تحلیل از چپ و راست؛
احتمالات در دولت جدید
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
استراگیجی آمریکا در عصر پسا روحانی
محمد ایمانی امروز در یادداشتی برای «کیهان» نوشته است: «رفتار آمریکا و برخی دولتهای غربی در چند هفته به ویژه ایام اخیر، رفتار کسی است که از درد به خود میپیچد و نمیداند چه باید بکند. میشود وضعیت آنها نسبت به کنار رفتن مدیریت غربگرا را وضعیت «استراگیجی» (گیجی در حوزه استراتژی) ارزیابی کرد. ... در حالی که القا میشد آمدن بایدن، موجب تغییر رفتار خصمانه آمریکا نسبت به ایران خواهد شد، دولت او کوشید ضمن اتلاف وقت، تحریمهای اوبامایی و ترامپی را گرو نگه دارد تا با فشار اقتصادی، هم تیم مذاکرهکننده ایرانی را وادار به امتیازدهی کند و هم فضای عقلانی در انتخابات ایران را از مردم دریغ کند. شخص روحانی با کج کارکردیاش و کشاندن مواجهه به داخل ایران، برای غرب یک «سرمایه راهبردی» بینظیر در این هشت سال محسوب میشد. او در همین چند ماه آخر، آمریکای عهدشکن را که حاضر نیست به تعهداتش برگردد، بارها تبرئه کرد و نهادهای داخلی را مانع توافق معرفی کرد! ... نگرانی راهبردی غرب این است که با روی کار آمدن دولتی تازه نفس و دارای همت و شجاعت، نارضایتی و ناامیدی انباشته در دوره مدیریت غربگرایان، جای خود را به امید و اراده و نشاط ملی برای ساختن ایرانی پیشرفتهتر و قویتر بدهد. ... چیدن این نامعادله غلط در دوره اقتدار منطقهای ایران، موجب شد اتفاقات بیسابقهای مانند ترور سردار سلیمانی و دکتر فخری زاده، ویزا ندادن به نماینده ایران در سازمان ملل، بنزین ندادن به هواپیمای وزیر خارجه در مونیخ، راهزنی دریایی انگلیس در توقیف نفتکش ایرانی، چند نوبت خرابکاری تروریستی در نطنز و دیگر تاسیسات هستهای، اقدام تروریستی علیه 12 کشتی نفتی و تجاری ایران، و زیر پا گذاشتن متکبرانه برجام توسط هر سه دولت اوباما، ترامپ و بایدن رخ بدهد. البته نیروهای مقتدر نظامی و امنیتی ایران و جبهه مقاومت، منفعل نماندند و بخشی از این عداوتها را تلافی کردند؛ اما واقعیت این بود که شخص آقای روحانی، مانع از ضربات بازدارنده و قاطع و موثر ایران در برابر تعدیهای آمریکا و اسرائیل بود. ...ادعای آماده شدن غرب برای حمله به ایران قبل از روحانی، دروغی بزرگ است که روحانی برای مصرف در انتخابات و ترساندن مردم، در آن دمید. اما خسارتهای امنیتی- سیاسی که در بالا ذکر شد، نشان میدهد تهدیدات سیاسی و نظامی و امنیتی، اتفاقاً با آمدن روحانی و در پسابرجام چند برابر شد و اگر اقتدار دستان بزن ملت ایران نبود، حتما آن گستاخیها بیشتر هم میشد. ... اکنون، دوره روحانی به سر آمده و چهرهای سکاندار ریاست دولت جمهوری اسلامی ایران شده که گزارشگر سیانان درباره او میگوید «رئیسی، مقابل آمریکا عقبنشینی نمیکند و امتیاز دیگری نخواهد داد». ... آنها همین چند روز گذشته به بهانه هدف گرفته شدن نفتکش صهیونیستی در دریای عمان، هیاهو کردند و حال آنکه هنگام حمله به دوازده کشتی تجاری و نفتی ایرانی توسط صهیونیستها ساکت (راضی) بودند. حتی اگر حمله به این نفتکش را هم بتوان به ایران نسبت داد - که سندی وجود ندارد- این پنجمین کشتی آسیب دیده صهیونیستها در منطقه است و هنوز با تعداد 12 کشتی آسیب دیده ایران، هفت فروند فاصله دارد. اسرائیل، سگ زنجیری آمریکا و مولود نامشروع انگلیس خبیث در منطقه است. دورهای که میان اسرائیل و آمریکا و انگلیس، فاصله گذاری موهوم میشد و برخی دولتمردان به هوای حفظ برجام به هر قیمت، از زدن ضربات اقتصادی و امنیتی متقابل چشمپوشی میکردند، پایان یافته است. ... قطعا هضم «ایران جدید» -ایران منسجم در ساخت داخلی قدرت و قادر به استفاده از انبوه ظرفیتهای خارجی خویش- برای غرب سنگین است. »
ریاض و تهران میتوانند صلح را در منطقه حکمفرما کنند
ولینصر، ماریا فانتاپی در یادداشتی مشترک که آرمین منتظری برای «اعتماد» ترجمه کرده است، نوشتهاند: « در حالیکه واشنگتن در حال کاستن از تعهدات خود در قبال خاورمیانه است، درگیریها در این منطقه وارد فاز خطرناکی شده است. ایران و اسراییل درگیر نوعی جنگ پنهان سایبری، خرابکاری و ترورهای هدفمند با یکدیگر هستند. روسیه و ترکیه از شبهنظامیان در لیبی، سوریه و قفقاز حمایت میکنند. تکنولوژیهای جدید موشکی و راکتی هم مسیر خود را باز کرده و در دستان بازیگران غیردولتی نظیر حماس، گروههای شبهنظامی در عراق و حوثیهای یمن قرار گرفتهاند. ترکیه و ایران در حوزه جنگ هواپیماهای بدون سرنشین پیشرفته غیرمنتظرهای صورت دادهاند و به این ترتیب بالانس نظامی در منطقه را دستخوش تغییر و تحول کردهاند.
بیثباتکنندهترین و رقابتیترین رویارویی در منطقه خاورمیانه میان ایران و عربستان سعودی در جریان است و این رویارویی از منطقه شامات تا خلیجفارس گسترش یافته و منطقه را به صحنه دوقطبی میان شیعه و سنی و عرب و فارس تبدیل کرده است. این رویارویی طولانیمدت نخستینبار با حمله سال 2003 امریکا به عراق وارد مرحله تنش جدی شد و سپس با درگرفتن جنگ داخلی در سوریه و یمن و همچنین امضای توافق هستهای در سال 2015 وارد مرحلهای تازه از خصومت شد.»
دولت رئیسی و سهراهی برجام
فؤاد صادقی در یادداشتی برای «شرق» نوشته است: « از امروز سرنوشت برجام بهعنوان مهمترین میراث دولت روحانی در اختیار دولت رئیسی خواهد بود. پاسخ قطعی به این پرسش اینکه رئیسجمهور جدید با برجام چه خواهد کرد. ... طبیعتا سه احتمال درباره فرجام برجام در دولت رئیسی متصور است:
احتمال نخست- دولت جدید با یک دیپلماسی مقتدر بتواند آمریکا و پنج کشور دیگر طرف برجام را به عقبنشینی وادار کرده و اشکالاتی که درحالحاضر به برجام گرفته میشود، رفع شود و یک توافق خوب برای جمهوری اسلامی رقم بخورد و نظام به اهداف خود در توافق هستهای برسد.
احتمال دوم- دولت آقای رئیسی، برجام را در همین حد و حدودی که تیم مذاکرهکننده قبلی، به آن رسیده است، بپذیرد و سپس در تبلیغات اعلام شود که از توافق بد دولت روحانی به یک توافق خوب رسیدیم.
احتمال سوم- دولت جدید، براساس راهبردی متفاوت، به برجام بازنگردد و مذاکرات بدون نتیجه خاتمه یابد و شرایط به همان وضعیت دولت ترامپ بازگردد با این تفاوت که این بار کشورهای اروپایی و حتی روسیه و چین که با ترامپ مخالفت میکردند مانند دوره اوباما، با دولت آمریکا علیه ایران همراه شوند و برجام نابود شود. طبیعتا اتفاق چهارمی متصور نیست و ایران در سهراهی، توافق بهتر، همین توافق و خروج از برجام قرار خواهد گرفت. اتفاق اول اگر امکان تحققش باشد، اتفاقی مطلوب و آرزوی همه ماست، قطعا همین تیم مذاکره قبلی نیز آرزو دارند تیم جدید بدون دادن امتیازات فعلی، بتوانند امتیازات بیشتری بگیرند، اما اینکه این آرزو چه میزان امکان تحقق دارد، باید بررسی شود. اتفاق دوم نیز اگرچه از نظر سیاسی واخلاقی چندان مطلوب دولت فعلی نیست اما بهلحاظ مصالح جامعه پذیرفتنی است و حتی اگر دولت جدید بخواهد از همین توافق استفاده تبلیغاتی کند. اصلاحطلبان و جریان میانهرو با وجود زیان تبلیغاتی باید از این تصمیم حمایت و با آن همراهی کنند تا مشکلات جامعه حل شود و مردم از این شرایط سخت خارج شوند؛ اما درصورتیکه تیم دولت جدید تصمیم به رفتن در مسیر سوم را داشته باشند، باید درباره پرسشهای زیر تأمل کنند: اینکه آیا اقتصاد کشور توان تحمل فشارهای بیش از این را دارد یا خیر و میتوان ایران را با سالی حدود 10 میلیارد دلار فروش نفت اداره کرد؟ اینکه وضعیت فعلی اقتصاد جامعه تا چه میزان متکی بر اندوختههای قبلی ارزی، طلا و کالای موجود در خزانه و انبارها بوده است و تا چه مدت دیگر این اندوختهها قابل برداشت خواهد بود؟ اینکه عدم همراهی نسبی روسیه، چین و تا حدی اروپا با تحریمهای یکجانبه آمریکا در شرایط جدید ادامه خواهد داشت یا خیر؟ اینکه نیازهای ضروری جامعه به اموری مانند واکسن، قطعات و مواد اولیه حیاتی کارخانجات و کالاهای اساسی در آینده چگونه تأمین خواهد شد؟ و پرسشهای فراوان دیگری که باید پیش از این تصمیم راهبردی به آن پاسخ داد. امیدواریم رئیسجمهور جدید، جناب آقای رئیسی، همانگونه که در مناظرات و عملکرد گذشته خود معقول و معتدل نشان دادند، بتوانند این تصمیم سخت را بهگونهای اتخاذ کنند که به مصلحت کشور و آینده ایران باشد.»
احضار روح هیتلر توسط مکرون
حنیف غفاری، پژوهشگر روابط بینالملل در یادداشتی برای «وطن امروز» نوشته است: « امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه از اینکه یک کاریکاتوریست فرانسوی در یکی از آثارش وی را به آدولف هیتلر، رهبر آلمان نازی تشبیه کرده، آرام و قرار ندارد! ... رویکرد دوگانه امانوئل مکرون در قبال کلیدواژه ابزاری «آزادی بیان»، نه منبعث از «سوءتفسیر از آزادی» و نه برآمده از «تضادهای ذاتی جامعه فرانسه» نیست! آنچه منجر به بروز این رفتارهای دوگانه و متعارض میشود، «خلق پارادوکسهای سیستماتیک» از سوی سیاستمداران فرانسوی است. بر این اساس، مقولهای به نام «ارزشهای ذاتی» جایی در فرانسه و بسیاری از کشورهای اروپایی ندارد و این سیاستمداران و صاحبان قدرت هستند که حدود و ثغور مصداقی واژگانی مانند «توهین»، «تمجید» یا «آزادی» را تبیین میکنند! تبیین این مصادیق قطعا مستند به خواستهها و اهداف مقطعی یا بلندمدت سیاستمداران انجام میگیرد و ساختار قدرت در فرانسه نیز ـ بهرغم ادعای استقلال نهادهای قضایی و امنیتی از دولتـ پشتیبان این تفاسیر مضحک و ابزاری است. ... قوانین مدنی و عمومی فرانسه به عنوان کشوری که خود را نماد حقوقیترین کشور دنیا (!) میداند، به مثابه یک موم در دستان سیاستمداران جابهجا میشود و دارای اطلاق و استحکام (در حوزه تفسیر قوانین) نیستند. در همین کشور است که رد کردن خطوط قرمز آخرین و کاملترین دین آسمانی مجاز شمرده میشود و در مقابل، توصیف نزدیک به واقعیتی که از مکرون به عنوان هیتلر میشود، حکم خط قرمز را پیدا میکند!
نکته دیگر اینکه مکرون قاعدتا نباید از تشبیه خود به آدولف هیتلر ناراضی به نظر برسد! او در فاصله یک سال تا برگزاری انتخابات ریاستجمهوری سال 2022 در کشورش، به دنبال هدایت آرای جریانهای نژادپرست و فاشیست به سبد رای خود است. یکی از تازهترین اقدامات مکرون در این باره، حمایت خود و حزب متبوعش (حزب جمهوری به پیش) از قانونی ضداسلامی با هدف اعلامی مبارزه با خشونت بوده است! بسیاری از نهادهای بینالمللی، تصویب این قانون را زمینهساز تبعیض علیه شهروندان مسلمان ساکن فرانسه دانسته و از آن انتقاد کردهاند. ...البته از رئیسجمهوری که سرکوب جلیقهزردهای معترض به ماهیت نظام سرمایهداری را موضوعی عادی قلمداد میکند و از قانون جنجالی افزایش دامنه اختیارات پلیس حمایت میکند، چیزی جز این انتظار نمیرود. مکرون، نخستین رئیسجمهور فرانسه نیست که اینگونه عریان و بیپروا به جنگ علیه آزادی و انسانیت میرود. میتران، شیراک، سارکوزی، اولاند و دیگر سیاستمداران فرانسوی جملگی همین راه را پیمودهاند! 16 دسامبر 1998 میلادی پروفسور «روژه گارودی»، فیلسوف و نویسنده بزرگ فرانسوی به جرم انکار جنایت علیه بشریت در کتاب خود بهنام «اسطورههای بنیادین سیاست اسرائیل»، در دادگاه پاریس محکوم شد. انکار افسانهپردازی صهیونیستها درباره هولوکاست، تا جایی سیاستمداران فرانسوی را آشفته کرد که حاضر شدند جهت فروکش کردن خشم لابیهای صهیونیستی در پاریس، شهروند خود را به زندان بیفکنند! مکرون رئیسجمهور همان کشوری است که اکنون در آن پلیس میتواند شهروندان را به هر بهانهای مورد ضرب و شتم قرار دهد اما اگر شهروندی به این اقدام اعتراض کند یا بدتر از آن(!)، از اقدام پلیس فیلمبرداری کند به نقض آزادی حریم پلیس و در نتیجه زندان محکوم خواهد شد!»