وین، اساسا با هدف احیای برجام و اطمینان از اینکه ایا نقض کننده آن یعنی آمریکا، حاضر به لغو تحریم ها هست و پس ورود به توافق، مجددا و به صورت یکجانبه از توافق خارج نمیشود، دنبال شد.
ایران برای پیشبرد این مذاکرات حتی استیفای حق طبیعی خود یعنی ضرورت پرداخت خسارت از طرف خاطی را به عنوان پیش شرط مطرح نکرد و به آینده موکول نمود.
البته با توجه به تجربیات گذشته، اگر غرب قصد بازگشت به برجام و حفظ آن را داشت طبیعتا میتوانست با رویکردی منطقی ازتجربیات گذشته درس بگیرد و به پیشبرد مذاکرات کمک جدی نماید، اما آمریکا با وجود طرح مکرر شعارهای فریبنده در خصوص داشتن اراده برای احیای برجام در عمل نشان داد که هدفش از هیاهوی احیاء برجام، دریافت امتیازات فرابرجامی در کنار حفظ ساختار تحریمهاست.
در این راستا؛ آمریکا سعی کرد حقوق قانونی ایران در بهرهگیری از امتیازات لغو تحریمهای اقتصادی را برای امتیازگیری در موضوعات فرابرجامی گروگان بگیرد. حال آنکه ایران از ابتدا اعلام کرده بود که به هیچ وجه از حقوق قانونی خود که اصل اولیه در تحقق آن، لغو برگشتناپذیر کلیه تحریمهای اقتصادی و راستیآزمایی آنهاست صرف نظر نخواهد کرد.
شش دور مذاکره در وین نشان داد که ماهیت برجامی که آمریکا و اروپا به دنبال آن هستند، شیر بییال و دم و اشکمی است که تنها نام برجام را یدک میکشد و پذیرش آن عملا نه تنها به لغو تحریمهای اقتصادی با قابلیت راستیآزمایی ختم نخواهد شد بلکه شرایط سختتر و پیچیدهتری را به ایران تحمیل میکند.
آمریکا با گره زدن تفاهم به انجام گفتگو در مورد مسائل منطقهای، عدم لغو دستور اجرایی تحریم تسلیحات متعارف، طرح مطالبات زیادهخواهانهی فراتر از برجام، عدم لغو قانون تحریمی کاتسا، عدم ارائه تضمین در خصوص تکرار نشدن رفتارهای ترامپ و نپذیرفتن موضوع راستیآزمایی، عملا مانع اصلی حصول نتیجه در مذاکرات وین بود و نشان داد که عزم دولت بایدن نه احیای برجام که تداوم فشار حداکثری زیر نام برجام است.
به بیان دقیقتر؛ ماهیت برجامی که غرب در شش دور مذاکره اخیر در وین روی میز گذاشته و اصرار به امضاء آن در قالب توافق جدید دارد چیزی به جز خالی کردن دست ایران از ابزارهای مقابله با فشار آمریکا و غرب و پذیرش محدودیتهای جدید با رنگ و لعاب احیاء برجام نیست.
این در حالی است که ایران نه تنها هیچگاه میز مذاکره را ترک نکرد بلکه در عین عمل به تعهدات خویش با تحمل سختترین تحریمهای اقتصادی غیرقانونی که ترامپ با خروج از برجام و پیگیری سیاست فشار حداکثری به کشورمان تحمیل کرد، نشان داد که قادر به مقاومت در برابر فشارهای تحریمی است و میتواند اراده خود را در تداوم اجرای برنامه صلحآمیز هستهای نیزبه مورد اجرا گذارد.
این همان چیزی است که به پاشنه آشیل غرب تبدیل شده، چه، آنها که به دنبال فروپاشی ساختار اقتصادی جمهوری اسلامی و به زانو در آوردن مردم ایران برای پذیرش زورگویی و قلدری آمریکا بودند، دیدند که نمیتوان از مسیر اعمال فشار و زیادهخواهی، ایران را وادار به تسلیم کرد.
بر این اساس آنچه مشخص است اینکه؛ طرف خاطی و بر هم زننده میز مذاکره یعنی آمریکا، اکنون نیز به جای جبران مافات، همچنان به دنبال استفاده از به اصطلاح دستاوردهای سیاست فشار حداکثری ترامپ پشت میز مذاکره است و هم زمان در رسانهها جار میزند که ایران باید به مذاکرات برگردد!
سیاست جمهوری اسلامی ایران چون گذشته، بهره گیری از سازوکارهای دیپلماتیک و مذاکره برای دستیابی به توافقی است که تامین کننده منافع پایدار ملت ایران باشد.
میز مذاکره در صورتی می تواند مسیری برای عبور از بن بست ایجاد شده از سوی آمریکا باشد که این کشور وشرکای اروپایی اش به رسمیت شناختن حقوق قانونی مردم ایران را جایگزین لجاجت و زور گویی برای تحمیل خواسته های سیاسی خود نمایند. زمان زیادی طول نخواهد کشید که اراده واقعی آمریکا برای از میان برداشتن موانع دستیابی به توافق و میزان فاصله گیری واشنگتن از سیاست فشارحداکثری ترامپ مشخص شود./نورنیوز