یک سوال مهم/ دلار بخریم یا سهام؟
فضای این روزهای بازارها یادآور دوران نهچندان دوری است که با یک جهش ارزی آغاز شد و دور بیپایانی از تورم افسارگسیخته در تمامی بازارها را به دنبال داشت. در چنین دورانی یکی از مهمترین سوالهای هر فردی در جامعه آن بود که برای طاقتآوری در برابر این تورم سنگین باید در چه بازاری سرمایهگذاری کرد؟
مشخصترین جواب به این سوال این بود: هر بازار دارایی ممکن به غیر از ریال! ارزش ریال روز به روز و ساعت به ساعت تنزل میکرد و نگه داشتن قدرت خرید برای کسی که سرمایه خود را در این قالب نگهداشته بود ناممکنتر میشد. حالا که برخی متغیرها جو آن روزها را یادآوری میکند سرمایهگذاران با همین سوال تکراری مواجهند. سوالی که میتوان آن را به دو گزینه محدود کرد: دلار یا سهام؟
اگر یک سال به عقب برگردیم، به یاد میآوریم که بزرگترین متغیری که اقتصاد کشور به آن گره خورده بود نتیجه انتخابات امریکا بود. در حالی که باور گسترده و قابل توجهی در کشور شکل گرفته بود که دونالد ترامپ برنده انتخابات آمریکاست بازار دلار افسار گسیخته بود و به سمت نرخ 32 هزار تومان حرکت میکرد؛ در همین حال، بورس بیشتر به واقعیتها بها میداد و رفتهرفته خود را برای سناریوی پیروزی بایدن آماده میکرد. انتظار میرفت در صورت پیروزی بایدن، تمامی طرفهای برجام هر چه سریعتر به میز مذاکره برگردند و تحریمهای هستهای کشور برداشته شوند تا اقتصاد کشور نفسی تازه کند. اما سناریوی خوشبینانهای که میتوانست آرامش را به اقتصاد کشور بازگرداند تا به امروز اتفاق نیفتاده و هر چه زمان میگذرد تصور دستیابی به چنین ثباتی دور و دورتر میشود.
فضای این روزهای بازارها یادآور دوران نهچندان دوری است که با یک جهش ارزی آغاز شد و دور بیپایانی از تورم افسارگسیخته در تمامی بازارها را به دنبال داشت. در چنین دورانی یکی از مهمترین سوالهای هر فردی در جامعه آن بود که برای طاقتآوری در برابر این تورم سنگین باید در چه بازاری سرمایهگذاری کرد؟ مشخصترین جواب به این سوال این بود: هر بازار دارایی ممکن به غیر از ریال! ارزش ریال روز به روز و ساعت به ساعت تنزل میکرد و نگه داشتن قدرت خرید برای کسی که سرمایه خود را در این قالب نگهداشته بود ناممکنتر میشد. حالا که برخی متغیرها جو آن روزها را یادآوری میکند سرمایهگذاران با همین سوال تکراری مواجهند. سوالی که میتوان آن را به دو گزینه محدود کرد: دلار یا سهام؟
اول باید توضیح داده شود که چرا باقی گزینهها قابل حذف هستند. طلا به عنوان یک گزینه همواره مطرح برای سرمایهگذاری با دو مولفه قیمت اونس جهانی و نرخ دلار رابطه مستقیمی دارد. برآوردها از بازار جهانی بیشتر به ریزش طلا وزن میدهند تا رشد قابلتوجه آن. بنابراین میتوان فرض کرد که بازدهی طلا احتمالا و در حالت مساعد آن چندان متفاوت از بازدهی دلار نخواهد بود.
در رابطه با بازار مسکن باید گفت در انتهای چرخه تورمی پیش، قیمتها در بازار مسکن خود را با نرخهای نزدیک به 28 هزار تومان هماهنگ کرده بود (این گزاره از سمت کارشناسان خبره بازار مسکن نقل میشود) ولی بعد از ریزش دلار، قیمت مسکن ساکن ماند و به جای عقبگرد قیمتها به رکود نسبی تن داد. مسالهای که به چسبندگی قیمتها در بازار مسکن تعبیر میشود. بنابراین به نظر میرسد دلار نسبت به مسکن ظرفیت بیشتری برای رشد داشته باشد. در رابطه با بازار خودرو نیز وضعیت تا حدودی مشابه مسکن است. در رابطه با بازارهای کالایی به نظر میرسد ریسک قیمتهای جهانی و همچنین قیمتگذاریهای دستوری توجیه میکند که تمرکز همچنان بر دلار باشد. بنابراین جستوجویمان را به همین دو گزینه محدود میکنیم: سهام و دلار.
نکته دوم: آینده میتواند بستر اتفاقات مختلفی باشد که هر کدام از آنها سرمایهگذاری در یکی از این بازارها را ارجح میسازد. بنابراین آنچه اینجا به آن پرداخته شده نتیجهای قطعی نیست که در تمامی حالات برقرار باشد. بلکه بررسی حالات مختلف و تلاش برای یافتن تصمیم بهینه در هر حالت است.
سه سناریو از آینده کشور و اقتصاد
سناریوی نخست تداوم همان خوشبینی فوق است: آن که کشور بتواند هر چه سریعتر از قید تنشهای خارجی و بینالمللی رها شود؛ بار تحریمها بر اقتصاد کشور سبک شود و دولت بتواند قسمتی از کسری بودجه خود را با فروش هر چه بیشتر نفت کاهش بدهد. در این صورت بسته به توانایی تولید و فروش نفت و قیمت طلای سیاه، میزان چاپ پول برای تامین کسری بودجه میتواند متفاوت باشد؛ اما مهمتر از آن کاهش انتظارات تورمی در جامعه است. با این حال با توجه به حجم کسری بودجه به نظر میرسد همچنان در بازار سهام گزینههای جذابی برای سرمایهگذاری وجود دارد که نرخ سود بانکی را بتواند پوشش دهد و همچنین از رشد نرخ دلار جا نماند.
سناریوی دوم در شرایطی رخ میدهد که بار تحریمی کشور سبکتر نشود و حتی شاید سختتر شود ولی شرایط و کشور به سمت تنشهای نظامی نرود. در این شرایط به نظر میرسد باید انتظار تورم افسارگسیخته و یا حتی ابرتورم را کشید. در چنین حالتی به نظر میرسد سهام ظرفیتهای بیشتری برای رشد داشته باشد؛ چرا که در بین سهام بزرگ و بنیادی بازار میتوان به راحتی شرکتهایی را یافت که با نرخ دلار 24 هزار تومانی P/E های 5 مرتبهای دارند. با این حال این سناریو خود به تبصرههایی نیاز دارد: اول آن که سطح تولیدات شرکتها به حد معمول بازگردد و معضلهایی مانند تامین انرژی روند تولید آنها را بیش از پیش مختل نسازد. دوم آن که دولت جدید سیاستهای اشتباه، تکراری و قدیمی گذشته را برای حل معضلات به کار نگیرد؛ یکی از مسائلی که برای کارشناسان بازار محل سوال است آن است که رویکرد دولت رئیسی نسبت به قیمتگذاری دستوری چه خواهد بود؟
سناریوی آخر اما حالتی را در بر میگیرد که احتمال درگیریهای نظامی جدی شود و در این صورت سرمایهگذاری به قصد کسب سود از تولید چندان جذابیتی نخواهد داشت. این سناریو میتواند جذابیت بازار ارز را نسبت به سایر بازارهای دارایی بیشتر کند. با این وجود این حالت هم ممکن است نیاز به تبصره داشته باشد: به عنوان مثال محدودیتهای خروج ارز از کشور مسالهای معمول در این حالت خواهد بود. به علاوه آن که تنشهای ژئوپولیتیک عموما بر قیمت طلا اثرگذار است. بنابراین ممکن است افراد به سمت بازارهای دیگری همچون طلا و یا بازارهای کالایی حرکت کنند.
بازار ارزهای دیجیتال از این قیاس حذف شده است. با توجه به این که ارزشگذاری کریپتوها همچنان مسالهای حلنشده در اقتصاد جهانی است و صرف تحلیل تکنیکال برای تصمیمگیری در رابطه با این بازار کفایت نمیکند، تصمیمگیری در خصوص این بازار به تخصص و ترجیح سرمایهگذار وابسته است.
در رابطه با هماهنگی ارزندگی سهام با نرخ دلار 24 هزار تومانی به سودآوری چند سهم بزرگ بازار استناد شده است که در آینده در گزارشهای جداگانه به مخاطب ارائه خواهد شد. پیشنهاد میشود برای بهرهمندی از نظر کارشناسان بازار سهام گزارش «با دلار 30 هزار تومانی چه سهمی بخریم» را ببینید.
هر کدام از بازار سهام و ارز نسبت به یکدیگر جذابیتهایی دارند که این امتیازها بسته به موقعیت خودنمایی میکنند. مزیتهای دسترسی، تنوع، فاصله تا سطوح ارزندگی (کمارزشگذاری)، امکان استفاده از اهرمها بخشی از جذابیتهای سهام است؛ در حالی که بازارهای ارز و سکه در هیچ یک از سناریوهای معقول با خطر از دست رفتن کلی ارزش مواجه نیستند. /بورسان