موضع روسیه، چین و ایران درباره اوضاع افغانستان
طالبان در زمان اندکی خود را به عنوان یک بازیگر منطقهای تحمیل کرد و همزمان عرصه را برای کشورهای دیگر جهت تعامل با خود در راستای منافع مشترک باز گذاشت.
همراه با پیشروی سریع گروه طالبان در افغانستان و تسلط یکی پس از دیگری بر ولسوالیها و ولایتهای این کشور، افکار عمومی به دنبال فهم بیشتر طالبان و چرایی قدرتگیری این گروه در زمان فعلی است.
وبگاه شبکه المیادین در گزارشی به این موضوع پرداخت و نوشت، موضوع طالبان ریشهدارتر از اتفاقات ماههای گذشته است و این گروه همواره در قلب حوادث حضور داشته است.
المیادین نوشت، اگر موضوع طالبان را به چند ماه اخیر محدود کنیم و چنین وانمود شود که گویا طالبان به یکباره قدرت گرفته و پیشروی میکند، این تحلیل در راستای منافع آمریکاست تا این کشور بتواند چنین روایت کند که حضورش عامل امنیت بوده و با خروج نظامیان این کشور هرج و مرج در افغانستان شعلهور شده است؛ در حالیکه بسیاری معتقدند اشغالگری آمریکا عامل نا امنی و بیثباتی است.
طالبان؛ جنبش قومی-اسلامی
اعضای طالبان از داخل شهرها خارج شده و بر آن مسلط شدند، نه اینکه از خارج شهر آمده باشند.
المیادین در ادامه نوشت: پیشروی سریع طالبان در افغانستان موجب شده است تا بتوانیم میزان نفوذ این جنبش در جامعه افغانستان را متوجه شویم، چرا که بدون این نفوذ نمیتوانست در عرض بیست سال خود و دستاوردهایش را حفظ کند، علیرغم اینکه سهمی در قدرت نداشت.
بنابراین باید یک تفاوتی میان طالبان و دیگر گروهها و جنبشهایی که در سالهای اخیر ظهور یافتند قائل شویم. این گروهها جدای از موضع سیاسی و ایدئولوژیک از یک بستر اجتماعی شکل نگرفته بود بنابراین متحمل شکستها و ناکامیهای سیاسی و نظامی در عرض چند سال شدند و برخی حتی در عرض چند ماه به افول گراییدند. در این میان گروهک القاعده را میتوان بهترین نمونه از این حالت در افغانستان دانست.
زمانی که میخواهیم طالبان را از نقطه نظر ایدئولوژی و قومی بررسی کنیم، این گروه به عنوان یک جنبش قومی-اسلامی شناخته میشود. بخش اسلامیت آن روشن است اما بخش قومیتی آن در فهم جایگاه طالبان در افغانستان و دلیل ایستادگیاش در بیست سال گذشته و پیشروی کنونیاش بسیار مهم است.
نیروهای طالبان غالبا برآمده از قوم پشتون وابسته هستند که نیمی از جمعیت افغانستان را شامل میشود و این جمعیت مساحت بزرگی از شرق و جنوب این کشور را در بر گرفته است. شهر قندهار که دو روز گذشته به دست طالبان افتاد دومین شهر بزرگ افغانستان است که مرکز قوم پشتون نیز محسوب میشود و در دوره تسلط طالبان به پایگاه اصلی این گروه تبدیل شد.
بنابراین تحلیل بنیه اجتماعی طالبان و ارتباط آن با پیشروی نظامی سریع ماههای گذشته، این واقعیت را نشان میدهد که اعضای طالبان از داخل شهرها خارج شده و بر آن مسلط شدند، نه اینکه از خارج شهر آمده باشند. نیروهای طالبان داخل خانههایشان و منتظر زمان مناسب بودند تا شهر را تسخیر کنند، وگرنه تسلط بر ۱۷ ولایت از ۳۴ ولایت در این مدت هیچ تفسیر سیاسی و نظامی دیگری ندارد.
المیادین در این بخش نوشت که طالبان در افغانستان خود را مقابل دولت این کشور که مورد حمایت آمریکا و غرب است، قرار داده و کاری با نظامیان آمریکایی ندارد. دلیل آن هم این است که طالبان میدانست آمریکاییها قرار است افغانستان را ترک کنند. سخن رهبران طالبان مؤید این موضوع است.
بنابراین کشورهای جهان از دو زاویه به چگونگی تعامل با طالبان میاندیشند. اول اینکه کشورهای همسایه افغانستان در تعامل با طالبان به تأثیر قدرتیابی این گروه بر امنیت مرزهایشان فکر میکنند. زاویه دوم به افکار و عقاید سیاسی طالبان و طرحی که قرار است در افغانستان پیش ببرد مربوط میشود. اینکه چه روابطی با شرق و غرب خواهد داشت.
موضع چین و روسیه
موقعیت جغرافیایی افغانستان نیز جایگاه ژئوسیاسی این کشور را بسیار افزایش داده است. افغانستان با ایران و چین همسایه است و با بیشتر کشورهای آسیای میانه که جزو اقمار روسیه به شمار میروند نیز مرز مشترک دارد. چین و روسیه از آن جایی که طالبان مقابل نفوذ آمریکا در افغانستان ایستاده است در ماههای اخیر خود را به این گروه نزدیک کردهاند. طالبان نیز تمایلی به مقابله با مسکو و پکن ندارد. در این راستا یک هیأت طالبان چند ماه پیش به چین رفته و با مقامات این کشور دیدار کردند. در این دیدار طالبان تعهد داد که هرگز افغانستان به پایگاه نظامی یا امنیتی علیه چین تبدیل نخواهد شد. فراتر از این چین و طالبان نقشه راهی برای سرمایهگذاری شرکتهای چینی در افغانستان آماده کردهاند.
چین و طالبان نقشه راهی برای سرمایهگذاری شرکتهای چینی در افغانستان آماده کردهاند.
در خصوص موضع روسیه نیز «زامیر کابولوف» نماینده ویژه دولت این کشور در افغانستان ماه ژوئن گذشته گفت که هیأت طالبان در سفر به مسکو قول داده است که مانع فعالیت داعش در مرزهای خود با کشورهای آسیای میانه شود.
روسیه با پیشروی سریع طالبان بسرعت دست به مانور نظامی با همپیمانان آسیای میانه خود زد. کابولوف گفته بود که عمده درگیریها در مناطق شمالی افغانستان و همجوار کشورهای آسیای میانه رخ میدهد و روسیه گامهای لازم برای ممانعت از سرایت جنگ به این کشورها را خواهد برداشت.
بنابراین مواضع روسیه نشان میدهد که مسکو هیچ نگرانی بابت پیشروی طالبان در افغانستان و حتی تصرف کابل ندارد، بلکه بیشتر نگران امنیت مرزهای کشورهای آسیای میانه به عنوان دروازه ورودی به خاک روسیه است.
هیأت طالبان در روسیه
نگرانی دیگر روسیه این است که گروههای تروریستی در افغانستان نباید در کشورهای آسیای میانه نفوذ کرده و فعالیت کنند و اینگونه بهانهای برای دخالت آمریکا در این کشورها فراهم سازند. بنابراین نماینده روسیه در افغانستان صراحتا گفته است که آمریکا نباید تجهیزات و زیرساختهای نظامی خود را از افغانستان به کشورهای همسایه انتقال دهد.
بنابراین مواضع روسیه نشان میدهد که مسکو هیچ نگرانی بابت پیشروی طالبان در افغانستان و حتی تصرف کابل ندارد، بلکه بیشتر نگران امنیت مرزهای کشورهای آسیای میانه به عنوان دروازه ورودی به خاک روسیه است.
در کل طالبان در ماههای اخیر تلاش کرده است تا اعتماد روسیه و چین را جلب کرده و ضمانت های لازم برای حفظ منافع آنها را بدهد و در مقابل نیز پکن و مسکو هم به طالبان قول دادهاند که نقش آفرینی مؤثرش را در صحنه افغانستان به رسمیت بشناسند.
موضع ایران
وبگاه شبکه المیادین در این مقاله نوشت که موضع ایران نیز نزدیک به موضع روسیه و چین است. از این جهت که تلاش دارد تا مانع گسترش تنش در منطقه به خصوص در مرزهای خود با افغانستان شود و بارها گفته که امنیت افغانستان به مثابه امنیت ایران است. تهران همچنین تأکید دارد که گروه طالبان جزئی از بافت اجتماعی افغانستان است. در مقابل نیز طالبان به هنگام شهادت شهید سردار سلیمانی در ژانویه ۲۰۲۰ با ایران ابراز همدردی و اقدام آمریکا را بشدت محکوم کرد.
طالبان همچنین چندین بار هیأتهایی به تهران اعزام کرده تا به ایران ضمانتهای لازم را بدهد، بارزترین آنها سفر ماه ژانویه گذشته هیأت طالبان به تهران و دیدار با محمد جواد ظریف بود. از سوی دیگر طالبان تضمین داده است که نمایندگان دیپلمات ایران در شهر هرات در امنیت کامل خواهند بود؛ شهری که ۱۵۰ کیلومتر با مرز ایران فاصله دارد. اکنون نیز عمده مناطق مرزی افغانستان با ایران در کنترل طالبان است.
تهران همچنین چندین دور مذاکرات میان طالبان و دولت افغانستان را میزبانی کرده است. طالبانی که در سال ۱۹۸۹ با قتل دیپلماتهای ایرانی به اوج روابط تیره خود با ایران رسید اکنون تلاش دارد به ایران تضمین دهد که در شاکله و سیاستهایش دچار تغییر شده است.
نشریه فارین پالسی در سال ۲۰۱۶ مدعی شد که ایران و طالبان در راستای ایجاد منطقه حائل میان ایران و افغانستان جهت ممانعت از خطر داعش و تأمین مرز ۵۷۲ کیلومتری دو کشور همکاری دارند.
بحران در اروپا
اما در اروپا، هنوز موضع یکپارچه و روشنی در خصوص تحولات افغانستان و پیشروی طالبان دیده نمیشود. انگلیس ایده عقبنشینی نیروهای آمریکایی را از افغانستان قبول ندارد و اتحادیه اروپا طالبان را به «انزوای بینالمللی» تهدید کرده است.
در مقابل تعامل ایران، چین و روسیه با تحولات افغانستان، اما اروپا هنوز قادر به تعاملی که بتواند منافعش را در این کشور تضمین کند نیست. همزمان بحث آوارگان احتمالی از افغانستان که به سمت اروپا خواهند رفت نیز نگرانی این اتحادیه را دو چندان کرده است.
اما مشخص است که اروپاییها از تحولات افغانستان رضایت ندارند. آنها قدرت تأثیرگذاری خود را در این کشور از دست دادهاند. موضوع شکست یا پیروزی ناتو نیست، بلکه موضوع حضور و تأثیرگذاری در آسیا است که این موضوع مهم از افغانستان شروع میشود و بالطبع به قدرت رسیدن طالبان مانع نقشآفرینی اروپا خواهد شد.
المیادین در پایان نوشت که گروه طالبان در داخل افغانستان به یک امر واقع تبدیل شده است که نمیتوان آن را دور زد و نادیده گرفت. گروهی که نفوذ اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دارد. در خارج افغانستان نیز طالبان گروهی است که توانسته خود را به عنوان یک بازیگر منطقهای تحمیل کند و همزمان عرصه را برای کسانی که میخواهند در راستای منافع مشترک با او تعامل و تفاهم کنند، باز نگه داشته است.